قیامی برگرفته از قیام حسینی و سیره آزادیخواهانه و عزت طلبانه اباعبدالله (ع).
انقلابی که باید با تمامی این ارزشها و نیز خونها و ایثارگری هایی که به پایش انجام شده، پاس داشته و حفظ شود تا مانا و ماندگار باشد چونان جوانان انقلابی آن دوران که امروز می کوشند در محافل خود آن روزها را زنده نگه دارند.
آنان همچنان با نوای بوی گل و سوسن و یاسمن، مشامشان مملو ازعطر انقلاب می شود و هوا برایشان دلپذیر می شود به یاد ایام ورود امام شان ، به یاد روزگارانی که ؛ همه فریاد - همه طوفان شدند بر کاخ ابلیس زمان" تا جاودانه شد از صلابت ملت و ارتش و سپاه شان این پیروزی خجسته و اینک مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد.
یاد ایام
داشت حرف می زد که یکهو با پخش آهنگ انقلابی «بهاران خجسته باد» از رادیوی ماشین حرف را نیمه تمام گذاشت و با حسی سرشار از عشق که از عمق احساسش برمی خاست با انرژی مضاعفی شروع به زمزمه و همخوانی با این سرود کرد.
از آن روزها ۴۰ و اندی سال گذشته و امروز او و بسیاری از هم دورههایش که روزگاری در اوج نوجوانی و جوانی در میانه انقلاب و وقایع آن بوده اند پا به میانسالی نهاده اند اما با وجود همه این سالها و گاه بی مهریهایی، همچنان با شروع ایام دهه فجر از عمق اعتقاد و وجودشان در مراسم بزرگداشت این روزها شرکت کرده و بهم تبریک می گویند.
با شنیدن آهنگ های انقلابی از رادیو و تلویزیون و یا در خیابان ها و دیدن تصاویر آن روزگاران باز خاطرات آن ایام به همراه شیرینی هایش برایشان یادآوری می شود در جمع ها و محافل دوستانهشان در فضاهای مجازی وغیرمجازی این خاطرات را مرور می کنند.
دوستان درگذشته و شهید و نیز خاطرات همراهی و همرزمی هایشان را در آن ایام و سالهای دفاع مقدس یاد کرده و بزرگ می دارند و همراهان در قید حیاتشان را نیز عزیز.
آنان برای حفظ و زنده نگاه داشتن خاطرات وارزش هایشان امسال بین خود پویشی با عنوان «جوانان انقلاب» راه انداختهاند وهر یک خاطرات خود از آن روزهای تلاش، جهاد و همدلی را در آن به اشتراک می گذارند خاطراتی از روزهای فجر انقلاب و ایام پیروزی اعم از آنکه آن روزها کجا بوده و چه می کرده و چه حس و حالی داشتند.
علی رضا از روزهای قبل انقلاب ۵۷ می گوید: حول و حوش تاسوعا و عاشورا حسینی تشکلی برای سازماندهی راهپیمایی ها با محوریت هیات های موتلفه اسلامی از جوانان انقلابی مساجد مختلف شکل گرفت که نقش راهبری و راهبردی آن را شهید بهشتی به عهده داشت.
او می گوید: این تشکل ها در کنار بحث انتظامات راهپیمایی ها با توجه به کمبود مایحتاج مورد نیاز مردم از نفت و تخم مرغ و غیره در آن ایام تامین بخشی از نیاز مردم را هم عهده دار شده بودند.
وی توضیح می دهد: به دلیل تلاش رژیم برای تحت فشار قرار دادن مردم و حکومت نظامی و روحیه تعاون و دگرخواهی انقلابی؛ تعدادی از جوانان که در این تشکل ها حضور داشتند برای تامین نیازهای اولیه مردم در محلات کار تامین وتوزیع اقلام ضروری مردم را عهده دار شدند و تا زمان پیروزی انقلاب هم این کار را انجام می دادیم.
علی رضا در ادامه یکی از هیجان انگیزترین و در عین حال پراسترس ترین روزهای زندگی اش را زمانی می داندکه قرار بود امام (ره) بعد از سالها تبعید به کشور بازگردد.
- آن روزها همه نگران بودیم بویژه که بختیار فرودگاهها را بست و بر روی باند فرودگاه مهرآباد تانکها را مستقر کرد و شایعات وتهدیدهای مختلفی در جامعه شنیده می شد، اما همان روز در بهشت زهرا تجمعی با سخنرانی شهید مظلوم دکتر بهشتی برگزار شد و آنجا شعار«اگر امام فردا نیاد - مسلسل ها بیرون میاد» را فریاد کردیم.
ادامه می دهد: بعد از جلسه شورای امنیت دولت بختیار (که امسال ۱۴۰۲ هم مستندی در رابطه با آن ایام از شبکه سراسری پخش شد) بختیار و فرماندهان امنیتی اعلام کردند که نمی توانند فرودگاه را بسته نگه دارند ودوباره فرودگاه مهرآباد فعالیت خود را از سر گرفت.
می گوید: تا پیش از ورود امام (ره) کسی تصورش را هم نمی کرد که چنین استقبال گسترده ای در مسیر ورود حضرت امام(ره) از فرودگاه تا بهشت زهرا شکل گیرد و بعد از آنکه امام (ره) با آن استقبال عجیب و مردمی وارد شدند من که به همراه جمعی دیگر از جوانان در ورودی بهشت زهرا انتظامات بودیم به دلیل گستردگی جمعیت قادر نبودیم مسیر را باز نگه داریم.
این جوان انقلابی قدیم توضیح می دهد: به دلیل فشردگی جمعیت در مسیر، امام (ره) نتوانستند ادامه راه را با ماشین طی کنند از اینرو با بالگرد ایشان را منتقل کردند اما برای فرود هلیکوپتر به محل جایگاه در قطعه شهدای هفده شهریور هم به دلیل ازدحام جمعیت بسیار دشوار بود و بالاخره با سختی این امکان فراهم شد.
و آن زمان برای نخستین باری بود که امام (ره) را از نزدیک می دیدیم که حلاوتی وصف ناشدنی برایمان داشت.
آقا مجتبی یکی دیگر از یاران آن روزگاران که در گروه «سرود خمینی ای امام» در فرودگاه مهرآباد بوده است، می گوید : این سرود و سرود «برخیزید» که برای نخستین بار اجرا شد آثار روحی و حماسی ویژه ای نه فقط برای ما که برای کل جمعیت حاضر در مراسم ورود امام (ره) و همه ایرانیان داشت.
وی توضیح می دهد: از مدتها قبل برای اجرا، تمرین کرده بودیم اما وقتی امام خمینی (ره) آمد و ما شروع به خواندن کردیم، جو حاکم بر آنجا بسیار برترو فراتر از تمرینهایمان بود و همین امر موجب شد این سرود را با همه وجود و عشقمان بخوانیم چنان که فضای فرودگاه را کامل قبضه کرده و در اختیار گرفته بودیم.
محمد هم می گوید: مسیر حرکت امام با ماشین بلیزر آقای رفیق دوست به سمت میدان آزادی مملو از جمعیتی بود که به هیچ وجه قابل کنترل نبودند و فشار جمعیت به حدی سنگین بود که خیلی از مواقع احساس می کردیم چهار چرخ ماشین روی زمین نیست و پهلوان طالقانی که محافظ روی خودرو بود به سختی فضا را مدیریت می کرد.
یکی دیگر از این جوانان سابق یادش می آید که از زمان شنیدن خبر آمدن امام (ره) خواب و خوراک نداشتند تا بالاخره روز موعد رسید .
محمد جواد می گوید: شب خوابم نبُرد و بعد نماز صبح وقتی می خواستم برای استقبال بروم تا جای مناسبی برای دیدار و استقبال از امام (ره) در طول مسیر عبور ایشان پیدا کرده و مستقر شوم مادربزرگم هم همراه شد، هر کاری کردم نتوانستم منصرفش کنم و آمد.
- وقتی از خانه بیرون آمدیم، در تاریکی صبح به سمت میدان آزادی، دیدم آنقدر مسیر خیابان ها شلوغ است که به ردیف اول و دوم نمی رسم اما با این حال بعد از مستقر کردن مادربزرگ در جای مناسبی خودم بر بالای سکویی سیمانی قرار گرفتم تا بتوانم به خیابان مشرف باشم.
مهدی هم که در انتظامات مراسم استقبال از امام خمینی (ره)بوده است،می گوید: بعد ازآنکه امام (ره) در مدرسه رفاه استقرار یافت هر روز به صورت چرخشی بخشی از تیم انتظامات استقبال، برای دیدارهای مردم با حضرت امام خمینی(ره) در مدرسه رفاه خیابان ایران مستقر می شدند که مسئولیت حفاظت مسلح آن با شهید بروجردی و تیمش بود.
می افزاید: هر روز تعدادی از جوانان توفیق حضور و خدمت پیدا می کردند ، یک روز که ما به عنوان گروه انتظامات مدرسه رفاه آنجا بودیم، اعلام کردند که می توانیم به دیدار امام (ره) برویم و این نخستین دیدارمان با امام(ره) برای ما بسیار عجیب و شگفت انگیز بود و از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدیم .
او توضیح می دهد: یادم می آید ایشان چنان ابهتی در نگاه ما داشتند که نمی توانستیم در چشمشان بنگریم و در عین خوشحالی وصف ناشدنی مدهوش جمال و مهربانی شان بودیم.
آن روزهای پر هیجان و اتفاق برای این جوانان انقلابی قدیم همیشه ماندگار است. چنانکه علی هم خاطره بیعت همافران نیروی هوایی را به یاد می آورد که ۱۹ بهمن به حالت رژه به دیدار امام آمدند و عصر همان روز گارد شاهنشاهی به پادگان نیروی هوایی حمله برد و با انتشار این خبرمردم برای حمایت از همافران به سمت پادگان رفتند و اسلحه ها به دست مردم افتاد.
وی ادامه می دهد: از اون روز عملا روند اضمحلال و نابودی رژیم شدت گرفت تا روز ۲۲ بهمن که رژیم از ساعت ۴ بعد از ظهر حکومت نظامی اعلام کرد اما انقلابیون سوار بر خودرو در خیابان ها با بلندگو از قول امام مردم را به ماندن در خیابان ها دعوت و تاکید کردند هیچکس به حکومت نظامی توجهی نکند و پیرو حملات نظامیان گارد شاهنشاهی، حمله مردم و انقلابیون به مراکز رژیم شکل گرفت.
او می گوید: مردم تا غروب صدا وسیما را گرفتند و شهید محلاتی آن بیانیه معروف را خواند و پیروزی انقلاب اسلامی را اعلام کرد.
اینها گذری بر خاطراتی ماندگار از جوانان انقلابی بود که این روزها هم بعد از ۴۵ سال یادآوری آنها برایشان لذت بخش است و مرور می کنند چه بسیار رنج ها برای تحقق این انقلاب و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی کشیده شد و یادآوری می کنند که سالگردهای انقلاب فرصتی برای احیاء اهداف و ارزشهای انقلابی و بازنگری در روشها و فرآیندها باشد.
معتقدند که در این جهان متحول برای حفاظت از اهداف و اصول انقلاب و نیز دستاوردهای ارزشمند آن، هر کسی در هر جایگاهی هست باید نقش خود را ایفاء کند.
آنگونه که مردم با حضور همیشه در صحنه خود چونان که در طول همه این سالها بوده اند با اتحاد ، همدلی، صبر ، تلاش و امر به معروف و نهی از منکر مسئولان، همچنان با قوت در میدان باشند و مسئولان هم باخدمت صادقانه، پرتلاش، متکی بر علم، تخصص و کارشناسی، پاکدستانه و بیریا با بهرهگیری از همه ظرفیت های ملت بزرگ که هماره همراه بوده و هستند در این شرایط تحولی نظم نوین جهانی حق این ملت را ادا کرده و به جایگاهی که شایسته آنهاست، برسانند.
نظر شما