۱۸ تیر ۱۴۰۱، ۲۲:۰۵
کد خبر: 84816384
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

خلوتی با خدا در زیر آسمان/ لحظاتی از روز عرفه در کرمان

کرمان- ایرنا- خلوت کرمانی‌ها با خدا و آسمانش امروز شنبه(نهم ذی‌الحجه) در عرفه لحظات گوناگونی را رقم زد لحظاتی که خبرنگار ایرنا تنها گوشه‌ای از آن را روایت کرده است.

به گزارش خبرنگار ایرنا، سال‌های زیادی از زندگی از عرفه که نه ولی از آسمان کرمان دور بودم همان آسمانی که امروز در ساعت ۱۷ روز نهم ذی الحجه در کنار شهدای زنده در جوار خدا حال و هوای دیگری داشت...

اینجا(گلزار شهدای کرمان) همه چیز رو به آسمان بود و ما از آسمان گاهی با اشک گاهی با سکوت گاهی با تنها یک نگاه چیز دیگری می‌خواستیم ما خدایمان را می‌خواستیم همان خدای گُم شده در لابه‌لای خواسته‌ها و گرفتاری‌ها همان خدای فراموش شده در خواسته‌ها همان خدای امیدها و امیدها

کوچک و بزرگ، پیر و جوان در کرمان به گلزار بین‌المللی شهدای کرمان آمدیم که از خدا بخواهیم همان خدایی که گفت بخوانید مرا برای اجابت برای دوستی، دوستی‌ای فراتر از این زندگی و این روزها دوستی به عمق آفرینش از لحظه‌ی وجود تا ابد.

اکنون به عمق و قدمت همین دوستی روز عرفه است روزی در تاریخ هجری قمری و پیوند داده شده با باطن هر انسانی در هر کجای زمین چه مسلمان و مسلمان‌زاده چه بی‌آیین  و بی‌کتاب همه آمده‌ایم زیر آسمان خدایمان تا با چشم‌ها، قلب‌ها و اشک‌هایمان به دنیای وسیعتری بیاندیشیم همان دنیایی که حسین(ع) شناختش و در روز عرفه با پروردگار در میان گذاشت تا شود سید شهیدان همان برگزیده‌ترین برگزیدگان در دشت کربلا

خلوتی با خدا در زیر آسمان/ لحظاتی از روز عرفه در کرمان

با نوای حاج مجید دوستعلی(مداح مراسم آیینی روز عرفه در گلزار شهدای کرمان) در لحظه‌ای دعای عرفه به مانند امام شهیدمان(امام حسین(ع)) به خدای بی‌نیاز و بی‌مانند بارها گفتیم که چه شنوا و بینا نعمت‌ها را بر ما کامل کردی و بر شمردیم و بر شمردیم هر آنچه در وجودمان فراموش کرده بودیم و اشک ریختم از چه سودها و چه حیف‌ها و دل بستیم هر بار به توبه‌ای در دل و ذکری بر لب تا ببخشد به فرصتی دیگر فرصتی برای انسان بودن و ماندن

خلوتی با خدا در زیر آسمان/ لحظاتی از روز عرفه در کرمان

دنیای رازها و نیازهای عمیق

خانوداه عظیمی کرمانی بودند و پنج نفره، زیلوی رنگی انداخته و خانوادگی دعای عرف می‌خواندند ؛ مادر این خانواده قبل از شروع مراسم برای گفتن حس و حالش واژه‌ها در ذهن جستجو کرد و با چشمی نجیب که اشک‌های خود را پنهان می‌کرد گفت: خدا می‌داند  چه حالی دارم مخصوصا در اینجا کنار مزار شهدا و حاج قاسم... امید بر عاقبت بخیری دارد و تاکید می‌کند: من و خانوادم هر سال سعی در شرکت بر دعای روز عرفه داریم.

آقای میثم سهرابی و همسر جوانش هم مهمانان دیگر خلوت الهی روز عرفه بودند. آرام و بی صدا در کنار شهیدی بزرگوار کتاب دعای عرفه شان را دوتایی گرفته و می‌خوانند و در جواب سوالم که از حس و این روز پرسیدم مرد خانواده گفت: فکر می‌کنم با جمله جمله‌ای که در دعای عرفه می‌خوانم می‌توانم بیشتر به فطرت و پاکی اولیه ام نزدیک شوم. به او می گویم از خدا چه می‌خواهی: مشترکا می‌گویند" عاقبت بخیری"

فاطمه صغری هم زن میانسالی است که با دختر جوانش بر روی نیمکت‌های فلزی گلزار شهدای کرمان زیر خیمه بر افراشته شده در قسمت انتهایی گلزار نشسته، بی‌تکلف و ساده است چادری سنتی بر سر و لهجه‌ی غلیظ کرمانی دارد خودمانی می‌گوید: مادر آمدم با خدا دردودل کنم. لحظه‌ای نگذشت که اشک در حلقه چشمانش دوام نیاورد و راه گلویش را بست و ادامه داد: خدا بحق امام زمان و این شهدای عزیز در این روز بزرگ همه‌ی مریض‌ها را شفا دهد.

خلوتی با خدا در زیر آسمان/ لحظاتی از روز عرفه در کرمان

هر کس حال و هوایی در درون و بیرون خودش و جستجویی متفاوت داشت، با خودم گفتم من را چه به نزدیک شدن به این دنیای نیازها و رازهای عمیق ضبط گوشی‌ام را خاموش کردم تا نگاهشان کنم و کمتر بپرسم بیشتر ببینم، بیشتر ببینم از اشک‌ها بیشتر ببینم از ناله‌های بلند شده و فرو خورده، بیشتر ببینم از نگاه عمیق دختران و پسران جوان بر فراز به فراز دعای عرفه بیشتر عمیق شوم به نگاه معنادار مرد میانسال بر تصویر شهید قاسم سلیمانی....

سرخط اخبار استان‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha