اداره کل پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا در تلاش است در سلسله مطالبی یاد و اثر استادان و پژوهشگران ایران اسلامی را که بر اثر بیماری کرونا از دنیا رفتند، زنده کند.
فیرحی باورمند به ضرورت کاربست دانش فقه بر اساس یک خوانش جدید مبتنی بر اقتضائات روز جوامع مسلمان است
در همین ارتباط و در گزارش پژوهشی با عنوان «متفکری نواندیش با دغدغه حقگرایی و اصلاح سیاسی» و یادداشتهایی با عنوان «اندیشمندی با دغدغه سازگاری اصالت و معاصرت» ، «رویایی که فیرَحی داشت؛ تلفیق حق و آزادی» و «استادی که باعث اقبال به دروس تخصصی اسلامی در علوم سیاسی شد» زندگی فردی، علمی، مدنی و حرفهای دکتر «داود فیرحی» مورد بررسی قرار گرفته است.
دکتر «محمدامیر احمدزاده» عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یادداشتی را که در ادامه میخوانید در مورد دکتر فیرحی به نگارش درآورده است:
مساله و پروژه فکری داود فیرحی را که در آثارش بازنمایی شده، میتوان مساله ایران در مواجهه با عصر مدرن دانست
داود فیرحی (۱۳۹۹-۱۳۴۳) استاد علوم سیاسی و نویسنده تاریخ اندیشه سیاسی اسلام بود. ایشان همزمان با تحصیل در حوزه علمیه قم به طی مدارج علمی در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران پرداخت که در نتیجه این امر، میتوان ترکیبی از فقه سنتی و روش شناسی اندیشه سیاسی مدرن در آراء و آثارشان یافت. دروس حوزوی و خارج فقه را تا سال ۱۳۸۰ گذراند و در عین حال، در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران تحصیل کرد و رساله دکترایش را با عنوان «دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام» با الهام از روششناسی فوکو و هرمنوتیک گادامر نگاشت که در آن، به بررسی مناسبات قدرت و دانش در دوره اسلام قرون میانه پرداخت و نحوه شکلگیری دانش سیاسی در دوره میانه را تبیین کرد. او سپس در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به عنوان عضو هیات علمی مشغول به کار شد.
مساله و پروژه فکری داود فیرحی را که در آثارش بازنمایی شده، میتوان مساله ایران در مواجهه با عصر مدرن دانست. او اقتضائات گذار از سنت و مدرنیسم را از درون فقه المشروطه میکاود و بر ضرورت استفاده از ظرفیتهای داخلی تاکید دارد و با ارائه خوانشی جدید از آموزههای دینی پرداخته است. فیرحی با بهرهگیری از میراث فکر دینی و متفکران شاخص فکر دینی در دوره مشروطیت ایران از جمله آخوند خراسانی، نایینی، محلاتی و سیدجمال اسدآبادی سعی در ارائه راه برون رفت از بحران سنت و مدرنیسم در اسلام و ایران از دوره مشروطه تا اکنون را دارد.
فیرحی باورمند به ضرورت کاربست دانش فقه بر اساس یک خوانش جدید مبتنی بر اقتضائات روز جوامع مسلمان است و میگوید که فقه دانشی است که ۱۴۰۰ سال در تار و پود فرهنگ اسلامی-ایرانی حضور داشته و از ظرفیتهای مهم و بالایی برای حل مسائل برخوردار است. بنابر این انکار فقه و سنت فکری مبتنی بر آن را ناممکن و نشدنی میداند. در این راستا، اگر بخواهیم به سنخشناسی آثار داود فیرحی بپردازیم میتوانیم برخی آثار او از جمله «دولت اسلامی و تولیدات فکر دینی» (۱۳۸۰)، «تاریخ تحول دولت در اسلام» (۱۳۸۶)، و «نظام سیاسی و دولت در اسلام» (۱۳۸۷) را در راستای منظومه فکر سنتی و فقاهتی ایشان تعریف کرد و در عین حال، برخی دیگر از تولیدات فکری ایشان شاملِ «دین و دولت در عصر مدرن» (۱۳۸۹)، «فقه و سیاست در ایران معاصر: فقه سیاسی و فقه مشروطه» (۱۳۹۰)، فقه و سیاست در ایران معاصر؛ تحول حکومت داری و فقه حکومت اسلامی(۱۳۹۳)، آستانۀ تجدّد (۱۳۹۴)، «فقه و حکمرانی حزبی» (۱۳۹۶)، «مفهوم قانون در ایران معاصر (تحولات پیشا مشروطه)» (۱۳۹۹)، «دولت مدرن و بحران قانون(چالش قانون و شریعت در ایران معاصر)» (۱۴۰۰) را باید در جهت ارائه راهکار برای جامعه ایران از طریق ترکیب فقه المشروطه با اقتضائات سیاسی و اجتماعی مدرن برشمرد.
فیرحی ضمن بازگو کردن روایت مذهبی تجدد بر آن بود تا تعارضات موجود در جامعه ایران از مشروطه تا عصر خود را حل کند
فیرحی ضمن آگاهی و اذعان بر این مساله که با ورود عناصر ظاهری مدرنیزاسیون (وجه تکنولوژیک) و مولفه های فکر جدید (مدرنیته) به ایران، نظم یکپارچه سنت را به هم ریخت و اندیشه و عمل ایرانی دو پاره شد سعی بر بازسازی و ایجاد تعامل و ترکیب بین این مولفههای درونی جامعه با عوامل عارضی بیرونی داشت و در واقع، به دنبال رفع این تعارضات از طریق ارائه سنتزی از سنت و تجدّد بود.
فیرحی در پروژه فکری خود تلاش میکند تا نشان دهد که مدرن شدن لزوما به معنای برابر با سکولار شدن نیست و در این راستا، بیرون آمدن مدرنیته از دل سنت کلیسایی در غرب را توصیف کرده و مولفهها و علل موفقیت تجدّد غربی را در ارائه خوانشهای جدیدی از مسیحیت را برمیشمارد. او وقوع چنین امری را در درون سنت ایرانی- شیعی مشروطه ممکن دانسته و از اقدامات میرزا ملکم خان، سیدجمال الدین اسدآبادی و میرزاعلیخان امین الدوله از یک سو و نایینی و آخوند خراسانی و محلاتی از جنس دیگر سخن میگوید که دینداری و داشتن دولت دموکراتیک با هم در تناقض و اموری ناممکن و غیرقابل جمع نیستند. بنابراین، فیرحی ضمن بازگو کردن روایت مذهبی تجدد بر آن بود تا تعارضات موجود در جامعه ایران از مشروطه تا عصر خود را حل کند.
روششناسی و دستگاه فکری فیرحی متاثر از خوانشی برگرفته از روش تبارشناسی فوکو است و در این راستا از روشهای تحقیق مورد علاقه او رابطه میانِ «دانش و قدرت» است اما با توجه به فضای فکری او که مبتنی بر علم دینی است بر آن میشود تا امکانهای فکر دینی را در شرایط تاریخی کنونی به توانمندی برساند و در نتیجه از روششناسی مدرن به مثابه ابزار و وسیلهای برای فهم بهتر سنّت و فکر دینی استفاده میکند. البته او در این مسیر با رویکردی تاریخنگرانه، زمینهگرا و انتقادی به سنّت مینگرد و درصدد عقلانیسازی آن گام برمیدارد. بنابراین، میتوان گفت او نه سنّت را و نه تجدّد را دربست نمیپذیرد بلکه به عنوان اندیشمندی دغدغهمند بر آن است تا هر دو را با روش شناسی انتقادی و تاریخی دنبال کند تا مساله ایران معاصر را به سرانجام مطلوبی برساند.
نظر شما