به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، «مهمترین و معروفترین لقب امام موسی کاظم علیه السلام، «کاظم» است و کاظم یعنی فرو خورنده خشم و غضب. از دیگر القاب آن حضرت میتوان به عالم، صالح، باب الحوائج، صابر، امین و زین المجتهدین اشاره کرد. مهمترین کنیه آن حضرت عبدصالح و ابوالحسن میباشد که در میان اهل حدیث به ابوالحسن اول معروف است.»
بـه مناسبت ولادت امام موسی کاظم «ع» بهترین احادیث این پیشوای گرامی را عوامل ایجاد روزی، پرهیز از فقر و نفاق و ... است مرور میکنیم. امام موسی کاظم «ع» پسر امام صادق و هفتمین پیشوای شیعیان جهان می باشند. ایشان در ۲۰ ذوالحجه متولد شدند ودر زمان استبداد گری حکام عباسی خدمات بزرگی بـه مذهب تشیع ارائه دادند.
در ادامه نگاهی بـه برترین احادیث و همچنین زندگی نامه این پیشوای بزرگ می اندازیم.
امام موسی بن جعفر (ع) پیشوایی بودند که منزلتی بزرگ و شانی عظیم داشتند که همواره در تجهد کوشا بودند؛ عبادتشان معروف، و معجزاتش روشن میان عام وخاص، و بر طاعت بندگی مواظب، و شب را به سجود به پایان می برد و روز را به صدقه و روزه میگذراند. موسی بن جعفر در سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجری قمری هنگامی که امام صادق (ع) و همسرش حمیده از حج بازمیگشتند، در منطقه ابواء به دنیا آمد. برخی مکان ولادت ایشان را مدینه دانستهاند. درباره تاریخ ولادت امام کاظم(ع) اختلاف است؛ طبری ولادت ایشان را در ذیالحجه و طبرسی آن را در ۷ صفر دانسته است. مادر ایشان حضرت حمیده کنیزی از اهل مغرب یا اندلس(اسپانیا) بوده است و نام پدر حمیده را صاعد مغربی (بربری) گفته اند. برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده اند. امام موسی کاظم(ع) هنوز کودک بود که فقهای مشهور مثل ابو حنیفه از او مسئله می پرسیدند و کسب علم میکردند.
مجموعه ای از احادیث باب الحوائج
حدیث تکبر
مَنْ تَعَظَّمَ فِی نَفْسِهِ لَعَنَتْهُ مَلَائِکةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِکةُ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَکبَّرَ عَلَی إِخْوَآنِهِ وَ اسْتَطَالَ عَلَیهِمْ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ
هر که خود را بزرگ بیند، فرشتگان آسمانها و زمین لعنتش کنند، و هر که بر برادرانش تکبر کند و بزرگی فروشد، با خدا ضدیت کرده است.
حدیث دوری از شهوت
أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی دَاوُدَ یا دَاوُدُحَذِّرْ وَ أَنْذِرْ أَصْحَابَک عَنْ حُبِّ الشَّهَوَاتِ فَإِنَّ الْمُعَلَّقَةَ قُلُوبُهُمْ بِشَهَوَاتِ الدُّنْیا قُلُوبُهُمْ مَحْجُوبَةٌ عَنِّی
خداوند متعال به حضرت داود وحی کرد: ای داود، اصحاب خود را از دلباختگی شهوتها برحذر دار و «از عواقب آن» بیم ده؛ چراکه آنها که دل به لذتها بسته اند، قلوبشان از مـن محجوب و پوشیده است.
بخشندگی از امام موسی کاظم
سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ علیهالسلام إِنَّ لِکلَامِک وَجْهَینِ فَإِنْ کنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِینَ فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِی یؤَدِّی مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ الْبَخِیلَ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ وَ إِنْ کنْتَ تَعْنِی الْخَالِقَ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَی وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاک أَعْطَاک مَا لَیسَ لَک وَ إِنْ مَنَعَک مَنَعَک مَا لَیسَ لَک «کافی، جلد۴؛ صفحه۳۹»
مردی از امام کاظم علیهالسلام درباره [معنی] جواد پرسید. امام علیهالسلام فرمود: سخن تـو دو صورت دارد. اگر درباره آفریدگان می پرسی، بهدرستی که جواد و بخشنده کسی است که آنچه خداوند بر او واجب نموده را ادا کند و بخیل کسی است که از ادای انچه خداوند بر او واجب نموده مضایقه کند. ولی اگر مقصود تـو آفریدگار است، او اگر عطا کند جواد و بخشنده است و اگر مضایقه کند [نیز] جواد و بخشنده است.
فحش دادن از دید امام موسی کاظم
رَأَی علیهالسلام رَجُلَینِ یتَسَابَّآنِ فَقَالَ: الْبَادِئُ أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَیهِ مَا لَمْ یعْتَدِ الْمَظْلُومُ «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۲۴»
امام کاظم علیهالسلام دو مرد را دید که به همدیگر دشنام می دهند. پس فرمود: شروع کننده، ستمگرتر است و بار گناه خویش و بار گناه دوستش را تا آن زمان که مظلوم تجاوز نکند، بر دوش می کشد.
حق و باطل
قَالَ علیهالسلام لِبَعْضِ شِیعَتِهِ: أَی فُلَآنُ اتَّقِ اللَّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ کانَ فِیهِ هَلَاکک فَإِنَّ فِیهِ نَجَاتَک أَی فُلَآنُ اتَّقِ اللَّهَ وَ دَعِ الْبَاطِلَ وَ إِنْ کانَ فِیهِ نَجَاتُک فَإِنَّ فِیهِ هَلَاکک «تحف العقول، صفحه۴۰۸»
به یکی از شیعیان خویش فرمود: ای فلانی! از خدا پروا دار و حق را بگو هر چند هلاکت تـو در آن باشد که بی گمان نجات تـو در آن است. ای فلان! از خدا، پروا دار و باطل را ترک کن هر چند نجات تـو در آن باشد که بی گمان هلاکت تـو در آن است.
ترک دنیادوستی
قَالَ علیهالسلام عِنْدَ قَبْرٍ حَضَرَهُ: إِنَّ شَیئاً هَذَا آخِرُهُ لَحَقِیقٌ أَنْ یزْهَدَ فِی أَوَّلِهِ وَ إِنَّ شَیئاً هَذَا أَوَّلُهُ لَحَقِیقٌ أَنْ یخَافَ آخِرُهُ «تحف العقول، صفحه۴۰۸»
بر سر قبری حضور یافت و فرمود: بهراستی، چیزی که پایانش این باشد سزاست که از ابتدایش مورد بی علاقگی قرار گیرد و چیزی که ابتدایش این است سزاست که از پایانش بیمناک باشند.
حدیث درباره سخاوت
السَّخِی الْحَسَنُ الْخُلُقِ فِی کنَفِ اللَّهِ لَا یتَخَلَّی اللَّهُ عَنْهُ حَتَّی یدْخِلَهُ الْجَنَّةَ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیاً إِلَّا سَخِیاً وَ مَا زَالَ أَبِی یوصِینِی بِالسَّخَاءِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ حَتَّی مَضَی «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۲۴»
سخاوتمند نیکرفتار در حفاظت و حمایت خداست، او را وانگذارد تا به بهشت وارد کند و خداوند پیامبری را مبعوث نکرد جز آنکه سخاوتپیشه بود و همواره پدرم مرا به سخاوت و نیکرفتاری سفارش می فرمود تا این که درگذشت.
پرهیز از طمع
إِیاک وَ الطَّمَعَ وَ عَلَیک بِالْیأْسِ مِمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ وَ أَمِتِ الطَّمَعَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ فَإِنَّ الطَّمَعَ مِفْتَاحٌ لِلذُّلِّ وَ اخْتِلَاسُ الْعَقْلِ وَ اخْتِلَاقُ الْمُرُوَّاتِ وَ تَدْنِیسُ الْعِرْضِ وَ الذَّهَابُ بِالْعِلْم وَ عَلَیک بِالاعْتِصَامِ بِرَبِّک وَ التَّوَکلِ عَلَیهِ وَ جَاهِدْ نَفْسَک لِتَرُدَّهَا عَنْ هَوَاهَا فَإِنَّهُ وَاجِبٌ عَلَیک کجِهَادِ عَدُوِّک «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۱۵»
از طمع بپرهیز، چشم امید از دست مردم برگیر، طمع از مخلوق را در دل بمیران، که طمع کلید ذلت و رباینده عقل، و فرسایشگر جوانمردیهاست، شرف را لکه دار کند، دانش را ببرد. و بر تـو باد به پناه بردن به خدا و توکل بر او. با نفس پیکار کن تا از هوس بازش داری؛ زیرا این پیکار همچون جهاد با دشمن، بر تـو واجب است.
حدیث درباره رضای خدا
قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ قُدْرَتِی وَ بَهَائِی وَ عُلُوِّی فِی مَکانِی لَا یؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَای عَلَی هَوَاهُ إِلَّا جَعَلْتُ الْغِنَی فِی نَفْسِهِ وَ هَمَّهُ فِی آخِرَتِهِ وَ کفَفْتُ عَلَیهِ فِی ضَیعَتِهِ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ کنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کلِّ تَاجِر «بحارالانوار، جلد۷۵؛ صفحه۳۱۰»
خدای عزوجل فرموده: «به عزت و جلالم، به عظمت و قدرتم، به بها و بلندی مقامم، هیچ بنده خواست مرا بر خواست خود ترجیح ندهد جز آنکه بی نیازیش را در دلش قرار دهم، و همتش را در آخرتش، و زندگی و معاشش را برای او گرد آورم، و آسمان و زمین را ضامن روزیش گردانم، و در پس تجارت هر تاجری، پشتیبان او باشم».
حدیث درباره عفو و اصلاح
ینَادِی مُنَادٍ یوْمَ الْقِیامَةِ أَلَا مَنْ کانَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَجْرٌ فَلْیقُمْ فَلَا یقُومُ إِلَّا مَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّه
روز قیامت ندا دهنده ای ندا سر دهد: هان! هر کس که بر عهده خدا پاداشی دارد به پا خیزد، پس کسی برنخیزد جز آن کس که بخشوده است و اصلاح نموده است؛ پس پاداش او بر عهده خداست.
یاری ناتوان
عَوْنُک لِلضَّعِیفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۲۶»
یاریرسانی تـو، به ناتوان از برترین صدقه هاست.
حیا از خدا
ینْبَغِی لِلْعَاقِلِ إِذَا عَمِلَ عَمَلًا أَنْ یسْتَحْیی مِنَ اللَّه «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۱۳»
شایسته فرد عاقل است که چون کاری را انجام میدهد، از خداوند حیا کند.
سکوت
إِذَا رَأَیتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ یلْقِی الْحِکمَةَ وَ الْمُؤْمِنُ قَلِیلُ الْکلَامِ کثِیرُ الْعَمَلِ وَ الْمُنَافِقُ کثِیرُ الْکلَامِ قَلِیلُ الْعَمَل
اگر مؤمنی را ساکت و کمحرف دیدید به وی نزدیک شوید که حکمت می افشاند. مؤمن کمحرف و پرکار است. و منافق پُرحرف و کمکار.
خیر زندگی
لَا خَیرَ فِی الْعَیشِ إِلَّا لِرَجُلَینِ لِمُسْتَمِعٍ وَاعٍ وَ عَالِمٍ نَاطِق « تحف العقول، صفحه ۳۹۷»
زندگی جز برای دو کس خیری ندارد: شنونده نگهدار، و عالمی زباندار.
حسابگری
لَیسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کلِّ یوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ مِنْهُ وَ إِنْ عَمِلَ سَیئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیه
آن که هر روز به حساب خود نرسد، از مـا نیست؛ تا اگر نیکی کرده بیفزاید، و اگر بد کرده از خدا آمرزش خواهد و بهسوی او توبه کند.
حدیث درباره پاداش نیکی
قَوْلُ اللَّهِ «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ» جَرَتْ فِی الْمُؤْمِنِ وَ الْکافِرِ وَ الْبَرِّ وَالْفَاجِرِ مَنْ صُنِعَ إِلَیهِ مَعْرُوفٌ فَعَلَیهِ أَنْ یکافِئَ بِهِ وَ لَیسَتِ الْمُکافَأَةُ أَنْ تَصْنَعَ کمَا صَنَعَ حَتَّی تری فَضْلَک فَإِنْ صَنَعْتَ کمَا صَنَعَ فَلَهُ الْفَضْلُ بِالابْتِدَاء «بحارالانوار، جلد۷۵؛ صفحه۳۱۱»
گفتار خداوند که «آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» [الرحمن: ۶۰] درباره مؤمن و کافر، نیک و بد، همه ی ی جاری است. هر که به او احسانی شود، باید تلافی کند، و تلافی این نیست که همان کنی که او کرده، مگر این که مزیت و زیادی خود را [نسبت به عمل او] ببینی، ولی اگر نیکی تـو هم به اندازه نیکی او باشد، او بر تـو امتیاز دارد بهسبب این که او آغازکننده عمل بوده است.
حفظ آبروی دیگران
مَنْ کفَّ نَفْسَهُ عَنْ أَعْرَاضِ النَّاسِ أَقَالَهُ اللَّهُ عَثْرَتَهُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ مَنْ کفَّ غَضَبَهُ عَنِ النَّاسِ کفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یوْمَ الْقِیامَة
هر که خود را از تعرض به آبروی مردم نگه دارد، خداوند در قیامت از لغزشهایش بگذرد، و هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خدا در قیامت خشمش را از او نگه دارد.
خصوصیات عاقل
إِنَّ الْعَاقِلَ لَا یحَدِّثُ مَنْ یخَافُ تَکذِیبَهُ وَ لَا یسْأَلُ مَنْ یخَافُ مَنْعَهُ وَ لَا یعِدُ مَا لَا یقْدِرُ عَلَیهِ وَ لَا یرْجُو مَا یعَنَّفُ بِرَجَائِهِ وَ لَا یتَقَدَّمُ عَلَی مَا یخَافُ الْعَجْزَ عَنْهُ «کافی،جلد۱؛ صفحه۲۰»
عاقل با کسی که میترسد تکذیبش کند، سخن نگوید؛ و از آن که میترسد دریغ کند، درخواست ننماید؛ و انچه را نمی تواند، وعده ندهد و امیدی که مایه سرزنش است «طمعهای خام»؛ در دل نپرورد و به کاری که میترسد در آن بماند، اقدام نکند.
حیا
الْحَیاءُ مِنَ الْإِیمَآنِ وَ الْإِیمَآنُ فِی الْجَنَّةِ وَ الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِی النَّار «وسائل الشیعة، جلد۱۶؛ صفحه ۳۶»
حیا از ایمان است، و ایمان در بهشت است و بیشرمی از جفاست، و جفا در دوزخ. امام موسی کاظم «ع»
تعقل
ینْبَغِی لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا یسْتَبْطِئَهُ فِی رِزْقِهِ وَ لَا یتَّهِمَهُ فِی قَضَائِهِ «کافی، جلد۲؛ صفحه۶۱»
بر آن کس که از جانب خدا خرد ورزد [و عقلش به فرمان حق باشد] سزاست که خدا را در روزیرسانی کندکار نپندارد و او را در قضایش متّهم نسازد [و بر او گمان بد نبرد.
یقین
وَ قَالَ رَجُلٌ سَأَلْتُهُ عَنِ الْیقِینِ فَقَالَ علیهالسلام یتَوَکلُ عَلَی اللَّهِ وَ یسَلِّمُ لِلَّهِ وَ یرْضَی بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ یفَوِّضُ إِلَی اللَّهِ
مردی گفت: از امام کاظم علیهالسلام در مورد یقین پرسیدم، فرمود: بر خدا توکل کند و فرمانبردار خدا باشد و به قضا و خواسته الهی راضی باشد و [کار خویش را] به خدا بسپارد.
