به گزارش ایرنا، صحبتهای علی کفاشیان درباره آسیبشناسی اولویتبندی باشگاهها برای هزینه بودجهشان، بار دیگر واقعیت تلخ حاکم بر فضای فوتبال ایران را آشکار کرد. رئیس سابق فدراسیون فوتبال که به عنوان رئیس هیئت مدیره یک باشگاه خصوصی دوباره به عرصه مدیریت ورزش بازگشته، گفته است: «سپاهان و ذوبآهن حدود هزار میلیارد تومان برای تیمهای خود خرج میکنند، اما زورشان میآید که ۱۰ میلیارد تومان برای زیرساختها هزینه کنند.»
البته سپاهان و ذوبآهن تنها دو نمونه از چنین باشگاههایی هستند که نسبت به خیلی از باشگاه های دیگر از نظر زیرساختی به فاکتورهای یک باشگاه حرفهای نزدیکتر هستند. با این حال اکثر قریب به اتفاق باشگاههای حتی لیگ برتری فوتبال ایران فرسنگها با یک ساختار حرفهای فاصله دارند.
هزینه بیش از ۹۰ درصد از بودجه سالیانه باشگاهها برای پرداخت قراردادها و بیتوجهی به توسعه زیرساختها به خوبی گویای مسیر اشتباهی است که باشگاههای فوتبال در ایران در پیش گرفتهاند؛ آن هم در شرایطی که پسوند حرفهای را هم یدک میکشند.
این در حالی است که در فوتبال دنیا، همه فاکتورها در یک باشگاه حرفهای در کنار هم لحاظ میشود و توسعه زیرساختها به همان اندازه اهمیت دارد که به پرداخت قراردادها توجه میشود. مدیریت هزینه درآمدها با توجه به اولویتها، سبب میشود که توجه به یک بخش، باعث بیتوجهی به یک فاکتور دیگر نشود. این بدیهیترین سیستم حاکم بر یک باشگاه حرفهای است که رد پای هزینه درآمدهای یک باشگاه در بخش توسعه زیرساختها را هم پررنگ میکند.
طبیعی است که توسعه زیرساختها از توسعه امکانات تمرینی و اردویی گرفته تا استادیوم مسابقه سبب به باشگاه ساختار تنومندتری میدهد تا درآمدزایی بیشتری هم داشته باشند. همین نگاه متوازن به مدیریت هزینه درآمدها در بخشهای مختلف، تنشهای مدیریتی و کمبودهایی که ممکن در مسیر یک تیم به روند نتیجهگرایی و موفقیت تیم لطمه بزند را به حداقل میرساند.
در فوتبال ایران اما چنین نگاهی با توجه به مدیریت آماتوری حاکم بر باشگاهها در بین مدیران دیده نمیشود و همه بودجه به یک سمت شیفت داده میشود و بیش از ۹۰درصد بودجه یک باشگاه صرف پرداخت قراردادهای بازیکنان و مربیان میشود.آن هم قراردادهایی که رقمهای آن بدون هیچ ضابطهای و در فضای احساسی و کریخوانی و به دور از منطقهای اقتصادی تعیین میگردد.
البته بدیهی است مدیریتی که بودجه باشگاه را برخلاف بقیه کشورهای دنیا نه از راه درآمدزایی، بلکه از خزانه دولت دریافت میکند و به خاطر چگونگی هزینه آن پاسخگو نیست، تدبیر و مراعاتی درباره چگونگی این هزینه هم انجام نمیدهد؛ به طوری که پس از قرار گرفتن در یک فضای هواداری و سکویی که با سیستم دلالی هدایت میشود حتی حاضر است امضایش را پای قراردادی که ده برابر ارزش واقعی یک بازیکن هم هست، بیندازد و مقابل دوربین ها لبخند بزند.
حاکم بودن چنین سیستمی در فوتبال ایران کار را به جایی رسانده که یک مدیر در اداره باشگاه تنها اولویتی که روی برد اتاقش مینویسد تمرکز روی پرداخت قراردادهای نجومی و بدون ضابطه بازیکن است. غفلت از توسعه زیرساختهای تمرینی و مسابقهای و تمرکز روی هزینه بودجه در بخش قراردادها باعث شده است که اکثر باشگاهها و حتی تیمهای اسمورسمداری مانند استقلال و پرسپولیس یک زمین تمرین استاندارد و یک استادیوم خانگی نداشته باشند.
در حالی این باشگاهها حتی از داشتن یک زمین تمرین با حداقل استاندارها عاجز هستند که در آن سو گرانترین قراردادهای ممکن را با بازیکنان و مربیانشان امضا میکنند و به گفته رئیس سابق فدراسیون فوتبال یک هزارم پولی که برای قراردادها پرداخت میکنند را در بخش زیرساختها هزینه نمیکنند.
در پیش گرفتن این سیستم مدیریتی در باشگاههای حتی بزرگ و باسابقه فوتبال کشورمان سبب شده این باشگاهها تنها یک ویترین زیبا از بازیکنان اسمورسمدار باشند اما پشت این ویترین، یک ویرانه قرار دارد. این در شرایطی است که باشگاه های فوتبال ایران در صورت توجه متوازن به همه فاکتورهای باشگاهداری از جمله توسعه زیرساختها میتوانستند با بودجه نزدیک به ۵۰۰ میلیاردی که سالانه هزینه میکنند، از بهترین زیرساختها بهرهمند باشند و مانند امروز هر سال در به در یک زمین تمرین نباشند.
به همین خاطر ضرروی است که سیستم مدیریتی فوتبال ایران با یک خانهتکانی و تحول در نحوه باشگاهداری مانند پسوند حرفهای که دارد، در عمل هم به سمت حرفهای شدن پیش برود.
نظر شما