وقت مجازات اسرائیل رسیده است

تهران-ایرنا- جهان در حالی خود را برای پاسخ ایران به آتش افروزی رژیم صهیونیستی در حمله به ساختمان سفارت ایران در دمشق و شهادت مستشاران ایرانی آماده می کند که صهیونیست ها در وحشت و نگرانی به سر می برند.

به گزارش حوزه سیاست خارجی ایرنا؛ آنطور که از شواهد و مواضع مقامات عالیرتبه ایرانی بر می آید ضربه به اسرائیل قطعی شده و درباره سناریوها و نحوه پاسخ جمع بندی نهایی صورت گرفته است.

نگرانی مقامات رژیم مصهیونیستی از این رو است که اقدام تلافی جویانه از منظر حقوقی و عرف بین الملل کاملا دارای مشروعیت قانونی خواهد بود به همین خاطر مقامات این رژیم از جمله وزیر دفاع اسرائیل می گوید: »ما مسئولیت حمله به سفارت ایران را نپذیرفتیم و خواهان جنگ با ایران نیستیم».

نگرانی صهیونیست ها در اتمسفری رخ می دهد که بدون تردید این روزها بحرانی ترین لحظات اشغالگران در سراسر تاریخ ۷۸ ساله پس از اشغال فلسطین است. اسرائیل حالا دیگر در «فرسایشی ترین» جنگ تاریخ خود آنهم بدون تحقق حتی یکی از اهداف اعلام شده جنگی گرفتار آمده، شمال و جنوبش به متروکه تبدیل شده، به طرز بی سابقه ای در جهان منفور و مطرود و منزوی شده و شاید مهمتر از همه ایده زندگی در سرزمین موعود زیر سایه اختراع «دولت یهود» برای همیشه رنگ باخته است.

در کنار اینها، مقاومت غزه صهیونیست ها را به «بی دولتی» کشانده است. طی یکماه گذشته در سرزمین های اشغالی یک «دولت در دولت» تشکیل شده است که بر اساس آن مخالفان نتانیاهو نظیر «بنی گانتس» و «یائیر لاپید» بدون هماهنگی با کابینه اسرائیل به آمریکا سفر کرده اند و کاخ سفید هم پذیرای آنها شده است! شکاف ها و بحران های داخلی ساختار سیاسی اسرائیل را به مرز فروپاشی رسانده که در اعتراض های خیابانی این شبها در تل آویو علیه ادامه جنگ و بحران آفرینی ها پس از خدمت سربازی «ارتدوکس های صهیونیست» نمودار شده است. در طرف دیگر موتلفین تندروی نتانیاهو همچون «ایتامار بن گویر» قرار دارند که رهبر لیکود را تهدید کرده که اگر حمله به رفح را متوقف کند دیگر نخست وزیر نخواهد بود.

وقت مطلوب تاوان

این وضعیت رژیم صهیونیستی و بنیامین نتانیاهو است! در چنین شرایطی اسرائیلی ها باید برای اولین بار منتظر پاسخ نظامی قاطع و مستقیم ایران باشند. اگرچه اسرائیل طی ۶ ماه گذشته و در جریان جنگ غزه اقدامات تروریستی خود در قبال مستشاران نظامی ایران در سوریه را در چند نوبت دنبال کرد اما تمامی این عملیات ها در چارچوب راهبرد نامتقارن «جنگ در سایه» و با هدف تله گذاری برای تهران جهت کشاندن ایران به مهلکه ای بود که تل آویو در آن گرفتار شده بود.

بر این اساس کابینه جنگی رژیم صهیونیستی تلاش کرد در تداوم استراتژی قدیمی این رژیم؛ «دکترین بن گوریون» با صدور بحران به خارج از فلسطین اشغالی و «توزیع رنج» میان ایران و ایالات متحده آمریکا، منازعه را گسترش داده و راه فراری برای خود ایجاد کند. در همه این مراحل تهران عملیات های ترور اسرائیل را اقدامات ایذایی ارزیابی می کرد که نمی تواند این رژیم را از باتلاق غزه نجات دهد و طناب را از دور گردن صهیونیست ها باز کند.

تلاش های اتاق فکر جنگی رژیم صهیونیستی با اتخاذ رویکرد «کنترل تنش» و «مدیریت سطح تنش» توسط تهران و واشنگتن تا حد زیادی خنثی شد اما تل آویو پا را فراتر از ماجراجویی همیشگی گذاشت و با برهم زدن «قواعد درگیری» به طور مستقیم به اماکن دیپلماتیک ایران حمله کرد که بر مبنای موازین بین المللی، عرف و حقوق بین الملل از مصونیت برخوردار است.

به این ترتیب رژیم صهیونیستی از خطوط قرمز عبور کرده است، برای ایران که «بازیگر عقلانی» در منطقه و سیاست بین الملل است عزیمت اسرائیل به این نقطه دیگر قابل تحمل نیست و بر مبنای راهبرد تعریف شده دفاعی و موازنه ساز کشورمان عدم برخورد با رژیم صهیونیستی می تواند به معنای آسیب دیدن «بازدارندگی» جمهوری اسلامی باشد که رفتار دولت-ملت ایران در یک جهان آنارشیک را شکل می دهد.

گام های تنبیه اسرائیل

ایران مقدمات تادیب صهونیست ها را فراهم کرده است و گام های کافی را در این خصوص برداشته است. تهران در وهله اول مسیر دیپلماتیک را پیمود و در این راستا با ابتکار روسیه نشست اضطراری در سازمان ملل درباره حمله به سفارت ایران برگزار شد. نیویورک میزبان نبرد دیپلماتیک و حقوقی تهران و واشنگتن شد. در این نشست نماینده ایران بر حق قانونی کشورمان در پاسخ به اسرائیل تصریح کرد.

در گام دوم ایران در سایه دیپلماسی «بک چنل» از ایالات متحده خواست در مرحله تلافی ایران خود را کنار بکشد. ایران و ایالات‌متحده از اولین روزهای حمله به سفارت ایران در سوریه پیام‌های متعددی مبادله کردند که منعکس‌کننده هشدار صریح تهران به کاخ سفید در رابطه با هرگونه مداخله این کشور در پاسخ ایران به اهداف صهیونیستی بود، چنانکه معاون سیاسی رئیس‌جمهور اعلام کرد ایران به آمریکا هشدار داد کنار بکشد تا ضربه نخورد. به گفته محمد جمشیدی، کاخ سفید هم از ایران درخواست کرد به اهداف آمریکایی حمله نشود.

ایالات متحده پس از پیام‌هایی که از تهران درباره مسؤولیت واشنگتن نسبت به حمله اسرائیل به کنسولگری ایران دریافت کرد خود را به بی‌اطلاعی از وقوع چنین حمله‌ای زد. دیپلمات‌ها و مقامات نظامی دولت بایدن از بیم پیامدهای دیوانگی صهیونیست‌ها در هدف قرار دادن کنسولگری ایران ادعا کردند اسرائیل آنها را مطلع نکرده است. این ادعاها در شرایطی مطرح شد که سابقه اقدامات صهیونیست‌ها نشان می‌دهد نزدیک به محال است که در رابطه با اینچنین موضوعات حساسی که پای ایالات متحده را نیز به میان می‌کشد، تل‌آویو بدون هماهنگی با کاخ سفید عمل کند.

در همین رابطه نیویورک‌تایمز دوشنبه گذشته نوشت: با اینکه مقامات نظامی اسرائیلی به این روزنامه گفته‌اند این حمله کار آنها بوده است، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می‌گوید ما در حال جمع‌آوری اطلاعات هستیم که کدام کشور این حمله را انجام داده است! نیویورک‌تایمز می‌نویسد: وقتی اسرائیل همه کارهایش را با سیا و پنتاگون و دولت آمریکا هماهنگ می‌کند، این نوع حرف زدن به معنای تایید غیرعلنی و سکوت علنی است.

در همین رابطه حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران سه‌شنبه گذشته در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «در پی حمله تروریستی رژیم اسرائیل به ساختمان دیپلماتیک کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق و شهادت چند نفر از مستشاران رسمی نظامی کشورمان، مقام سفارت سوییس به عنوان حافظ منافع آمریکا در ایران، ساعت ۴۵ دقیقه بامداد امروز (سه‌شنبه) توسط مدیرکل آمریکا به وزارت خارجه فراخوانده شد. در این احضار، ابعاد حمله تروریستی و جنایت رژیم اسرائیل تبیین و مسؤولیت دولت آمریکا مورد تاکید قرار گرفت. پیام مهمی به دولت آمریکا به عنوان حامی رژیم صهیونیستی ارسال شد. آمریکا باید پاسخگو باشد».

بعد از پیام مهم ایران به ایالات متحده، ژنرال جان کربی، هماهنگ‌کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید اعلام کرد واشنگتن نقشی در حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نداشته است. سخنگو و هماهنگ‌کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید سه‌شنبه هفته گذشته در نشستی خبری در واشنگتن در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا آمریکا انتظار دارد ایران حمله در دمشق را تلافی کند؟ پاسخ داد: «من نمی‌توانم تصمیم رهبر عالی ایران یا سپاه را پیش‌بینی کنم اما خیلی صریح می‌گویم ما هیچ نقشی در حمله دمشق نداشتیم و به هیچ‌وجه بخشی از آن نبودیم».

پس از ژنرال کربی، نوبت معاون سخنگوی پنتاگون بود که اعلام کند کشورش از حمله اطلاعی نداشته است. سابرینا سینگ، ادعا کرد اسرائیلی‌ها درباره حمله یا هدف مورد نظر در دمشق، به آمریکا اطلاع نداده بودند. سینگ در یک جلسه مطبوعاتی گفت: واشنگتن از حمله به مراکز دیپلماتیک حمایت نمی‌کند. وی به خبرنگاران اظهار کرد: ما در کانال‌های خصوصی به ایران به صراحت اعلام کرده‌ایم مسؤول حمله‌ای که در دمشق رخ داد، نیستیم. من مجددا تاکید می‌کنم آمریکا هیچ دخالتی در آن حمله نداشت و ما از قبل اطلاعی درباره این حمله نداشتیم. معاون سخنگوی پنتاگون افزود: آمریکا با ایران تماس گرفت، زیرا می‌خواست عدم دخالت خود در این حمله را در میان تنش‌های بالا در منطقه به وضوح بیان کند.

پس از این ۲ مقام دولت بایدن، معاون سفیر آمریکا در سازمان ملل هم در نشست شورای امنیت سازمان ملل گفت «واشنگتن هیچ دخالتی» در حمله به کنسولگری ایران در سوریه نداشته و «از این حمله خبر اولیه نداشته است». رابرت وود در نشست اضطراری شورای امنیت درباره حمله رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق سوریه در سخنانش از تایید دخالت اسرائیل در حمله خودداری کرد.

آمریکا کنار بکش!

در فضای داخلی آمریکا رسانه‌های این کشور به دولت بایدن یادآور می‌شوند نباید پای ایالات متحده را به تله‌ای که دولت ورشکسته نتانیاهو برای گرفتار کردن آمریکا در مخمصه جنگ گذاشته، باز کند. نخبگان آمریکایی هم طی روزهای گذشته هشدارهای مشابهی در این باره داده‌اند که کاخ سفید نباید اسیر سوءمحاسبه -Miscasculation- شود و آمریکا را در گرفتاری‌های نخست‌وزیر در حال سقوط اسرائیل شریک کند؛ از جمله پروفسور جان‌مرشایمر، نظریه‌پرداز مشهور واقع‌گرای آمریکایی روابط بین‌الملل و خالق نظریه «رئالیسم تهاجمی» معتقد است هدف اسرائیل کشاندن پای آمریکا به جنگ است.

وی در گفت‌وگو با برنامه System Update گفت: هدف اسرائیل از حمله به کنسولگری ایران در سوریه، این است که آمریکا را به جنگ با ایران یا حزب‌الله بکشاند و این اصلاً برای ایالات متحده خوب نیست. به گفته مرشایمر، آمریکا نه‌تنها خواستار نبرد با ایران و حزب‌الله نیست، بلکه تمایلی به نبرد با انصارالله نیز ندارد. حضور نظامی آمریکا در خلیج‌فارس و مدیترانه صرفاً برای افزایش بازدارندگی بوده،نه برای آمادگی جهت نبرد. آمریکا خواستار ورود به هیچ نبردی در خاورمیانه نیست.