تواضع
أَنَّ اللَّهَ لَمْ یرْفَعِ الْمُتَوَاضِعِینَ بِقَدْرِ تَوَاضُعِهِمْ وَ لَکنْ رَفَعَهُمْ بِقَدْرِ عَظَمَتِهِ وَ مَجْدِهِ «بحارالنوار، جلد۷۵؛ صفحه ۳۱۴»
خدا متواضعان را به قدر تواضعشان بالا نبرد، بلکه در خور مجد و عظمت خود بالا برد.
حدیث درباره احترام
لَا تُذْهِبِ الْحِشْمَةَ بَینَک وَ بَینَ أَخِیک وَ أَبْقِ مِنْهَا فَإِنَّ ذَهَابَهَا ذَهَابُ الْحَیاءِ «کافی، جلد۲؛ صفحه۶۷۲»
احترام بین خویش و برادرت را از میان مبر و اندکی از آن را باقی گذار؛ چرا که از میان رفتن احترام در واقع از میان رفتن حیاست.
آداب همسایگی
لَیسَ حُسْنُ الْجِوَارِ کفَّ الْأَذَی وَ لَکنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ الصَّبْرُ عَلَی الْأَذَی «کافی، جلد۲؛ صفحه ۶۶۷»
خوشهمسایگی [تنها] خودداری از آزار رسانی [به همسایه] نیست، بلکه خوشهمسایگی صبر بر آزار [از جانب همسایه] است.
وسیله تقرب به خدا
أَفْضَلُ مَا یتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ إِلَی اللَّهِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ الصَّلَاةُ وَ بِرُّ الْوَالِدَینِ وَ تَرْکُ الْحَسَدِ وَ الْعُجْبِ وَ الْفَخْر
بهترین وسیله تقرب بنده به خدا، پس از معرفت او، نماز، نیکی به پدر و مادر، و وانهادن حسد، خودبینی و فخرفروشی است.
دین شناسی
تَفَقَّهُوا فِی دِینِ اللَّهِ فَإِنَّ الْفِقْهَ مِفْتَاحُ الْبَصِیرَةِ وَ تَمَامُ الْعِبَادَةِ وَ السَّبَبُ إِلَی الْمَنَازِلِ الرَّفِیعَةِ وَ الرُّتَبِ الْجَلِیلَةِ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیا وَ فَضْلُ الْفَقِیهِ عَلَی الْعَابِدِ کفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَی الْکوَاکبِ وَ مَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ فِی دِینِهِ لَمْ یرْضَ اللَّهُ لَهُ عَمَلًا «بحارالانوار، جلد۱۰؛ صفحه۲۴۷»
دین خدا را بشناسید که دین شناسی کلید بینش و کمال عبادت است و راه رسیدن به جایگاه های بلند و مراتب ستبر و با عظمت در دین و دنیاست و برتری دین شناس بر عابد همانند برتری خورشید بر ستارگان است و هر کس دینش را نشناسد، خدا از هیچ کردار او خرسند نباشد.
دستاورد دین و دنیا
اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ الدُّنْیا وَ الدِّینِ فَأَمَّا مَئُونَةُ الدُّنْیا فَإِنَّک لَا تَمُدُّ یدَک إِلَی شَیءٍ مِنْهَا إِلَّا وَجَدْتَ فَاجِراً قَدْ سَبَقَک إِلَیهِ وَ أَمَّا مَئُونَةُ الْآخِرَةِ فَإِنَّک لَا تَجِدُ أَعْوَاناً یعِینُونَک عَلَیهِ «بحارالانوار، جلد۱۰؛ صفحه ۲۴۶»
دستاورد دنیا و دین [آخرت]؛ دشوار شده است. امّا دستاورد دنیا؛ بر چیزی از آن دست دراز نکنی جز آنکه تبهکاری را یابی که در دستدرازی بر آن، بر تـو پیشی گرفته است و امّا دستاورد دین؛ یارانی را نیابی که تـو را در آن کمک کنند.
برنامه روزانه
اجْتَهِدُوا فِی أَنْ یکونَ زَمَآنُکمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَآنِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یعَرِّفُونَکمْ عُیوبَکمْ وَ یخْلِصُونَ لَکمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکمْ فِی غَیرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَة تَقْدِرُونَ عَلَی الثَّلَاثِ سَاعَاتٍ «تحف العقول، صفحه۴۰۹»
تلاش کنید که وقت شما چهار ساعت باشد: ساعتی برای مناجات با خدا، ساعتی برای کار زندگی، ساعتی برای معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتماد که شما را از عیب هایتان آگاه نمایند و از دل با شما خالص و یک رو باشند و ساعتی که در آن برای لذت های غیر حرام خویش خلوت کنید و با این ساعت، برای سه ساعت دیگر نیرو می یابید.
خوف و رجا
لَا یکونُ الرَّجُلُ مُؤْمِناً حَتَّی یکونَ خَائِفاً رَاجِیاً وَ لَا یکونُ خَائِفاً رَاجِیاً حَتَّی یکونَ عَامِلًا لِمَا یخَافُ وَ یرْجُو
مرد، مؤمن نیست مگر این که بیمناک امیدوار باشد و بیمناک امیدوار نیست مگر بدان چـه از آن میهراسد و به آن امید دارد، عمل کند.
شوخی و تنبلی
قَالَ علیهالسلام لِبَعْضِ وُلْدِه: إِیاک وَ الْمِزَاحَ فَإِنَّهُ یذْهَبُ بِنُورِ إِیمَآنِک وَ یسْتَخِفُّ مُرُوَّتَک وَ إِیاک وَ الضَّجَرَ وَ الْکسَلَ فَإِنَّهُمَا یمْنَعَآنِ حَظَّک مِنَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ «وسائل الشیعة، جلد۱۶؛ صفحه۲۳»
به یکی از فرزندانش فرمود: از شوخی دوری گزین؛ زیرا نور ایمانت را از بین میبرد و از جوانمردی تـو میکاهد و از بیقراری و تنبلی بپرهیز؛ زیرا آن دو، تـو را از نصیب دنیا و آخرت، باز دارند.
رفتار خردمندان
إِنَّ الْعُقَلَاءَ تَرَکوا فُضُولَ الدُّنْیا فَکیفَ الذُّنُوبُ وَ تَرْک الدُّنْیا مِنَ الْفَضْلِ وَ تَرْک الذُّنُوبِ مِنَ الْفَرْض «کافی،جلد۱؛ صفحه۳۷»
خردمندان، زائد بر حاجت را نیز ترک کنند تا چـه رسد به گناهان، با آنکه ترک زوائد فضیلت است و ترک گناه واجب.
حدیث درباره صبر
الْمُصِیبَةُ لِلصَّابِرِ وَاحِدَةٌ وَ لِلْجَازِعِ اثْنَتَآنِ «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۲۶»
مصیبت برای شکیبا یکی است و برای بی قرار دوتاست.
گمان نیک
إِذَا کانَ الْجَوْرُ أَغْلَبَ مِنَ الْحَقِّ لَمْ یحِلَّ لِأَحَدٍ أَنْ یظُنَّ بِأَحَدٍ خَیراً حَتَّی یعْرِفَ ذَلِک مِنْهُ «کافی، جلد۵؛ صفحه۲۹۸»
آن هنگام که ستم بر حق چیره آمد و بیشتر شد، برای هیچ کس جایز نباشد که به کسی نیک گمان باشد تا آن زمان که به نیکی او آگاهی یابد.
علم و خوشنودی خدا
قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یحْیی کتَبْتُ إِلَیهِ فِی دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَی عِلْمِهِ فَکتَبَ علیهالسلام لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَی عِلْمِهِ فَإِنَّهُ لَیسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهًی وَ لَکنْ قُلْ مُنْتَهَی رِضَاهُ «کافی، جلد۱؛ صفحه۱۰۷»
عبداللَّهبنیحیی گفت: در دعایی به امام کاظم علیهالسلام نوشتم: «سپاس خدای را به نهایت علم او». امام علیهالسلام [در جواب] نوشت: نباید بگویی: «به نهایت علم او»؛ چراکه برای علم خداوند نهایتی نیست، ولی بگو: به نهایت خشنودی او.
بلایا
الْمُؤْمِنُ مِثْلُ کفَّتَی الْمِیزَآنِ کلَّمَا زِیدَ فِی إِیمَآنِهِ زِیدَ فِی بَلَائِهِ «بحارالانوار، جلد۷۵؛ صفحه۳۲۰»
مؤمن همانند دو کفه ترازوست؛ هر چـه ایمانش فزونی یابد، بلایش نیز بیشتر شود.
آرزوی طولانی
إِنَّ الْعَاقِلَ اللَّبِیبَ مَنْ تَرَک مَا لَا طَاقَةَ لَهُ بِهِ وَ أَکثَرُ الصَّوَابِ فِی خِلَافِ الْهَوَی وَ مَنْ طَالَ أَمَلُهُ سَاءَ عَمَلُهُ
خردمند تیزهوش، فردی است که انچه را تاب و توان ندارد واگذارد. و بیشتر درستی در مخالفت هوی و هوس نهفته است، و هر کس آرزویش دراز است کردارش نیز بد باشد.
توانگری و غنا
مَنْ أَرَادَ الْغِنَی بِلَا مَالٍ وَ رَاحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ وَ السَّلَامَةَ فِی الدِّینِ فَلْیتَضَرَّعْ إِلَی اللَّهِ فِی مَسْأَلَتِهِ بِأَنْ یکمِّلَ عَقْلَهُ فَمَنْ عَقَلَ قَنِعَ بِمَا یکفِیهِ وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا یکفِیهِ اسْتَغْنَی وَ مَنْ لَمْ یقْنَعْ بِمَا یکفِیهِ لَمْ یدْرِک الْغِنَی أَبَدا «کافی،جلد۱؛ صفحه۱۸»
هر که توانگری بی مال و آسودگی از حسد و سلامت دین خواهد، متضرعانه از خدا درخواست کند که عقلش را کامل کند، که هر کس عقل دارد به حد کفاف بسازد، و هر که به مقدار کفایت قناعت نماید بی نیاز شود، و هر که به حد کفایت نسازد، هرگز بی نیاز نشود.
حدیث درباره گناهان
کلَّمَا أَحْدَثَ النَّاسُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یکونُوا یعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ یکونُوا یعُدُّونَ «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۲۲»
هر گاه که مردم گناهان تازه ای پدید آورند که پیش از این، آن را انجام نمی دادند، خداوند گرفتاری های تازه ای بر ایشان پدید آورد که آن را حساب نمی کردند.
روشنی دیده
ثَلَاثٌ یجْلِینَ الْبَصَرَ النَّظَرُ إِلَی الْخُضْرَةِ وَ النَّظَرُ إِلَی الْمَاءِ الْجَارِی وَ النَّظَرُ إِلَی الْوَجْهِ الْحَسَنِ «بحارالانوار، جلد۱۰؛ صفحه ۲۴۶»
سه [چیز] به دیده روشنی بخشد: نگریستن به سبزه و نگریستن به آب روان و نگریستن به روی زیبا.
بذل ماه در راه خدا
إِیاک أَنْ تَمْنَعَ فِی طَاعَةِ اللَّهِ فَتُنْفِقُ مِثْلَیهِ فِی مَعْصِیةِ اللَّهِ «بحارالانوار، جلد۷۵؛ صفحه۳۲۰»
بپرهیز از این که در راه طاعت خدا از دارایی خویش مضایقه کنی، که دو برابرش را در نافرمانی خدا خرج کنی.
نظر شما