در این اوضاع و در شرایطی که بسیاری از متخصصان درباره آثار سوگهای ابراز نشده در دوران کرونا هشدار میدادند، حادثه تلخ دیگری رخ داد و آوار ریزش ساختمان متروپل در آبادان، بر روان جامعه نشست و داغ تازهای بر جان زخمی اجتماع نشاند اما این بار مساله دیگری هم مزید بر علت شد و آن نقش رسانههای آنلاین، در بازتاب گسترده صحنههای دردناک بود؛ تصاویری که علاوه بر جریحهدار کردن احساسات عمومی، پرسش تازهای را پدیدآورد که آیا این رسانهها در تخفیف درد داغدیدگان موثرند یا به نوعی درد و رنج را دامن میزنند؟
با توجه به اهمیت سوگواری و تخلیه بار بزرگ هیجانهای منفی بازماندگان، موضوع را از دو منظر روانشناختی و جامعهشناختی بررسی کردیم؛ آنچه میخوانید بخش نخست گفتوگو با یک متخصص روانشناسی است که بار دیگر اهمیت و ضرورت ابراز سوگ و اجرای مناسک عزاداری را تحلیل میکند و هشدار میدهد «سوگ تاخیری»، بازماندگان کرونا و متروپل را در معرض خطر «فرسودگی کامل» قرار میدهد و با گذشت زمان، به مشکلات جدی سلامت روان منجر میشود.
دکتر فرشته حیدری علاوه بر دکترای تخصصی روانشناسی، کارشناس ارشد سنجش روان است و سالها در حوزه تشخیص و درمان تجربه دارد. او از روانشناسانی است که به دلیل حضور چند ساله در مراکز مشاوره دانشگاههای تهران، اشراف کاملی به موضوعهای اجتماعی و مسائل روز جامعه دارد.
ایرنا: ابتدا از تعریف دقیق سوگ در روانشناسی آغاز کنیم؟
حیدری: سوگ در متون علمی واکنشی در انسان را شامل میشود که هنگام بروز وقایع تلخ و دردناک برای فرد بروز میکند. این وقایع میتواند شامل فوت یک عزیز، بیماری یکی از عزیزان، از دست دادن و به هم خوردن یک رابطه عاطفی و یا هر از دست دادن یا فقدان دیگری باشد. حتی برخی از فقدانهای کوچک هم میتواند به همین صورت، سوگ را در ما ایجاد کند.
سوگ فقط درباره مرگ نیست
ایرنا: مانند چه فقدانهایی؟
حیدری: فقدانهایی مانند عوض کردن محل زندگی یا شغل، پایان دوره تحصیل و یا حتی ورشکستگی، همگی میتوانند منجر به سوگ شود. پس سوگ فقط درباره مرگ نزدیکان نیست.
از طرفی این سوگ در جنبههای مختلف وجود انسان بروز پیدا میکند و پیامدهای گوناگونی دارد؛ در بخش جسمانی با پیامدهایی مثل مشکلات گوارشی، فشار در قفسه سینه و ضربان قلب بالا همراه است. در بخش هیجانی، هیجانهایی مانند غم، خشم، اضطراب و پریشانی را احساس خواهیم کرد.
سوگ در جنبههای مختلف وجود انسان بروز پیدا میکند و پیامدهای گوناگونی دارد؛ در بخش جسمی با پیامدهایی مثل مشکلات گوارشی، فشار در قفسه سینه و ضربان قلب بالا و در بخش هیجانی، هیجانهایی مانند غم، خشم، اضطراب و پریشانی را احساس خواهیم کرد.
از جنبه رفتاری نیز شاهد تحریکپذیری زیاد، گریه و ناتوانی در انجام امور روزانه هستیم و در بخش شناختی، گیجی، کاهش تمرکز، توهم شنیداری (به صورت شنیدن صدای فرد متوفی) و ... را داریم. اما اگر سوگ ابراز نشود و فرد نیازمند سوگواری، به هر دلیلی موفق به انجام آن نشود، با مشکلات جدیدی مواجه میشود.
پیش از ورود به این بحث، شاید لازم است مراحل یا روند ابراز سوگ و آنچه را در روان انسان اتفاق میافتد، بررسی کنیم.
مراحل ابراز سوگ از نگاه «الیزابت کوبلر راس» عنوان شده؛ او روانپزشکی مشهور و از پیشگامان و صاحبنظران برجستهٔ مراقبتهای تسکینی و پژوهشهای مرتبط با آن بود. وی پنج مرحله ابراز سوگ را برمیشمارد که مرحله اول انکار است. در این مرحله فرد داغدیده فکر میکند که متوفی زنده است و بزودی برمیگردد؛ در واقع از دست دادن او را منکر میشود.
مرحله دوم، خشم را شامل میشود. در این مرحله فرد به این موضوعها فکر میکند که چرا خدا با من این کار را کرد؟ چرا من بهتر از او نگهداری نکردم؟ چرا این زمان اتفاق افتاد و ...؛ حتی گاهی خشم فرد متوجه متوفی میگردد که چرا وی را ترک کرده است.
مرحله سوم، چانهزنی است که در آن اشتغال ذهنی فرد به متوفی، در یادآوری خاطراتش است. این فکر در ذهن فرد پررنگ میشود که اگر زنده بود، بهتر از او مراقبت میکردم و ... بعد از این مرحله، شخص وارد مرحله افسردگی میشود که این افسردگی البته اختلال با مفهوم بالینی آن نیست و طبعا نیازی به درمان مثلا با دارو ندارد و اگر شخص سوگوار، اقدام به درمان با دارو کند، در واقع روند سوگ را مختل کرده است زیرا نشانههای افسردگی در این مرحله موقتی است.
مرحله آخر، پذیرش نام دارد که به مفهوم پذیرفتن و قبول رویداد تلخ است و باعث بازگشت فرد سوگوار به عملکرد طبیعی در حیطه های مختلف زندگی میشود.
ایرنا: به این ترتیب چند ده هزار خانواری که در دوران کرونا عزیزانشان را از دست دادند و به دلیل محدودیتها نتوانستند مراسم برگزار کنند، ممکن است با پیامدهای نگذراندن مراحل بالا روبرو شوند؟
حیدری: بله؛ ابراز نشدن اصولی سوگ و یا ابراز خارج از حالت طبیعی آن، به تغییر مسیر و ایجاد «سوگ تاخیری» منجر میشود. در سوگ تاخیری عدم تخلیه کامل هیجانها را شاهدیم و این عدم تخلیه هیجانی میتواندبه تغییر مسیر این هیجانها و استفاده از روشهای غیراصولی در تخلیه آنها منجر شود.
باید توجه داشت آنچه در سوگهای تاخیری به صورت بسیار پررنگ مشاهده میشود احساس گناه است. در زمان کرونا به ویژه این احساس گناه، بسیار پررنگ مشهود بود و بازماندگان رد پای کوتاهی و قصور خود را در این مساله بسیار پررنگ میدیدند.
ایرنا: در حادثه متروپل چطور؟
حیدری: در حادثه متروپل، ردپای وجود کوتاهی در انجام وظایف سازندگان و دستاندرکاران پروژه پررنگ بود و به افزایش خشم در بازماندگان منجر شده. به این ترتیب در صورت ابراز نشدن درست سوگ، با مشکلات مضاعف مواجه خواهیم بود.
آنچه که در سوگواریها اتفاق میافتد از جمله دیدن متوفی و وداع با او، برگزاری مراسم تشییع، تدفین، انجام مراسم مختلف و ... است که در حادثه متروپل به صورت کامل و در زمان خود محقق نشد. حتی در اوایل کرونا نیز این سوگواریهای ناقص را داشتیم و این موارد، همگی به سوگ تاخیری در بازماندگان منجر شد.
نقش منفی و مثبت رسانههای اجتماعی
در ماجرای آبادان، رسانهها از سازوکارهایی مانند فرافکنی، دلیلتراشی، توجیه و ... استفاده میکردند که فقط میتوانست اضطراب را به صورت مقطعی کاهش دهد اما متاسفانه بسیار ناکارآمد بود. ایرنا:در حادثه آبادان جدا از کوتاهی سازندگان و صاحبان امضا، نظرتان درباره نقش مثبت یا منفی رسانههای اجتماعی چیست؟
حیدری: یکی از نقشهای منفی رسانههای اجتماعی، ابراز نظرهای شخصی و افتادن در تله سازوکارهای (مکانیسمهای) دفاعی بود. سازوکار دفاعی عبارت است از واکنش ناخودآگاه فرد به منظور کاهش اضطراب از طریق تغییر در ادراک واقعیت. در واقع مکانیسمهای دفاعی، شیوههایی هستند که افراد بهطور ناخودآگاه در برابر رخدادهای اضطرابآور به کار میبرند، تا از خود در برابر آسیبهای روانی محافظت کنند.
در ماجرای آبادان، رسانهها از سازوکارهایی مانند فرافکنی، دلیلتراشی، توجیه و ... استفاده میکردند که فقط میتوانست اضطراب را به صورت مقطعی کاهش دهد اما متاسفانه بسیار ناکارآمد بود.
اما نقش مثبت رسانههای اجتماعی، پرداختن به ریشهها و کاستیها و علل این حادثه بود. این نقش بیشتر در حیطه مدیریت عدم بروز چنین حوادثی در آینده و لزوم بررسی علمی این اتفاق و پیشگیری از اتفاقهای ناگوار بعدی بود.
ایرنا: پرسشی که بسیاری از متخصصان با آن روبرو هستند این است که در هنگامه ظهور فناوریهای جدید رسانهای، چگونه میتوان از ابزارهایی مانند شبکههای اجتماعی بهگونهای استفاده کرد که در بحرانهایی مانند آبادان، داغ خانوادهها تسکین یابد؟ یا اینکه از آنها برای ابراز سالم سوگ بهره برد؟
حیدری: استفاده درست و اصولی از ابزارهای جدید رسانهای یکی از امکانات مفید موجود است که به طور مثال میتواند در جهت اطلاعرسانی درست باشد. یکی از اقدامات مناسبی که در حادثه متروپل مشاهده کردم، حضور تقریبا شبانهروزی چند نفر در کنار امدادرسانان و برقراری ارتباط زنده در بیشتر ساعات شبانهروز بود.
اقدام این گروه و اطلاعرسانی مداوم اقدامات امدادرسانان از طریق رسانهها و ابراز همدردی مداوم با بازماندگان توسط برگزار کنندگان، ضبط زنده مرلسم و همچنین تشویق مخاطبان به دعا برای آمرزش درگذشتگان و آرامش بازماندگان، گام موثری در این بحران بود.
ادامه دارد...
نظر شما