مفاهیمی مانند مروت، فتوت، دستگیری، مهربانی، ایثار، مقاومت، احترام گذاشتن، عشق ورزیدن، و نظایری از ایندست؛ هر یک بهتنهایی میتواند بهعنوان صفت ممیزه انسان، او را در مسیر سعادت، رستگاری و قرب پروردگار قرار دهد. بههمین سبب است که چنین مفاهیمی در کتب آسمانی تمامی ادیان الهی توصیه و تاکید شدهاست.
همین اصل به ظاهر ساده و بدیهی اما عمیق و پُرنکته است که باعث شده به دلیل ریشهدار بودن هنر تئاتر در آئین و رفتارهای آئینمند انسانها، شاهد بیشترین بازتابِ بروز و ظهور چنین مفاهیم معرفتساز و هویتبخش انسانی در قالب داستانها و موضوعات محوری تمامی آثار نمایشی و تئاترها از زمان تولد این هنر تا به امروز هستیم.
این اصل مهم را نباید هیچگاه از خاطر دور کنیم که آئین و رفتارهای آئینی در تاروپود زندگی تمامی انسانها پیچیده شده است و حتی در آداب نشست و برخاست، صحبت کردن، غذا خوردن و... تمامی انسانها میتوان بسیاری از رفتارهای آئینی را رصد کرد.
راز جریان سازی، فرهنگسازی و تعالی هنر تئاتر به درهمتنیدگی مفهوم آیین و زندگی انسانها باز میگردددرست بهسبب همین اشتراک و درهمتنیدگی مفهوم آیین و زندگی انسانهاست که نمایشها و خرده روایتهای نمایشی مبتنی بر مبانی آئینی و مذهبی بیشترین اقبال و اثرگذاری را بر عموم مردم در سراسر جهان داشته و دارند. این خود راز جریان سازی، فرهنگسازی و تعالی هنر تئاتر است. هنری که ریشههای آن از مفاهیم آئین و نمایشهای آئینی تغذیه میشود.
قدرت و جایگاه رفتارها و کنشهای آئینی بر مردمان آئینمند بهحدی است که یک نمایش آئینی قدرت اثرگذاریاش میتواند بیشتر از صدها خطابه و سخنرانی باشد. درک، دریافت و همذاتپنداری مخاطب با رفتارهای آیینی و نمایشی بسیار بیشتر از قرار گرفتن او بهعنوان مخاطب در مواجهه با یک خطابه و سخنرانی است.
چراکه انسان در مواجهه با نمایشهای آیینی خود را جز جداییناپذیر از آن رفتار آیینمند، دخیل در پیشبرد آن رویداد و رخداد نمایشی مبتبی بر مبانی آیینی و مذهبی میبیند. اما در نقطه مقابل و به گاه سخنرانی و خطابه؛ او تنها یک شنونده محض است و از قدرت کُنشگری عاری است.
بیایید لختی بر این پرسش درنگ کنیم که مگر رسالت تئاتر دینی چیزی فراتر از انتقال پیام معنویت و معرفت به انسان است؟... در مواجهه با این پرسش در نخستین سخن باید چنین پاسخ داد که انتقال مفاهیم معرفتی و معنوی با آموزهها، انگارههای دینی و مذهبی جزو جداییناپذیر از اهداف و رسالتهای هر دین، پیامبرش، کتاب آسمانی و پیروان آن مذهب است.
پس میتوان بهراحتی به این مهم پیبُرد که تئاتر دینی هدفمند، بهترین ابزار انتقال پیام معرفت و معنویت به مخاطبان است. چرا که از ابزاری بهره میبرد که ذهن تمامی مخاطبان با آن مفاهیم آشنایی ابتدایی دارد. پس هنرمند در تئاتر دینی نیازی به رمزنگاری و رمزگشایی برای دریافت هرچه بهتر مفاهیم موجود در اثرش برخلاف دیگر گونههای تئاتری وجود ندارد
در مبحث آسیبشناسی تئاتر دینی ذکر نکاتی که شرحش رفت لازم بود؛ چرا که با اتکا به همان گفتههاست که میتوان به مهمترین آسیب حوزه نمایشهای مذهبی و تئاتر دینی دست یافت. آن نکته سُستبودن پایههای چنین آثاری در مساله هدفمندی با تکیه بر شعار و کلیشههایی است که این خود نهتنها باعث فاصله مخاطب با چنین آثاری شده که در جایگاه تأثیرگذاری نیز بیشتر اثرات منفی را با خود به همراه داشته است.
یکی از اصلیترین استوانههای ارتباط و همذاتپنداری مخاطب با آثار تئاتری بر اصول زیبائیشناسی و معناشناسی چنین آثاری استوار است. اثری که بهرهمند از زیبایی، لطافت و درعینحال پرمغز و معنی در انتقال مفاهیم انسانی باشد، بیشترین اقبال را از سوی مخاطبان با خود بههمراه خواهد داشت.
حال با طرح این پرسش که آیا میتوان چیزی فراتر از زیبایی، لطافت، بیان نکتههای معرفتی و هدایتبخش در مسیر سعادت انسان را در موضوعات و مفاهیم دینی- مذهبی دریافت؟ باید گفت، پُرواضح است که بهسبب همین سرشاری و لبریزی مفاهیم دینی و مذهبی از مبانی معرفتی و معنوی؛ نیز درعین حال عدم لزوم معرفی و شناساندن این ویژگیها به مخاطبان به دلیل قرابت و آشنایی تمامی مردمان دینمدار با اصول اعتقادی و مذهبی موجود در آموزههای دینی، کار هنرمندان در هدفمندی و جریانسازی تولید آثار تئاتر دینی بسیار سادهتر از دیگر کارگردانهایی است که در شاخههای مختلف تئاتر مشغول فعالیت هستند.
شاید همین مساله بهظاهر ساده باعث شده که هنرمند فعال در عرصه تئاتر دینی به سبب سهل و ساده بودن چنین مواردی خود را از ساخت هویتی هدفمند در روایت نمایش و تلاش برای جریانسازی تئاتر دینی فارغ کرده باشد، که حاصل آن شوربختانه دست آویختن به کلیشهها و تکرار شعارهای مستمر شدهاست. کلیشهها و شعارهایی که ثمره آنها نه تنها اقبال و استقبال مخاطبان را با خود به همراه نداشته که در نقطه مقابل به دوری و فاصله گرفتن آنها از چنین آثاری منتج شدهاست.
نظر شما