به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، نامگذاری روز شعر و ادبیات فارسی در سالروز درگذشت سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، موافقان و مخالفانی دارد که هر کدام بر نظرشان محکم ایستاده اند؛ مهمترین نکتهای که مخالفان اعلام میکنند زبان ترکی شعرها یعنی زبان مادری شهریار است. این در حالی است که موافقان دلایل محکمی مانند تسلط شهریار بر سبکهای شعر و ادبیات قوی او دارند.
در نشستی با عنوان روز شعر و ادب فارسی، نکوداشت استاد شهریار، زیبا اسماعیلی شاعر، نویسنده و عضو هیات علمی دانشگاه شهید رجایی و سیمین بختیاری مدرس دانشگاه و شاعر به بررسی نامگذاری روز شعر و ادبیات فارسی در سالروز درگذشت شهریار از زوایای مختلف پرداختند.
به نظر شما اشعار شهریار با شاعری که روز شعر و ادب فارسی با نام او همراه است، مناسبت دارد؟
آهنگی که شعر شهریار ایجاد میکند موجب تلطیف احساسات مخاطب میشود
بختیاری: به نظرم استاد شهریار انسان برجسته معاصر در بخش ادبیات غنایی ما است. اگر شعر فارسی را به سه گروه ادبیات تعلیمی، غنایی و حماسی بخشبندی کنیم، میتوان گفت شهریار انسان برجستهای در ادبیات غنایی است و به بهترین شکل ممکن توانسته احساسات و عواطف شخصی خود را تبدیل به «منِ جهانی» کند و مخاطب شعرهایش این احساس را درک میکنند. برانگیختگی احساسات شاعر، مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد و این است که شهریار را جاودانه میکند.
شعرهای ترکی شهریار برخاسته ادبیات شفاهی ما است؛ این مساله خیلی مهم است زیرا ادبیات شفاهی یک دنیا است. لالاییهایی که در گذشته شهریار از کودکی شنیده است، شعرهایی که چوپانان زمان کارشان میخواندند، ادبیات عامه، شفاهی و تاثیری که شعر شهریار در کودکی مخاطبان گذاشته است، در بزرگسالی مشخص است.
با اینکه تسلط چندانی به زبان ترکی ندارم اما آهنگی که این شعرها ایجاد میکند، خیلی جذاب است. شاید جای دیگری هم وقتی به موسیقی که متن آن را متوجه نمیشوید گوش دهید و ازآن لذت ببرید. آهنگی که شعر شهریار ایجاد میکند موجب تلطیف احساسات مخاطب میشود.
جناس خصیصه زبان ترکی است
اسماعیلی: در پس واژه «ادبیاتشفاهی» هزاران نکته نهفته است، وقتی شعرهای ترکی شهریار را بررسی میکنیم میبینیم که از بایاتیهای آذربایجان تاثیرپذیری دارد، از شعرهای اوخشاماها تاثیرپذیری دارد و حتی از شعرهایی که شعرهای مردمی آذربایجان بوده مانند شعرهایی که میرزا علیاکبر صابر در هوپهوپنامه منتشر میکند، تاثیرپذیری دارد. جناس خسیسه زبان ترکی است، این خصیصه در بایاتیها به شکل واضح به کار میرود. وقتی که شعر ترکی شهریار را بررسی میکنیم میبینیم که جناس در شعر او به خوبی دیده میشود:
تمام جزئیات فرهنگی بر ذهن ادبی شهریار تاثیر گذاشته است و به همین دلیل، شهریار تا این اندازه توانسته میان مردم نفوذ پیدا کند
اولدوز سایاراق گوزله میشم هر گئجه یاری/ گج گلمه ده دیر یار یئنه اولموش گئجه یاری.
کلمه «یاری» اول به معنی معشوق است (در حالی که ستارهها را شمردم در انتظار یارم بودم) و یاری دوم به این معنی است که شب نیمه شده (یار دیر کرده و شب به نیمه رسیده است)
شاید اینجا فرصت نباشد که جزبهجز تاثیر گرفتن شهریار را از ریشههای فرهنگی ادبیات شفاهی بررسی کنیم، اما وقتی به صورت کلی به شعرهای او نگاه میکنیم، میبینیم تمام جزئیات فرهنگی بر ذهن ادبی شهریار تاثیر گذاشته است و به همین دلیل است که شهریار تا این اندازه توانسته است میان مردم نفوذ پیدا کند.
به نظرم اگر شهریار این وجه از زبان را نداشت، شاید شاعری میشد در حدوحدود رهی معیری که در میان عموم مردم نفوذ گسترده ندارد. شاعرانی هستند که شعر تغزلی و غنایی سرودند و شاعران خوبی هستند اما نفوذ مردمی ندارند.
دورانی که نوشتن شعر ترکی برای شاعران مجاز نبود
شهریار چقدر تاثیر روی شاعران دیگر گذاشته است؟ آیا تاثیرگذاری این شاعر گسترده بود؟
اسماعیلی: شهریار در سال ۱۲۸۵ متولد شد ما در دوره ویژهای از نظر رویدادهای اجتماعی قرار داشت. میتوان گفت تمام اتفاقهای مهم ایران بعد از این سال روی داد، اتفاقهایی مانند جنگ جهانی اول، دوم، گرفتار شدن ایران در قحطی، مشکلات مشروطهخواهی و مشکلاتی که در ایران وجود داشت همه اینها شرایط و پیچیدگیهایی برای مردم و شاعران داشت.
در عین حال که شهریار تلاش میکند زبان مردمی را وارد شعر کند، از ساختار کلی زبان غافل نمیشود
وقتی که شعر شهریار را بررسی میکنیم به خصوص وقتی که شهریار شعر ترکی را مینویسد، به طرز عحیبی بعد از خودش جریانساز میشود، در بررسی اشعار شهریار نمیتوانیم وجهه شعرهای بومی و محلی او را نادیده بگیریم. وقتی که شهریار شروع به نوشتن شعر ترکی میکند، در دورهای قرار داریم که نه تنها نوشتن شعر ترکی برای شاعران مجاز نیست، بلکه خیلی هم از آن استقبال نمیشود و نوشتن شعر به زبان محلی کاری درخور شناخته نمیشود، اما شهریار این کار را انجام میدهد و به خوبی از عهده آن بر میآید.
در دوران معاصر پیش از شهریار شاعری نداریم که این جریانسازی را داشته باشد، کسانی مانند معجز شبستری یا میرزا علیاکبر صابر هستند که شعرهای خاص خود را دارند. وقتی شعرهای معجز شبستری را بررسی میکنید، شعرها به زبان ترکی هستند، زبان ساده و روان است. تمام مشکلاتی که در زمان مشروطه نوشته میشد در شعرهای موجز شبستری هم میبینید انتقاد از خرافهپرستی و انتقاد ار سلطنتطلبی، مشکلات زنان، درخواست آموزش برای زنان و موارد دیگر در شعرهای او مشاهده میشود، اما خلاقیتهای زبانی در شعرهای آنها کم است. میرزا علیاکبر صابر در آن سوی مرزها جریان شعر شبستری را ادامه میدهد.
وقتی که شهریار این راه را ادامه میدهد، تحولی را در شعر ترکی به وجود میآورد؛ در عین حال که به زبان محلی و بومی مینویسد، از خلاقیتهای زبانی بیبهره نیست. در عین حال که شهریار تلاش میکند زبان مردمی را وارد شعر کند، از ساختار کلی زبان غافل نمیشود.
برخی شهریار را مقلد میدانند
آیا در پرداختن به روز شعر و ادب فارسی و استاد شهریار خلایی حس میکنید؟
اسماعیلی: وقتی شعرهای شهریار را بررسی کردم متوجه شدم که متخصصان ما نسبت به شهریار دید یکسویه دارند. ما یا علاقه داریم یک فرد را خیلی بزرگ نمایش دهیم یا علاقه داریم که او را نادیده بگیریم، حد وسط برای ما معنایی ندارد. برای مثال اگر پژوهشهایی را که درباره حافظ، نظامی، سعدی، مهدی اخوان ثالث و فروغ فرخزاد صورت گرفته است بررسی کنید، میبینید حجم آنها در مقایسه با حجم تحقیقات درباره شهریار، بسیار زیاد است.
وقتی اشعار درباره شهریار را به عنوان شاعر برجسته ادبیات فارسی بررسی میکنیم، متوجه میشویم، حجم تحقیقات علمی درباره شهریار اندک است، زیرا برخی او را مقلد میدانند، چراکه شهریار در برخی از شعرهایش تلاش کرده به استقبال از سبک شعر شاعران کلاسیک بپردازد. در حالی که اگر بیشتر آثار شهریار را بررسی کنیم، متوجه میشویم که هرگز نمیتوانیم او را با یک شاعر مقلد دیگر در یک کفه قرار دهیم و نمیتوانیم جایگاه او را با جایگاه شاعرانی که هم عصر او بودند در یک کفه قرار دهیم.
شهریار به عنوان چهره چند وجهی نیاز به بررسی دقیقتری دارد و شعرهای شهریار این ظرفیت را دارند که با موازین علمی بیشتر بررسی شودند به خصوص شعرهای ترکی که بررسیهای کمتری بر آنها انجام شده است.
نظر شما