از عصیان دختر نازپرورده تا شکستن پنج دنده «اسماعیل» در سریال «گیلدخت»

تهران- ایرنا- تعدادی از عوامل سریال گیلدخت شامل میترا رفیع و رضا اکبرپور (بازیگران)، محمدرضا شفیعی (تهیه کننده) و مجید آسودگان (فیلمنامه‌نویس) با حضور در مجموعه خبرگزاری ایرنا در نشستی خبری شرکت کردند. دشواری‌های ساخت سریال عاشقانه، شباهت سکانس‌های آشپزی با سریال‌های کره‌ای و سریال‌سازی درباره مقطع تاریخی قاجار از جمله مباحث مطرح‌شده در این نشست بود.

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون ایرنا، در این گزارش مروری داریم بر چهار مصاحبه مستقل که با عوامل سریال گیلدخت در مجموعه خبرگزاری ایرنا انجام شده است.

این مصاحبه‌ها را به صورت مشروح می‌توانید در چهار بخش (بخش اول، بخش دوم، بخش سوم، بخش چهارم) بخوانید و تماشا کنید.

میترا رفیع، بازیگر نقش گلنار در سریال گیلدخت با اشاره به مقطعی از زندگی این شخصیت که پدر و مادرش را از دست می‌دهد گفت: در آن مقطع در واقع فقط پیکر گلنار است که جان سالم به در می‌برَد. به نظرم حتی پیروزی گلنار هم دردناک بود؛ پیروزیِ او فقط -زنده ماندن- بود و او دارایی اصلی‌اش یعنی پدر و مادر و علایق زندگی‌اش را از دست داده بود.

میترا رفیع که پیش از این سریال بی‌همگان را از او دیده بودیم این بار در نقش گلنار سریال گیلدخت خوش درخشید.

می‌خواستم ذره‌ای مدیون کاراکترم نباشم

این بازیگر در پاسخ به این سوال ایرنا، که احساس خودتان نسبت به این نقش چه بود؟ توضیح داد: گیلدخت داستان قهرمان محوری است که نه تنها برای من بلکه می‌توانست برای هر بازیگری جذاب باشد. این که چنین بار سنگینی روی شانه‌های گلنار قرار می گیرد برای من به عنوان یک بازیگر جوان خالی از جذابیت نبود. هم زمان که می دانستم این مسئولیت خطیر است، برایم لذت‌بخش هم بود و می دانستم این نقش یک فرصت است. می‌خواستم ذره‌ای مدیون کاراکترم و این لحظه از زندگی که این موهبت را در اختیار من قرار داده نباشم. باید حواسم را چه جلوی دوربین و چه پشت صحنه جمع می‌کردم؛ چون از نظر دراماتیک، کنش ها و اتفاق‌های عجیبی در مسیر زیست شخصیت گلنار تا آخرین قسمت وجود داشت و بسیار مهم بود که درست از آب در بیاید.

از عصیان دختر نازپرورده تا شکستن پنج دنده «اسماعیل» در سریال «گیلدخت»

وی افزود: یک بازیگر هر چند پس‌زمینه تئاتری و یا تحصیلات بازیگری داشته باشد یا قبلا جلوی دوربین رفته باشد، اما طولانی مدت بودن نقش نیازمند این است که بازیگر بتواند تمرکز خود را فراتر از همیشه حفظ کند. مسئولیت یک انسان دیگر به نام گلنار فومناتی بر عهده‌ام بود و البته بخشی از مسئولیت به عهده عوامل محترم این سریال بود، اما مشخصاً درباره گلنار وظیفه دشواری بود. هم باید پشت دوربین تمرکز خودم را نگاه دارم و هم مراقب پیوستگی کاراکتر (شخصیت) در اوج اتفاقاتش و در اوج حوادثی که با آنها دست و پنجه نرم می کند باشم. به خودم می‌گفتم میترا همیشه یادت باشد که اتفاق اصلی دارد جلوی دوربین می افتد. پس نگذار اتفاق‌های پشت دوربین چه خوب و چه بد، تمرکز تو را به هم بزند یا مثلا بعد از ماه‌ها کار خسته بشوی، یا کرونا و یا هر مسئله‌ی دیگری ...

از عصیان دختر نازپرورده تا شکستن پنج دنده «اسماعیل» در سریال «گیلدخت»

رفیع در پاسخ به این سوال که خودتان چند مقطع احساسی برای گلنار قائل هستید اظهار داشت: آقای آسودگان به عنوان نویسنده اثر و آقای اسماعیلی به عنوان کارگردان حتما بیشتر مشرف هستند. اما من به عنوان کسی که گلنار را بازی کردم، چهار مقطعِ احوالاتی را برای گلنار در نظر گرفتم. آن مقطعی که می‌گویید سنگین ترین چیزی که بلند کرده قاشق نقره بود به نخستین بخش زندگی گلنار فومنآتی برمی‌گردد. گلنار، خانزاده‌ی مرفهی است که شاید مهمترین کار فیزیکی‌اش برداشتن قاشق نقره است. مهمترین کار اجتماعی که در زمان خودش به عنوان یک دختر نازپروده در بستر خانه‌ی خانیِ پدرش کرده این است که عصیان کند و به پدرش بگوید که عشق من را بپذیر. حرف او این است که من عاشقم و خودت گفتی که عشق برترین چیزهاست. حالا چرا وقتی به من رسید نظرتان تغییر کرد؟ این به نظرم بزرگترین اکت (کنش) گلنار در آن زمان است که این عصیان‌گری جسارت زیادی برای یک دختر عهد قجر می طلبد و گلنار این جسارت را داشت. این یک مقطع بود.

وی افزود: مقطع دیگر، گریختن و استتار هویتی بود که گلنار خودش را پنهان کرد و تصمیم گرفت فرد دیگری باشد. ندیمه‌ای باشد با لباس های خیلی معمولی در خیل دخترانی باشد که آمده بودند برای نظافت و پخت و پز. مقطع دیگر بخشی بود که گلنار به عنوان ندیمه شناخته شده بود و حالا مهیب بودن ماجرایی که بر خودت و خانواده‌اش رفته بود برایش جا افتاده بود. ذکاوتش را به کار انداخته بود. می‌گفت حالا با این اتفاقی که افتاده و استتار هویتی که کردم، با پدر و مادری که ذره ذره جلوی جشمم آب می شوند و سرزمینی که تکه تکه‌اش جلوی چشمم در خطر است و باید نجاتش دهم چه کار باید بکنم؟

پیروزی گلنار هم دردناک بود

رفیع با تاکید بر این که بعد از آن هم مقطعی وجود دارد که خیلی مقطع طولانی نیست و پرداخت زیادی به آن نمی شود توضیح داد: این مقطع پس از از دست دادن پدرش(تقی‌خان) و مادرش (احترام‌السادات) است. ببینید… یک زمانی هست که انسان نجات پیدا می کند و می تواند خانواده و اموالش را نجات دهد و دوباره از نو شروع کند. در این حالت انسان پیروز است. اما وقتی که منِ تنها جان به در می‌برم، خانواده‌ام را از دست می‌دهم و از نظر عاطفی بی‌خانمان می‌شوم و دستانم از خیلی چیزهای دیگر خالی می‌شوند. در آن مقطع در واقع پیکرم فقط جان دارد. به نظرم بخشی از پیروزی گلنار هم این گونه و دردناک بود. زنده ماندنی بود که خیلی چیزهایش مثل پدر و مادر و علایق زندگی‌اش را از دست داده بود. به همین دلیل بخش خیلی عمیق و مهمی بود که زمان کوتاهی به آن تعلق گرفته بود و گپ و گفتی که با خانم ثریا قاسمی (خانم‌گل) در ایوان عمارت داشتم به همین حال و هوای ویرانِ گلنار مرتبط بود. به نظرم در آن مقطع گلنار قوی‌تر و زیباتری شکل گرفت.

از عصیان دختر نازپرورده تا شکستن پنج دنده «اسماعیل» در سریال «گیلدخت»

مشروح این مصاحبه در این صفحه قابل خواندن است.

بازیگر نقش اسماعیل در گفت‌وگو با ایرنا:

اگر حذفیات «گیلدخت» نبود اسماعیل جذاب‌تر می‌شد

بازیگر نقش اسماعیل در سریال «گیلدخت» بیان کرد: اگر تمام مختصات و جزییات اسماعیل بر اساس آنچه که در فیلمنامه بود، به اجرا درمی‌آمد، قطعا مخاطبان خیلی بیشتر با این شخصیت ارتباط برقرار می‌کردند.

