۲۶ فروردین ۱۴۰۳، ۱۴:۰۱
کد خبرنگار: 5445
کد خبر: 85444060
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

رهیافت آمریکا در قبال تنش های اخیر ایران و اسرائیل

۲۶ فروردین ۱۴۰۳، ۱۴:۰۱
کد خبر: 85444060
عباس اصلانی
رهیافت آمریکا در قبال تنش های اخیر ایران و اسرائیل

تهران-ایرنا- واشنگتن به رغم این تلاش‌ها، در دو هفته گذشته از ارائه هر نوع ابتکار سیاسی برای پایان جنگ غزه و منصرف ساختن ایران از حمله تلافی جویانه علیه اسرائیل نیز به دلیل پیامدهای منطقه ای و داخلی خودداری کرده است.

سرانجام ایران به وعده خود برای حمله تلافی‌جویانه علیه اسرائیل در قبال حمله به ساختمان کنسولی سفارت ایران در دمشق عمل کرد. صدها پهپاد و موشک ایرانی سرزمین‌های اشغالی فلسطین را هدف قرار دادند و معادله جدیدی در منطقه رقم زدند.

مقامات نظامی ایران اعلام کردند در حملات به اسرائیل به اهداف کامل خود رسیده‌اند و خواستار ادامه جنگ نیستند. اما برای هر معادله و آتش‌افروزی جدید آماده هستند. در تمام بیانیه‌های ایرانی یک روی خطاب به آمریکا است، با تاکید بر اینکه اسرائیل بدون حمایت و پشتیبانی آمریکا قادر به ادامه این منازعه نخواهد بود.

تبیین سیاست جاری آمریکا در قبال بحران ایران اسرائیل پس از حمله اسرائیل به ساختمان کنسولی سفارت ایران در دمشق و حملات متقابل ایران، در شرایطی امکانپذیر است که مبانی ادراکی، رهیافت سیاست خارجی، شرایط ژئوپلیتیک آمریکا در غرب آسیا و جهان و همچنین شرایط داخلی ایالات متحده را مورد توجه و تحلیل قرار داد.

سیاست خارجی یا به عبارت دقیق سیاست جهانی آمریکا بر اساس رهیافت واقع گرایی و ترکیبی از تمام ابزارهای قدرت، اعم از قدرت نرم، قدرت سخت و هوشمند تنظیم می شود. تا قبل از روی کار آمدن باراک اوباما و متعاقب آن دونالد ترامپ، سیاست خارجی آمریکا مبتنی بر راهبرد ۱- مداخله گرایی از طریق سلسله جنگ های پیش دستانه با کشورهای دشمن یا به زعم آمریکا محور شرارت و ۲- ترویج، الهام یا تحمیل ارزش های لیبرال دموکراسی بود.

اما با خروج آمریکا از افغانستان و تغییر شرایط بین المللی پس از جنگ اوکراین و تشدید شرایط امنیتی در شرق و غرب آسیا، می توان گفت الگوی واقع‌گرایانه جدید در سیاست جهانی آمریکا با پرهیز از درگیری های نظامی مستقیم و طولانی مدت، متمایل به استفاده تاکتیکی و منطقه ای از درگیری‌های غیرمستقیم برای اهداف راهبردی شده است. در واقع آمریکا دیگر تمایلی به انجام جنگ های گسترده و فراگیر ندارد.

به موازات چنین فرآیندی، بازگشت آمریکا به رفتار راهبردی «اقدام‌های پیشگیرانه»، بازگشت به الگوی پرهزینه گذشته است. بر این اساس شاهد هشدارهای بی وقفه آمریکا برای جلوگیری از حملات تلافی‌جویانه ایران علیه اسرائیل بودیم.

هر چند از وجه منطقه ای افزایش تهدیدهای آمریکا علیه ایران را می توان در چارچوب تلاش برای ارتقای بازدارندگی اسرائیل، مهار و محدودسازی راهبردی ایران در منطقه نیز تعریف کرد. اما از وجه جایگاه این تهدیدها در سیاست خارجی آمریکا، می توان به تلاش واشنگتن برای حفظ خط مشی جدید سیاست مداخله غیر مستقیم توجه کرد.

چند ویژگی دیگر تهدیدهای اخیر آمریکا علیه ایران که این تحلیل را تقویت می کنند می توان چنین برشمرد؛ ۱-تفکیک موضوع تهدید علیه اسرائیل از تهدید علیه آمریکا، ۲-پذیرفتن حق حمله تلافی جویانه ایران علیه اسرائیل اما تلاش برای محدودسازی ضربه، ۳-ارسال سیگنال مداوم مبنی بر اینکه آمریکا خواهان گسترش جنگ در منطقه نیست.

این ویژگی ها نیز انعکاس بخش محدودیت ژئوپلیتیک آمریکا در غرب آسیا و از سوی دیگر توجه واشنگتن به رقابت های ژئوپلیتیک در سایر نقاط جهان است. هر چند کشورهای عربی غرب آسیا همچنان دوستان ایالات متحده محسوب می شوند، اما به سختی می توان اکنون آنها را متحدان کم توقع واشنگتن نامید. تجربه سیاست های تحقیرآمیز آمریکا در دوره ترامپ علیه کشورهای حاشیه خلیج فارس و توسعه روابط این کشورها با چین از مهمترین عوامل کاهش اطاعت پذیری آنها از ایالات متحده است.

به این موضوع باید خودنمایی قدرتمندانه یمن در خلیج عدن و دریای سرخ، جنگ گروه های مقاومت عراقی با آمریکا در عراق و سوریه و افزایش قدرت حزب الله لبنان در این کشور را نیز افزود که نشان می دهد حوزه تسلط ژئوپلتیک آمریکا در غرب آسیا چقدر محدود شده و تنها رکن مطمئن آن سرزمین های اشغالی فلسطین توسط اسرائیل است. هر چند اردن و بحرین نیز روابط نزدیکتری با آمریکا دارند.

اما محدود شدن تسلط ژئوپلتیک آمریکا در غرب آسیا منجر به تلاش این کشور برای انعقاد پیمان های جدید منطقه ای شده که نمونه آن در مذاکرات پشت پرده آمریکا و عربستان قابل تبیین است.

اصل دیگر که ابزارهای واشنگتن در شرایط بحرانی کنونی را محدود می سازد، قرار داشتن آمریکا در سال انتخابات ریاست جمهوری است. هر چند جو بایدن ابتدا تلاش کرد از حمایت تسلیحاتی از اسرائیل در جنگ غزه به عنوان یک برگ برنده در رقابت های انتخاباتی بهره ببرد اما تبدیل این جنگ به جنگ فرسایشی و پرهزینه انسانی در حال تبدیل شدن به هزینه برای بایدن است. به همین ترتیب تبدیل این جنگ به جنگ گسترده، برای کاخ سفید به معنای واگذاری کامل انتخابات از سوی دموکرات ها به رقیب جمهوریخواه خواهد شد.

در مجموع می توان گفت کاملا روشن است ایالات متحده در تقلا برای کنترل وقوع جنگ گسترده در غرب آسیا است، جنگی که دخالت آمریکا در آن گریزناپذیر خواهد بود. اما موضوع مهم دیگر این است که واشنگتن به رغم این تلاش‌ها، در دو هفته گذشته از ارائه هر نوع ابتکار سیاسی برای پایان جنگ غزه و منصرف ساختن ایران از حمله تلافی جویانه علیه اسرائیل نیز به دلیل پیامدهای منطقه ای و داخلی خودداری کرده است.

موارد ذکر شده ایران را نیز نسبت به استفاده از حق مقابله به مثل با حمله اسرائیل به ساختمان کنسولی ایران در دمشق ترغیب کرد. هر چند ایران نیز بارها از ابتدای جنگ غزه تاکید کرده تمایلی به گسترش جنگ در منطقه ندارد و پس از حملات شب گذشته نیز بار دیگر بر این خواست تاکید کرد.

اما با حمله مستقیم ایران به اسرائیل، شرایط و فضا بیش از پیش غیرقابل انتظار شده و بازی سیاسی و امنیتی ایران-آمریکا دچار پیچیدگی زیادی شده است. جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در اولین واکنش با محکوم کردن حمله ایران، از اسرائیل خواسته است از واکنش متقابل خودداری کند.

می‌توان گفت بر اساس‌الگوهای ناپایدار روابط ایران و آمریکا در سال های گذشته، تهران و واشنگتن تا کنون تبادل پیام‌های غیرمستقیمی را داشته‌اند که هرچند تا کنون نتیجه مشخصی نداشته است، اما امکان تکرار دارد. به همین دلیل، کاخ سفید بار دیگر بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را برای تاثیرگذاری بر محاسبات تهران نیز بسیج کرد.

با این حال اقدامات ایران در قبال اسرائیل در سطوح مختلف در جریان بوده است. به موازات آن، عدم قطعیت ‌و ابهام تحمیل شده از سوی ایران، بر محاسبات کابینه جنگ نتانیاهو سایه افکنده و در کنار سایر بحران‌ها و عدم توفیق‌های تل آویو، بار سنگینی را بر دوش او نهاده است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha