۱۲ آبان ۱۳۸۵، ۰:۰۱
کد خبر: 9737249
T T
۰ نفر

13 آبان : نفی سلطه و دمکراسی سازی آمریکایی

۱۲ آبان ۱۳۸۵، ۰:۰۱
کد خبر: 9737249
13 آبان : نفی سلطه و دمکراسی سازی آمریکایی # تهران،خبرگزاری جمهوری اسلامی 12/08/85 داخلی.سیاسی.13 آبان. حوادث تاریخی ماندگار در ایران کم نیستند اما برخی از از این حوادث مانند تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان چنان در تار و پود این کشور تنیده شده که هیچگاه از حافظه تاریخی ملت ایران پاک نخواهد شد. تسخیر سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران در سیزدهم آبان سال 1358 هجری شمسی ( چهارم نوامبر 1979 میلادی ) شاید یکی از غرورانگیزترین حوادث در شرایط آن روز انقلاب بود که توسط دانشجویان پیرو خط امام شکل گرفت و بلافاصله حضرت امام خمینی (ره ) آن را تایید و از آن به عنوان انقلاب دوم یاد کرد. تسخیر سفارت آمریکا و بازداشت کارمندان آن به مدت 444 روز، نشان داد که کارکنان این سفارتخانه جملگی به جمع آوری اطلاعات و جاسوسی مشغول بوده اند و همین امر ثابت کرد که آمریکا قصد رویارویی و انحراف انقلاب از مسیر اصلی خود را دارد اما اقدام انقلابی دانشجویان نشان داد که جنبش دانشجویی دراوج آگاهی و بیداری علیه استکبار جهانی قرار دارد. نگاهی به تاریخ سیاسی دوران پهلوی نشان می دهد که ارزیابی و دلایل اقدام دانشجویان در تسخیر سفارت آمریکا تا چه اندازه درست بوده است. در دوران رژیم پهلوی دوم نفوذ و رسوخ آمریکا درسطح تصمیم گیری در مدیریت کشور بسیار جدی بود بطوریکه بسیاری از فجایعی که در کشور رخ می داد و همچنین فشار بر مردم، اختناق و نبود عدالت و آزادی های اساسی جامعه، مستقیم و غیرمستقیم از سوی دولت آمریکا هدایت می شد. این نفوذ و حس تحقیر باعث شد مردم احساس کنند آمریکاییان بر کشور حاکم اند و شاه بازیچه دست آنان است و با اشاره واشنگتن بسیاری از تصمیمات تغییر جهت پیدا می کند. حمایت آمریکا از ایران به عنوان ژاندارم منطقه و حافظ منافع آمریکا در خلیج فارس نیز از جمله دلایلی بود که مردم و نخبگان را به این نتیجه رسانده بود که دولت پهلوی سرسپرده کاخ سفید است. انقلاب ایران و نیز تسخیر سفارت آمریکا در تهران، ضربه ناگهانی به سیاست "دو ستونی" عمارت امنیتی آمریکا در غرب و فرمول های استراتژیک بود. ظهور یک حکومت ضد آمریکایی و غیردوست در پرجمعیت ترین و بزرگترین کشور غرب آسیا و پر اهمیت از لحاظ جغرافیای سیاسی، جغرافیای راهبردی و جغرافیای اقتصادی، میان برنامه ریزان راهبردی و نظامی آمریکا نگرانی ها و دغدغه های سیاسی و نظامی ایجاد کرد. حس آمریکاستیزی در بین مردم، دانشجویان و نخبگان ایرانی ایجاد شده بود و آنان ریشه تمام مسایل عقب ماندگی کشور را سلطه بیگانگان و نفوذ سیاست های آمریکا می دانستند واین رویه تا زمان انقلاب همچنان ادامه پیدا کرد. تسخیر سفارت آمریکا به معنای نفی سلطه و از بین بردن این حقارت بود که منجر به ایجاد مسیر تازه ای در روند حرکتی انقلاب شد. از همان زمان دشمنی های آشکار و پنهان آمریکا در سیاستهای مختلفی از جمله تحریم اقتصادی، ایجاد زمینه جنک عراق با ایران و ایجاد هرگونه مانع در مقابل استقلال و توسعه همه جانبه علیه ایران در سطح منطقه خاورمیانه آغاز شد، بطوریکه در طی 27 سال گذشته آمریکا در حالت رویارویی با ایران قرار داشته و واشنگتن ازهر وسیله و ابزاری جهت تضعیف و از بین بردن نظام جمهوری اسلامی استفاده کرده است. اگر بگوییم اقدامات سیاسی و نظامی آمریکا در خاورمیانه در راستای منزوی کردن ایران بوده است، شاید بیهوده نباشد. دولت آمریکا در سالهای بعد از فروپاشی شوروی تلاش کرد تا با دیکته کردن ایده های سلطه طلبانه خود مناطقی چون خاورمیانه را بطور کامل در اختیار بگیرد اما حادثه 11سپتامبر 2001 نشان داد که نظام بین الملل به سمتی دیگر حرکت می کند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در سال 1990، آمریکا که خود را تنها ابرقدرت جهان می پنداشت و گمان می کرد از چنان قدرت و تسلطی برخوردار است که هرگونه بخواهد می تواند سلطه بر جهان را حفظ کند و جهان را مطابق میل خود اداره نماید، ناگهان با حادثه ای روبه رو شد که آرزوهایش را بر باد داد. حادثه 11 سپتامبر 2001 میلادی درعرض چندلحظه چنان ضربه ای بر بزرک ترین ابرقدرت جهان وارد ساخت که نه تنها نشئه فروپاشی شوروی را برایش کم رنک نمود، بلکه باعث شد خطر را در خانه و در چند قدمی کاخ سفید و وزارت دفاع احساس کند. آمریکا می پنداشت پس از فروپاشی شوروی با حمایت از دولت های استبدادی و در قدرت نگه داشتن عوامل خود که هر جنبش و اعتراض مردمی را سرکوب کنند، می تواند در جهانی بی رقیب و آرام و بی سروصدا به چپاول ثروت های طبیعی مردم بپردازد و هرگاه در نقطه ای از جهان مردم برای مردم سالاری و رسیدن به حقوق حقه خود قیام کنند، به سادگی و به دست عوامل خود، آن ها را سرکوب نماید. اما آمریکا با واقعیت تلخی روبرو شد. حادثه 11 سپتامبر روشن ساخت سرکوب ملت ها و حمایت از حکومت های استبدادی، از سوی آمریکا در بطن خود نفرت و انتقام را رشد داده است، نفرتی که ناشی از سیاستهای غلط سران کاخ سفید است. این جا بود که استراتژیست های آمریکایی برای پیش گیری، ساز دموکراسی هدایت شده را کوک کردند و پنداشتند با از بین بردن چند دیکتاتور و به میدان آوردن تعدادی روشن فکر لیبرال و طرفدار سرمایه داری می توانند نظم جدید و دلخواه را در جهان برقرار سازند. تهاجم به افغانستان و عراق زاییده چنین تفکری بود، اما غافل از این که مردم خاورمیانه از جمله ایران دموکراسی و عدالت را بدون حضور بیگانه و آن گونه که خود می اندیشند، می خواهند. در طی سالهای گذشته ایالات متحده آمریکا برای جبران حقارت های خود در مقابل ملت ایران سناریوهای مختلفی را آزموده است. فشارهای آمریکا به ایران به بهانه نقض حقوق بشر، نبود دموکراسی و ساخت سلاح هسته ای و همچنین تروریسم تاکنون برای کاخ سفید پاسخ های مناسبی را نداشته و لذا این کشور تلاش کرده با استفاده از تهدید و ارعاب، تبلیغات و جنک روانی، دلسرد کردن مردم و ایجاد دو دستگی، تحریک قومیتها و القای تردید نسبت به آینده، فشارهای فرسایشی خود را افزایش دهد. تاکید دولت آمریکا بر فقدان استانداردهای دموکراتیک در ایران بطور قطع نه به واسطه افزایش ایده آل های مذکور، بلکه در راستای اعمال فشار، منزوی کردن و تهدید نظامی یک کشور غنی از نفت و انرژی است که همواره مخالفت خود را با طرحهای استراتژیک و اقتصادی ایالات متحده در منطقه اعلام نموده است. ترویج دموکراسی آمریکایی درقالب طرحهای مختلف از جمله خاورمیانه بزرک، بطور واقعی نشان دهنده خوی سلطه جویی و سیطره همه جانبه کاخ سفید بر منابع نفتی و انرژی کشورهای منطقه خاورمیانه است. از سوی دیگر دشمنی های مکرر واشنگتن با ایران و کاشتن تخم کینه و دشمنی در دل نظام و ملت ایران از سوی این کشور، نه تنها نظام جمهوری اسلامی ایران را مایوس نساخته، بلکه ملت و دولت ایران با تمام محدودیتهای موجود و به رغم تمامی دشمنی ها توانسته است قدم به قدم به مسیر توسعه واقعی برگردد و عقب ماندگی های گذشته را که بطور عمده ناشی از وابستگی نظام پهلوی به دولتهای استکباری چون آمریکا بود، جبران کند. 27 سال از آن حادثه تاریخی گذشته است و امروز استکبار جهانی به سرکردگی رهبران کاخ سفید، دشمنی های خود را با انقلاب اسلامی ملت ایران پیش از پیش آشکار ساخته و به انواع حیله می کوشد تا سد راه استقلال، آزادی و سربلندی ملت ایران در عرصه های مختلف شوند. جلوگیری از دستیابی دولت و ملت ایران به فناوری هسته ای بدون کمک گرفتن از قدرتهای هسته ای دنیا، نشان می دهد که آمریکا مایل نیست ایران به عنوان یک قدرت مستقل در سطح جهان مطرح شود و لذا از ابزارهای مختلفی چون شورای امنیت سازمان ملل استفاده می کند تا هرگونه منفذی را برای رشد و ارتقای منزلت ایران ببندد. ارتقای منزلت اقتصادی، سیاسی و نظامی ایران بطور قطع دشمنی های آمریکا با ملت ایران را تشدید می کند اما دولت و ملت ایران بدون هیچگونه واهمه ای به این نتیجه رسیده اند که برای پیشرفت به هیچوجه نباید از حقوق حقه خود دست بکشند و این اصل باید مبنای هر حرکتی باشد. حتی تحریم های احتمالی نیز نباید در طی کردن این مسیر خلل ایجاد کند و مانع از حرکت دولت و ملت بسوی قله های پیشرفت همه جانبه شود. هرچند جمهوری اسلامی ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی از سوی آمریکا تحریم بوده است ،اما ملت ایران ملتی منزوی نیست. دولت و ملت ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مورد غضب قدرتهای بزرک قرار گرفتند اما توانستند از یکسو با همت و غیرت جوانان خود که تولید ثروت و علم و فناوری را مقدس می شمردند، به پیشرفتهای علمی و پزشکی، نظامی و صنعتی نایل شوند و از سوی دیگر با تعامل عزت مندانه با جهان خارج اعم از غرب و شرق، خود را در حد یک قدرت برتر اقتصادی، سیاسی در منطقه خاورمیانه مطرح کنند. این نکته مهمی است که حرکت دولت و ملت ایران برای ارتقای منزلت ایران از 27 سال گذشته و آن حادثه تاریخی یعنی تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان سال 1358 هجری شمسی آغاز شده است و این ارتقای منزلت بطور واقعی و بدون اتکا به قدرتهای خارجی بدست آمده و همین امر موجب ناخشنودی آمریکا شده است. این مسیر بدون هیچ ملاحظه منطقه ای و جهانی ادامه می یابد و ملت و دولت ایران بسوی عظمت، عزت، هویت و منافع خود حرکت می کنند و بدون هیچگونه عقب نشینی، می ایستند و استقامت می کنند. سیام/1787/1786
۰ نفر