پایگاه «ریسپانسیبل استیت کرافت» در مقاله ای هشدار داد در معادله بازدارندگی ایران علیه اسرائیل واشنگتن باید از تل آویو فاصله بگیرد.

این رسانه آمریکایی نوشت: حمله به محوطه سفارت ایران علاوه بر اینکه به اندازه بسیاری از حملات هوایی قبلی اسرائیل یک اقدام تجاوزکارانه در سوریه بود، یک حمله مستقیم به ایران بود. با نگاهی حساب شده‌تر، همان‌طور که نیاز به «بازگرداندن بازدارندگی» اغلب به عنوان توجیهی برای پاسخ‌های خشونت‌آمیز ایالات‌متحده یا اسرائیل شنیده می‌شود، چنین محاسباتی می‌تواند در تصمیم‌گیری‌های ایران به چشم بیاید. یک روز پس از حمله، آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر عالی ایران گفت اسرائیل مجازات خواهد شد. نماینده ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد هم بر حق ایران برای «پاسخ قاطع به چنین اقدام مذموم» تاکید کرد.

خویشتنداری تمام شد

ریسپانسیبل استیت کرافت می نویسد: دلیل اصلی اینکه تنش‌های منطقه‌ای با محوریت شرایط غم‌انگیز نوار غزه بیش از آنچه تاکنون بوده، تشدید نشده است، خویشتنداری‌ای است که ایران در ۶ ماه پس از حمله حماس به جنوب اسرائیل نشان داده است اما ایران به نحوی به حمله اسرائیل پاسخ خواهد داد. پیش‌بینی دقیق اینکه از کدام‌یک از گزینه‌های موجود استفاده خواهد کرد دشوار خواهد بود. تنها چیزی که می‌توان با اطمینان گفت این است که پاسخ‌های ایران در زمان‌ها و مکان‌هایی که تهران انتخاب می‌کند، خواهد بود.

این مقاله ادامه می دهد: چندین خط احتمالی از گمانه‌زنی‌ها می‌تواند درباره انگیزه‌های اسرائیل برای حمله به محوطه سفارت در دمشق اعمال شود اما بمباران کنسولگری ایران در دمشق به اندازه کافی تشدیدکننده بحران (و گسترش تجاوزات اسرائیل علیه قوانین جنگ) بود که احتمالاً منعکس‌کننده تصمیم دقیق و حساب‌شده در بالاترین سطوح دولت بنیامین نتانیاهو بود. این حمله بخشی از تلاش برای ایجاد راه خروج اسرائیل از وضعیتی بود که در آن هدف اعلام شده «نابودی حماس» دور از دسترس است، انزوای جهانی اسرائیل به دلیل اقداماتش در غزه غیرقابل انکار است و حتی پشتیبانی آمریکا از اسرائیل به صورت اتوماتیک به وضوح کمتر شده است. برای شخص نتانیاهو، تشدید و گسترش جنگ، تا آنجا که به معنای ادامه آن به طور نامحدود است، تنها امید آشکار برای دور زدن مشکلات سیاسی و حقوقی خود است.

این پایگاه آمریکایی می نویسد: جنگ با ایران به دلایل بسیاری از جمله هزینه‌های مستقیم انسانی و مادی، اختلال در فعالیت‌های اقتصادی که آمریکایی‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و نارضایتی خارجی که منجر به انتقام‌جویی‌های خشونت‌آمیز بیشتر می‌شود، برای منافع آمریکا بسیار مضر است. اجتناب از چنین جنگی نه‌تنها نیازمند دولتمردانی ماهر در برخورد تاکتیکی با بحران‌هاست، بلکه به فاصله‌گیری استراتژیک‌تر از روابط عجیب با اسرائیل که ایالات متحده را وارد وضعیت دشوار و خطرناک کنونی کرده است، نیاز دارد. ایالات متحده باید از تصورات فرسوده درباره اینکه چه کسی متحد و چه کسی دشمن است، دور شود و به این نکته توجه کند که چه کسی متجاوز است و چه کسی نیست.

تهران حالا تصمیم گرفته به جولان ماجراجویی های تل آویو خاتمه دهد. واکنش هیستریک مقامات اسرائیل شاید ناشی از آگاهی نسبت آنچه که در انتظارشان می کشد است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha