۱۵ مهر ۱۳۹۳، ۸:۱۳
کد خبر: 81339776
T T
۰ نفر

هانري كربن به روايت علامه طباطبايي

۱۵ مهر ۱۳۹۳، ۸:۱۳
کد خبر: 81339776
هانري كربن به روايت علامه طباطبايي

تهران - ايرنا - مرحوم علامه سيدمحمد حسين طباطبايي درباره هانري كربن فيلسوف و مفسر حكمت شيعه گفت: او در مناجات هاي خود صحيفه مهدويه را مي خواند.

امروز پانزدهم مهرماه مصادف با هفتم اكتبر سالروز وفات هانري كربن است، دانشمندي كه در غرب به دنبال حقيقت دين و ايمان بود و طي سفري به ايران و ملاقات با بزرگاني چون علامه طباطبايي، طعم ايمان را چشيد و زانوي ادب در مقابل فيلسوفان و انديشمندان اين مرز و بوم بر زمين زد.

علامه طباطبايي در ملاقاتي به هانري كربن گفت: در دين مقدس اسلام، تمام زمين ها و مكان ها بدون استثنا محل عبادت است و اگر فردي بخواهد نماز بخواند، دعا كند يا سجده نمايد، در هر جا كه هست، مي تواند اين عمل را انجام دهد ولي در دين مسيح، چنين نيست و عبادت بايد در كليسا و در وقت معيني انجام گيرد. بنابراين اگر فردي مسيحي مثلا در نيمه شبي حالي پيدا كرد، بايد صبر كند تا روز يكشنبه درهاي كليسا را بگشايند و اين به معني قطع ارتباط بنده با خداست.

كربن در پاسخ گفت: بلي اين اشكال در مذهب مسيح هست و دين اسلام در تمامي زمان ها، مكان ها و حالات، رابطه خالق و مخلوق را محفوظ نگه داشته است .

علامه در ادامه گفت: اگر در دين اسلام، انسان نيازمندي حالي پيدا كند، طبق همان حال و نياز، خداي خويش را مي خواند. چون خداوند اسماي حسنايي دارد و انسان طبق خواست و نياز خويش، هر يك از اين اسما را كه مناسب ديده، پروردگار را بدان اسم و صفت ياد مي كند اما در دين مسيح، خدا اين اسما را ندارد و صرفا لفظ خدا، اله و اب براي اوست.

وي خطاب به كربن گفت «اگر شما حالي پيدا كرديد و خواستيد خدا را بخوانيد و مناجات كنيد و او را با اسما و صفتش ياد كنيد و با اسم خاصي از او جواب بخواهيد، چه مي كنيد؟» و كربن پاسخ گفت: در مناجات هاي خود، صحيفه مهدويه را مي خوانم.

صحيفه مهدويه مج‍م‍وع‍ه اي‌ از ن‍م‍ازه‍ا، دع‍اه‍ا و زي‍ارت‌ه‍اي‍ي است‌ ك‍ه‌ از ن‍اح‍ي‍ه‌ م‍ق‍دس‍ه‌ ام‍ام‌ زم‍ان‌ ص‍ادر ش‍ده‌ و ي‍ا درب‍اره‌ آن‌ ح‍ض‍رت‌ ن‍ق‍ل‌ ش‍ده‌ اس‍ت‌.

علامه طباطبايي به يكي از شاگردان خود گفته بود: كربن دعاهاي صحيفه مهدويه را مي خواند و مي گريست.



* ذكر قال الباقر و قال الصادق

غلامحسين ابراهيمي ديناني گفت: روزي در حضور علامه طباطبايي به هانري كربن گفتم «شما كه اين گونه با معارف اسلامي آشنا شده ايد، با چه ذكري مانوس ايد؟» و كربن در پاسخ گفت: ذكر من قال الباقر(ع) و قال الصادق(ع) است.



* آغاز آشنايي با علامه طباطبايي

هانري كربن، وقتي آوازه عرفان و فلسفه علامه طباطبايي را شنيد، شيفته عظمت علمي، كمالات معنوي و فضايل اين حكيم وارسته گرديد . از اين رو وقتي كه به منظور شناخت تشيع، سالي چند ماه از پاريس به ايران مي آمد و در اين سرزمين به پژوهش در مورد مذهب شيعه مي پرداخت، توسط برخي از اساتيد دانشگاه، از محضر علامه طباطبايي تقاضا نمود كه به وي كمك كند.

طباطبايي كه از فعاليت هاي علمي و اشتياق معنوي اين محقق با خبر بود، خواسته اش را اجابت كرد و با وجود كهن سالي و ضعف مزاج، هر دو هفته يك بار از قم به تهران مي آمد تا در جلسه اي علمي به سؤالات كربن پاسخ دهد و معارف و حقايق گرانبهاي تشيع را در اختيار او و عده اي از استادان دانشگاه قرار دهد و بدين وسيله شناخت صحيح شيعه، براي جهان غرب، توسط هانري كربن هموار گرديد.

علامه طباطبايي در جايي گفته بود: از الطاف خداست كه معارف اسلامي به وسيله اين دانشمند و همكارانش در جهان غرب اشاعه يابد. اين ها در فرانسه مجله اي دارند كه معارف شيعه را معرفي مي كنند.

كربن مصاحبه هاي متعددي طي سال هاي 1337 و 1338 با علامه طباطبايي درباره عقايد، تعاليم و تاريخ تشيع داشت و علامه طباطبايي درباره اين مذاكرات گفت: بنا به گفته كربن تا كنون مستشرقين، اطلاعات مربوط به اسلام را از اهل تسنن اخذ مي كردند و در نتيجه، حقيقت مذهب تشيع آن گونه كه شايسته است، به دنياي غرب معرفي نشده است.

وي افزود: بر خلاف باور مستشرقين گذشته، اعتقاد من اين است كه تشيع يك مذهب حقيقي و اصيل و پابرجاست و داراي مشخصات يك مذهب حقيقي است و غير از آن است كه به غرب معرفي كرده اند. آنچه پس از پژوهش هاي علمي بدان رسيده ام، اين است كه به حقايق معنويت اسلام از دريچه شيعه - كه نسبت به اين آيين واقع بيني دارد، بايد نگاه كرد و از اين رو كوشيده ام اين مذهب را به نحوي كه در خور واقعيت آن است، به جهان غرب معرفي كنم.



* مذهب تشيع در نگاه كربن

علامه طباطبايي درباره دومين ملاقات خود با كربن نوشت: در اين ملاقات كربن اظهار داشت كه مذهب تشيع تنها مذهبي است كه رابطه هدايت الهي را ميان خدا و خلق براي هميشه نگه داشته، پيوسته ولايت را زنده و پا برجا مي دارد.

كربن گفت: موقعي كه اروپا بودم، در ژنو كنفرانسي در موضوع امام منتظر (حضرت مهدي) طبق عقيده شيعه داشتم و اين موضوع براي دانشمندان اروپايي كه در آن جلسه حضور داشتند، كاملا تازگي داشت!

وي افزود: به اعتقاد من، تمامي اديان، حقيقتي را دنبال مي كنند اما تنها مذهب تشيع است كه به اين حقيقت لباس دوام و استمرار پوشانيده و معتقد است كه اين ويژگي ميان عالم انساني باقي است.



* نگفتم او شيعه شده است؟

پس از چندمين جلسه مصاحبه، هانري كربن رهسپار فرانسه شد اما ارتباط وي با علامه طباطبايي قطع نشد و بحث بين اين دو متفكر از طريق مكاتبه ادامه يافت و علامه در خصوص فلسفه اسلامي از ديدگاه تشيع، مطالبي تدوين و براي وي ارسال مي كرد.

هانري كربن علاوه بر آن كه مطالب مطرح شده در گفت وگو با علامه طباطبايي را كاملا ضبط و ثبت مي نمود و در اروپا انتشار مي داد و حقيقت تشيع را معرفي مي كرد، خود نيز در سخنراني ها و كنفرانس ها به طور جدي از تشيع دفاع مي كرد و در پاريس كاملا بر معرفي و تبليغ آن اصرار داشت و بر اين باور بود كه در دنيا، يگانه مذهب زنده و اصيل كه نمرده، شيعه است. زيرا قائل به امام حي مي باشد و اساس اعتقاد خود را بر اين مي گذارد و با اتكا و اعتماد به حضرت مهدي (عج) پيوسته زنده است.

كربن خود نيز به معارف و معنويات اين مذهب نزديك بود و اين بارقه در روح و روانش تحول ايجاد كرده بود.

سيدعبدالباقي طباطبايي فرزند ارشد علامه مي گويد: يك روز پدر رو به ما كرد و با نشاط خاصي گفت كه اين پروفسور به اسلام (تشيع) مومن شده ولي شرايط اقتضا نمي كند تا آن را رسما و علنا بر زبان جاري كند.

وي افزود: چند صباحي از اين فرموده پدر گذشت. يك روز كربن درباره حضرت مهدي (عج) سخنان پرشوري ايراد نمود و ضمن آن گفت «من به خاطر بحث درباره شيعه و رسيدن به حقايق اين مذهب، نزديك بود پست تحقيقاتي خود را در دانشگاه سوربن از دست بدهم.» پدر، وقتي از اين موضوع مطلع شد، بسيار مسرور و مشعوف گرديد و گفت «نگفتم اين پروفسور كربن، مومن به تشيع شده است و رويش نمي شود كه صريحا اعتراف كند.»



* راه يابي به حريم تشيع

كربن عقيده داشت كه راه يافتن به عالم معنويت شيعي، كاري سهل و آسان نمي باشد. زيرا تشيع حرم معرفت باطني اسلام است و از ويژگي هاي آن احساس شرمي وافر در قبال مسايل ديني، متانت و وزانتي است كه وقتي مخاطب يقين حاصل كرده باشد، بند از نقاب مي گشايد.

وي مي نويسد: شرط لازم براي راه يافتن به حريم تشيع و عجين شدن با روح آن، اين است كه بر خوان گسترده معنويت آن بنشينيم ولي ميهمان عالم معنويت شدن، ايجاب مي كند كه در باطن و ضمير خويش، جايگاهي برايش تدارك ببينيم. زيستن در عالم معنويت شيعي امكان ندارد مگر به شرط آن كه به باطن ما راه يابد و با روحمان سرشته شود.

به نظر كربن، تشيع در حكم معناي دروني اسلام است كه اين باطن از نخست و به طور كامل، همان تعاليمي است كه از امامان به پيروانشان و از آنها به ديگران انتقال يافته است.

بشريت بدون وجود اين خلفاي الهي، قادر به ادامه حيات نيست؛ خواه از اين امر آگاه و يا غافل باشد . در مذهب شيعه، تنها با تكيه و پيوند ميان ولايت و امامت و تفسيرهاي ظاهري و باطني، پيامبرشناسي ظهور يافته كه از يك سو به تفسير ظاهر شريعت و از سوي ديگر به تاويل آن محدود مي شود.

كربن مي گويد: با سيماي امام دوازدهم است كه تشيع نهاني ترين سر خود را به ما عرضه مي كند و اين موضوع بر تارك كاخ رفيع الهيات و حكمت معنوي نشسته است.



* نگاهي به زندگي هانري كربن

هانري كربن در چهاردهم آوريل سال 1903 در پاريس و در يك خانواده كاتوليك ديده به جهان گشود. كربن در كنار آموزش هاي متداول، از آموزش هاي مذهبي نيز برخوردار بود و همين امر او را بر آن داشت تا با پا نهادن در يك مدرسه عالي علوم مسيحي ادامه آموزش هاي مذهبي را دنبال نمايد.

وي پس از اتمام دوران متوسطه در سال 1919 جهت ادامه تحصيل در رشته فلسفه وارد دانشگاه سوربن شد و در سال 1925 به دريافت ليسانس نائل آمد. او سپس در سال 1926 گواهي نامه عالي فلسفه و در سال 1928 ديپلم مدرسه پژوهش هاي عالي دانشگاه پاريس را كسب كرد.

كربن در طي اين سال ها توانست زبان هاي كلاسيك اروپايي، عربي و فارسي را به خوبي بياموزد و تا آنجا پيش رفت كه حتي زبان پهلوي را فراگرفت.

آراء و انديشه هاي كربن در اين دوران- كه در واقع اساسي ترين و بنيادي ترين دوران شكل گيري شخصيت فكري او بود- تحت تاثير چهار حوزه فكري قرار داشت كه سه حوزه آن در غرب و جهان مسيحيت سامان يافته بود اما حوزه چهارم ريشه در شرق و جهان اسلام داشت.

نخستين حوزه، انديشه هاي اتين ژيلسون فيلسوف و متاله مسيحي متخصص در فلسفه قرون وسطاي اروپايي بود. او به طور فعال در كلاس هاي درس ژيلسون كه به مطالعه متون ترجمه شده ابن سينا به زبان لاتين اختصاص داشت، شركت مي كرد.

دومين و سومين حوزه هاي فكري كه انديشه هاي پروفسور كربن بسيار از آنها تاثير پذيرفت، پديدارشناسي ادموند هوسرل و اگزيستانسياليسم مارتين هايدگر بود. از اين رو، او دهه 1930 را بيشتر در آلمان گذراند و از نزديك با هايدگر آشنا شد. او در اين سالها يعني تا پيش از وقوع جنگ جهاني دوم تا حدي نقش پل واسط ميان اين دو فيلسوف آلماني و انديشمندان و دانش پژوهان فرانسوي را ايفا و چندين اثر مهم فلسفي را از زبان آلماني به فرانسه ترجمه كرد.

اما آشنايي هانري كربن با كتاب حكمه الاشراق سهروردي حوزه اي كاملاً نوين و مسحور كننده را در برابر ديدگان اوگشود، به گونه اي كه بعدها با بهره گيري از دستمايه هاي گرانسنگي كه در سه حوزه انديشه غرب و بخصوص پديدارشناسي كسب كرده بود، در اين حوزه چهارم گام نهاد.

سابقه آشنايي كربن با آراي شيخ شهاب الدين سهروردي، تصوف، تشيع و به طور كل فلسفه اسلامي به كلاس هاي درس استاد خود لوئي ماسينيون درمدرسه زبان هاي شرقي باز مي گردد. ماسينيون، اسلام شناس برجسته فرانسوي، روزي در كلاس درس يك نسخه از كتاب «حكمه الاشراق» سهروردي را براي مطالعه به كربن داد.

مطالعه اين كتاب چنان شوري در كربن جوان ايجاد كرد كه تمام حيات فكري آينده او را تحت تاثير جاذبه هاي خود قرار داد و نگاه او را از غرب متوجه شرق كرد. او پس از اين، ديگر علاقه چنداني به فلسفه وجود يا همان اگزيستانس هايدگري نداشت و فلسفه وجود حقيقي را نزد حكماي ايران و انديشمندان مسلمان و بخصوص فلاسفه شيعه جست وجو كرد.

كربن در اوايل جنگ جهاني دوم (1940) به عنوان مسئول انستيتوي فرانسه عازم اسلامبول شد و اين فرصت ارزشمندي بود تا به تحقيق كامل تري پيرامون انديشه هاي سهروردي بپردازد. توسعه دامنه جنگ در اروپا بازگشت كربن به فرانسه را ناممكن ساخت و همين امر سبب شد كه او به مدت تقريبي شش سال (تا سال 1945) در اسلامبول كه مركز كتب خطي بود، رحل اقامت افكند و در اين مدت توفيق يافت با بهره گيري از نسخ خطي، به تحقيق و پژوهش پيرامون آثار چاپ نشده سهروردي و حكماي اسلامي بپردازد كه حاصل اين تلاش ها چاپ نخستين جلد از مجموعه آثار سهروردي در سال 1945 بود.

كربن در اين كتاب از روش تصحيح نسخ عربي و فارسي «هلموت ريتر» شرق شناس مشهور آلماني، پيروي كرده بود. انتشار اين كتاب باعث شهرت كربن شد و طولي نكشيد كه با اصرار و پافشاري لوئي ماسينيون كرسي درس اسلام شناسي مدرسه پژوهش هاي عالي دانشگاه سوربن و جانشيني ماسينيون به او واگذار شد.

با پايان يافتن جنگ جهاني دوم ، افق هاي نويني فراروي مطالعات ايراني- اسلامي هانري كربن گشوده شد. به دنبال سفري كه او پس از خاتمه جنگ جهاني دوم (سپتامبر1945) به ايران داشت، وزارت امور خارجه فرانسه رياست بخش ايران شناسي موسسه ايران و فرانسه را به او واگذار كرد. شرايط جديد، فرصت مغتنمي را فراهم آورد تا كربن سالي چند بار به ايران سفر كند و با بزرگاني چون سيد محمد كاظم عصار،علامه سيد محمد حسين طباطبايي و سيد جلال الدين آشتياني به بحث و گفت وگو بپردازد.

از آن پس كربن اين توفيق را يافت كه به مدت بيست سال، اول هر پاييز به ايران سفر و در دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران تدريس كند. كربن در پايان پاييز مجدداً به پاريس بازمي گشت و در دانشگاه سوربن به تدريس حكمت و عرفان اسلامي ايران مشغول مي شد.

دوران اقامت پروفسور هانري كربن در ايران بركات فراواني را به همراه داشت. مجموعه مباحثات كربن با مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبايي نمونه اي از اين دست است.در اين جلسات شخصيت هايي چون استاد شهيد مرتضي مطهري و بديع الزمان فروزانفر نيز حضور داشتند و دكتر سيد حسين نصر برگردان و ترجمه مباحثات را عهده دار بود.

حاصل اين مباحثات سال ها بعد در دو مجلد به چاپ رسيد.هانري كربن همچنين پس از پذيرش رياست بخش ايران شناسي موسسه ايران و فرانسه و به بركت سفرهاي منظم خود به ايران و ارتباط و همكاري با انديشمنداني چون سيد جلال الدين آشتياني، سيد حسين نصر و محمد معين، سلسله كتاب هايي را با عنوان «مجموعه كتب ايراني» در زمينه حكمت و فلسفه اسلامي منتشر كرد.

كربن حاصل 40 سال پژوهش و تحقيق خود در فلسفه و حكمت اسلامي را در اثر گرانبها و ارزشمند «اسلام ايراني» متبلور ساخت. اين اثر چهار جلدي طي سال هاي 1971 تا 1973 در پاريس منتشر شد.

كربن در اين كتاب به ترتيب، شيعه دوازده امامي، سهروردي و افلاطونيان ايران، سالكان طريق عشق و مكتب اصفهان را مورد بحث قرار داده است.

سرانجام، پرفسور هانري كربن پس از نيم قرن پژوهش و تحقيق، در هفتم اكتبر سال 1978 چشم از جهان فرو بست.

منابع:

- مهرتابان، نوشته علامه تهراني.

- يادنامه مفسر كبير استاد علامه طباطبايي

- شيعه (مجموعه مذاكرات با هانري كربن)، مقدمه علامه طباطبايي

فراهنگ**1003**1569

سرخط اخبار فرهنگ