اکبرپور در ابتدا با اشاره به حذفیات سریال اظهار داشت: اگر فیلمنامه کامل اجرا می‌شد، اسماعیل قهرمان‌ مردی می‌شد که به هر حال بیشتر قابل پذیرش برای بیننده‌ها باشد. الان هم فکر می‌کنم با توجه به حذفیاتی که موقع اجرا، اتفاق افتاد، اسماعیل این ارتباط را برقرار کرد و توانست به دل مخاطب بشیند. به هر حال ما یکسری بازخوردها را می‌بینیم، یکسری بازخوردهایی را ما در رسانه‌ها می‌خوانیم، یکسری بازخوردها هم مردم دسترسی دارند و به راحتی می‌توانند نظرشان را مستقیم بدون تعارف به ما بگویند.

از عصیان دختر نازپرورده تا شکستن پنج دنده «اسماعیل» در سریال «گیلدخت»

کشیدن یک آجر از دیوار آن دیوار را متزلزل می‌کند

اکبرپور در پاسخ به این سوال که حذفیات چه بود توضیح داد: به نظر من زندگی که در اسماعیل جاری بود در فیلمنامه خیلی بیشتر از آنچه بود که ما در اجرا دیدیم. این موضوع به سلیقه گروه کارگردانی برمی‌گشت و به هر حال تصمیمشان این طور بود. وقتی الان کلی به کار نگاه می‌کنم حذفیات تاثیراتی را گذاشته است. گاهی اوقات شما می‌بینید که کشیدن یک آجر از یک دیوار به هر حال آن دیوار را می‌تواند متزلزل کند. این اتفاق در مورد حذف شدن برخی از کاراکترها افتاد.

اگر فیلمنامه کامل اجرا می‌شد، اسماعیل قهرمان‌ مردی می‌شد که به هر حال بیشتر قابل پذیرش برای بیننده‌ها باشد

بازیگر سریال حوالی پاییز افزود: به عنوان مثال کاراکتری که اسماعیل را در جنگل پیدا می‌کرد کاراکتری بود که گالیش بود و ما اصلا درباره آن شناسنامه داریم. من با یکی از بچه‌های شمال صحبت کردم، گفت اینها یک قومی هستند و راجع به آن یک توضیحات مفصلی داد.

در یکی از پلان‌ها پنج تا از دنده‌هایم شکست

وی با بیان این که اسماعیل برای من کاراکتر خیلی جذابی بود اظهار داشت: اتفاقات فیزیکی زیادی هم برای من افتاد. در یکی از پلان‌ها پنج تا از دنده‌هایم شکست و ستون مهره هام آسیب دید. اما برایم شیرین بود. نتیجه کار در کل برای من شیرین بود. من همیشه به این فکر می‌کنم که ما چه کار می‌توانیم بکنیم که کارمان بهتر شود؟ اگر ما قرار است صد باشیم حیف است که به ۵۰ و ۶۰ راضی بشویم.

از عصیان دختر نازپرورده تا شکستن پنج دنده «اسماعیل» در سریال «گیلدخت»

اکبرپور در پاسخ به این سوال که چگونه به این نقش نزدیک شدید توضیح داد: چون کاراکتر اسماعیل به صد سال قبل برمی گشت خواندن کتاب های تاریخی، فکر کردن به افرادی که در آن برهه زندگی می کردند موثر بود. من راجع به به افرادی که میرشکار بودند تحقیق کردم. هر چند ما شکاری از اسماعیل ندیدیم، ولی خوب میرشکار بود.

مشروح گفت‌وگو با رضا اکبرپور در این صفحه آمده است.

تهیه‌کننده سریال «گیلدخت» در گفت‌وگو با ایرنا:

بابت موضوع «عشق» در«گیلدخت» خیلی حرف‌ها شنیدیم

محمدرضا شفیعی، تهیه‌کننده سریال گیلدخت در گفت‌وگو با ایرنا با بیان این که جای سریال‌های عاشقانه در تلویزیون خالی است، گفت: در مورد موضوع عشق در این سریال قبل از پخش و در فرآیند تولید خیلی حرف‌ها شنیدیم. ما برای ساخت سریال عاشقانه نباید سرمان پایین باشد.

محمدرضا شفیعی که از تهیه‌کنندگان پرکار تلویزیون است، پیش تر سریال‌هایی چون وضعیت سفید، فاصله ها و نوار زرد را تهیه کرده است. با این تهیه‌کننده درباره روند تولید سریال گلیدخت و مشکلات و بازخوردهای آن صحبت کردیم.

وی درباره دشواری‌های ساخت سریال‌های طولانی گفت: در ساخت سریال طولانی متاسفانه به خاطر نمونه‌های بدی که در ایران داشته، شائبه‌ای پشت آن است و تصور بر این است که که به این نوع سریال‌ها آب می‌بندند یا به خاطر نداشتن قصه طولانی می‌شود. ولی واقعیت این است که سریال طولانی جذاب نوشتن کار بسیار سختی است. خدا آقای بهبهانی نیا را رحمت کند. داشتیم سریال فاصله ها را با ایشان کار می کردیم که جزو سریال های طولانی تلویزیون بود و هر شبی بود. در جلسه ای مثالی زد که خیلی جالب بود و گفت می خواهید ساختمان ۴ طبقه بسازید چرا اینقدر وقت و هزینه برای فونداسیون (پی) آن می گذارید؟ یک بار هم می خواهید یک ساختمان ۳۰ طبقه بسازید. آن موقع چقدر برای فوندانسیون هزینه کرده و چقدر زمان می‌گذارید؟ هر اندازه‌ای تعداد قسمت های آن بیشتر باشد به همان اندازه در بخش زیرساخت و گسترش داستان که شامل طرح و ایده و سیناپس داستان می شود باید وقت بیشتری گذاشت.

شفیعی با اشاره به این که از دو بازیگر که چهره‌های مشهوری نبودند برای نقش گلنار و اسماعیل استفاده کرده توضیح داد: یکی از وظایف همه آثار فرهنگی که در قالب حرفه ای ساخته می‌شود همین است. ما در همه بخش های حرفه ای فیلمسازی لازم داریم مدام آدمهای جدید به تیم ها اضافه شود. فیلم بردار این کار ما هم اولین فیلمبرداری مستقلش بود. او سالها دستیار بوده تا چنین کار بزرگی به او سپرده شود.

از عصیان دختر نازپرورده تا شکستن پنج دنده «اسماعیل» در سریال «گیلدخت»

وی افزود: برای ساخت گیلدخت هم از روز اول قصد داشتیم این رویه را دنبال کنیم. اما ساختار این فیلم تاریخی با دیالوگ های پر طمطراق، فضای قصه، نوع گویش و لباس‌ها ما را به سختی بیشتری می‌انداخت. ما در ابتدای کار برای برخی از نقش ها افرادی را انتخاب کردیم که هر چه در کار جلوتر می رفتیم و تمرین ها بیشتر و باید حس و حال ها وسط می آمد به این نتیجه می رسیدیم که انتخاب خوبی نکرده ایم. نقش آن فرد را عوض یا از او عذرخواهی می کردیم که نمی توانیم با او کار کنیم. انتخاب بازیگران در یک فرایند اتفاق افتاده است. نمی توان صرفا با تست اولیه فردی را برای یک نقش انتخاب کرد. در سال‌هایی که در سینما و تلویزیون کار می کنم سعی کرده ام تعدادی از افراد جدید را وارد کارها کنم.

به چند نفری که دیدم گفتم ما در تلویزیون مشکل عاشقانه داریم. یعنی ما هر چقدر بتوانیم باید تعریف عشق در جامعه که معنای آن خیانت، ولنگاری نیست را نشان دهیم

این تهیه کننده با تاکید بر این که در تلویزیون سریال عاشقانه نداریم و خلاء ما این موضوع است اظهار داشت: در مورد موضوع عشق در این سریال قبل از پخش، در فرایند تولید و زمانی که برای پخش تصمیم گرفته می شد و در مدت بیش از یکسال و اندی هم که گیلدخت با تاخیر پخش شد خیلی حرف ها شنیدیم. دست ما به آقایان به سختی می رسد اما به چند نفری که دیدم گفتم ما در تلویزیون مشکل عاشقانه داریم. یعنی ما هر چقدر بتوانیم باید تعریف عشق در جامعه که معنای آن خیانت، ولنگاری نیست را نشان دهیم. این مسائل جزو موضوعاتی است که حضرت آقا در مورد سبک زندگی می گوید. ما چگونه باید تشکیل خانواده و ازدواج را ترویج دهیم؟ همه این ها معانی عشق است.

وی افزود: نگاه به سریال عاشقانه در چند سال اخیر بخصوص در تلویزیون عجیب و غریب شده است. یک بار در جلسه ای یکی از آقایان که اکنون سمتی در تلویزیون دارد پرسید: چه خبر است تلویزیون این همه ملودرام عاشقانه می سازد؟ من به ایشان گفتم: به نظر شما به غیر از ملودرام که می شود در آن در مورد سبک زندگی، روابط خانواده، روابط بین پدر و پسر، مادر و دختر، روابط زناشویی و اختلافاتی که وجود دارد، ما چگونه می توانیم در مورد اینها حرف بزنیم؟ ملودرام‌های اجتماعی می توانند ترویج کننده، هدایت کننده و آموزشی باشند. وقتی ما در مورد ملودرام یا ملودرام عاشقانه حرف می زنیم، حتما منظور ما عشق خارج از نظارت خانواده و ترویج ازدواج سفید نیست. جای سریال عاشقانه در تلویزیون خالیست. یک سریال دیگر به نام تنهایی لیلا ساخته بودیم. در مورد آن هم خیلی حرف از دوستان شنیدیم. بعد که پخش شد و فیدبک‌ها (بازخوردها) را دیدند نظرشان تغییر کرد.

از عصیان دختر نازپرورده تا شکستن پنج دنده «اسماعیل» در سریال «گیلدخت»

شفیعی تاکید کرد: مساله دیگر این است که مدیران ما بر روی کاغذ، زمان ساخت و بر روی آنتن نظراتشان فرق دارد. حرف های آنها بر روی کاغذ زمانی که قرار است سریالی پخش شود و بعد از دریافت فیدبک (بازخورد) متفاوت و متضاد است و این نشان دهنده این است که برخی از آنها خیلی عمق کار را متوجه نمی شوند. در آن جلسه به آن دوست گفتم چرا چنین نگاهی به ملودرام دارید؟ ما باید هر چقدر می توانیم عشق را به خصوص بعد از ازدواج در سریال ها نشان دهیم. در سریال ها وقتی افراد به هم می رسند، فیلم تمام می شود یا ته فیلم باز است و نمی‌گوییم آنها که عاشق هم بودند به هم رسیده اند یا نه. عشق بعد از ازدواج در تلویزیون ما وجود ندارد. برای ساخت سریال عاشقانه نباید سرمان پایین باشد. ما برای ساخت سریال عاشقانه نباید سرمان پایین باشد. من به این موضوع بسیار معتقدم و بسیار به آن افتخار می‌کنم. در محافلی برخی اتفاقا خجالت می کشند که صحبت کنند ما سریال عاشقانه ساختیم.

مشروح گفتگو با محمدرضا شفیعی، فیلمنامه نویس سریال در این صفحه قابل خواندن است.

فیلمنامه‌نویس سریال در گفت‌وگو با ایرنا:

شباهت سکانس‌های آشپزی «گیلدخت» با سریال‎‌های کره‌ای آگاهانه نبود

فیلمنامه‌نویس سریال گیلدخت با تاکید بر این که یکی از غنی‌ترین حوزه‌هایی که ما در فرهنگ داریم، سنت آشپزی و فرهنگ غذای ما است، اظهار داشت: شباهت در هر کار هنری، خیلی طبیعی است. اما شباهت سریال گیلدخت با سکانس‌های آشپزی سریال‌های کره‌ای قطعا آگاهانه نبوده است.

مشروح گفتگو با مجید آسودگان، فیلمنامه نویس سریال در این صفحه قابل خواندن است.

ایده این سریال پاییز سال ۹۲ متولد شد

وی در پاسخ به این سوال که متن این سریال چطور شکل گرفت توضیح داد: در سال ۹۲ و دقیقا در فردای روز عرفه به من گفتند که یک سریال برای معاونت برون مرزی صداوسیما می‌خواهند بسازند. در آن زمان مراوده‌ای بین من و معاونت برون مرزی بود. یک کار سینمایی برایشان نوشته بودم و می‌خواستند که وارد حوزه سریال‌سازی هم بشوم. در آن زمان دکتر صدیقی مسئول واحد فیلم و سریال برون مرزی بودند. به من پیشنهاد دادند و اولین تصورم این بود که قرار است یک سریالی را بنویسیم و یک چیز عجیب و غریبی را شبیه برنامه‌های پرس تی وی بسازیم. دو سه جلسه پیش رفتیم. گفتند بیشتر می‌خواهیم یک فرهنگ ایرانی ساخته شود. چون هویت ایرانی هم یکی از وظایف ماست. ایده این سریال پاییز سال ۹۲ متولد شد. من آن را نوشتم که طرح اولیه‌اش کاملا متفاوت بود. پروسه (فرایند) خیلی سریع اتفاق افتاد و تصویب شد و از سال ۹۳ کار نگارش آن را شروع کردم. یک کار ۵۰ قسمتی به نام آشپزنامه در آن زمان بود.

اولین تصورم این بود که قرار است یک سریالی را بنویسیم و یک چیز عجیب و غریبی را شبیه برنامه‌های پرس تی وی بسازیم. دو سه جلسه پیش رفتیم. گفتند بیشتر می‌خواهیم یک فرهنگ ایرانی ساخته شود

آسودگان افزود: تا سال ۹۵ آن را می‌نوشتم و در سال ۹۵ در دوران آقای سرافراز ۵۰ قسمت کامل نوشته و تحویل داده شد. ولی با تغییراتی که در سازمان اتفاق افتاد دو سالی فکر کنم بلاتکلیف بود که از سال ۹۵ به دفتر آقای شفیعی منتقل شد. در ابتدا من و آقای شفیعی بودیم و یک بازنویسی انجام دادیم. آقای شفیعی نکات تولیدی داشتند و شبکه هم نکاتی داشت. قرار بود یک بازنویسی یکی دو ماهه باشد که تا ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ که قرار بود فردای آن روز قسمت آخر ضبط شود همچنان در حال نوشتن بودیم و کارهایی با آقای شفیعی می‌کردیم تا به آنچه مد نظرمان بود برسد.

فیلمنامه نویس سریال درباره این‌که دوره قاجار چه جذابیت دراماتیکی برای فیلمنامه‌نویسان دارد، گفت: دوره قاجار در تاریخ معاصر ما بسیار مهم است. در ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال اخیر چهار یا پنج اتفاق مهم رخ داده و تقریبا معادل رنسانس در اروپاست. خوبی و بدی‌هایی در دوره قاجار به وقوع پیوست. یک جور نوزایی اتفاق افتاد و رسانه وارد ایران شد. البته کارگردان بدون هماهنگی با من بخشی از فیلمنامه را حذف کرد. در دوران قاجار کش مکش زیاد است و از جامعه سنتی به شبه مدرن می رسیم، فکر کنم به همین دلیل من و همکارانم دوره قاجار را برای ساخت فیلم انتخاب می‌کنیم.

از عصیان دختر نازپرورده تا شکستن پنج دنده «اسماعیل» در سریال «گیلدخت»

گیلدخت یک سلحشورنامه عاشقانه است

آسودگان با تاکید بر این که گیلدخت یا آن آشپزنامه قدیم، از دل داستان‌های عامیانه ایران آمد اظهار داشت: یک تلاشی بود سال ۱۳۹۲ که ببینیم آن الگوهایی که در قصه‌های عامیانه ایران داریم آیا می‌توانیم آنها را به الگوهای دراماتیک نزدیک کنیم یا نه. بخش عمده قصه‌های عامیانه ایران هم در دوره قاجار مکتوب شده است. تا قبلش سینه به سینه منتقل می‌شد. سمک عیار، ابومسلم نامه، امیرارسالان نامدار همه در دوره قاجار و شاهزاده‌های قجری مکتوب شده است. وقتی می رویم سراغ قصه های عامیانه ایران می بینیم اساسش بر عشق بنا شده است. در مورد «گیلدخت» خیلی‌ها به اشتباه گفتند که یک ملودرام عاشقانه است. حتی از تیم خودمان این طرف و آن طرف صحبت می‌کردند، می‌گفتند ملودرام عاشقانه است. قطعا اشتباه است. قطعا ملودرام عاشقانه نیست. یک سلحشورنامه عاشقانه است. سلحشورنامه عاشقانه ریشه‌اش از ادبیات می‌آید. ستون مرکزی شاهنامه، مثنوی‌هایی که داریم، لیلی و مجنون عشق بوده است.

از عصیان دختر نازپرورده تا شکستن پنج دنده «اسماعیل» در سریال «گیلدخت»

هیچ سریال کره‌ای را کامل ندیدم

وی درباره این‌که در رسانه‌ها به دلیل عنصر غذا و آشپزخانه با سریال‌ها کره‌ای مقایسه کرده بودند گفت: این که مقایسه می‌کنند حقشان است. املای ننوشته غلط ندارد. وقتی ما خودمان را عرضه کردیم، هر کس هر قضاوتی می‌تواند بکند. اما قطعا ما این در ذهنمان نبود. فرهنگ مجموعه‌ای از آداب، سنت‌ها و روش‌هایی که همه ما انجام می‌دهیم. یکی از غنی‌ترین حوزه‌هایی که ما در فرهنگ داریم، سنت آشپزی و فرهنگ غذای ما است. نادر میرزا خودش کتاب آشپزی نوشته است. ما از دوره صفوی کتاب آشپزی داریم.

آسودگان افزود: یک چیزی در مورد سریال‌های کره جنوبی بگویم. این دوستی که گفته است حتما حق طبیعی‌شان بوده است. این شباهت‌ها را نمی‌توان انکار کرد. شاید آنها زودتر به سراغش رفتند و ما دیرتر رفتیم. فیلم «اجاره نشین‌ها» برای ۳۰ و چند سال پیش است. من هیچ وقت اکبر آقای سوپرگوشت، با آن کباب زدنش را فراموش نمی کنم.

این نویسنده تاکید کرد: ذات فرهنگ در همه جای دنیا، چه در عصر گذشته و چه در عصر الان، مراوده فرهنگی است. ما همیشه از این می‌ترسیم که فرهنگمان مراوده پیدا کند. در همین سنت آشپزی انقدر ما غنی، عمیق هستیم و آن قدر گذشته پرو پیمانی داریم که جای هیچ نگرانی نیستیم. کره‌ای‌ها احتمالا ۱۰، ۱۵ سال دیگر بگویند که ما از سنت آشپزی ایرانی کپی کردیم. پس نباید از این شباهت‌ها و همراه شدن‌ها بترسیم. شباهت در هر کار هنری، خیلی طبیعی است. اما آگاهانه نبوده است. خدارو شکر یا متاسفانه تا الان من هیچ سریال کره‌ای را کامل ندیدم.

به گزارش ایرنا، گیل‌دخت عنوان سریال تاریخی‌ است که به کارگردانی مجید اسماعیلی و تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی تولید شده است. فیلمنامه این سریال را مجید آسودگان به سفارش مرکز فیلم و سریال معاونت برون مرزی سازمان صدا و سیما نوشته و نگارش آن حدود ۵ سال زمان برده است.

این سریال حکایت گلنار و اسماعیل است که در میان هیاهو و مهلکه قجری تارو پود دلشان با مهر و محبت هم بافته می شود و...

از جمله بازیگرانی که در سریال «گیل‌دخت» ایفای نقش می‌کنند، به سعید راد، میترا رفیع، رضا اکبرپور، یاسمین معاوی، سعید چنگیزیان، شقایق فراهانی، پریوش نظریه، رامتین خداپناهی، ثریا قاسمی، محمود پاک نیت، حبیب دهقان نسب، فخرالدین صدیق شریف، فریبا متخصص، صالح میرزاآقایی، نفیسه روشن، حمید ابراهیمی، محمد فیلی، رؤیا جاویدنیا، مجید سعیدی، زیبا بنماران، فریده دریامج، امین میری، یوسف صفری بختیاری، بهزاد محسنی و مرتضی نجفی می‌توان اشاره کرد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha