شباهت سکانس‌های آشپزی «گیلدخت» با سریال‎‌های کره‌ای آگاهانه نبود + فیلم

تهران- ایرنا- فیلمنامه‌نویس سریال «گیلدخت» با تاکید بر این که یکی از غنی‌ترین حوزه‌هایی که ما در فرهنگ داریم، سنت آشپزی و فرهنگ غذای ما است، اظهار داشت: شباهت در هر کار هنری، خیلی طبیعی است. اما شباهت سریال «گیلدخت» با سکانس‌های آشپزی سریال‌های کره‌ای قطعا آگاهانه نبوده است.

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون ایرنا، تعدادی از عوامل سریال گیلدخت شامل میترا رفیع و رضا اکبرپور (بازیگران)، محمدرضا شفیعی (تهیه کننده) و مجید آسودگان (فیلمنامه‌نویس) با حضور در ایرنا در نشستی خبری شرکت کردند و به سوالاتی پیرامون سریال گیلدخت پاسخ دادند.

مشروح گفتگو مجید آسودگان، فیلمنامه نویس سریال در ادامه آمده است.

مرحله نگارش تا پخش سریال «گیلدخت» حدود یک دهه طول کشید. توضیح بدهید که شما چگونه به این گروه پیوستید و متن چطور شکل گرفت؟

در سال ۹۲ و دقیقا در فردای روز عرفه به من گفتند که یک سریال برای معاونت برون مرزی صداوسیما می‌خواهند بسازند. در آن زمان مراوده‌ای بین من و معاونت برون مرزی بود. یک کار سینمایی برایشان نوشته بودم و می‌خواستند که وارد حوزه سریال‌سازی هم بشوم. در آن زمان دکتر صدیقی مسئول واحد فیلم و سریال برون مرزی بودند. به من پیشنهاد دادند و اولین تصورم این بود که قرار است یک سریالی را بنویسیم و یک چیز عجیب و غریبی را شبیه برنامه‌های پرس تی وی بسازیم.

دو سه جلسه پیش رفتیم. گفتند بیشتر می‌خواهیم یک فرهنگ ایرانی ساخته شود. چون هویت ایرانی هم یکی از وظایف ماست. ایده این سریال پاییز سال ۹۲ متولد شد. من آن را نوشتم که طرح اولیه‌اش کاملا متفاوت بود. پروسه (فرایند) خیلی سریع اتفاق افتاد و تصویب شد و از سال ۹۳ کار نگارش آن را شروع کردم. یک کار ۵۰ قسمتی به نام آشپزنامه در آن زمان بود. تا سال ۹۵ آن را می‌نوشتم و در سال ۹۵ در دوران آقای سرافراز ۵۰ قسمت کامل نوشته و تحویل داده شد.

ولی با تغییراتی که در سازمان اتفاق افتاد دو سالی فکر کنم بلاتکلیف بود که از سال ۹۵ به دفتر آقای شفیعی منتقل شد. در ابتدا من و آقای شفیعی بودیم و یک بازنویسی انجام دادیم. آقای شفیعی نکات تولیدی داشتند و شبکه هم نکاتی داشت. قرار بود یک بازنویسی یکی دو ماهه باشد که تا ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ که قرار بود فردای آن روز قسمت آخر ضبط شود همچنان در حال نوشتن بودیم و کارهایی با آقای شفیعی می‌کردیم تا به آنچه مد نظرمان بود برسد.

شباهت سکانس‌های آشپزی «گیلدخت» با سریال‎‌های کره‌ای آگاهانه نبود + فیلم

دوره قاجار در تاریخ معاصر ما بسیار مهم است

در چند سال گذشته پرداخت سریال‌ها به دوره قاجار خیلی پررنگ شده. به نظر شما این دوره چه جذابیت دراماتیکی برای فیلمنامه‌نویسان دارد؟

متنی که ما برای «گیلدخت» شروع کردیم متاخرتر از اینها بود. فکر کنم جیران و بانوی عمارت هنوز متولد نشده بودند که ما کار را شروع کردیم. اما ما دیرتر از آنها موفق به تولید شدیم. دوره قاجار در تاریخ معاصر ما بسیار مهم است. در ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال اخیر چهار یا پنج اتفاق مهم رخ داده و تقریبا معادل رنسانس در اروپاست. خوبی و بدی‌هایی در دوره قاجار به وقوع پیوست. یک جور نوزایی اتفاق افتاد و رسانه وارد ایران شد. البته کارگردان بدون هماهنگی با من بخشی از فیلمنامه را حذف کرد.

در دوران قاجار کش مکش زیاد است و از جامعه سنتی به شبه مدرن می رسیم، فکر کنم به همین دلیل من و همکارانم دوره قاجار را برای ساخت فیلم انتخاب می‌کنیم.

شباهت سکانس‌های آشپزی «گیلدخت» با سریال‎‌های کره‌ای آگاهانه نبود + فیلم

این سریال یک سلحشورنامه عاشقانه است

به نظر می‌رسد شما بر خلاف دیگران حکومت دوره قاجار را بسیار تیره و تار تصویر کرده‌اید. چرا؟

در مورد «گیلدخت» خیلی‌ها به اشتباه گفتند که یک ملودرام عاشقانه است. قطعا ملودرام عاشقانه نیست. یک سلحشورنامه عاشقانه است که ریشه‌اش از ادبیات می‌آیدما قاجار را منفی نشان ندادیم. منفی ترین کاراکتر ما آصف میرزا بود که آن هم ویژگی های خوب و بدی داشت. حتی در فیلمنامه کاراکترهای مثبت قجری داشتیم به نام نادر میرزا. او پسر ناصرالدین شاه است که کتابی درباره آشپزی نوشته و انتشارات دانشگاه تهران آن را چاپ کرده است. یعنی اگر آصف میرزایی که تخیل بنده بود کنار آن کاراکتر نادرمیرزا قرار می‌گرفت، تعادل برقرار می‌شد. ما نادرمیرزا را بر روی کاغذ خلق کرده بودیم که در اجرا تبدیل به دو تا سه پلان شد. من حرف شما را قبول ندارم و قاجار را منفی و سیاه نشان ندادیم.

به عنوان کسی که ساخت و ساز اولیه این جهان را به عهده داشتم می گویم نمی‌خواستیم بگوییم قاجار خیلی بد است. آنها هم انسان بودند و خوبی و بدی داشتند. حتما آگاه هستید همه شخصیت ها و وقایع به جز نادرمیرزا که آن هم تقریبا در اجرا چیزی نماند، تخیل بنده بوده است.

اما در لایه های دوم و سوم بک گراندها (پس‌زمینه‌ها نظیر سفر مظفرالدین شاه و دخالت روسیه و انگلیس مباحث تاریخی و واقعی بوده که بخشی از آن حفظ و بخشی حذف شد. همه شخصیت ها به جز نادرمیرزا همه تخیلی هستند. در لایه دوم و سوم اشاراتی به وقایع واقعی داشتیم که بخشی از آن حذف شد. چیزی که مخاطب دیده صد در صد تخیل بنده است.

خودتان سریال را در چه ژانر و گونه‌ای دسته بندی می‌کنید؟

گیلدخت یا آن آشپزنامه قدیم، از دل داستان‌های عامیانه ایران آمد. این را خیلی تاکید دارم بگویم. از دل یک پروژه تحقیقاتی که درباره قصه‌های عامیانه و الگوهای قصه‌گویی عامیانه ایرانی در فضای دانشگاه، انجام می‌دادم درامد. من یک کم در فضای دانشگاه هم هستم. یک تلاشی بود سال ۱۳۹۲ که ببینیم آن الگوهایی که در قصه‌های عامیانه ایران داریم آیا می‌توانیم آنها را به الگوهای دراماتیک نزدیک کنیم یا نه. بخش عمده قصه‌های عامیانه ایران هم در دوره قاجار مکتوب شده است. تا قبلش سینه به سینه منتقل می‌شد. سمک عیار، ابومسلم نامه، امیرارسالان نامدار همه در دوره قاجار و شاهزاده‌های قجری مکتوب شده است.

وقتی می رویم سراغ قصه های عامیانه ایران می بینیم اساسش بر عشق بنا شده است. در مورد «گیلدخت» خیلی‌ها به اشتباه گفتند که یک ملودرام عاشقانه است. حتی از تیم خودمان این طرف و آن طرف صحبت می‌کردند، می‌گفتند ملودرام عاشقانه است. قطعا اشتباه است. قطعا ملودرام عاشقانه نیست. یک سلحشورنامه عاشقانه است. سلحشورنامه عاشقانه ریشه‌اش از ادبیات می‌آید. ستون مرکزی شاهنامه، مثنوی‌هایی که داریم، لیلی و مجنون عشق بوده است.

شباهت سکانس‌های آشپزی «گیلدخت» با سریال‎‌های کره‌ای آگاهانه نبود + فیلم

در رسانه‌ها به دلیل عنصر غذا و آشپزخانه با سریال‌ها کره‌ای مقایسه کرده بودند. شما در نگارش فیلمنامه چقدر به سریال‌های شرقی توجه داشتید؟

این که مقایسه می‌کنند حقشان است. املای ننوشته غلط ندارد. وقتی ما خودمان را عرضه کردیم، هر کس هر قضاوتی می‌تواند بکند. اما قطعا ما این در ذهنمان نبود. فرهنگ مجموعه‌ای از آداب، سنت‌ها و روش‌هایی که همه ما انجام می‌دهیم. یکی از غنی‌ترین حوزه‌هایی که ما در فرهنگ داریم، سنت آشپزی و فرهنگ غذای ما است. نادر میرزا خودش کتاب آشپزی نوشته است. ما از دوره صفوی کتاب آشپزی داریم.

دوره قاجار در تاریخ معاصر ما بسیار مهم است. در ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال اخیر چهار یا پنج اتفاق مهم رخ داده و تقریبا معادل رنسانس در اروپاست. خوبی و بدی‌هایی در دوره قاجار به وقوع پیوستیک چیزی در مورد سریال‌های کره جنوبی بگویم. این دوستی که گفته است حتما حق طبیعی‌شان بوده است. این شباهت‌ها را نمی‌توان انکار کرد. شاید آنها زودتر به سراغش رفتند و ما دیرتر رفتیم. فیلم «اجاره نشین‌ها» برای ۳۰ و چند سال پیش است. من هیچ وقت اکبر آقای سوپرگوشت، با آن کباب زدنش را فراموش نمی کنم.

مرحوم عزت الله انتظامی کباب را در بالای پشت بام سیخ می‌کند و برای فرزندش با جزییات توضیح می‌دهد. باید ما را با آقای مهرجویی قیاس می‌کردند که برای من باعث افتخار است که اگر این اتفاق می‌افتاد. دوستان کره‌ای، حرفشان این است که فرهنگ به مفهوم مدرن از ایران به آنجا رسیده است. یک واقعیت تاریخی وجود دارد که یک شاهزاده‌ اشکانی یا ساسانی از ایران به نام آبتین فرار می‌کند و خودش را به کره می‌رساند. کره‌ای‌ها می‌گویند که با ورود این آدم ما صاحب فرهنگ به مفهوم مدرن شدیم. خودشان می‌گویند که در فرهنگ ما تاثیر گذاشت.

ذات فرهنگ در همه جای دنیا، چه در عصر گذشته و چه در عصر الان، مراوده فرهنگی است. ما همیشه از این می‌ترسیم که فرهنگمان مراوده پیدا کند. در همین سنت آشپزی انقدر ما غنی، عمیق هستیم و آن قدر گذشته پرو پیمانی داریم که جای هیچ نگرانی نیستیم. کره‌ای‌ها احتمالا ۱۰، ۱۵ سال دیگر بگویند که ما از سنت آشپزی ایرانی کپی کردیم. پس نباید از این شباهت‌ها و همراه شدن‌ها بترسیم. شباهت در هر کار هنری، خیلی طبیعی است. اما آگاهانه نبوده است. خدارو شکر یا متاسفانه تا الان من هیچ سریال کره‌ای را کامل ندیدم.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha