«طغرل طهماسبی» روز چهارشنبه در گفتوگو با خبرنگار ایرنا افزود: دریافتهای آهنگین کلامی برای این شاعر برجسته حاصل میشده و همین امر موجب شده بود تا در اشعارش جنبههای موسیقایی را نیز در نظر داشته باشد.
به گفته این پژوهشگر عرصه زبان و ادبیات فارسی، یکی از ارکان اصلی موسیقی «وزن» بوده و آن شامل موسیقی بیرونی هر شعری به شمار است.
طهماسبی ادامه داد: نگاهی گذرا به وزن اشعار اوحدی منطبق بر قوالب عروضی، تنوّع وزن و به تَبعِ آن گوناگونی موسیقی بیرونی اشعار وی را به خوبی نشان میدهد.
وی اضافه کرد: اصطلاحات موسیقایی در اشعارِ وی بیانگر اطّلاعش در محدودهای از مطالبِ موسیقایی است و وی به گونهای محسوس و با دیدِ محقّقانهی اهلِ فن، موسیقیشناس بوده است اما مورّخان و تذکرهنویسان بر این مهم چشم پوشیده و با اغماض از کنارش رَد شدهاند.
وی اظهار داشت: با نگاهی گذرا به دیوان اشعار اوحدیمراغهای باید پذیرفت که وی موسیقی را خوب میشناخته که ابیاتی چون «کارِ مخالفِ تو بُرون اُفتـد از نَوا / چون در عراق سازِ حُسینی کنند راست» بر این امر صحه میگذارد.
وی ادامه داد: «مخالف» در موسیقی گذشتۀ ایران، شعبهای از مقامِ عراق بوده و عراق از نغمههای موسیقی مقامی پیشین ایران به شمار میرود که تا به امروز به همین نام در ردیفِ موسیقی ما مشهور است.
عضو پیوستۀ انجمن ترویج زبان و ادب فارسی بیان کرد: نوا نیز در مفهوم کلّی به پردﮤ موسیقی اطلاق میشده و همچنین یکی از مقامات دوازدهگانۀ قدیم در موسیقی مقامی است که مانند حُسینی در پردﮤ صفاهان نواخته میشده است.
وی ادامه داد: حسینی را هم از نغمهها و گوشههای موسیقی ایران ذکر نمودهاند که در موسیقی مقامی بعد از اسلام تا به امروز ملاحظه میشود و بالاخره «راست» را از مقامات یا ادوار مشهور دوازدهگانۀ در موسیقی قدیم دانستهاند.
وی اظهار کرد: اگر قرار بر این بود که اوحدیمراغهای تنها این یک بیتِ موسیقایی را در دیوان خود ذکر میکرد، حُکم دادن به موسیقیدانی و موسیقیشناسی وی کافی بود و اهل فن بر این موضوع واقف هستند امّا اوحدی ابیات موسیقایی دیگری نیز دارد.
به گزارش ایرنا پیرِ طریقت شیخ رُکنالدّین (اوحدالدّین) بن حسین اوحدی مراغی اصفهانی از عارفان و شاعران معروف قرن هفتم و هشتم هجری به سال۶۷۰ قمری متولّد شد.
برخی تذکرهنویسان وی را از جملۀ اصحاب شیخاوحدالدّینکرمانی ذکر کردهاند، امّا اتّخاذ تخلّص اوحدی را تنها باید ارادت معنوی شاعر به شیخاوحدالدّینکرمانی دانست وگرنه اوحدی تقریباً ۳۵ سال پس از فوت اوحدالدّین پا به عرصۀ هستی نهاده است.
تحصیلات و تربیت عرفانی اوحدی در زادگاه خود، مراغه سپری شد؛ چندگاهی به سیر در آفاق و انفس و درک حضورِ مشایخ در بلادِ مختلف پرداخت و سپس به مراغه بازگشت و در آنجا سرگرم ارشاد و نیز نظم اشعار عارفانهی خود شد؛ تا در نیمۀ شعبان سال ۷۳۸ قمری (= یکشنبه ۲۵ اسفند ۷۱۶ خورشیدی / ۱۶ مارس ۱۳۳۸ میلادی) در مراغه بدرود حیات گفت که مقبرهاش امروزه داخل شهر در کنار موزﮤ شهر مراغه باقی است.
اوحدی در آثارش نیازهای زمان خود را شرح داد؛ شعرهای وی علاوه بر موضوعهای عرفانی، گرایش شاعر را نیز به مسایل اجتماعی و تربیتی مینمایاند؛ اوحدی بیش از هر شاعر دیگری به این گونه مسایل توجّه ویژه داشته است.
ملکالشّعرایبهار چنین عقیده دارد که اوحدیمراغی در شیوﮤ غزلسرایی کمتر از حافظ نیست؛ پارهای از غزلهای اوحدی که در دیوان حافظ وارد شدهاند بدین قرار است:
اوحدی: مَده به شاهدِ دنیا عنانِ دل، زنهار! / که این عَجوزه عروسِ هزارْدامادست
حافظ: مَجو درستیِ عهد از جهانِ سُستْ نهاد / که این عَجوز عروسِ هزارْدامادست
اوحدی: پَیِ همراهیِ این قافله بُودم عُمری / تا به گوشِ دِلَم آوازِ دَرایی برسید
حافظ: چشمِ من در رَهِ این قافلۀ راه بِمانْد / تا به گوشِ دِلَم آوازِ دَرا بازآمد
اوحدی: آواز دهید، تا ببینند / صوفی که به دستْ جام دارد
حافظ: آنکس که به دستْ جام دارد / سلطانیِ جَم مُدام دارد
اوحدی: قَدَش به درختِ سَرو میمانَد راست / زُلفَش به رَسَن، که پایبَندِ دلِ ماست
حافظ: ماهی که قَدَش به سَرو میمانَد راست / آیینه به دست و رُویِ خود میآراست
اوحدی: هزار دیده به رُویِ تو ناظِرند و تو خود / نَظر به رُویِ کَسی بَرنمیکُنی از ناز
حافظ: هزار دیده به روی تو ناظرند و تو خود / نظر به روی کسی بر نمیکنی از ناز
به گزارش ایرنا شب فرهنگی «اوحدی مراغهای» از سلسله شبهای «بخارا» سهشنبه شب با مدیریت «علی دهباشی» سردبیر مجله بخارا و سخنرانی «ناصر علیزاده»، «رحمان مشتاق مهر»، «ابراهیم رنجبر»، «احمد گلی» و «ودود دوستی» در مراغه برگزار شد.
نظر شما