شهید جواد صباغ شکاری؛ جلوه‌ ماندگار عشق به علم و شهادت

به گزارش ایرنا، شهدای هشت سال جنگ تحمیلی سرمایه های گران‌بها و ماندگار ایران هستند که ثبت و ضبط خاطرات و ویژگی‌های آنان و انتقال ارزش‌های والای انسانی و اخلاقی جبهه های نبرد حق علیه باطل، ضروری است.

شهید جواد صباغ شکاری سال ۱۳۳۴ در روستای مرسل از توابع شهرستان کلاله متولد شد اما پدر این خانواده که به پیشه دهقانی مشغول بود چند سال پس از تولد جواد تصمیم به مهاجرت به پیروز آباد گرفتند و برای همیشه در این روستا ماندگار شدند.

جواد که از همان کودکی به درس و تحصیل به خصوص مطالعه ریاضی علاقه زیادی داشت در اولین سال شرکت در کنکور در رشته ریاضیات دانشگاه کرج پذیرفته شد و برای رسیدن به رویاهای بزرگی که در سر داشت راهی این شهر شد.

ماه های پایانی تحصیل این شهید در کرج با اوج‌گیری نهضت انقلاب به رهبری امام خمینی (ره) همراه شد و جواد که در دانشگاه یکی از سردمداران اعلام مخالفت با رژیم بود، هر زمانی که به دیدار خانواده می‌آمد، با وجود خفقان شدید آن روزهای کشور، ساکش را پر از اعلامیه های امام می‌کرد و با توزیع آن در روستا، مردم و به خصوص جوانان را با حضرت امام و جریان انقلاب آشنا کرد.

برادر این شهید به ایرنا گفت: جواد در زمان حضور در جبهه معاون گردان زرهی ۹۲ لشکر اهواز بود و تا ۱۶ آذر سال ۱۳۶۱ که به شهادت رسید در این مسوولیت حضور داشت.

عباس صباغ شکاری اظهار داشت: یکی از ویژگی های ماندگاری که بارها از زبان افراد زیادی شنیدیم، حسن اخلاق و احترام به بزرگ و کوچک بود که او را به چهره ای محبوب اهالی روستا تبدیل کرد.

وی افزود: یکی دیگر از ویژگی های برجسته شهید، هوش و استعدادش سرشار بود که موجب شد در سال ۱۳۵۴ و با وجود رقابت شدید در کنکور و پذیرش محدود دانشگاه ها، در یکی از بهترین دانشگاه های کشور قبول شده و در کمتر از چهار سال تحصیل خود را با نمره الف و ممتاز به پایان برساند.

وی اظهار داشت: در زمان سربازی که مصادف با جنگ تحمیلی بود همیشه با روحیه عالی از جنگ و پیروزی رزمندگان صحبت می کردند و شعار " پیروزی نزدیک است" ورد زبانش بود.

برادر شهید صباغ شکاری به ذکر یکی از خاطرات با برادرش در دوران اوج گیری انقلاب اشاره کرد و افزود: روزی خواستیم با اتوبوس از کرج به کلاله بیاییم.  دیدم کیفش را پر از اعلامیه های امام خمینی (ره) کرد. خواستم مخالفت کنم اما نتواستم و چاره ای جز سوت نداشتم اما در طول مسیر از اضطراب و دستگیری احتمالی به مرز بیماری رسیدم تا این که به سلامت در کلاله پیاده شدیم و شهید هم اعلامیه ها را میان مردم پخش کرد.

خواهر شهید جواد صباغ شکاری هم به ایرنا گفت: زمان شهادت برادرم ۱۸ سال سن داشتم و با گذشت این همه سال اخلاق و رفتار بسیار عالی برادرم در ذهنم جاودانه مانده است.

منیژه صباغ شکاری افزود:خیلی مهربان، با ایمان، با گذشت، پشتکار قوی و  خانواده دوست بود و در هر کاری از جمله درس و ورزش پشتکار بسیاری داشت.

وی بیان کرد: هنگامی که از دانشگاه کرج برمی گشت و تیشه را در دستان پدرم می دید سریع جلو رفته و با همان لباس تیشه را گرفته و می گفت" پدر جان من شرمنده شما هستم شما کار می کنید و من درس می خوانم من باید امروز تیشه می زدم".

منیژه صباغ شکاری گفت: شهیدجواد برای اینکه هنگام تحصیل در دانشگاه کرج پولی از خانواده دریافت نکند در کنار درس، کار هم می کرد اما همیشه با نمره الف ترم ها را به پایان می رساند.

وی افزود: برادر شهیدم بسیار با پدر، مادر، دوست، همسایه، آشنا و خانواده مهربان بود و همین مهربانی در ذهن های همه به یادگار مانده است.

این خواهر شهید گفت: روزهای اوایل شهادت سر مزار برادرم خانواده فقیری را دیدم که بی تابی می کردند. وقتی علت را پرسیدیم گفتند: " آقا جواد هر زمانی که از جبهه برمی گشت به ما سر زده و کمک می کرد".

صباغ شکاری افزود: امیدواریم امروز جوانان راه شهدا را زنده نگه داشته و از خاطر نبرند چرا که هرچه امروز داریم از برکت خون‌های شهداست.

خواهر کوچک شهید جواد صباغ شکاری هم به ایرنا گفت: زمان شهادت برادرم ۱۰ ساله بودم . یکی از خاطراتی که از او در خاطرم مانده آن است که هر زمانی که از جبهه برمی گشت ما را سوار دوچرخه می کرد و در روستا می‌گرداند و با وجود خستگی راه، تا مانع نمی‌شدیم به خانه نمی‌رفت.

زهرا صباغ شکاری افزود: قبل از سفر آخر منتهی به شهادت، پدر و مادرم برای آقا جواد به خواستگاری رفتند و قرار بود مدتی بعد مراسم عروسی برگزار شود اما خواست خدا چیز دیگری بود.

یکی از دوستان شهید جواد صباغ شکاری به ایرنا گفت: آقا جواد دوست دوران کودکی ام بود که شخصیتی آرام و انقلابی داشت.

محمد پودینه افزود: در زمان هشت سال جنگ تحمیلی بیشتر مایل به حضور در جبهه بود و قبل از آن هم همیشه از انقلاب تعریف می کردند.

وی اظهار داشت: از چند دهه رفاقت با این شهید، مسجدی بودن و نماز اول وقت در ذهنم به یادگار مانده است.

دایی شهید جواد صباغ شکاری هم گفت: خواهرزاده شهیدم بسیار آرام، کم حرف و خوش برخورد بود و هرگز صدایش را بر روی کسی بلند نمی کرد.

محمدرضا رجایی افزود: شهید در زمان سربازی مقید و بسیارمنظم بوده و در این زمان هم گوش به فرمان و خواسته پدر بزرگوارشان بودند.

وی بیان کرد: دانشجویان با الگوگیری از این شهید می توانند متعهد به پاسخگویی به استاد و خانواده باشند و خود را به عنوان نیروی بسیار مهم در پیشرفت جامعه تاثیرگذار بدانند.

دایی شهید جواد صباغ شکاری با ذکر خاطره ای از این شهید گفت: یک تابستان که از طرف دانشگاه کرج به اردوی عمرانی به روستاهای آذربایجان شرقی رفته بودند از وضعیت اسفبار و اندوهناک زندگی روستائیان به گریه افتاد.

وی بیان کرد: آقا جواد از هر فرصت پس از فراغت از درس به کمک خانواده می آمد و به کار کشاورزی می پرداخت که می تواند الگوی امروز خیلی از افراد باشد.

این دایی شهید گفت: مسیر نسل جدید با الگوگیری از شهدای انقلاب اسلامی و هشت سال جنگ تحمیلی باید بوسیله سیاست مداران تعیین شود تا جوان ها بتوانند با توجه و آشنایی با سیاست های کلان، گام های محکم و از پیش تعیین شده بردارند.

مطابق داده‌ دستگاه‌های مرتبط در گلستان، نزدیک به ۳۳ هزار رزمنده از این استان در جنگ تحمیلی شرکت داشتند و نیز این استان شمالی در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس ۴ هزار شهید تقدیم کرده  و افزون بر این ۱۳ هزار جانباز و هزار و ۱۷۸ آزاده دارد و همچنین هم اکنون پیکر پاک و مطهر ۱۴۰ تن از شهدای گمنام در ۵۴ نقطه گلستان در خاک استان حضور دارند و ۲۲۰ شهید گلستان در حال حاضر مفقودالاثر و جاویدالاثر هستند.