نسل جدید، عصر جدید (۵)؛ سیدعلی موسوی: نسل بومیان دیجیتال را بشناسیم

تهران- ایرنا- شناسایی ویژگی‌ها و خصوصیات هویتی و رفتاری نسل زِد(z) گامی موثر در مسیر تعامل با آنهاست. سیاستگذاری و برنامه‌ریزی برای این نسل، جز از طریق شناخت دقیق آنها ممکن نیست.

تصاویری که از ناآرامی‌های اخیر انتشار می‌یافت یک ویژگی برجسته داشت و آن حضور کم‌سن و سال‌ها کف خیابان بود. علاوه بر این‌که مدرسه‌ها هم درگیر مسائلی شد که پیش از آن سابقه نداشت. این وضعیت باعث شد تا نگاه‌ها به سوی نسل موسوم به «دهه هشتادی‌ها» دوخته شود؛ سنینی که از آن‌ها به عنوان «نسل زد»، «زومر» و ... یاد می‌شود؛ حال گفته می‌شود این نسل وارد مرحله‌ای شده که به عصری جدید در کشور شکل می‌دهد.

اعتراض‌های اخیر در کشور، از ابعاد مختلف قابل بررسی است. با وجود تنوع و تکثر افرادی که به شیوه‌های گوناگون نارضایتی خود را ابزار کرده‌اند اما به علت جنس این اعتراض‌ها، اسامی مختلفی روی آن گذاشته‌اند. یکی از این اسامی اعتراض دهه هشتادی‌هاست؛ نوجوانان و جوانانی که هنوز در سنین دانش‌آموزی یا حداکثر دانشجویی هستند و دختران و پسرانی که کنش و رفتارهای متفاوتی با نسل‌های قبلی دارند.

تحلیل و قضاوت درباره جنس اعتراض‌های نسل جدید نیازمند بررسی دقیق و همه‌جانبه این نسل و دقت در سبک زندگی، خواسته‌ها و مطالبات آنهاست؛ شناخت این جوانان نیازمند تحقیقات میدانی، مشاهده از نزدیک و گفت‌وگو با آنان است. 

اهمیت شناخت این نسل و خواسته‌هایشان باعث شد تا اداره کل پژوهش و بررسی‌های خبری ایرنا پرونده‌ای با عنوان «عصر جدید، نسل جدید» بگشاید و در چارچوب آن با صاحب‌نظران حوزه‌های مختلف روانشناسی، جامعه‌شناسی، کارشناسان مسائل فرهنگی، آموزشی و ... گفت‌وگو کند.

پژوهشگر ایرنا پیش از این با «جبار رحمانی» عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، «سید نوید کلهرودی» دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه تهران، «تقی آزاد ارمکی» عضو هیات علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و «غلامرضا غفاری» عضو هیات علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران گفت‌وگو کرده است.

در این بخش، پژوهشگر ایرنا در مورد ویژگی‌های نسل زِد(z) با «سیدعلی موسوی» پژوهشگر و مترجم در حوزه سواد رسانه مصاحبه کرد.

نمی‌توانیم با روش‌های دیروز وارد فردا شویم
برای ورود به بحث باید ابتدا مساله نسل‌شناسی را بررسی کنیم. موضوع نسل‌شناسی بسیار مهم است. برای شروع صحبت در مورد تفاوت نسلی و نسل‌شناسی باید به جمله‌ای از «الوین تافلر» نویسنده و آینده‌پژوه آمریکایی اشاره کنم. وی می‌گوید «کشف اطلاعات و آگاهی نسبت به آینده از ملزوماتی است که برای هر انسان متفکر و هدفمند لازم است. در دنیای امروز کسانی موفق‌تر خواهند بود که در دنیای معلومات آینده حرکت کنند.»

اظهارنظر به صورت آزاد از خصوصیات بارز نسل زِد است. ظهور رسانه‌های اجتماعی جدید نیز سبب شده این نسل بستری برای موضوع آزادی بیان خود پیدا کند؛ او نظر دیگران را در شبکه‌های اجتماعی نقد می‌کند، حتی نهادهای سیاسی را به چالش می‌کشدتافلر، پژوهشگری است که مفاهیمی چون انقلاب دیجیتالی، انقلاب ارتباطات و تغییرهای فناوری در جهان را معرفی کرده است. او در مورد انقلاب‌های ارتباطی در سطح جهان صحبت می‌کند و در کتاب خود با عنوان «موج سوم» از مجموعه‌ای از کلید واژه‌ها استفاده می‌کند که قابل توجه است.

او در این کتاب می گوید، ما در عصری زندگی می‌کنیم که تمدن نوین در حال تکوین است و انسان‌های بی‌بصیرت تلاش دارند همه جهان را منکوب کنند. نگاه این نویسنده آمریکایی به همان عصر کشاورزی، عصر ماشین، عصر اطلاعات و عصر جدید است که از ۲۰۱۲ به بعد شکل گرفته است.
یکی از مهمترین موضوع‌هایی که در موج سوم مطرح می‌کند اینکه، موج سوم با از هم گسستن خانواده‌ها، متزلزل ساختن اقتصاد، فلج‌کردن ساختارهای سیاسی و درهم شکستن ارزش‌ها بر همه ما اثر خواهد گذاشت و در عین حال زمینه‌های جنگ قدرت فردا را  فراهم می کند.

تافلر در حالی در موج سوم برخی رخدادهای آینده را در سال ۱۹۷۰ پیش‌بینی می‌کند که در آن سال هنوز اینترنتی وجود نداشت و دهه ۷۰ میلادی هنوز بحث‌های سنتی در رسانه مطرح بود، یعنی اینترنت به این شدتی که اکنون می‌بینیم گسترش نداشت.

وی در پیشگفتار کتاب موج سوم می‌گوید، امروز موجی عظیم بخشی از جهان را فراگرفته که دنیای عجیب و تازه‌ای برای کار، تفریح، ازدواج، پرورش اطفال و بازنشستگی خلق می‌کند. در این فضای گیج‌کننده بازرگانان برخلاف جریان‌های نامنظم اقتصادی شنا می‌کنند...، دانشگاه‌ها و دیگر سازمان‌ها ناامیدانه با تورم در حال جنگ هستند؛ سیستم‌های ارزشی درهم می‌شکنند و فرو می‌ریزند؛ در همان حال قایق نجات «خانواده، کلیسا و دولت» با موانع و امواج خروشان در ستیزند.

تافلر به درستی عصر کنونی را ترسیم می‌کند. او خانواده، کلیسا و دولت یعنی خانواده، دین و حاکمیت را قایق نجات می‌داند و می‌گوید این‌ها به تلاطم می‌افتند و موج سومی در عصر ارتباطات و اطلاعات به وجود می‌آید؛ موج «اطلاعات».

جهانی که موج سوم می‌سازد
مهمترین شاخصه نسل موج سوم، درهم شکستن ارزش‌هاست. کلیشه‌ها و آنچه در ساختارهای قبلی بوده تغییر می‌کند. تافلر شیوه زندگی پس از انقلاب الکترونیکی را شرح می‌دهد. در بخشی از کتاب موج سوم آمده، خانواده انواع مختلفی داشته است اما شکل خاصی از آن مرد نان‌آور، زن خانه‌دار و چند فرزند کوچک فقط تنوعی بود که تمدن موج دوم به صورت آرمانی داشت اما در موج سوم، ساختارها دیگر جوابگوی نیاز جامعه نیست و شرایط شغلی و زندگی تغییر می‌کند.

این نسل به دنبال هویت و بیان فردیت خود بوده تا جایی که می‌توانیم آنان را «جست‌وجوگران هویت» بنامیم  او در کتاب شوک آینده که در ۱۹۷۰ منتشر شد، می‌گوید: ترکیب علم و فناوری به همراه سرمایه‌داری و همچنین انواع تازه روابط بشری، نوعی از جامعه انسانی را رقم خواهد زد که تاکنون موجود نبوده است. بخواهم مثال بزنم همان بحث‌های جامعه ال‌جی‌بی‌تی‌ها یا همان همجنسگرایان هستند که حاصل ترکیبی از علم و فناوری، سرمایه‌داری و ارتباطات جامعه انسانی است. در حال حاضر بسیاری از کشورهای غربی همجنسگرایان و جامعه آنها را به عنوان جامعه انسانی جدید به رسمیت می‌شناسند؛ جامعه‌ای که که دگرجنس‌گرایی، همجنس‌گرایی، دو جنس‌گرایی، بی‌جنس‌گرایی و ... را در خود جای داده است.

تقسیم‌بندی سه‌گانه تمدنی و ویژگی‌های متفاوت نسلی
تافلر، تمدن را به سه قسمت تقسیم کرده و موج‌های سه‌گانه‌ای را تعریف می‌کند: موج اول، عصر کشاورزی(۱۸۰۰ تا ۱۹۵۰)، موج دوم عصر ماشین و صنعتی شدن(۱۸۵۰ تا ۱۹۵۵)، موج سوم، عصر اطلاعات(۱۹۵۵ تا ۲۰۱۰) و موج چهارم که از سال ۲۰۱۲ به بعد شروع می‌شود. او آن را «موج نو» می‌نامند. بر این مبنا در حال حاضر ما وارد این موج شده‌ایم.

در همه این موج‌ها از نظر مساله فرهنگِ تربیت و فردگرایی، تغییرات جدی ایجاد شده؛ نگاه تافلر این است که در عصر کشاورزی فرزندانی تربیت می‌شدند که دقیقاً همسان والدینشان بودند و خانواده‌ها هرگونه ناهمسانی را قبول نداشتند. در عصر صنعتی رفته رفته با ایجاد مشاغل جدید، فرزندان تشابه کمتری با والدین دارند اما با گروه‌های دیگر خود همسان می‌شدند به طور نمونه، پدر کشاورز بود و پسر که در کارخانه شاغل بود، در گروه همسان جدید عضو می‌شد. در عصر اطلاعات و ارتباطات، فرزندان نه با والدین همسان می‌شوند، نه با گروه‌های دیگر؛ بلکه به دنبال همسان‌سازی با سلبریتی‌ها هستند. در عصر ارتباطات، جامعه سلبریتی به شدت مد می‌شود و این، محصول شبکه‌های اجتماعی است.

تا پیش از این، شبکه‌های اجتماعی سنتی یعنی گروه‌های اجتماعی و توده‌ها را داشتیم. در عصر جدید با یک شبکه اجتماعی دیجیتال جدید و جهانی‌شده روبرو هستیم. در این فضا نگاه‌ها به سمت سلبریتی‌ها می‌رود. در عصر کنونی، سلبریتی، واینرها(افرادی که از سرویس ویدئوی اجتماعی استفاده می‌کنند) و تولیدکننده محتوا و اینفلوئنسرها برای همه، به گروهی مورد توجه تبدیل شده‌اند. این گروه دوست دارند فرزندان ما به سمت آنها گرایش پیدا کنند. پدیده همسان‌سازی در حال شدت گرفتن است. ببینید الان یک بچه دوست دارد دانشمند باشد، یکی دوست دارد واینر اینستاگرام باشد، دیگری دوست دارد ورزشکار باشد و... بنابراین گرایش‌ها رفته رفته در همسان‌سازی تعریف می‌شوند.

هویت نسل زِد برای جامعه تعریف نشده؛ تا در مورد نسل زد صحبت می‌کنیم نسل‌های قبلی دچار واهمه می‌شوند، چون هنوز نتوانسته‌اند برای این نسل هویتی مشخص قایل شوندنسل بومیان دیجیتال
این نسل که از آن به عنوان نسل زِد یاد می‌شود در سطح جهانی مشمول واکاوی ابعاد پیدا و پنهان شده است. نسل زِد، نسل بومیان دیجیتال هستند که به دلیل دیجیتال بودن، با عنوان زومرها از آنها یاد می‌شود. این نسل به طور کامل دیجیتالی است و از وقتی چشم بازکرده تلویزیون و ابزارهای دیجیتال در زندگی‌اش وجود داشته است. برخلاف نسل‌های گذشته، این نسل در جامعه‌ شبکه‌ای دیجیتال بزرگ شده، رشد کرده و با ابزارهایی مانند پیام‌رسان‌های اجتماعی و شبکه‌های اجتماعی آشنا بوده و از ابزارهای ارتباطی بیشتری استفاده کرده است.

چندی پیش بنیاد کارنگی مقاله‌ای در مورد نسل اینترنت و پلورالیسم منتشر کرد. این اندیشکده در این مقاله اشاره می‌کند که متولدان نسل زِد آمریکایی هیچ‌وقت در سایه تهدید یک کشور خارجی زندگی نکرده‌اند، به همین دلیل به جای اینکه به جنگ یا رقابت میان قدرت‌های جهان فکر کنند، بیشتر به موضوع‌هایی مانند گرم‌شدن کره زمین یا حقوق بشر فکر می‌کنند. این نسل بر خلاف نسل قبلی خود فکر می‌کند و نسبت به وضعیت موجود معترض است.
جامعه‌شناسان به این نسل، نسل پلورالیسم می‌گویند. این پدیده‌ای جهانی است؛ حال در جامعه ایران چگونه است؟ در ایران می‌گویند این نسل ناشناخته است؛ بله دقیقاً ناشناخته، چرا؟ چون ما همیشه مصرف‌کننده مطالب جامعه‌شناسی تولید شده در غرب هستیم. جامعه‌شناسی ما مصرف‌کننده مطالب تولید شده غرب است در مورد این موضوع هم طبیعتاً این اتفاق رخ داده است.

نسل زِد ایرانی؛ شیفته اینستاگرام
بر اساس پژوهش‌هایی که در حوزه جمع آوری دیتا(داده و اطلاعات) در شبکه‌های اجتماعی انجام شده، پرتکرارترین هشتگ‌های استفاده شده در توئیترفارسی در سال ۱۴۰۰ کلمه‌های «اگزو» و گروه‌های «کی‌پاپ» کره‌ای است که آمار آن به شدت بالاست.
موسیقی خارجی کی‌پاپ کره‌ای ۷۷ درصد، هشتگ پرتکرار حوزه فرهنگی در سال ۱۴۰۰ توئیترفارسی بوده است. آمار کاربران تلگرام در سال ۱۴۰۰ نیز جالب توجه است. ۴۱ میلیون کاربر داریم؛ با ۲.۵ میلیون گروه فعال و پر مخاطب و ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار کانال و ۹۰۰ میلیون پست داشته‌ایم. این آمارها برای زمان بعد از فیلترینگ است که اهمیت تلگرام بیشتر شد. بیشتر مخاطبان تلگرام نیز همین نسل زِد هستند. آمار شبکه‌های اجتماعی ما هم همین است.

در اینستاگرام جمعیتی بیش از ۴۵ میلیون کاربر داریم. این رقم حتی تا ۴۸ میلیون هم برآورد می‌شود. در پژوهش‌ها گفته می‌شود نسل زِد ایران به شدت به اینستاگرام علاقمند است و بعد از آن تلگرام را انتخاب می‌کند. اینها در پژوهش‌های حوزه رصد و پایش کار شده و مورد مطالعه قرار گرفته است.

 این نسل، نسلی است که برای ما ناشناخته است و ما نمی‌توانیم برایش پیش‌بینی کنیم؛ چرا؟ چون حوزه مدیریتی کشور در اختیار «نسل گذشته» است؛ یعنی پدیده نسل‌شناسی را خوب مورد مطالعه قرار نداده‌ایم؛ این نسل با مباحث سیاسی و فرهنگی ریشه‌ای و قانونی جمهوری اسلامی ایران تفاوت زیادی دارد؛ چون در سرعت بالای تحولات تکنولوژی به وجود آمده، رشد کرده و شکاف نسلی بسیار بزرگی با بدنه حاکمیتی دارد.

نسل زِد، برای ما ناشناخته بوده و نمی‌توانیم برایش پیش‌بینی کنیم زیرا حوزه مدیریتی کشور در اختیار «نسل گذشته» استسلیقه‌شناسی نسل‌ها
پژوهشگران در حوزه رفتارهای نسلی هم کار کرده‌اند؛ به ویژه در حوزه بازاریابی و به این نتیجه رسیده‌اند که این نسل‌ها بسیار با یکدیگر متفاوتند زیرا دنیای آنها با هم تفاوت دارد. نسل زِد، دنیا و آمالش ماشین تسلا بود؛ نسل وای(Y) تویوتا را می‌پسندید.
نوع پل‌های ارتباطی و سیستم‌های مدیریتی نیز رفته رفته در همه لایه‌ها تغییر کرده؛ اتفاق بدی که رخ داده این است که ما حتی نسل‌های قدیمی را هم به خوبی مورد مطالعه قرار نداده‌ایم و آنها را نمی شناسیم. تحلیل اشتباه همیشه از عدم شناخت می‌آید؛ سواد اشتباه باعث گمراهی می‌شود. ما در مورد نسلی صحبت می‌کنیم که نیاز به شناخت دارد و یک جامعه جدید است، یعنی حاصل استفاده از ابزارهای دیجیتال است. کنش‌ها، رفتارها و همه چیز این نسل تحت تاثیر فضای جهانی است.

اتفاق بدی که رخ داده این است که ما حتی نسل‌های قدیمی را هم به خوبی مورد مطالعه قرار نداده‌ایم و آنها را نمی شناسیم. تحلیل اشتباه همیشه از عدم شناخت می‌آیدشاخص‌ها و ویژگی‌های نسل زِد
نسل زد از ویژگی‌های مشخصی برخوردار است. باید روی پارامترهای شناختی این نسل بیشتر کار کنیم و آنها را بشناسیم، این شناخت چند پارامتر اساسی دارد که می‌شود در مورد آن صحبت کرد.

۱. این نسل به ارتباطات مجازی و رسانه‌های دیجیتال علاقه شدیدی دارد. به طور مثال در جریان اعتراض‌های اخیر، دانلود و استفاده از فیلترشکن در ایران به شدت رشد یافت، چون این نسل به رسانه‌های دیجیتال وابستگی دارند و از طرفی در سال‌های گذشته این وابستگی شدیدتر شده است. حتی برای ما که قدیمی‌تر هستیم نیز این اتفاق رخ داده.

۲. دومین خصوصیت آنها افزایش ارتباط‌پذیری جهانی است. این ویژگی سبب شده تغییرات نسلی نسبت به نسل‌های گذشته در رفتارشان نمود بسیار بیشتری پیدا کند. به طور مثال اگر بخواهیم نگاه نسل زِد به مساله حجاب را که در اعتراض‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته بررسی کنیم، باید بگوییم چون نسل جدید در بحث ارتباط جهانی است، جوان ایرانی الگوی ترکیه، مالزی، عراق و کشورهای عربی را می‌بیند که مباحث دینی در آنها هم مطرح است. می‌بیند کشورهای سکولاری هستند؛ میزان آگاهی و درک جوان امروزی به‌دلیل ارتباط‌پذیری جهانی افزایش یافته است. از طرفی، این نسل، دنبال خلاقیت و نوآوری است؛ یعنی از تکنولوژی و ابزارهای جدید استفاده می‌کند و به آنها علاقه زیادی دارد.

۳. این نسل به‌دلیل رفتن به سمت فردگرایی، به دنبال داشتن تریبون خاص خود است؛ او در شبکه‌های اجتماعی تریبون خود را دارد.

۴. دیگر ویژگی این نسل این است که اظهارنظرها و احساسات شخصی خود را به صورت آزادانه بروز می‌دهد؛ چنان‌که ما در اعتراض‌های اخیر در مدارس می‌بینیم که دانش آموزان آزادانه نظر خود را مطرح می‌کنند.

۵. این نسل به مذاکره و گفت‌وگو برای بهبود وضعیت، اعتقادی جدی دارد.
چند روز پیش سخنگوی دولت به دانشگاه علامه می‌رود، با اینکه اعتراض‌هایی صورت می‌گیرد و کمی تشنج پیش می‌آید اما گفت‌و گو کردن آغاز می‌شود. این نسل تفاوت عقاید را در نهادهایی که در آن مشارکت دارند می‌پذیرند و گفت‌وگو می‌کنند. آنها نظرات خود را بیان می‌کنند. در اینستاگرام ببینید این نسل استوری پشت استوری می‌گذارد، نظر می‌دهد، کامنت‌ می‌گذارد. شاید نسل گذشته، هیچگاه حوصله چنین کاری را نداشته باشد.

جمعیت ۱۰۰ هزار نفری که در توئیتر من را دنبال می‌کنند، بیشترشان همین نسل زِد هستند. پیام می‌گذارند، جواب می‌دهند و توقع دارند به آنها جواب دهم؛ اگر پاسخ نگویم آن را بی‌احترامی تلقی می‌کنند. چه بسا همین فضا را در فضای حقیقی می‌بینیم چون ارزش‌های فردی برایش مهم است، فردیت را قبول دارد و به دنبال ایجاد مشارکت هم هست. آنها به جای اینکه همه چیز را رها کنند و بروند، درگیر می‌شوند تا چیزی را که از نظر آنها منطقی است، به دست آورند.

آنها گفت‌وگو می‌کنند چون به آن اعتقاد دارند و به این باور رسیده‌اند که گفت‌وگو و پذیرشِ تفاوت مهم است، چنانکه اگر نتوانی با آنها گفت‌وگو کنی ممکن است به سمت آنارشیست بروند. اگر بتوانیم این نسل را متقاعد کنیم، بر خلاف توده‌های قدیمی، نظر مقابل را می‌پذیرند. توده‌های قدیمی می‌توانستند ایدئولوژیک بار بیایند اما این نسل اینگونه نیستند زیرا در معرض اطلاعات مختلف هستند و همیشه با شک و تردید زیادی مواجه‌اند.

۶. ویژگی دیگر آنها، واقع‌بینی و درک واقعیت از سوی این نسل است. دلیل واقع‌بینی این نسل نیز آن است که چون در فضای رسانه و ابزارهای دیجیتال بزرگ شده‌اند تا حدود زیادی نسبت به مسائل آگاهند و می‌توانند به‌راحتی در منابع بگردند و واقعیت را پیدا کنند، زیرا این نسل اطلاعات زیادی در اختیار دارد؛ واقع‌بین است چون در جست‌وجوی همه چیز است. خودآموز است و پاسخ پرسش هایش را در اینترنت می‌یابد، نه از پدر و مادر. به صورت آنلاین و بسیار راحت‌تر کسب دانش می‌کند، مقاله می‌خواند، پست اینستاگرامی می‌خواند، پادکست گوش می کند و با حجم عظیمی از داده‌ها و اطلاعات مواجه است.

۷. این نسل به اصول اخلاقی تعهد دارد، چون دنبال حقوق حیوانات، حقوق‌بشر، مباحث زیست محیطی و ... هستند که در زمره اصول اخلاقی می‌گنجد. این نسل به مباحث اقلیمی و زیست محیطی اهمیت زیادی می‌دهد، چون فضای رسانه‌ای در جامعه شبکه‌ای آنها را به این سمت می‌برد.

۸. این نسل نیازمند باور و اعتقاد هستند. متاسفانه در این سال‌ها به این نسل اعتماد نکردیم. این نسل از نظر مسائل شغلی هیچ آینده روشنی پیش روی خود نمی‌بینند. با توجه به وضعیت کشور، وضعیت اقتصادی مبهمی برای خود قائل هستند؛ برای همین به سمت استارتاپ‌ها و شغل‌های شبکه‌ای اجتماعی ترغیب می‌شوند.

۹. این نسل به شدت به دنبال هویت و بیان فردیت خود هستند. می‌توانیم آنها را «جست‌وجوگران هویت» بنامیم. هویت این نسل در واقع تعریف نشده است. تا در مورد نسل زِد صحبت می‌کنیم نسل‌های قبلی دچار واهمه می‌شوند، چون هنوز نتوانسته‌اند برای نسل زِد هویتی مشخص قائل شوند؛ آن هم در حالی که این نسل میخواهد روش‌های مختلف خودبودن را امتحان کنند و هویت فردی خود را در طول زمان شکل دهند.

۱۰. به‌شدت همه‌جانبه‌گرا هستند. آنها بین دوستان مجازی و دنیای فیزیکی خود تفاوتی قائل نمی‌شوند، چون بزرگ شده فضای دیجیتال هستند. نسل زِد از همین ظرفیت برای شبکه‌سازی بهره می‌گیرد؛ همان کاری که داعش می‌کرد. داعش در شبکه‌های اجتماعی و حتی از میان گیمرها(بازیگرهای آنلاین) جوانانی را پیدا و آنها را برای رفتن به سوریه ترغیب می‌کرد.

۱۱. نسل زِد به جوامع آنلاین ارزش داده، از این‌رو نسلی جامعه‌محورند. بزرگترین جمعیت در شبکه‌های اجتماعی اینستاگرام و تیک‌تاک و جامعه آنلاین هستند؛ در این جامعه این امکان وجود دارد که افراد با شرایط اقتصادی مختلف با هم ارتباط داشته باشند، در حالی که در جامعه طبقاتی امکان ارتباط میان افراد و طبقه‌های اقتصادی بسیار متفاوت، محدود بود.

این نسل به‌دلیل احاطه شدن در شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، با اضافه‌بار اطلاعاتی مواجه بوده و از همین رو تمرکز خوبی ندارند۱۲. نسبت به نسل گذشته انتظارات بیشتری دارد، چون در شبکه‌های اجتماعی ایده‌آل‌پروری و جامعه آرمانی را دیده است. زندگی‌های لوکس تحت تاثیر جامعه شبکه‌ای روی او تاثیر گذاشته و از این رو انتظار زیادی دارد. از طرفی چون این نسل در جامعه تک فرزندی رشد کرده، صبرش کمتر بوده و برای رسیدن به هرچیزی عجول است.
این نسل به‌دلیل احاطه شدن در شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، با اضافه‌بار اطلاعاتی مواجه بوده و از همین رو تمرکز خوبی ندارند. با این حال، نسلی تاثیرگذارند و اگر کنار هم قرار بگیرند می‌توانند حرکت‌های تاثیرگذاری انجام دهند، چون روی فناوری و ابزارهای تکنولوژیک تسلط داشته و روابط اجتماعی خود را بر پایه فناوری‌های نوین می‌سازند. همین مساله سبب شده با نسل قبلی خود شکاف پیدا کنند.

۱۳. و آخر اینکه، نسل زِد «فرقه‌گرا»ست. «آماندا مونتل» در کتاب «فرقه‌گرایی» در مورد نسل‌ها صحبت می‌کند: فرقه‌گرایی شدیدی در میان نسل زِد وجود دارد و آنها به‌دلیل تلاطم‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، غرق در این فرقه‌گرایی شده‌اند.
به طور نمونه، در اعتراض‌های اخیر، نسل جوان ما کنش فرقه‌گرایانه داشت. دنباله‌روی از سلبریتی‌ها، کنشی فرقه‌گرایانه است. اینفلوئنسرها و سلبریتی‌ها جزو موضوع‌های مغفول جامعه ماست زیرا با این موضوع امنیتی برخورد می‌کنند. این مسائل اجتماعی هستند که در سایه رویکرد امنیتی مغفول مانده‌اند. نگاه امنیتی همیشه مباحث شناختی همچون مباحث اجتماعی و نسلی را به تاریکی می‌برد.

ما به عنوان آدم‌های همسو با حاکمیت در تلاطم‌های سیاسی کشور به دنبال این هستیم که به یک پدر معنوی، یک عالم یا یک بزرگ اتکا کنیم و زودتر به آرامش برسیم. ما نسل وای(Y) دنبال این هستیم که کسی در میان این تلاطم‌های سیاسی فرهنگی و اجتماعی ما را راهبری کند اما نسل زِد دنبال اینفلوئنسرها و سلبریتی‌هاست. نتیجه این روند، می‌شود طرفداری از حسن آقامیری، علی دایی، علی کریمی و ... . در این رفتار فرقه‌گرایی دیده می‌شود. جوانان دنبال یک نفر راه می‌افتند؛ یک نفر که  اغلب سلبریتی است.

کتاب فرقه‌گرایی می‌گوید نسل زِد کاملا دل‌مشغول سلبریتی‌هاست، چون سلبریتی را دوست دارد. سلبریتی فردی است که همه ایده‌آل‌های جوان را دارد. به طور مثال کسی که درس نخوانده و در اینستاگرام به ثروت زیادی رسیده یا از بازی کردن درآمدی بالا کسب‌کرده، جوان از این فرد طرفداری می‌کند و «فرهنگ طرفداری» رشد می‌یابد.

ما با نسلی مواجه‌ایم که تحت تأثیر فرهنگ شهرت و طرفداری است؛ دوست دارد فن و هوادار باشد. فرهنگ طرفداری رفتاری فرقه‌گونه است که نمی‌تواند بدون وجود نت و شبکه‌های اجتماعی به وجود بیاید. به دلیل اینترنت است که درگیر بازی وحشتناک مقایسه شده‌ایم و مدام خودمان را با دیگران می‌سنجیم.

ما با نسلی مواجه‌ایم که تحت تأثیر فرهنگ شهرت و طرفداری است؛ دل‌مشغول سلبریتی‌هاست و می‌خواهند که یک اینفلوئنسر به آنها بگوید چگونه فکر کنند و چه بپوشند و ... فکر کردن به احتمالات زندگی دیگران می‌تواند ویرانگر باشد، به همین دلیل جوانان فقط می‌خواهند یک سلبریتی یا یک اینفلوئنسر یا یک برند به آنها بگوید که چگونه باشند؛ چگونه فکر کنند؛ چه بپوشند؛ به چه کسی رای بدهند یا چیزی را به اشتراک بگذارند.

ویژگی‌های این نسل را می‌توان در چند مورد، به صورت کلی دسته‌بندی کرد:
_ نسل اینترنت و دنیای دیجیتال است
_ علاقه‌مند و پیگیر سلبریتی است
_ شهروند جهانی است
_ در خانواده دارای حق رای  و از کودکی دارای حریم خصوصی بسیار بزرگ است
_ از بالاترین مراقبت خانوادگی برخوردار است
_ هویتی سیال دارد
_ دارای ارتباطات بالا و نسبت به گروه‌سازیِ سریع توانمند است
_ در برابر سلطه‌پذیری تحمل کمتری دارد و بیشتر دنبال استقلال است
_ کمتر به درس‌خواندن و بیشتر به اقتصاد دیجیتالی و بحث‌های استارتاپی علاقه‌مند است
_ به آزادی شخصی و فردگرایی متعهد است
_ خودسانسوری بسیار کمی دارد و بیان آزادانه احساسات از ویژگی‌های اوست
_ طرفدار نوآوری و گفت‌وگوی آزاد است

چالش‌های شناخت نسل جدید در عرصه حاکمیت
حوزه جامعه‌شناسی ما روی نسل زِد کاری انجام نداده و پژوهش‌های عمیق در این حوزه انجام نشده است. نسل آلفا نیز مورد بررسی قرار نگرفته است.

نویسنده کتاب «الفبای ایکس وای زد؛ شناخت نسل‌های اجتماعی» نخستین کسی است که نسل آلفا را معرفی می‌کند. ما حتی برای این نسل هم سیاستگذاری و برنامه‌های درستی نداریم. صداوسیمای ما برای این نسل و براساس نیازهای این نسل چه محتوایی تولید کرده؟
به طور مثال شبکه شبکه پویا را ببینید، همان سریالی که برای شمای مادر پخش می‌کرد، اکنون برای کودک شما نیز پخش می‌کند. همه برنامه‌های این شبکه بر همین اساس است. ما نه این نسل را می‌شناسیم و نه برایش تولید محتوا می‌کنیم؛ کسانی هم که محتوا تولید می‌کنند برای انتشار محتوایشان با مشکلاتی مواجه هستند.

من کتاب چهار جلدی داستانی برای این نسل نوشتم که در مورد امنیت سایبری است؛ با عنوان «خاطرات الی». نخستین ایراد نهادهای حاکمیتی به این کتاب این بود که چرا اسم شخصیت اصلی داستان «الی» است و این نام خارجی است، در حالی که نام اول شخص کتاب من «الهام» است که بر اساس عرف جامعه «الی» خوانده شده بود.

نظام نامه مدیریتی جامعه ما را ببینید، هیچ نسل جوانی نمی‌تواند وارد بدنه مدیریتی کشور شود. در بدنه کابینه چند وزیر جدید می‌بینید که جوان باشند؟

 کتاب دیگری نوشتم در مورد تربیت نسلی. کتاب اصول آموزش سواد رسانه ویژه کودکان. نهادهای مختلف باز هم ایراد گرفتند و گفتند ویژه کودکان است، در حالی که برای والد نوشته شده بود و در خصوص تربیت رسانه‌ای بود. ما درگیر چنین فضا و چنین مشکلاتی هستیم.

تربیت نسلی نیازمند آموزش است
تربیت نسلی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. آموزش شامل سه لایه «خانواده، اجتماع و رسانه» است. وقتی من هیچ شناختی از نسل جدید ندارم و نظام تربیتی همان چیزی را که برای پدر و مادر لحاظ کرده به همراه شعارهای سطحی به بچه می‌خوراند، معلوم است که نمی‌توانیم نسل خوبی را تربیت کنیم.
وقتی نظام آموزش‌وپرورش ما هنوز الگوها و منابع و روش تدریسش بر اساس نسل قدیم است، چگونه می‌تواند نسلی جدید را با نیازها و ویژگی‌های متفاوت به صورت کارآمد آموزش دهد؟

در نظام دانشگاهی یا حتی در ترکیب استادان ما چه تغییری ایجاد شده؟ ما نیازمند تغییر و تحول در این عرصه هستیم. نظام‌نامه مدیریتی جامعه ما را ببینید، هیچ نسل جوانی نمی‌تواند وارد بدنه مدیریتی کشور شود. در بدنه کابینه چند وزیر جدید می‌بینید که جوان باشند؟ نسل زِد به من و به پدرش نگاه می‌کند و می‌گوید او نمی‌تواند خواسته من را پاسخگو باشد، پس به دنبال تغییر می‌رود.

خانواده‌ها هم باید وظایف خود را ایفا کنند. تا هفت سالگی درک بچه‌ها محیطی است و آنها همه چیز را در فضای خانواده درک می‌کنند. در آن دوره، بایدها و نبایدهای تربیت رسانه‌ای را باید برای بچه‌ها تعریف کنیم. این نسل در مواجهه با رسانه‌های دیجیتال چنین ویژگی‌هایی پیدا کرده‌اند.
نیاز داریم روی مباحث سواد رسانه‌ای و تربیت رسانه‌ای روی نسل جدید به ویژه نسل آلفا کار کنیم، چون خودمان آموزش ندیده‌ایم دنبال روش‌های سنتی هستیم آن هم در حالی که می‌توانیم با استفاده از منابع و محتوای تولیدشده در این راستا در مواجهه با کودکان و تربیت نسلی آنها عملکرد موفق‌تری داشته باشیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha