نسل جدید ایران‌شناسان ایتالیایی، چندان علاقه‌ای به تاریخ ایران باستان ندارد
عکس: پریا فتحی

یکصد وهفتاد وسومین نشست از سلسله جلسات پنجشنبه صبح‌های مجله بخارا، به دیدار و گفت‌وگو با «سیمون کریستوفُرِتی» اختصاص داشت که پنجشنبه دوم آبان در خانه گفتمان شهر (خانه وارطان) برگزار شد. این ایران‌شناس ایتالیایی که متخصص گاهشماری و تاریخ تقویم است، در حال حاضر استاد استاد دانشگاه کا فوسکاری ونیز در ایتالیا است.

او در این نشست گفت: من در ۲۳ نوامبر ۱۹۶۷ در یکی از شهرهای شمال ایتالیا به دنیا آمدم. دوره دبیرستان خود را در همان شهر زادگاهم به پایان رساندم و سپس در شهر ونیز بود که در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل شدم. بعد دکترای خود را در شهر ناپل در زمینه ایران‌شناسی زیر نظر یکی از ایران‌شناسان بزرگ ایتالیا به نام جیان روبرتو اسکارچیا که سال گذشته از دنیا رفت، گرفتم.

او که پس از سه سال تحقیق، در سال ۱۹۹۸ از پایان‌نامه خود که درباره جشن سده از بغداد تا بخارا در قرون وسطی است، دفاع کرده است، درباره استاد راهنمای خود گفت: من به‌واقع تحت نظر اسکارچیا بزرگ شدم. به او که تاریخ ایران و آسیای میانه تدریس می‌کرد، نزدیک شدم و او مرا پذیرفت. همچنین مرا بسیار تشویق کرد تا روی گاهشماری ایرانی کار کنم. اسکارچیا که خود بیشتر یک شیعه‌شناس بود، پژوهش دکترایش درباره حدود در مذهب جعفری بود. بعضی موضوعاتی که او کار کرد به ترجمه شعر فارسی به ایتالیایی اختصاص دارد زیرا برای او، شعر فارسی مختص ایرانیان نبود بلکه جهانی وسیع را شامل می‌شد و حتی اشعار مهم فارسی از گذشته تا امروز و از هند تا ترگیه را گرد آورد و در «دیوان غربی» که در پایخ به دیوان شرقیِ گوته بود، منتشر کرد. او درباره زیبایی‌شناسی هم کتاب دارد و در اواخر عمر به تاریخ ادیان روی آورده و به پژوهشی عمیق درباره اصحاب کهف دست زده بود.

او درباره ترجمه‌هایش از آثار سیدحسن تقی‌زاده گفت: من چند سال پیش کتاب «گاهشماری در ایران قدیم» تقی‌زاده را از فارسی به ایتالیایی ترجمه کردم و حالا هم «مانی و دین او»ی این استاد فقید ترجمه شده و زیر چاپ است که البته این کار هم به خواست نیولی انجام شد اما فوت کرد و نخواهد توانست چاپ شده آن را ببیند.

فورتی درباره مقالاتش در ایرانیکا هم گفت: در این سال‌های اخیر به نگارش چند مقاله برای دانشنامه ایرانیکا – که مهم‌ترین دانشنامه ایران‌شناسی است – مشغول بودم. طی مقاله‌ای در سال ۲۰۰۹ درباره «کبیسه» نوشتم و یادآور شدم هنوز مشخص نیست ساسانیان در تقویم خود چگونه به کار می‌بردند. در همان سال، در سلسله مقالاتی درباره نوروز، نگارش درباره تاریخچه آن به من محول شد و در سال ۲۰۱۳ نیز، درباره «مهرگان» مقاله‌ای به ایرانیکا دادم.

او که سال‌هاست سرگرم پژوهش در زمینه‌های مختلف گاهشماری ایرانی است، درباره آخرین کارهای خود گفت: در سال ۲۰۱۲، با همکاری یکی از دانشجویانم، پژوهشی با عنوان «نوروز در ادب عربی» به انجام رساندیم. در این سال‌ها بیشتر درباره تاریخ یزدگردی کار کرده‌ام و در سال ۲۰۱۶، مقاله‌ای درباره دوره‌ها و زیردوره‌های تقویم یزدگردی نوشتم. هرچند جز این، منابع عربیِ دوره عباسی درباره نوروز را جمع‌آوری کرده‌ام که به انگلیسی است و منتشر شده است. در سال ۲۰۱۷ در مجله دانشگاه ونیز هم مقاله‌ای درباره کبیسه منسوب به یکی از امرای صفاری به نام خلف بن احمد نوشتم که در سیستان، با اختلافی نوزده روزه، کبیسه خود را داشته است و پیش از این، نامش تنها در «نوروزنامه» عمر خیام آمده بود.

«وقتی به ایتالیا برگردم، از نسخه خطی کتاب «نوروزیه» اثر یکی از ستاره‌شناسان صفوی به نام خاتون‌آبادی، نگارش تاریخچه‌ای مفصل از نوروز و رسوم و ادبیات آن را خواهم نوشت»

او که درباره جشن سده، اثری سترگ فراهم آورده که به ایتالیایی منتشر شده، درباره پژوهش بعدی خود اظهار کرد: وقتی به ایتالیا برگردم، از نسخه خطی کتاب «نوروزیه» اثر یکی از ستاره‌شناسان صفوی به نام خاتون‌آبادی، نگارش تاریخچه‌ای مفصل از نوروز و رسوم و ادبیات آن را خواهم نوشت.

این ایران‌شناس ایتالیایی درباره ایران‌شناسی در ایتالیا تاکید کرد: غالب ایران‌شناسان ایتالیایی از نسل قدیم هستند مانند آدریانو روسی، الّا فیلیپونه، استفانو پلّا، پائولا اورساتی، آنتونیو پانائینو، ریکاردو زیپولی – که اخیرا بازنشسته شد – و در همه آنها؛ میکل آنجلو پیه مونتسه. مسئله این است که نسل جدید که حالا شروع به فعالیت می‌کند چندان علاقه‌ای به تاریخ ایران باستان ندارد و مسئله مهم همین است که ما در ایتالیا دانشجویان کمی داریم که می‌خواهند درباره آن دوره کار کنند و عموما می‌خواهند درباره ایران معاصر بدانند. نتیجه این می‌شود که در آینده ممکن است تاریخ ایران کهن گم شود. دیگر آنکه نسل پیشین ایران‌شناسان چند زبان ایرانی را می‌دانستند اما نسل تازه تنها زبان روزنامه‌ایِ فارسی را می‌داند و تنها به تحلیل‌های از پیش تعیین شده اکتفا می‌کند. همین است که وقتی کسانی چون جراردو نیولی و جیان روبرتو اسکارچیا از دنیا می‌روند، دپارتمان متبوع‌شان تعطیل می‌شود. البته متاسفانه در ایتالیا هم علوم انسانی مورد حمایت دولت قرار نمی‌گیرد.

او درباره «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» ابوریحان بیرونی اظهار کرد: این اثر، یکی از مهم‌ترین‌ها درباره گاهشماری است اما بیرونی تنها به طرح اطلاعاتی از جشن‌ها اکتفا می‌کند و همه را کنار هم روی میز می‌گذارد بی آنکه به یک نظر تاریخ کامل دست زند. از این رو معتقدم باید در گاهشماری جانب احتیاط را رعایت کرد.

این استاد دانشگاه کا فوسکاری ونیز ایتالیا همچنین درباره چرایی گرایشش به ایران‌شناسی و تقویم ایران گفت: مسئله من ارتباط با دیگر بود. آنچه من می‌دانستم تجربه‌ام از جهان خودم بود اما دوست داشتم دیگران چه می‌کنند و برای منِ ایتالیایی، اسلام مهم بود. پس به عربی نزدیک شدم. خواستم عربی را بیاموزم اما آن سال برای رفتن به دانشگاه دچار مشکل شدم و وقتی دوباره اقدام کردم، ناچار شدم زبان فارسی را انتخاب کنم که کاملا اتفاقی بود اما خوشبختانه بهترین پاسخ به مسئله‌ام شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha