روایت‌های ناشنیده زنان جنگ در کرمانشاه
عکس دریافتی

کرمانشاه- ایرنا- ابعاد دفاع‌مقدس در حوزه زنان آنقدر گسترده‌ و جذاب است که نباید اجازه داد فرصت ثبت‌ و ضبط آن از دست برود خاطراتی از پشت جبهه، از زنانی که پشتیبان میدان نبرد بودند، آذوقه تهیه می‌کردند، لباس مجروحان را تمیز می‌کردند و یا یک عمر با ترکش‌های بی‌شمار در بدن زندگی کرده‌اند.

حرف ها و روایت های زنان رزمنده کرمانشاهی تازه و ناشنیده است، آنان مادران، خواهران و همسران شهید هستند و یا زنانی رزمنده، جانباز، امدادگر، عکاس و یا ایثارگر که بیان خاطرات آنان در غنی سازی ادبیات دفاع مقدس تاثیرگذار است.

 زنانی که در همان عالم احساس و زنانگی، قهرمان شدند، شهید شدند، با دستان خالی جنگیدند و مجروح شدند و یا مدال پرافتخار حماسه آفرینی و جنگاوری را بر گردن آویختند.

بانوان کرمانشاهی نقش آفرینان اصلی دوران آتش و خون هستند که خلاء معرفی این زنان در قالب آثار متعدد علمی، ادبی، هنری و یا در قالب همایش و جشنواره احساس می شود که این مقوله موجب گمنام ماندن زنان سلحشوری شده که روایت زندگی هرکدام از آنان می تواند به کتاب جداگانه ای از دوران دفاع و افتخار تبدیل شود.

بسیجی از مرگ نمی ترسد

«احترام پورشکری» یکی از بانوان رزمنده و مادر شهید «عبدالرضا زنگنه» است، که در سالهای جنگ و دفاع مقدس، از پایگاه زینبیه به حمایت و پشتیبانی از رزمندگان پرداخته و پس از شهادت پسرش از اواخر سال ۵۹، در پشت جبهه خدمت کرده است.

وی که هشتاد بهار را پشت سر گذاشته به ایرنا، گفت: سال ۶۲ بود که در کلاس قرآن بسیج خواهران با حضور خانم نیکوسرشت شرکت می کردم، این خانم از من خواست که این مکان علاوه بر برگزاری دوره های قرآنی به پایگاهی برای پشتیبانی از رزمندگان جنگ تبدیل شود.

وی ادامه داد: در این پایگاه با همکاری بانوان بسیجی محله، کارهای مختلفی انجام می دادیم، پتوهای آغشته به خون رزمندگان را می شستیم و در بالای پشت بام پهن می کردیم، به خانواده های شهدا و رزمندگان سرکشی می کردیم، لباس های زمستانه برای رزمندگان می بافتیم و پولی که بابت پخت غذا و آش عایدمان می شد را برای آنان جمع آوری می کردیم و عروس و دخترم نیز در این کارها همراهم بودند.

پورشکری به تداوم کارهای حمایتی خود در قصرشیرین و پایگاه ابوذر اشاره کرد و گفت: همراه با دیگر خواهران بسیجی به چادرهای رزمندگان در منطقه جنگی قصرشیرین سرکشی کرده و آذوقه و میوه توزیع کردیم و حتی به منطقه خسروی بدون واهمه از مین های خاکی کوچکی که در زمین کار گذاشته شده بودند می رفتیم.

وی به پخت غذا در مسجد جامع گیلانغرب برای رزمندگان نیز اشاره کرد و افزود: یک روز که در مسجد نشسته بودیم تعدادی خمپاره به منطقه ما پرتاب شد، مردم از ترس فرار می کردند من در کنار مادر «شهید اکبری نژاد» در مسجد نشسته بودم و به دوستانم که پرسیدند چرا محل را ترک نمی کنیم گفتم «اگر قرار است شهید شویم در حین فرار هم شهید می شویم و بسیجی ترسی از مردن ندارد.»

با مرور خاطرات جنگ زندگی می کنم

مادر شهید زنگنه ادامه داد: مادری نبودم که در خانه بنشینم تا زمانی که سالم بودم یعنی تا سال ۹۲ فعالیت کرده و در اجتماع حضور داشتم و اکنون به دلیل جراحی که انجام دادم چندسالی است که خانه نشین شده ام و با مرور خاطرات سالهای جنگ زندگی می کنم.

وی تاکید کرد که این انقلاب را دوست داریم و هرکاری که انجام داده ایم را تنها یک وظیفه می دانیم.

عبدالرضا خستگی ناپذیر بود

وی در خصوص چگونگی شهادت پسرش گفت: عبدالرضا به هنگام شهادت تنها ۲۲ سال سن داشت، خستگی ناپذیر بود و در دوران جنگ سه سمت را برعهده داشت، در ابتدا نحوه کارکردن با اسلحه را به خواهران و برادران آموزش می داد و سپس جانشینی فرماندهی اردوگاه خضر زنده را برعهده گرفت و سپس برای نبرد به گیلانغرب اعزام شد.

وی افزود: عبدالرضا و همرزمانش پس از چندین نبرد، به علت محاصره شدن توسط بعثی ها به هنگام تیمم مورد اصابت خمپاره قرار گرفتند و پسرم به علت مجروحیت در ناحیه پا پس از انتقال به بیمارستان به شهادت رسید.

بانویی که زنان شهیده را غسل داد

«معصومه مرادی» جانباز ۷۰ درصد جنگ تحمیلی است، بانوی مقاومی است با اینکه همه بدنش از ترکش خمپاره لبریز است هنوز هم برای دفاع از آرمان ها حاضر است پای میدان بیاید و از این مرز و بوم دفاع کند.

وی در گفت و گو با ایرنا در خصوص پاره ای از فعالیت هایش در سال های جنگ گفت: در آن سالها برای شست وشوی بانوان شهیده به غسالخانه می رفتم و با خانواده های آنان همدردی می کردم، سه شنبه هرهفته همراه با دیگر بسیجیان، آذوقه و وسایل امدادی را به مسجد و مدرسه محل تحویل می دادیم تا به جبهه ها ارسال شود.

خواهرزاده شهیدم نخستین امدادگرم شد

مرادی که چندین بار مجروح شده بود در خصوص چگونگی سومین مجروحیت خود گفت: ۳۰ آذر سال ۶۵ بود در آن روز به دلیل شهادت خواهرزاده ام همراه با خواهرم برای کاری به دادگستری کوچه ثبت رفته بودیم پس از اتمام کار، هنگامی که به خیابان آمدیم هواپیمای غول پیکری بر سرمان سایه افکند و نزدیک به ۵۰ بمب خوشه ای را رها کرد، هردو پایم قطع شد و همه بدنم آسیب دید.

وی افزود: در لحظه ای که بمباران شدم لباس مشکی خواهرزاده ام را به تن داشتم و نخستین امدادگرم خواهرزاده شهیدم بود با پوتین و لباسی که به هنگام شهادت برتن داشت به نزدم آمد من را بلند کرد و به زبان کردی به من گفت:«خاله چیزی نیست، نگران نباش» و من را بلند کرد، وقتی بخودم آمدم، دیدم لباس هایم همه سوخته و پشتم آتش گرفته است خود را برای خاموش کردن آتش به دیوار مالیدم و از همین جا با چشم خود معنی جمله «شهیدان زنده اند را درک کردم.»

وی که همه بدنش آسیب دیده و پر از ترکش است و بارها در بیمارستان های تهران بستری و جراحی شده، گفت: با این وضع اگر بگویند یک دستت را هم در راه خدا بده راضی هستم و جان خود را در برابر این همه ایثار و فداکاری شهدا ناقابل می دانم.

پیرزنی که همه داراییش را بخشید

«یک نهال برای من، یک نهال برای خدا» سخنان پیرزن کرد روانسری است که همه مال و دارایی خود را وقف آوارگان هشت سال جنگ تحمیلی کرد.
باغ پر از درخت و میوه «دادا خانزاد» در روزهای جنگ و بمباران حلبچه به پناهگاهی برای آوارگان ایرانی تبدیل شده بود که حتی سایه درختان تنومندش، آوارگان عراقی را نیز در خود جای داد.
بی بی خانزاد مرادی محمدی بانویی مومن و سرمایه داری بود که در زمان جنگ سه خانه خود را به پناهگاه آوارگان تبدیل کرده بود و هر ۹ فرزند خود را به نوعی در دفاع از این خاک و دیار سهیم کرد.

به بانک اطلاعاتی زنان دفاع مقدس نیاز داریم

در ادامه مسوول اداره مشارکت زنان اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان کرمانشاه به ایرنا گفت: پیشنهاد می شود برای معرفی بهتر زنان فعال کرمانشاه در دوران دفاع مقدس، بانک اطلاعاتی تهیه شود که تاکنون اقداماتی در این خصوص توسط این اداره کل و بنیاد شهید انجام شده است.

«آذر آزادی» با بیان اینکه باید خاطرات ناب زنان دفاع مقدس را برای گردآوری به نویسندگان معرفی شود، ادامه داد: این کار در اداره ما انجام شده و از سال ۹۲ تاکنون ۱۰ عنوان کتاب تهیه شده و در آیین های مختلف معرفی و رونمایی شده است.

وی با بیان اینکه نمایشگاه های متعددی در این خصوص به صورت مجازی برگزار شده، ادامه داد: سعی داریم کتاب هایی که در حوزه زنان است به صورت پی دی اف در فضای مجازی نشر دهیم.

وی با بیان اینکه نقش نویسندگان کرمانشاهی در زمینه گردآوری خاطرات زنان رزمنده در سال‌های اخیر پررنگتر شده، افزود: کتاب فرنگیس به قلم مهناز فتاحی نمونه ای از آن است و انتشار فشرده کتاب های چاپ شده در حوزه زنان در فضای مجازی نیز موجب ترغیب بهتر راویان برای روایت خاطرات می شود.

جای سردیس شهید فوزیه خالی است

آزادی پیشنهاد داد که بهتر است میادین و خیابان های استان به نام شهدای شاخص زن نامگذاری شود که جای سردیس شهید فوزیه شیردل در یادمان پاوه خالی است.

وی افزود: او زن پرستار قهرمانی است که در پاوه حماسه آفرین شد که نمونه چنین زنان قهرمانی در استان بسیار است.

استان کرمانشاه با ۲ میلیون نفر جمعیت، ۳۷۱ کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق دارد، مردم این استان ۳۰ هزار ایثارگر شامل ۹ هزار و ۸۰۰ شهید، ۱۹ هزار جانباز و ۱۷ و ۵۰۰ آزاده تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.
همچنین تقدیم ۸۵۰ زن شهیده، هزارو ۵۵۰ بانوی جانباز و ۷۵۰ شهید زیر ۱۵ سال از سندهای افتخار مردم این استان است، رتبه اول زنان جانباز کشور و دومین استان که بیشترین تعداد زنان شهیده را تقدیم انقلاب اسلامی کرده از آن کرمانشاه است.
بیش از ۲۷ عملیات طی دوران دفاع مقدس در کرمانشاه از جمله مرصاد، بازی‌ دراز، تنگ حاجیان، محمد رسول‌ الله (ص)، والفجر ۱۰، مطلع‌الفجر انجام شده و همچنین شهر نودشه و روستاهای زرده و دیره شهرستان دالاهو در دوران جنگ تحمیلی بمباران شیمیایی شد و اینها همگی سندی بر حقانیت و مظلومیت مردم این دیار است.

گزارش از زهره کریم زاده

سرخط اخبار استان‌ها