۱۳ آبان ۱۳۸۷، ۰:۰۱
کد خبر: 9684228
T T
۰ نفر

لحظاتی با اخراجی ها

۱۳ آبان ۱۳۸۷، ۰:۰۱
کد خبر: 9684228
لحظاتی با اخراجی ها ..................................................
تهران ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 87/08/13 فرهنگی.هنری .سینما همه چیز از یک دیدار خانوادگی شروع شد، در منزل یکی از بستگان که بتازگی از ینگه دنیا برگشته بود، گرد هم آمده بودیم ، از هر دری سخنی به میان می رفت، سیاست ، اقتصاد ، ناهنجاریهای اجتماعی و ...
... بحران مالی بانکهای آمریکا، شهریه دانشگاههای کالیفرنیا ، تورم ، تلویزیون ، سینما، تولید بالای کارخانجات اتومبیل سازی ، وجود مارکهای مختلف موتور سیکلت ، سوزوکی ؟ و به یکباره گفت فیلم اخراجیها را به تازگی دیده است ! عجب شخصیت غیر متعارف و جالبی داشت مجید سوزوکی ، با همه کاراکترهای به تصویر کشیده شده در سینمای موسوم به دفاع مقدس ما متفاوت است. شگفت انگیزتر اینکه مسعود ده نمکی این فیلم را ساخته ؟ واقعا مسعود ده نمکی این فیلم راساخته ؟ این سوال او بود. گفتم شک نکنید. گفت با توجه به سابقه مطبوعاتی و ذهنیتی که بویژه ایرانیان مقیم آمریکا از گذشته وی دارند دیدن چنین اثری سراسر احساس همراه با طنزی شیرین و بدور از مناسبات کلیشه ای خاص این گونه فیلمها، همچون یک شوک بود.
- می توان این انسان چند وجهی را دید؟ - تماس می گیرم با ده نمکی که تماس گرفتم مثل همیشه با خونسردی پاسخم را داد و گفت که آدرس را یادداشت کن: کیلومتر 8 کرج ،مرغداری .... ساعت 8 شب، منتظریم.
وقتی زمان قرار ملاقات را به او اطلاع دادم، متعجب شد و اذعان کرد: در هالیوود دیدن یک فیلمساز مستلزم گذراندن مراحلی است.
- مقایسه نکنید ، آنجا ضوابط خاص خود را دارد اینجا هم ... البته در سینمای ایران هم، ملاقات با برخی از سینماگران، گذر از هفت خوان رستم است.
پس از طی مسیری طولانی بالاخره محل را پیدا کردیم و به محل ملاقات رسیدیم.
البته با یک ساعت تاخیر. نگهبان راهنمایی مان کرد، با آنچه تصور می کردم متفاوت بود، تاسیساتی مکانیزه و مدرن، بعد از عبور از خیابان ورودی وارد محوطه اصلی شدیم. در نگاه اول تصاویری از دیکتاتور رژیم بعث عراق و نگهبانان عراقی که در محوطه اردوگاه اسرا نگهبانی می دادند و شماری از اسرای ایرانی با لباس اسیری ! - قرار ما ساعت 8 بود؟ - بله اما...
- از سربازها عبور کنید من آنجا هستم ! - با وجود تاریکی هوا به خوبی شناختمش.
- آقای ده نمکی من 32 سال است که مقیم جرجیا هستم، اما ایران، فرهنگ و هنر ایرانی همیشه برایم اسطوره بوده. اخراجی ها را همراه با همسرم دیدم، از کلیت فیلم شگفت زده و از دیدن پلان آخر متاثر شدم، ذهنیتم نسبت به شما به هم ریخت، نگاه ده نمکی، آن نگاهی نبود که من تصور می کردم و این دیدار ...خیلی عجیب است در هالیوود فیلمساز و فرش قرمز از هم جدا ...
- البته آقای ده نمکی یکبار در کن بر فرش قرمز ایستاده اند! - تنها لبخند زد لبخندی از روی تمسخر - فیلم به جشنواره می رسد؟ - نمی دانم - برایتان مهم نیست - نه - نه مرغ می خواهید نه سیمرغ ؟ - خندید - فعلا از فضای داخل اردوگاه بازدید کنید تا بعد...
فضای سوله مرغداری تبدیل به یک اردوگاه واقعی شده بود. نرده هایی آهنی و خشن در وسط و پتوهایی کنار هم چیده شده و منظم در دو طرف، از مجید میرفخرایی غیر از این هم انتظار نمی رفت، به چهره اش نگاه کردم همه چیز برایش بدیع و هیجان انگیز بود، گفتگو با امین حیایی که با هنرورها عکس می گرفت، مهران رجبی، سیروس کهری نژاد، فخرالدین صدیق شریف و ...
- هیچکدام از اینها محافظ ندارند؟ - خندیدم و گفتم محافظ ؟ - اما در آنجا براد پیت، آنجلینا جولی، تام کروز...
- اینجا ایران است ! به نزد ده نمکی بازگشتیم - پلانهای امشب چیست ؟ - یک صحنه زد و خورد بین اسرا و سربازان عراقی - حضور کامبیز دیرباز، با توجه به شهادت مجید در این فیلم چگونه است ؟ - فقط یک پلان بازی دارد - آن پلان چیست ؟ - بله !؟ فیلمبرداری هنوز شروع نشده بود که خداحافظی کردیم، ده نمکی همچنان که با سکوت به استقبالمان آمد با سکوت هم بدرقه مان کرد.
به چهره مهندس مکانیک مقیم آمریکا نگاه کردم. آرامشی توام با تفکر.
طاهره قوسی شماره 053 ساعت 15:58 تمام
۰ نفر