به گزارش خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا آموزش عالی که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بخشی از وظایف آن را برعهده دارد؛ متولی ارائه آموزشهای تخصصیتر به جوانان بعد از دوره آموزش عمومی آموزشوپرورش است. این نهاد به دلیل نقشآفرینی در زندگی بیش از ۳ میلیون دانشجو آن هم در بازهای مهم در زندگیشان، اهمیت فراوانی دارد و عموما در کشورهای مختلف عملکرد آن مرتب و با استفاده از دادههای مختلف بازنگری میشود.
بر اساس آمار موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، جمعیت دانشجویی در ایران طی سال تحصیلی ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰، حدود ۳ میلیون و ۱۷۳ هزار و ۷۷۹ نفر بوده که از این تعداد یک میلیون و ۶۲ هزار نفر زن هستند. پردانشجوترین گروه تحصیلی دانشگاهها را علوم انسانی با یک میلیون و ۶۱۶ هزار و ۷۴۲ دانشجو در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ تشکیل میدهد. گروه فنی و مهندسی با ۷۶۲ هزار و ۳۴۱ نفر، علوم پزشکی با ۲۴۹ هزار و ۱۳۱ نفر، علوم پایه با ۲۰۹ هزار و ۸۱ نفر، هنر با ۲۲۱ هزار و ۴۹۳ نفر، کشاورزی و دامپزشکی با ۱۱۵ هزار و ۲۶۱ نفر در رتبههای بعدی قرار دارد.
تحلیل درصدی از این آمار نشان میدهد؛ ۵۱ درصد دانشجویان در علوم انسانی، ۲۴ درصد دانشجویان در فنی و مهندسی، هشت درصد دانشجویان در علوم پزشکی، هفت درصد در هنر، ۶ درصد علوم پایه و چهار درصد در کشاورزی و دامپزشکی مشغول به تحصیل هستند.
این روند البته در سالهای گذشته نیز به شکل مشابهی طی شده و در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵ که مجموع دانشجویان ۴ میلیون و ۷۳ هزار و ۸۲۷ نفر بوده است؛ دانشجویان رشتههای علوم انسانی یک میلیون و ۹۱۲ هزار و ۶۳ نفر را به خود اختصاص داده و ۲۴۱ هزار و ۳۳ نفر در رشتههای علوم پایه تحصیل میکردند.
کاهش دانشجویان علوم پایه، افزودن آموزشهای مهارتی و بیکاری دانشآموختهها
روند نزولی دانشجویان در رشتههای علوم پایه و کشاورزی پیشتر نیز توسط مقامات کشور مطرح شده بود و مقام معظم رهبری در سال ۱۳۹۷ در این مورد فرموده بودند: «مسئلهی بعدی، نامتوازن شدن رشتههای دانشگاهی است؛ بعضی از رشتهها در غربت قرار گرفتهاند. آماری که به من دادهاند نشان میدهد که مثلاً حدود پنجاه درصد داوطلبان کنکور رشتهی ریاضی که رشتهی بسیار مهمّی است، کاهش پیدا کرده؛ این برای آیندهی کشور خطرناک است؛ ما این رشتههای مهمّ علوم پایه را -بخصوص مثل ریاضی را یا فیزیک را- برای آینده لازم داریم؛ اگر چنانچه داوطلبانِ اینها کم باشند و هجوم بشود به رشتههای درآمدزا که حالا یک پولی و شغلی بلافاصله در اختیار انسان میگذارد، این [موجب] مشکل است. عوارضِ این عدم توازن را بایستی دستگاههای دانشگاهی حتماً جبران کنند و درست کنند».
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نیز در این مورد گفته بود: «در سالیان گذشته با توجه به محدودیت ها و شرایط خاص کشور برخی رشته ها بیشتر مورد توجه داوطلبان قرار گرفته و رشته های علوم پایه و رشته های علوم انسانی مورد بی مهری قرار گرفته است..» بنابراین فقدان توازن بین دانشجویان رشتههای مختلف و نتایج احتمالی آن که تا چندی دیگر در زمینههای مختلف بروز میکند، از مدتی قبل توسط مسئولان مختلف مطرح شده است.
افزون بر این، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اخیرا راهکارهای مختلفی را برای بهبود نرخ بیکاری دانشآموختهها مطرح کرده که یکی از آنها توجه بیشتر به توسعه اقتصاد دانشبنیان و کمک به پارکهای علم و فناوری، مراکز رشد، شتابدهنده و مراکز نوآوری برای اشتغال متناسب دانشآموختگان در رشتههایی است که در آنها تحصیل کردهاند. توسعه آموزشهای مهارتمحور به نحوی که دانشجویان بتوانند بعد از پایان تحصیل سریعتر وارد بازار کار شوند، از دیگر برنامههای وزارت علوم بوده است.
افزون بر این، نگاهی به ترکیب جمعیتی دانشجویان در مقاطع مختلف، نشان میدهد، بیشترین جمعیت دانشجویی در مقطع کارشناسی تحصیل میکنند و حتی تعداد دانشجویان در مقطع ارشد از مقطع کاردانی (که بیشتر بر رشتههای مهارتی تاکید دارد) بیشتر است.
با وجود اجماعی که در مورد ضرورت مهارتآموزی برای افزایش میزان اشتغال جوانان وجود دارد، این موضوع که آیا باید دروس دانشگاهی بیشتر از تکیه بر دانش، بر مهارت تاکید کند یا این آموزشها باید در دیگر موسسات غیر از دانشگاه به دانشجویان و جوانان داده شود و به طور کلی در آموزش عالی باید بر کدام تاکید کرد، سوالاتی مهم و پیشروی وزارت علوم است به خصوص که وضعیت بازار کار ما را از روی اجبار با تغییرات ساختاری روبرو میکند.
وی در مورد تغییرات ضروری در سیاستگذاری آموزش عالی با توجه به فقدان توازن در برخی رشته ها مانند تعداد کم دانشجویان در علوم پایه و اقبال زیاد به رشته های پزشکی اظهار داشت: در سالهای گذشته بر اهمیت علوم پایه در اسناد بالادستی علم و فناوری و سیاستهای کلان ابلاغی تاکید شده است.
در سیاستهای کلی علم و فناوری ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری، به جهاد مستمرعملی با هدف کسب مرجعیت علمی و فناوری در جهان با تاکید بر توسعه علوم پایه و تحقیقات بنیادی و دستیابی به علوم و فناوریهای پیشرفته با سیاستگذاری و برنامهریزی ویژه اشاره شده است. این امر به یکی از مهمترین اولویتهای پژوهشی در علوم پایه یعنی پژوهش در مرزهای دانش اشاره دارد.
نامداریان ادامه داد: در قانون تشکیلات وزارت علوم (مصوبه ۱۳۸۳) نیز حمایت از علوم پایه جزء مأموریت اصلی این وزارتخانه قرار دارد. در برنامههای توسعه کشور به حمایت از علوم پایه و بنیادی به عنوان وظیفه دولت تاکید شده است. در سند نقشه جامع علمی کشور (مصوب سال ۱۳۸۹)، در فصل تعیین اولویتهای علم و فناوری، اولویتهای علوم پایه تعیین شده است.
وی تاکید کرد: با وجود توجه نهادهای مختلف کشور بر اهمیت و جایگاه علوم پایه و نقش آن در پیشرفت علمی کشور تا رسیدن به قلههای دانش و فناوری مسیر طولانی در پیش است. شاید به برخی اقدامات عملی تر در این زمینه نیاز است.
اقبال به علوم پایه نیازمند سرمایهگذاری دولت
عضو هیاتعلمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران یکی از این اقدامات را سرمایهگذاری بیشتر دولت در زمینه علوم پایه دانست و افزود: در همه دنیا، مردم اهمیت و ضرورت دانشهای کاربردی مانند مهندسی و پزشکی را به دلیل قابل لمس بودن آنها میدانند؛ اما علوم پایه این ویژگی را ندارند و چون خدمات ناشی از علوم پایه برای آنها ناملموس است، دغدغه روزمره مردم نیست.
وی ادامه داد: در حالی که علوم پایه شامل فیزیک، شیمی، ریاضی، علوم زیستی و زمینشناسی لازمه دانشهای کاربردی و فناوریهای روز و برای کاربردی شدن نیازمند زیرساخت هستند. به همین دلیل در تمام دنیا توسعه و تقویت علوم پایه در درجه اول به عهده دولتهاست و از این رو نیاز به سرمایهگذاری و حمایت مالی بیشتر از جانب دولت دارد.
نامداریان اقدام دیگر را برنامهریزی و تقسیم کار ملی برشمرد و گفت: برنامهریزی بلندمدت برای هدایت تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان ضروری است و مسئول آن تنها آموزش و پرورش نیست. در کنار آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت کار در این زمینه دخیل هستند و با تقسیم کار مناسب باید در این زمینه برنامهریزی کنند.
طرح سلامت و افزایش درآمد پزشکان؛ دلیل گرایش بیشتر داوطلبان به پزشکی
به گفته وی همسانسازی حقوق و مزایا اقدام دیگر مهم در این زمینه است، در دولت یازدهم هم با اجرای طرح تحول سلامت، شاهد افزایش بیش از پیش درآمد پزشکان بودیم و شاید بتوان گفت اجرای این طرح و تأثیر آن در رشد درآمد پزشکان یکی از دلایل مهم گرایش بیشتر داوطلبان دانشگاه به رشته پزشکی و گرایش کمتر آنها به رشتههای علوم پایه است.
این پژوهشگر حوزه سیاستگذاری علوم و فناوری ارائه طرحهای حمایتی را راهکار دیگر برای اقبال به علوم پایه دانست و گفت: اخیرا وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با همکاری بنیاد ملی نخبگان و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری طرح ویژه حمایت از جذب رتبههای برتر کنکور سراسری و برگزیدگان المپیاد دانش آموزی در رشتههای هدف اولویتدار کشور را در کنکور ۱۴۰۱ مصوب کرد که نمونهای از طرحهای عملیاتی ارزشمند در این رابطه است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا سیاستگذاریهای کلان علم و فناوری توانسته نیاز بازار و جامعه را به دانشآموختهها رفع کند، گفت: خیر نتوانسته و به چند دلیل در این زمینه میتوان اشاره کرد؛ نبود برنامهریزی درست در زمینه رشتههای دانشگاهی؛ دستگاههای متولی باید نیازهای بازار را احصا کرده و رشته های دانشگاهی را بیشتر بر مبنای آن برنامه ریزی کنند تا بین تقاضای بازار و دانشگاه همخوانی به وجود بیاید.
دلیل دیگر فقدان ارتباط دانشگاه و صنعت؛ اگرچه سال هاست بر این موضوع در اسناد سیاستی تاکید شده عملی شدن آن مستلزم وجود برنامههای مناسب از سمت دانشگاه و صنعت است. ما به دانشگاه مسئلهمحور و ماموریت گرا نیاز داریم.
نامداریان گفت: در حال حاضر دانشگاه کار خود را می کند و توجه چندانی به نیازهای صنعت و بازار ندارد. تغییر در شیوههای ارزیابی اعضای هیات علمی به گونه ای که وزن بیشتری برای پروژه های تقاضامحور در نظر گرفته شود؛ توجه و تاکید به اثربخشی پژوهشها، توجه و تاکید بیشتر به توسعه محصولات و خدمات و ثبت اختراع، تعریف پایان نامه ها و رساله در زمینه نیاز بازار و صنعت تا حدود زیادی می تواند این موضوع را حل کند.
وی ادامه داد: متناسب نبودن محتوای آموزشی با شرایط و نیازهای بازارکار دلیل دیگر در این زمینه است. در حال حاضر وقتی فارغ التحصیلان وارد بازارکار میشوند در بسیاری از موارد محتوای آموزشی که در دانشگاه فرا گرفته اند به کارشان نمیآید. تغییر و اصلاح محتوای آموزشی متناسب با شرایط و نیاز بازار کار یا افزودن آموزشهای مهارتی و عملی در کنار آموزش های نظری می تواند در این زمینه راهگشا باشد.
سهم ۷۰ درصدی آموزش مهارتی در آموزش عالی کشورهای پیشرفته
عضو هیات علمی ایرانداک در مورد مهارتی کردن آموزشها و تاکید وزارت علوم در این زمینه نیز گفت: ارتباط کار و آموزش در برنامهریزیهای اقتصادی و اجتماعی به عنوان یکی از راههای موثر کاهش بیکاری مطرح است. آموزش مناسب و تربیت نیروهای کارآفرین و ماهر و گسترش آموزشهای مهارتی تا حدود زیادی می تواند مشکل بیکاری دانشآموخته ها را حل کند.
اقتصاد مقاومتی و دستیابی به خودکفایی ملی با برنامهریزی در بخشهای مختلف خدماتی و صنعتی کشور ممکن است. توسعه این بخشها نیازمند تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآمد در زمینههای متناسب با بازار کار است. نظام آموزش عالی کشورهای پیشرفته، نشان میدهد حدود ۷۰ درصد آموزشها مهارتی است و برای تربیت متخصصان، طراحی و اجرا میشود و تنها۳۰ درصد آموزشها نظری و در مرزهای تولید دانش است. کشور نباید فقط به تولید نیروی دانشآموخته کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری بسنده کرده؛ بلکه باید در زمینه تربیت نیروی کار ماهر برای رفع نیاز های صنعت و کسب و کار قدم بردارد.
وی در مورد تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی و برخی نظرها مبنی بر غربالگری بیشتر در این دورهها اظهار داشت: در حال حاضر بسیاری دانشجویان دلیل خود را به صورت خوداظهاری برای ادامه تحصیل فرار از بیکاری یا سربازی و غیره بیان می کنند. قائل به غربالگیری بیشتر نیستم چون در هر صورت به دانشجوی تحصیلا ت تکمیلی نیاز داریم، بلکه به جذب هدفمند و نظام مند دانشجویان تحصیلات تکمیلی اعتقاد دارم که لازمه آن برنامهریزی بلندمدت برای هدایت تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان است و مسئول آن تنها آموزش و پرورش نیست.
نامداریان گفت: در کنار آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت کار و تامین اجتماعی در این زمینه دخیل هستند و با یک تقسیم کار مناسب باید در این زمینه برنامهریزی شود. همچنین برنامهریزی درست در زمینه رشتههای دانشگاهی باید مد نظر قرار گیرد. دستگاه های متولی باید نیازهای بازار را احصا کرده و رشته های دانشگاهی را بیشتر بر مبنای آن برنامه ریزی کنند تا بین تقاضای بازار و دانشگاه همخوانی به وجود بیاید.
متناسب نمودن محتوای آموزشی با شرایط و نیازهای بازارکار نیز مهم است. بسیاری موارد محتوای آموزشی دانشگاهها برای فارغ التحصیلان هنگام ورود به بازار کار مفید نیست. تغییر و اصلاح محتوای آموزشی متناسب با شرایط و نیاز کار و یا افزودن آموزشهای مهارتی و عملی در کنار آموزش های نظری می تواند در این زمینه راهگشا باشد.
ضرورت ساماندهی واحدهای پیام نور و دانشگاه آزاد
وی افزود: درحال حاضر یکی از ضروری ترین اقداماتی که وزارت علوم باید انجام بدهد ساماندهی واحد های دانشگاه پیام نور و آزاد است. چرا باید در واحدی که امکانات اولیه و استاد ندارد رشته های تخصصی تاسیس شود و دانشجویی بپذیرد.
نامداریان در نهایت مهمترین تغییرات برای بهبود در نظام آموزش عالی ایران را توجه به پیوستاری (ارتباط) آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت کار و تقسیم کار و برنامه ریزی در این زمینه به منظور هدایت تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان، توزیع دانشگاه ها و رشته های دانشگاهی متناسب با آمایش سرزمینی، کیفیت گرایی به جای کمی گرایی دانست و توضیح داد: توجه به مسئله محوری در دانشگاه ها و توسعه دانشگاه های مسئله محور، هدایت تولید علم و فناوری به سمت حل نیازهای اساسی کشور و برقرار کردن پیوند بیشتر میان دانشگاه و جامعه در این زمینه مهم است.
وی ادامه داد: افزودن آموزش های مهارتی به اموزش های علمی، سرمایه گذاری در علوم پایه، تقویت ارتباط دانشگاه با صنعت، بازتولید محتوای آموزشی متناسب با نیازها و شرایط بازار، ماموریتگرایی دانشگاه و ساماندهی واحد های دانشگاه پیام نور و آزاد نیز در این زمینه مهم است.
نامداریان در زمینههای آیندهپژوهی، سیاستگذاری علم و فناوری، بازمهندسی فرآیندهای کسب و کار، برنامهریزی راهبردی، نظام ملی نوآوری، علمسنجی، ارزیابی علم و فناوری و مدیریت دانش سازمانی پژوهش میکند.
نظر شما