به گزارش ایرنا، فناوری ارتباطی حتی ادبیات روزمره فرزندان را که نماینده نسل های امروز هستند تغییر داده است، تغییری چنان عمیق که مانع برقراری تعامل شده و گاه عامل بروز تنش و کشاکش است.
پدر و مادر پرورده دورانی دیگر هستند، با ذهن، زبان و ادبیاتی که اقتضای همان زمان است و فرزندان میوه های درخت روزگار نو که همه چیزش با گذشته تفاوت دارد، سخن از عصری و فصلی دیگر از روابط انسانی است که به میانجی فناوری ارتباط و جهش دیجیتال پدید آمده است، رسانه هایی که زبان ویژه خود را دارند و کاربران و مخاطبانی خاص تولید و تربیت می کنند.
خانواده که پیش تر و در دوران قبل از نقشآفرینی و هنرنمایی اینترنت در نیمه دوم قرن بیست، مهمترین و قدرتمندترین نهاد نظام اجتماعی به شمار میرفت و در سامان دادن و بازتنظیم مناسبات فردی و اجتماعی از مرجعیتی ویژه برخوردار بود، اکنون و با توسعه روزافزون فناوری اطلاعات که نسلهای جدیدی از انسانها و در پی آن نسخههایی تازه از روابط را در پهنه اجتماع پدید آورده است، به علت دست به گریبان شدن با چالشهای نوپدید، مرجعیت خود را از کف داده و به حاشیه رانده شده است.
جلوه های بسیار بارز این کشاکشها را می توان در روابط فرزندان در بیشتر خانواده ها مشاهده کرد، فضایی که صحنه رویارویی تمام عیار فرزندان (نمایندگان نسل دیجیتال) با پدران و مادران( نمایندگان دنیا و نسل های پیش از دیجیتال) است.
تفاوت ها بسیار زیاد است، از نحوه حرف زدن(به کار بردن الفاظ و تعبیرهایی که از نگاه والدین بی ادبانه و توهین آمیز است و به باور فرزندان، روشن و رسا) و ارتباط گرفتن تا دوست یابی و تعریف روابط اجتماعی بر اساس معیارهایی که موردپسند والدین نیست(شرکت در میهمانی ها و جشن های مختلف یا گردهمایی های نسلی با قرارهای مجازی). فرزندان از کاری که می کنند لذت می برند، والدین ولی هر روز نگران تر می شوند، گسترش دامنه روابط مایه وحشت والدین می شود، فرزندان با اتکا به دوستان جدید و محیط های ارتباطی متنوع، در سودای اندوختن تجربه های تازه هستند، تجربه هایی که گاه پیامدهایی ناخوشایند در پی دارد و گاه زمینه ای برای رفتن و ترک کردن کشور می شود.
شکاف نسلی دیجیتال، روایت رویارویی نسل هایی است که زبان هم را نمی فهمند و برای رفع سوتفاهم ها و موانع ارتباط راهگشا، ایده ای ندارند، در این بین، فقدان نهادهای میانجی بر وخامت وضعیت و تیرگی روابط می افزاید و آن را به معمایی لاینحل تبدیل می کند.
استادیار ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پیری دیجیتال و کهنگی اطلاعات والدین را مانعی برای گفت و گو در خانواده می داند و می گوید: اختلال در ارتباطات انسانی و گفتوگوی بین نسلی فرزندان و والدین در خانواده تحت تاثیر متغیرها و عوامل متخلف درون و برونخانوادگی است، از عوامل درونخانوادگی کاهش گفتوگوی بین والدین و فرزندان، ازدسترفتن مرجعیت فکری و اطلاعاتی و نقش والدگری والدین و پیری دیجیتال والدین است.
منصور ساعی می افزاید: منظور از دسترفتن مرجعیت والدین و کاهش والدگری والدین در خانواده این است که نسل فرزندان به دلیل دسترسی به رسانهها و فناوریهای ارتباطی، توانایی توسعه ارتباطات فراخانوادگی و دریافت و مبادله اطلاعات از منابع اطلاعاتی و کانالهای گوناگون را دارند و دانش و تجربه والدین را پاسخگوی مسائل و نیازهای فکری و دغدغهها و ارزشهای نوگرایانه خود نمیدانند و بنابراین مرجعیت فکری و اطلاعاتی والدین دچار اختلال شده است.
به گفته این استاد ارتباطات درواقع یکی از کارکردهای رسانهها بهعنوان پدیده جامعه مدرن، تولید و توزیع ایدهها و ارزشهای نو به جامعه است، رسانهها معمولا سنتها و عرف رایج را به چالش میکشند، در نتیجه نسلهای جدید که تولیدکننده، مصرفکننده و کاربر رسانههای نوین هستند، محتوا و معنایی را خلق و دریافت میکنند که چندان با عرف و ارزشهای رایج همخوان نیست، بنابراین نسل جدیدی که دسترسی به منابع اطلاعاتی جدیدی دارد، مسائل و پرسشهای جدیدی هم دارد، در چنین شرایطی اطلاعات و تجربههای پدر و مادرشان را بهعنوان منابع اطلاعاتی قدیمی و بلااستفاده میبینند، به همین دلیل فکر میکنند گفتوگو با چنین نسلی برایشان بیفایده است و این ارتباطات را در بیرون از خانواده در رسانهها و نهادهای دیگر یا در بین همسالان جستوجو میکنند.
راهکاری عاجل برای حراست از نهاد محتشم خانواده، بازسازی و بروز رسانی آن است، مجهز شدن والدین به دانش اطلاعاتی نوین و سواد رسانهای است که با گشودن باب مفاهمه و تعامل بین والدین و فرزندان مانع تبدیل شدن شکافت نسلی به تضاد و تقابل ین نسلها میشود و با عبور دادن خانواده از بزنگاههای بحرانزا، بقا و دوام آن را تضمین میکند.
در عصری به سر میبریم که با امپراتوری جهانگیر اینترنت و انفجار اطلاعات یا انقلاب انفورماتیک شناخته میشود، عصری یگانه که با دنیای پیش از خود تفاوتهایی کهشکشانی دارد چندان که تاریخ بشر را میتوان به قبل و بعد از اختراع اینترنت و امکانات فناورانهای تقسیم کرد.
در این خصوص پژوهشگر اجتماعی می گوید: اختراع اینترنت و در ادامه آن سربرآوردن شبکههای اجتماعی به مثابه بزرگترین جلوه همهگیری فناوری در عصر جدید، همه نهاد های نظام اجتماعی (خانواده، دین و مذهب، حقوق، اقتصاد، تعلیم و تربیت، سیاست) را دچار دگرگونی کرد و نقش زیر و زبرکننده خود را بر پیشانی همه جوانب زندگی انسان حک و ثبت کرد، در این میان نهاد خانواده که از آن بهعنوان کهنترین نهاد جوامع بشری یاد میشود، دچار بیشترین دگرگونی شد.
سلمان احمدوند گفت: چنانچه این دیرپاترین و ریشهدارترین نهاد نظام اجتماعی نتواند از پس مسائل و مشکلات پیش روی خود برآید، به مرگ تدریجی دچار و از گستره حیات انسانی بیرون رانده می شود.
این پژوهشگر می گوید: عقب ماندن والدین از سواد رسانهای و دیجیتالی فرزندان سرمنشأ بسیاری از چالشهای بحرانخیز است، آنان در این کارزار هولافزا که حیات خانواده در گرو مصاف پیروزمندانه است میباید نقشی دوگانه و سرنوشتساز بازی کنند، از یکسو باید از رهگذر آموختن و ارتقای دانش فناوری و سواد رسانهای و تعریف کارویژههای نو به بازسازی و بروز رسانی نهاد خانواده اهتمام ورزند و از سوی دیگر با برقراری روابط صمیمانه و همدلانه، آسیبها و مخاطرات ارتباط و اعتیاد به فناوری و مشتقات هزار رنگ آن از شبکههای ماهوارهای تا گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی را با آنان در میان بگذارند.
آنچه نیاز به آموختن دارد این است که در عصر مشهور به انفجار اطلاعات انباشتن ذهن از اخبار هنر نیست، بلکه هنر کسب توانایی تفکیک و تحلیل خبرهای راست از دروغ و واقعی از جعلی است، مهارتی که بهراستی، درخشانترین سویه سواد رسانهای و کارگشاترین رهاورد دانش دیجیتال است.
به باور کارشناسان بار این مسئله را نباید بر دوش خانواده نهاد، تاب آن را ندارد و از هم می پاشد، بر عهده نظام ارزشی و هنجارگذار است که زمینه وفاق و تعامل فرزندان را با والدین فراهم کند و با تولید ارزش ها و هنجارهایی در دفاع از نهاد خانواده مانع بی پناهی آن در برابر تندباد بنیان برکن فناوریهای ارتباطی شود.
از یاد نبریم که در جامعهای ناتوان از گذار و فرسوده در آوردگاه سنت و مدرنیته که پا در قیر سنت و معلق در سپهر مدرنیته، خانواده همچنان بستر امن امیدها و آرزوها و در امان ماندن از خیل خطرات و صدماتی است که فرزندان را به کمین نشسته است و سرایی بر آسودن و فضایی برای با هم بودن است آن هم در روزگاری که همه چیز فرد را به گذشتن و گسستن و در لاک خویش خزیدن فرامیخواند.
نظر شما