خواهرکشی، مونولوگ و بار احساسی بیش‌ از اندازه

تهران- ایرنا- جلسه هشتم نقد و بررسی آثار صحنه‌ای چهل‌ودومین جشنواره تئاتر فجر، با حضور منتقدان، هنرمندان و علاقه‌مندان برگزار شد و طبق شیوه این نشست‌ها، سه نمایش مورد بررسی قرار گرفتند.

به گزارش خبرنگار تئاتر ایرنا، هشتمین جلسه نقد و بررسی آثار مسابقه و مرور صحنه‌ای چهل‌ودومین جشنواره تئاتر فجر، روز دوشنبه، نهم بهمن، در تالار مشاهیر تئاتر شهر با حضور عوامل تولید نمایش‌ها و همچنین عرفان پهلوانی، محمدحسن خدایی و علی‌رضا نراقی به‌عنوان منتقدان نشست و سایر علاقه‌مندان برگزار شد و سه نمایش «اول‌شخص»، «خوشبختی در اودسا» و «ما هم مردمی بودیم» مورد تحلیل قرار گرفتند.

سمت‌وسوی مونولوگ

در اولین بخش از این جلسه، نمایش «اول‌شخص»، به نویسندگی و کارگردانی مهدی آشوغ مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

محمدحسن خدایی منتقد بخش اول این نشست، نظر خود را این‌چنین مطرح کرد: مونولوگ‌ها عمدتاً بر فعل حال (مضارع) نوشته می‌شوند، ولی در این نمایشنامه، مونولوگ‌ها بر پایه فعل گذشته (ماضی) طراحی شده‌اند. از نظر مضمونی نیز با درامی روان‌شناختی روبه‌رو هستیم که در این‌گونه از درام‌ها، همه عوامل محرک خارج از متن، نادیده گرفته می‌شوند و تنها بر عوامل روانی شخصیت‌ها تکیه می‌شود.

سپس مهدی آشوغ، کارگردان نمایش توضیح داد: در این نمایش، داستان خانواده‌ای روایت می‌شود که دور میزی نشسته‌اند و هیچ گفت‌وگویی با یکدیگر ندارند. ازاین‌رو، رویکرد نمایش من، سمت‌وسوی مونولوگ به خود گرفت.

خواهرکشی، مونولوگ و بار احساسی بیش‌ از اندازه
نمایش «اول‌شخص» به نویسندگی و کارگردانی مهدی آشوغ

محمدحسن خدایی در ادامه نقد خود افزود: به نظر می‌رسد این نمایش بر پایه تعامل و گفت‌وگو بین افراد خانواده داستان نمایش پیش نمی‌رود و بیشتر، نگاه و جبر کارگردان بر پیشرفت صحنه‌ها حاکم بوده است. نکته دیگر اینکه من این اجرا را اجرایی اکسپرسیونیستی می‌دانم که مبتنی بر یک پیش‌فرض آغاز می‌شود، ولی رابطه شخصیت محوری نمایش با واقعیت مخدوش است، درنتیجه، در برابر این پیش‌فرض، مقاومتی وجود ندارد تا بحرانی شکل گیرد.

حرکت داستان به‌سوی خواهرکشی

در بخش دوم جلسه، نمایش خوشبختی در اودسا به نویسندگی داوود پورحمزه و کارگردانی رضا شاه‌کرمی، مورد بررسی منتقدان قرار گرفت.

«عرفان پهلوانی»، منتقد این نمایش گفت: با توجه به ژانر اجتماعی و ساختار متن، می‌توان این نمایش را با نمایشنامه‌های «سه خواهر» آنتوان چخوف و «خانه برناردا آلبا» فدریکو گارسیا لورکا، تطبیق داد. در بسیاری از آثار ادبی، موضوع برادرکشی وجود دارد، ولی نکته‌ای که در این نمایش جالب‌توجه است، حرکت داستان به‌سوی خواهرکشی است. درباره کارگردانی نمایش، باید به ریتم و تمپو و ایجاز خوب آن اشاره کنم که از امتیازات بالای این نمایش هستند. همچنین می‌توان گفت که این نمایش، هیچ قطعه زائدی ندارد.

در بیان احساسات دچار افراط نشدم

در سومین بخش این نشست، نمایش ما هم مردمی بودیم به نویسندگی امین ابراهیمی و کارگردانی احسان ملکی مورد بررسی قرار گرفت.

علی‌رضا نراقی، منتقد این نمایش در ابتدا گفت: در این نمایش، دو پرسش اساسی مطرح می‌شود؛ اول آنکه چرا باید در پایان‌بندی نمایش، همه کاراکترها را از بین ببریم؟ و دوم آنکه چرا آدم‌های نمایش، هیچ توانایی در تغییر وضعیت خود ندارند؟ همچنین، ما تضادی را بین فرم متن نمایش و فرم اجرایی آن می‌بینیم که گویی بر یکدیگر منطبق نیستند. در این نمایش هم ما شاهد قطعاتی هستیم که دارای بار احساسی بیش‌ازاندازه هستند که خود می‌توانند به عاملی ضد احساس تبدیل شوند.

ملکی، کارگردان نمایش نیز در پاسخ به ارزیابی منتقد نمایش گفت: تلاش کرده‌ام تا در بیان احساسات شخصیت‌های نمایش دچار افراط نشوم و با شیوه کارگردانی و طراحی صحنه، ارتباطی درست را با مخاطب ایجاد کنم و همه قطعات تصویری نمایش را در پازلی با چیدمان درست در این راه ارتباطی به مخاطب برسانم.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha