۲۶ فروردین ۱۳۹۸، ۱۵:۱۴
کد خبر: 83279333
T T
۰ نفر
دولت مصمم در تصويب لوايح اف‌اي‌تي‌اف

تهران- ايرنا- «اميري: سياست دولت درباره اف‌اي‌تي‌اف تغيير نكرده است»، «با سازوكار موجود، مشكل سيل و زلزله زدگان حل نمي‌شود؛ چه بايد كرد؟»، «آينده نفتي ايران در اوپك و بازار جهاني» و «قطار تورم به بازار كالاهاي مصرفي رسيد» از جمله مهمترين عناوين گزارش هاي رصد شده از تارنماهاي خبري داخلي، در طول 24 ساعت گذشته است.

گروه اطلاع رساني بنابه رسالت خبري ايرنا، به عنوان خبرگزاري رسمي نظام، دولت و مردم، به منظور ايجاد پل ارتباطي در مسير گسترش آگاهي سازي، با مروري بر برجسته ترين گزارش هاي پايگاه هاي خبري داخلي در طول شبانه روز گذشته، گزيده اي از اين گزارش ها را انتخاب و منعكس كرده است.

** اميري: سياست دولت درباره اف‌اي‌تي‌اف تغيير نكرده است
وبگاه «خبرآنلاين» در گفت و گو با حسينعلي اميري معاون پارلماني رئيس جمهور، نوشت: هفته گذشته احمد توكلي عضو مجمع تشخيص مصلح نظام بعد از اقدام آمريكا عليه سپاه، تصويب لوايح پالرمو و سي اف تي در مجمع تشخيص مصلحت نظام را منتفي اعلام كرد. اين صحبت او در فضاي رسانه اي با تحليل هاي مختلفي همراه شد.

حسينعلي اميري درباره منتفي شدن تصويب لوايح اف اي تي اف در مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: اين نظر يك عضو مجمع است و من هم در رسانه‌ها خواندم. قطعا اظهار نظر يك عضو مجمع نمي‌تواند نظر خود مجمع تلقي شود بايد ديد در روزهاي آينده كه مجمع درباره بررسي اين لوايح جلسه خواهد داشت، نظرش چيست بنابراين نمي‌توانم نظر يك عضو مجمع را نظر خود مجمع بدانم.

وي درباره اقدام آمريكا عليه سپاه و تأثيرش در ممانعت از اجراي تعهدات اف اي تي اف در قبال ايران، افزود: اف اي تي اف يك ساز و كار مالي است. اروپا ادعا دارد كه اتحاديه اي با هويت حقوقي مستقل‌ است، بر اساس اين ادعا قاعدتا تصميم ترامپ مربوط به محدوده جغرافيايي آمريكا مي شود. حال بايد ببينيم اروپا چه‌قدر مستقل است و مي‌تواند بر اساس ادعا و تصميم خود عمل كند؛ در واقع اين يك مقطع تاريخي براي اروپاست و بايد ببنيم چه‌قدر به تعهدات و مقررات بين المللي پايبند مي ماند.

معاون پارلماني رئيس جمهور درباره دولت نگاه به اف‌اي‌تي‌اف اظهار كرد: تا الان همان دلايلي كه براي تقديم لوايح چهارگانه به مجلس شوراي اسلامي وجود داشت، همان دلايل براي ادامه پيگيري دولت وجود دارد و دولت از تمام طرفيت‌هاي قانوني خودش استفاده مي‌كند چون سياستش اين است كه همكاري ها و كانال‌هاي مالي و بانكي كشور با موسسات مالي و بانك‌هاي دنيا ادامه پيدا كند و تقويت شود.

اميري در پاسخ به اين سئوال كه آيا دولت سياست جديدي را درباره با اف‌اي‌تي‌اف دنبال مي‌كند؟ گفت: خير، تا الان همان دلايل قبلي و اعتقاد به توسعه روابط بانكي و ملي با ديگر بانك‌هاي كشورهاي دنيا وجود دارد.

** با سازوكار موجود، مشكل سيل و زلزله زدگان حل نمي‌شود؛ چه بايد كرد؟
سايت خبري «تابناك» در اين گزارش آورده است: شايد يكي از دلايلي كه مردم در معرض خطر سيل، هم اكنون دستور تخليه خانه هاي خود از سوي مسئولان را اجرا نمي كنند، اين است كه آن ها دريافته اند، دولت در شرايط كنوني قادر به تأمين خسارت هاي ناشي از سيل به آنها نيست و يا وقتي ماجراي تأمين خسارت هاي ناشي از بلاياي طبيعي ديگر چون زلزله كرمانشاه را مرور مي كنند، ترجيح مي دهند در منازل خود بمانند و محل سكونت خود را حتي به قيمت از دست دادن جانشان ترك نكنند. همچنين از همه مهم تر اينكه در بودجه سال 1398 اصلاً رديفي براي جبران خسارت هاي ناشي از سيل ديده نشده است.

يك راه حل دست انداختن به منابع صندوق توسعه ملي است. موضوعي كه محمدباقر نوبخت، معاون رئيس جمهوري و رئيس سازمان برنامه و بودجه، روز سه‌شنبه 20 فروردين ماه 1398 آن را تأييد كرد و گفت: احتمالا دولت «براي جبران خسارت ‌هاي سيل» اخير در كشور، از صندوق توسعه ملي برداشت خواهد كرد؛ راهكاري كه عده اي بسياري با آن مخالفند و مي گويند، اين كار دلار فروشي و صرف دلارهاي صندوق به منظور هزينه هاي جاري دولت است كه با اهداف صندوق سازگار نيست.

راهكار ديگر كه معمولا دولت براي جبران خسارات حوادث غيرمترقبه اين چنيني برمي گزيند، روي آوردن به چاپ پول است كه اين خود منجر به افزايش نرخ تورم مي شود.

راهكار سوم اين كه دولت بخشي از 14 ميليارد دلار بودجه در نظر گرفته شده براي واردات كالاهاي اساسي را به جبران خسارات ناشي از سيل اختصاص دهد. برخي اين راهكار را نيز مصداق همان دلار فروشي توسط دولت دانسته و در شرايط ارزي فعلي آن را به صلاح كشور نمي دانند.

اما راهكار چهارم به عنوان يكي از راهكارهاي پيشنهادي تابناك، اين است كه با توجه به اينكه كشور ما كشوري حادثه خيز محسوب مي شود و سالانه با بلاياي طبيعي دست و پنجه نرم مي كند دولت بايد يك رديفي را در بودجه دايم براي جبران خسارات ناشي از اين حوادث اختصاص دهد. اين رديف همان گونه كه گفته شد بايد هر ساله و به صورت مستمر در بودجه لحاظ شود؛ بنابراين، مبلغ آن بايد از محلي تأمين شود كه مستمر باشد. حالا پرسش اين است كه منبع تأمين بودجه اين رديف از كجا باشد كه به صورت مستمر و دائمي باشد؟ فروش بنزين و درآمدهاي حاصل از آن مي تواند منبع تأمين بودجه رديف مذكور باشد.

راهكار پنجم به عنوان يكي ديگر از راهكارهاي پيشنهادي تابناك، تأمين خسارت هاي ناشي از سيل از محل يارانه هاي پرداختي است. در بودجه 98 ميزان يارانه نقدي و غيرنقدي در نظر گرفته شده 41.1 هزار ميليارد تومان است. اين رقم درست برابر ميزان يارانه پرداختي سال 97 است؛ بنابراين دولت قرار بود در سال 98 به تمام كساني كه در سال 97 يارانه پرداخت مي كرد، يارانه پرداخت كند. حالا دولت مي تواند يارانه افراد تحت پوشش كميته امداد امام خميني (ره)، تحت پوشش بهزيستي، زنان سرپرست خانوار، دهستان هاي كم برخوردار و بيماران خاص را در سال 98 پرداخت كند و يارانه باقي افراد در سال 98 را به خسارت هاي ناشي از سيل اختصاص دهد.

** آينده نفتي ايران در اوپك و بازار جهاني
پايگاه خبري «فرارو» در گفت و گو با نايب رئيس هيات مديره انجمن اقتصاد انرژي ايران نوشت: نظام سهميه‌بندي اوپك براساس توليد نفت كشور‌ها است (و نه صادرات) بنابراين شايد بتوان جايگاه اعضاء را از اين نظر تعيين كرد ايران در حال حاضر بعد از عربستان، عراق و امارات متحده عربي، همراه با كويت در رده چهارم يا پنجم در بين پانزده عضو فعلي اوپك قرار دارد.

«عمده‌ترين رقيب ايران و حتي اوپك و روسيه در شرايط بعد از خروج ايالات‌متحده از برجام، خود ايالات‌متحده بوده است و حتي بعضي معتقدند كه يكي از دلايل فشار غيرمتعارف ايالات‌متحده بر صفر كردن صادرات نفت ايران، جا باز كردن براي صادرات نفت خود است.» اين را غلامحسين حسن‌تاش نايب رئيس هيات مديره انجمن اقتصاد انرژي ايران مي‌گويد.

وي معتقد است: براساس آخرين گزارش دبيرخانه سازمان اوپك كه چند روز پيش منتشر شده است و اطلاعات تا پايان ماه مارس 2019 را در بر دارد توليد نفت ايران در ماه مارس به حدود 2.7 ميليون بشكه رسيده است و اين در حالي است كه توليد نفت‌خام ايران بعد از برجام و قبل از خروج امريكا از برجام به حدود 3.8 ميليون بشكه در روز رسيده بود. ضمنا لازم به توضيح است كه در شش ماه اخير توليد نفت ايران عليرغم فشار امريكايي‌ها كاهش بيشتري نيافته و در حدود همين 2.7 ميليون بشكه در روز ادامه يافته است. ايران با توجه به شرايط تحريم عملا در حال حاضر از نظام سهميه‌بندي اوپك خارج است و ركورد‌هاي توليد فعلي ايران ملاكي براي سهميه ايران در آينده و درصورت رفع تحريم‌ها نخواهد بود و اگر به هر دليل و به هر صورتي تحريم‌ها متوقف گردد ايران حق خواهد داشت مجددا توليد خود را به حداكثر ممكن برساند.

نظام سهميه‌بندي اوپك براساس توليد نفت كشور‌ها است (و نه صادرات) بنابراين شايد بتوان جايگاه اعضاء را از اين نظر تعيين كرد ايران در حال حاضر بعد از عربستان، عراق و امارات متحده عربي، همراه با كويت در رده چهارم يا پنجم در بين پانزده عضو فعلي اوپك قرار دارد. اين كه مي‌گويم چهارم يا پنجم براي اين كه توليد كويت نيز تقريبا در حدود ايران است و در ماه مارس اندكي بيشتر از ايران بوده است. اما جايگاه ايران در ميزان توليد نفت قبل از خروج امريكا از برجام بعد از عربستان و عراق در رده سوم و بالاتر از امارات و كويت بوده است.

اوپك اينك سازمان چندان مهم و تاثيرگذاري نيست. اوپك در دهه‌هاي 1960 و 1970 ميلادي گير كرده است و امروز در دنيا بازار و سياست‌گذاري انرژي يكپارچه شده است، ولي اوپك در محدوده نفت گير كرده است ولذا دچار انفعال است و خصوصا با توسعه نفت‌خام‌هاي غيرمتعارف در جهان و خصوصا ايالات‌متحده امريكا در دو دهه اخير، توان تاثيرگذاري محدود اوپك در بازار جهاني نفت نيز بيشتر نزول كرده است. به همين دليل بعضي از توليدكنندگان عمده غيراوپك مانند روسيه در يكي دوسال اخير به كمك اوپك آمده‌اند. امروز به اوپك بيشتر مي‌توان به عنوان يك كلوپ نگاه كرد كه حضور در آن حضور در بازي و كسب اطلاع و عقب نيفتادن از قافله نفت و انرژي است تا تاثيرگذاري اساسي در تحولات نفت و انرژي. اما به نظر من براي تاثيرگذاري هر چند محدود چه در شرايط افزايش و چه در شرايط كاهش توليد كشور، بايد ديپلماسي فعال نفتي داشت و بايد هماهنگي قوي و منسجمي در اين جهت ميان وزارتين نفت و خارجه وجود داشته باشد.

بازار جهاني نفت در يكي دو سال اخير بيش از هر چيز تحت تاثير تحولات نفت توليد غيرمتعارف يا نفت شيل در ايالات‌متحده بوده است چرا كه توليدكنندگان اوپك جمع ميزان توليدشان نوسانات عمده و تاثيرگذاري نداشته است و حتي غيراوپكي‌هاي عمده مانند روسيه نيز چنين بوده‌اند، ولي ميزان توليد نفت شيل دائما در حال افزايش بوده است و سهم بازار ديگران را گرفته است.

** قطار تورم به بازار كالاهاي مصرفي رسيد
وبگاه خبري «خبرآنلاين» با بيان «واكاوي حركت مارپيچ تورم در بازار ايران» نوشت: ديگر ماجرا از پرايد و پسته فراتر رفته است، دم دستي‌ترين كالاها اينجا به جنجالي‌ترين‌ها تبديل مي‌شود. حركت مارپيچي تورم، بازار به بازار و كالا به كالا سبب شده است وضعيت بازار ايران، خصوصا اقلام مصرفي دستخوش تغيير شود. براي اقتصادي كه بيش از چهار دهه با تورم دو رقمي روبروست، ماجراي گراني كالاهاي سرمايه اي و بادوام، ماجرايي آشنا و سنتي شناخته شده است اما داستان وقتي از كالاهاي سرمايه‌اي و بادوام به كالاهاي مصرفي و فاسد شدني مي رسد، شكلي ديگر پيدا مي كند.

* بازار كالاهاي اساسي
كمبود پوشك در بازار ترجيع بند برنامه‌هاي اقتصادي صدا و سيما و گزارش‌هاي رسانه هاي مكتوب بود؛ كار به جايي رسيد كه مديرعامل شهروند در آخرين روزهاي شهريور ماه سال گذشته اعلام كرد بيشترين خريد تهراني‌ها به محصولات سلولزي نظير پوشك و دستمال كاغذي و ... اختصاص داشته است. ماجراي پوشك را البته برخي به كارشكني يك شركت تركيه‌اي ارتباط مي دادند. داستان با افزايش قيمت‌ها و بازگشت كالاها به بازار خاتمه يافت اما خاطره كمبودها در بازار در اذهان باقي ماند.

* خبري از آجيل نبود
سوت ركود در شب يلدا در بازار آجيل به صدا درآمد. پسته دويست هزار توماني، كار خود را كرده بود، آجيل از سبد خريد خارج شد تا رييس اتحاديه آجيل فروشان نيز تاكيد كند ميزان فروش آجيل در شب يلدا كاهشي بين 60 تا 90 درصد را تجربه كرده است. اين كاهش البته منجر به رشد فروش ساير كالاهايي كه مي‌تواند در قامت جايگزين ظاهر شوند، نشد، شيريني فروشان نيز از كاهش فروش گلايه داشتند و حتي رستوران داران و ... اين نشان مي داد، دامنه هزينه‌هاي غير ضروري در حال جمع شدن است.

* و باز هم يك كالاي بادوام
پرايد البته بار ديگر در ادبيات سياسي – اقتصادي ايران خودنمايي كرد. دل مصرف كننده ايراني اين خودرو از روزگاري كه روزي 18 ميليون تومان را ديد تا امروز، با اين خودرو صاف نشده است. پرايد 50 ميليوني، در حقيقت سندي بود دال بر افزايش بي حساب و كتاب قيمت ها، اعتراض‌ها نسبت به قيمت اين خودرو ادامه داشت كه بازار كالايي مصرفي درگير بحران شد؛ بازار گوشت.

* صداي پاي گوشت
مروري بر اخبار منتشر شده در اين حوزه نشان مي دهد، چند هفته قبل، ورود دام از زمين و هوا و دريا به مساله اصلي اقتصاد ايران بدل شده بود. تامين گوشت مورد نياز جامعه، به يكي از مهمترين اولويت‌ها بدل شد. گوشت صد هزار توماني دغدغه جامعه اي بود كه صف‌هاي طولاني براي خريد گوشت تنظيم بازاري را تحمل مي كرد؛ هنوز گوشت اما از نردبان قيمتي پايين نيامده است كه ماجراپاي پياز به داستان باز شد.

* پياز گران تر دلار
يك كيلو پياز گران‌تر از دلار شد؛ پياز 18 هزار توماني در بازار ايران خودنمايي كرد. تقصير بر گردن صادرات بي‌رويه افتاد، همپاي پياز، سيب زميني نيز به قيمتي در حدود 6 تا 7 هزار تومان رسيد تا از قافله چندان عقب نماند. ترمز بريدن پياز سبب شد صادرات آن از مرزها ممنوع شود و حالا پياز در محدوده قيمتي 8 تا 10 هزار تومان جاخوش كرده است. اين داستان براي گوجه فرنگي نيز تكر ار شد و اين چنين از پس بازار مسكن و طلا و سكه و خودرو؛ فتح سنگر به سنگر ديگر كالاها را تورم در كارنامه كاري خود جاي داده است.

** جشنواره بين المللي فيلم فجر و اين همه ساده انگاري!
تارنماي خبري «عصر ايران» گزارش داد: سي و هفتمين جشنواره بين المللي فيلم فجر روز پنج شنبه 29 فروردين شروع به كار خواهد كرد، از زمان انتشار اين مطلب تا افتتاحيه جشنواره (بر اساس روزشمار صفحه اول سايت جشنواره) 3 روز و 5 ساعت بيشتر نمانده است. اما چند ضعف اساسي به چشم مي‌خورد كه واقعا از رضا ميركريمي به عنوان دبير جشنواره و تيم همراه او كه همگي سابقه حضور در انواع جشنواره‌هاي ريز و درشت جهاني دارند چنين قصوراتي بعيد است. به 2 نمونه بسيار ساده اشاره مي‌كنم:

1 - در جشنواره جهاني فيلم فجر تا به حال كه 4 روز به شروع جشنواره مانده است، هنوز اسامي فيلم‌هاي پذيرفته شده در 2 بخش‌ اصلي و رقابتي جشنواره يعني سينماي سعادت (مسابقه بين الملل) و جلوگاه شرق (سينماي آسيا) اعلام نشده است. نه فقط اسامي فيلم‌هاي خارجي بلكه حتي فيلم‌هاي ايراني پذيرفته شده در جشنواره هم مشخص نيست! فقط امروز اسامي 4 فيلم ايراني بخش جام جهان نما (جشنواره جشنواره‌ها) كه مرور بر فيلم‌هاي نمايش داده در جشنواره‌هاي جهاني مي‌پردازد.

2 - معمولا جشنواره‌هاي دنيا در يك فاصله زماني 20 الي 30 روز قبل از شروع جشنواره ليست تمامي فيلم‌هاي پذيرفته شده را اعلام مي‌كنند، و در مرحله بعدي اسامي تمام فيلم‌هاي پذيرفته شده روي سايت جشنواره قرار مي‎گيرد تا حداقل هر فيلم يا صاحب فيلمي با استناد به آن بتواند اخبار مربوط به حضور فيلم را در جشنواره مورد نظر را منتشر كند.

از همه مهمتر اهالي رسانه همواره جهت راستي آزمايي و جلوگيري از هر گونه سو استفاده خاص يا ... و براي اطمينان از حضور يك فيلم در هر جشنواره‌اي به سايت آن مراجعه مي‌كنند و بر اساس اسم فيلم در سايت و بخش پذيرفته شده، اخبار مربوطه را منتشر مي‌كنند.

** رقابت ميان وزرا براي دريافت اعتبار بيشتر رونق گرفته است/ برخي با بزرگ‌نمايي سيل، به دنبال افزايش اعتبارات وزارت‌خانه‌هاي خود هستند
«تابناك» در گفت وگو با جلال ميرزايي، نماينده مردم ايلام ، نوشت: سيل كه مي آ‌يد، با خود خرابي‌هاي بسياري مي‌آورد؛ خرابي‌هايي كه علاوه بر خسارات مالي، خسارات‌ روحي و رواني بسياري نيز بر مردم سيل زده وارد مي‌كند اما در اين ميان، برخي دولتمردان از فرصت سوءاستفاده مي‌كنند و با برآورد‌هاي كلي و ناقص به فكر دريافت اعتبار بيشتر براي وزارت خانه‌هاي متبوع خود هستند. در اين باره بايد گفت، تا كنون هيچ نهاد رسمي، ميزان دقيق خسارات را اعلام نكرده، ولي برخي مسئولان و حتي نمايندگان از خسارات چند ده هزار ميلياردي سخن به ميان مي آورند.

اين نماينده در پاسخ به اين كه گفته مي‌شود، خسارت سيل بيش از 50 هزار ميليارد است، گفت: اين گزارش‌ها قابل اعتنا نيستند و حتي برآوردي كه وزير كشور گفته و اعلام كرده كه ميزان خسارت حدود 32 هزار ميليارد است نيز درست نيست و نمي‌توان گفت، ميزان خسارت دقيقا چه اندازه بوده است.

وي در اين باره ادامه داد: اگر مجلس بخواهد در اين مورد به وظيفه نظارتي خود عمل كند، بايد گزارش دقيقي از مناطق سيل زده داشته باشد و مشخص شود، كجا خسارت و كدام بخش آسيب زيادي ديده. همچنين بايد مشخص شود، كدام استان و شهرستان و يا كدام بخش دچار آسيب شده و چه ميزان آسيب به آنجا رسيده است. پس از آن متناسب با ميزان خسارت، اعتبار در نظر گرفته شود؛ بنابراين، اينكه وزير بيايد و آمار كلي در اختيار مجلس گذارد و اعلام كند، ما فلان ميزان خسارت ديده ايم، پس بايد فلان مقدار به ما اعتبار بدهيد، درست نيست.

وي در ادامه يادآور شد: به نظر من، شيوه برخورد با حوادث در كشور ما، به بازنگري نياز دارد و مجلس هم بايد مراقبت بيشتري داشته باشد و با ورود بموقع از هدر رفتن سرمايه‌ها جلوگيري كند، چون بار‌ها شده كه ما اعتباراتي براي منطقه‌اي در نظر گرفته ايم، ولي زماني كه به شهرستان مراجعه مي‌شود، مي‌بينيم پولي به دست خسارت ديده اصلي نرسيده است.

برخي وزرا با بزرگ نمايي سيل به دنبال افزايش اعتبارات وزارت خانه‌هاي خود هستند؛ بنابراين، اين تفكر اعضاي هيأت دولت، تفكري اشتباه است و مجلس نبايد بر پايه اين برآورد‌هاي كلي اعتباري به دولت بدهد. بايد گفت، اعتبارات ما اندك است و بودجه سال 98 بسته شده، ولي قرار است بخشي از اعتبارات از صندوق توسعه ملي پرداخت شود، حال آنكه خود اين صندوق هم به دليل برداشت 2.5 ميليارد دلار از آن با كمبود اعتبار روبه روست.

** چطور مي‌توانستيم جلوي خسارات سيل اخير را بگيريم؟/ مسئولان بي‌توجه به قانون مديريت بحران پاسخ بدهند!
سايت «تابناك» با طرح اين پرسش كه «چرا دولت و مجلس به قوانين موجود مديريت بحران بي‌توجهند؟!» در اين گزارش نوشت: در بند شماره 8 ماده هشتم قانون مديريت بحران آمده است: «هماهنگي و نظارت در زمينه ايجاد و گسترش سيستم‌هاي مؤثر پيشگيري، مقاوم‌سازي و بهسازي لرزه‌اي ساختمان ها، زيرساخت‌ها و ابنيه و شريان‌هاي حياتي و مهم و بازسازي و بهسازي بافت‌هاي فرسوده، روش‌هاي اتكايي و جبراني خسارت نظير انواع بيمه‌ها، حمايت‌هاي مالي و سازوكار‌هاي تشويقي، تسهيلات ويژه و صندوق‌هاي حمايتي با همكاري دستگاه‌هاي ذي‌ربط.»

فارغ از اينكه فلان نماينده خبر از كم كاري در بيمه كردن زيرساخت ها و ... داده است يا اينكه ديوان محاسبات گزارشي به فلان كميسيون داده و توجهي نشده است، صراحتا در ماده 2 قانون مديريت بحران به چهار مرحله اساسي براي جلوگيري و كاهش ميزان خسارات ناشي از حوادث و بلاياي طبيعي و بحران ها اشاره و تأكيد شده، براي جلوگيري از خسارات و پيشبرد امور مربوط به مديريت بحران، توجه به اين چهار مرحله و انجام آن ضروري است.

در بند «الف» به موضوع پيشگيري اشاره شده و در شرح آن آمده است: «مجموعه اقداماتي است كه با هدف جلوگيري از وقوع حوادث و يا كاهش آثار زيانبار آن، سطح خطرپذيري جامعه را ارزيابي نموده و با مطالعات و اقدامات لازم سطح آن را تا حد قابل قبول كاهش مي‌دهد.» بند ب مربوط به آمادگي براي مقابله و جلوگيري از بحران است و توضيح مي دهد كه «مجموعه اقداماتي‌ است كه توانايي جامعه را در انجام مراحل مختلف مديريت بحران افزايش مي‌دهد كه شامل جمع‌آوري اطلاعات، برنامه‌ريزي، سازماندهي، ايجاد ساختارهاي مديريتي، آموزش، تأمين منابع و امكانات، تمرين و مانور است.»

بند «ج» ماده 2 قانون و وظايف مديريت بحران به مقابله اشاره دارد و در آن تأكيد شده است كه «انجام اقدامات و ارائه خدمات اضطراري به دنبال وقوع بحران است كه با هدف نجات جان و مال انسان ها، تأمين رفاه نسبي براي آنها و جلوگيري از گسترش خسارات انجام مي‌شود. عمليات مقابله شامل اطلاع‌رساني، هشدار، جست و جو، نجات و امداد، بهداشت، درمان، تأمين امنيت، ترابري، ارتباطات، فوريت هاي پزشكي، تدفين، دفع پسماندها، مهار آتش، كنترل مواد خطرناك، سوخت‌رساني، برقراري شريان هاي حياتي و ساير خدمات اضطراري ذي‌ربط است.»

و در نهايت بند «د» كه بر لزوم اقدامات پس از وقوع بحران تاكيد دارد به بازسازي و بازتواني اشاره مي كند و يادآور مي شود كه «بازسازي شامل كليه اقدامات لازم و ضروري پس از وقوع بحران است كه براي بازگرداندن وضعيت عادي به مناطق آسيب‌ديده با درنظر گرفتن ويژگيهاي توسعه پايدار، ضوابط ايمني، مشاركت هاي مردمي و مسائل فرهنگي، تاريخي، اجتماعي منطقه آسيب‌ديده انجام مي‌گيرد. بازتواني نيز شامل مجموعه اقداماتي است كه جهت بازگرداندن شرايط جسمي، روحي و رواني و اجتماعي آسيب‌ديدگان به حالت طبيعي به انجام مي‌رسد.

در اينكه سه سطح اوليه از اقدامات مورد غفلت واقع شده و اكنون به مرحله خسارات و بازسازي رسيده ايم شكي نيست، ولي در همين قانون و در ماده 8 آن كه به شرح وظايف سازمان مديريت بحران پرداخته نكته اي وجود دارد كه تأييد كننده سخنان آن نماينده مجلس در ارتباط با پيش بيني براي بيمه كردن به منظور كاهش خسارات و خارج كردن حداقل بخشي از آن از گردن دولت و ملت است. در بند شماره 8 ماده هشتم قانون مديريت بحران آمده است: «هماهنگي ونظارت در زمينه ايجاد و گسترش سيستم هاي مؤثر پيشگيري، مقاوم‌سازي و بهسازي لرزه‌اي ساختمان ها، زيرساخت ها و ابنيه و شريان هاي حياتي و مهم و بازسازي و بهسازي بافتهاي فرسوده، روش هاي اتكايي و جبراني خسارت نظير انواع بيمه‌ها، حمايت هاي مالي و سازوكارهاي تشويقي، تسهيلات ويژه و صندوق هاي حمايتي با همكاري دستگاه هاي ذي‌ربط.»

اكنون به نظر مي رسد در ارتباط با اين موضوع كم كاري شده و كمترين توجهي هم به آن نشده است، بستن مسير برخي رودخانه ها كه در جريان سيل شيراز نمونه آن را ديديم، يكي از موضوعاتي است كه مي توان از آن با تيتر «راحت شدن خيال مسئولان نسبت به از موضوع افتادن يكي از بلاياي طبيعي يعني سيل» ياد كرد، در حالي كه مسئولان، مديران و به ويژه آقايان در سازمان مديريت بحران بايد هيچ گونه پيش فرضي از موضوع بلاياي طبيعي را به واسطه اينكه چند سال يا چندين سال اتفاق نيفتاده است، از ذهن خود خارج نكنند.

** اصلا فروغي را نمي شناسم، اما كساني كه از صداوسيما استفاده شخصي و گروهي مي‌كنند، از نظر امام صلاحيت حضور در اين رسانه را ندارند
پايگاه خبري تحليلي «انتخاب» در گفت و گو با محمد هاشمي، رئيس اسبق سازمان صداوسيما، نوشت: محمد هاشمي درباره انتصابات اخير در شبكه سه سيما گفت: صداوسيما يك رسانه ملي است. حالا مديران با هر گرايشي كه در صداوسيما باشند. امام يك فرمايشي در اين باره دارند كه هميشه مي‌تواند ملاك عمل باشد.‌ مي‌فرمودند حالا كساني در چارچوب نظام هستند ممكن است نظرات و ديدگاه‌هاي متفاوتي داشته و عضو احزاب و گروه‌هاي مختلفي باشند اين فكر و انديشه براي خودشان محترم است، اما نبايد در برنامه‌هاي صداوسيما نظريات و عقايد گروه‌ها و احزاب اعمال شود. آنجا بايد سياست‌هاي نظام باشد، متعلق به مردم است و بايد سياست‌هاي كل نظام مطرح باشد. آموزنده باشد و بد آموزي نداشته باشد. صدا و سيما يك دانشگاه عمومي و سراسري است. بايد ويژگي‌هاي دانشگاه و اعتدال و بي طرفي را رعايت كند.

عضو پيشين مجمع تشخيص مصلحت نظام افزود: حالا يك مدير ممكن است وابسته به جبهه اصولگرا باشد يا جبهه تندرو يا معتدل يا هر گرايش ديگري داشته باشد؛ چنين مسائلي شخصي اش است، اما مديريت سازمان صداوسيما و شوراي نظارت بايد بر محتوا نظارت و در راستاي فرمايش امام عمل كنند. صدا و سيما رسانه شخصي و گروهي نيست. كساني كه ميخواهند استفاده گروهي و شخصي بكنند از نظر امام صلاحيت حضور در صدا و سيما را ندارند.

او با بيان اينكه من آقاي فروغي (مدير شبكه سه) را نمي‌شناسم و اصلا با ايشان آشنايي ندارم، درباره اينكه گفته مي شود نسل جوان و تندروي اصولگرايان در حال تسلط بر شبكه سه و به طور كلي صداوسيما هستند، گفت: نمي‌دانم. من از درون سازمان اطلاع ندارم. اگر بخواهيم رسانه ملي در خدمت مردم باشد، نظرات امام هميشه بايد جاري و ساري باشد، اگر هم غير از اين بخواهيم، آن بحث جداگانه‌اي است.

هاشمي درباره تبعات سپردن صداوسيما به يك جريان خاص سياسي گفت: تبعاتش اين است كه صدا و سيما را از رسانه ملي به رسانه گروهي تبديل مي كند و خسارت آن اين است كه مردم ديگر به اين رسانه اعتماد ندارند و به رسانه‌هاي ديگر مراجعه مي‌كنند مخصوصا رسانه‌هاي خارجي؛ بنابراين وقتي كه يك مخاطب برود سراغ آن شبكه‌ها طبعا به جاي خودي‌ها، ديگران تغذيه اش مي كنند.

** رهن و اجاره يك واحد 60 متري در تهران چقدر پول مي‌خواهد؟
پايگاه خبري «فرارو» در اين گزارش آورده است: سرمايه لازم براي رهن و اجاره خانه در مناطق مختلف تهران زمين تا آسمان فرق مي‎كند. در يك منطقه مي‌توان با 40 ميليون تومان پول يك خانه 60 متري رهن و اجاره كرد، اما اين مبلغ در برخي مناطق تهران به حدود 250 ميليون تومان مي‌رسد. همه چيز بستگي به شما دارد كه چقدر سرمايه براي رهن و اجاره خانه كنار گذاشته‌ايد؟

* فرمول تبديل قيمت فروش به رهن كامل
با يك ضرب و تقسيم ساده مي‌توانيد يك تناسب بين قيمت رهن و اجاره يك خانه با قيمت خريد و فروش آن پيدا كنيد. بيايد با يك مثال شروع كنيم. فرض كنيد قيمت يك واحد مسكوني 100 متري، حدود 500 ميليون تومان است. به عبارتي هر متر مربع آن پنج ميليون تومان قيمت دارد. براي اينكه اين واحد مسكوني را رهن كامل كنيد، تقريبا بايد بين يك ششم تا يك پنجم اين مبلغ را براي مدت يك سال به صاحبخانه بسپاريد. به عبارتي بر اساس عرف معاملات املاك، رهن كامل اين خانه مبلغي بين 83 تا 100 ميليون تومان خواهد شد.

* فرمول تبديل رهن به اجاره و بالعكس
براي تبديل رهن به اجاره در نظر داشته باشيد كه به ازاي هر يك ميليون تومان رهن، بايد 30 هزار تومان اجاره بدهيد. مثلا براي خانه 100 متري كه رهن آن حدود 100 ميليون تومان است، مي‌توانيد 50 ميليون تومان از اين مبلغ را به عنوان رهن بپردازيد و مابقي آن را در قالب يك ميليون و 500 هزار تومان اجاره پرداخت كنيد.

** آسيبي كه امدادگران آموزش‌ نديده مي‌زنند/ سيل‌گردي يا تظاهر به كمك؟
وبگاه خبري «خبرآنلاين» در گفت‌وگو با محمدرضا سرگلزايي، روان‌پزشك، نوشت: يك سيكل معيوب دائما تكرار مي‌شود؛ از بم تا كرمانشاه و گلستان و لرستان و ... . خودمان را به ثانيه‌اي يك امدادگر معرفي مي‌كنيم و بدون هيچ آموزش و امكاناتي پا به دل مناطق آسيب‌ديده مي‌گذاريم. به خيال خودمان براي كودكان سنگ تمام مي‌گذاريم و انواع و اقسام عروسك‌ها و لباس‌هايي كه شايد تا پيش از اين نديده‌اند را برايشان مي‌بريم، پاي درددل بزرگ‌ترها مي‌نشينيم و وادارشان مي‌كنيم سوگواري كنند، دستي به سر جوان‌ترها مي‌كشيم و در قالب خواهر يا برادر كنارشان مي‌مانيم. اين روند در بهترين حالت 3 هفته طول مي‌كشد؛ 3 هفته در اوج و بعد تنهايشان مي‌گذاريم. كودكان را با يك نارضايتي از زندگي واقعي‌شان، جوان‌ترها را با يك دلبستگي و بزرگ‌ترها را با يك نااميدي. چرا؟ چون بلد نيستيم و نيازي هم به آموزش نمي‌بينيم. احساسات و عواطف هميشه در اولويت ما هستند.

در همين ميان محمدرضا سرگلزايي، متخصص روانپزشك مي‌گويد: «بي‌اعتمادي ، عاطفه‌مداري فرهنگي ما، آموزش كافي نديدن درباره برنامه‌ريزي و مهارت‌هاي لازم و سركوب نهادهاي مدني توسط دولت باعث مي‌شود در هر بحراني كه اتفاق مي‌افتد ما يك بحران ديگر هم در موازاتش داشته باشيم كه آن بحران كمك‌رساني غيرمنسجم است. موجي كه به سرعت فروكش مي‌كند و فراموش مي‌شود و محتواي شبكه‌هاي اجتماعي در اين مورد هم به‌سرعت فرومي‌پاشند و دوباره اين سيكل معيوب تكرار مي‌شود.»

* به‌نظر شما چرا گروهي از مردم بدون هيچ امكانات و آموزشي براي كمك‌كردن به مناطق آسيب‌ديده مي‌روند؟
زماني كه بم زلزله آمد من به‌عنوان يك روانپزشك تصميم گرفتم كه با همكارانم به بم برويم و حجم احساساتي كه وجود داشت باعث شد ما 5،6 نفر سريعا اعلام آمادگي كنيم. قبل از حركت با مديركل سلامت روان وزارت بهداشت صحبت كردم تا آمادگي و امكانات لازم را داشته باشيم و به من گفتند كه رفتن شما به‌جز زحمت چيزي ندارد. به‌عنوان 4،5 تا پزشك راه مي‌افتيد به بم مي‌رويد و اگر در جاده گير نكنيد اولين چيزي كه مي‌خواهيد محل اسكان است و بنابراين بخش زيادي از كساني كه مانند شما به اين مناطق مي‌روند، كاري از دستشان برنمي‌آيد؛ زيرا نه آموزش ديده‌اند، نه امكانات لازم را دارند، نه بلدند خاك‌برداري كنند و .. فقط براي افراد حرفه‌اي زحمت ايجاد مي‌كنيد. ايشان به ما گفتند كه صبر كنيد تا آسيب‌ديده‌ها به بيمارستان‌ها منتقل شوند و آن زمان مي‌توانيد كمك كنيد. اين خاطره را تعريف كردم تا بگويم نيت خيرخواهانه براي مداخله‌كردن كافي نيست و كمك‌كردن نياز به برنامه و آموزش و امكانات دارد.

در بلاياي طبيعي نحوه مواجه ما با كودكان و امداد رواني به صورت كلي بايد داراي چه ويژگي‌هايي باشد؟
براي مواجهه با كودكان يا به‌طور كلي افرادي كه در حوادث طبيعي آسيب مي‌بينند بايد سه محور را مورد بررسي قرار داد. محور اول اقداماتي است كه در مرحله حاد و فوري بايد صورت گيرد، مرحله دوم اقداماتي است كه در ميان‌مدت بايد صورت گيرد و مرحله سوم اقدامي است كه در درازمدت بايد صورت گيرد. در مرحله حاد مهم‌ترين كمك توصيه‌هاي بهداشت رواني به مصدومان است كه در قالب تكنيك‌هاي آرام‌سازي تعريف مي‌شود. اين تكنيك‌ها شامل تمرينات ريلكسيشن و تجسم هدايت‌شده است كه به مصدومين كمك مي‌كند ذهنشان از درگيري دائمي و نشخواركردن صحنه‌هاي دردناكي كه ديده‌اند، منحرف شود و ذهنشان آرام بگيرد. تصور غلطي در جامعه ما وجود دارد كه به مصدوم مي‌گويد احساساتت را بيرون بريز وگرنه برايت عقده مي‌شود.

تحقيقات نشان داده كه در مرحله اول اصلا نشخوار صحنه‌هاي دردناك و ابراز احساسات كمكي نمي‌كند و فقط سيكل معيوبي را تكرار مي‌كند. بعد از اين مرحله كه بسته به شدت سانحه ممكن است بين چند روز تا چند هفته طول بكشد، مرحله ميان‌مدت شروع مي‌شود، مرحله آگاهي و مواجهه با هيجانات و احساسات است كه عموما به اشتباه در مرحله اول اين را اجرا مي‌كنند. در اين مرحله درمان‌گران به افراد آسيب‌ديده كمك مي‌كنند تا صحنه‌هايي كه ديده‌ و افرادي كه از دست‌داده‌اند را بازگو و بتواند سوگواري كنند. مرحله سوم هم بيشتر مرحله شناختي است كه ببينيم از اتفاقي كه افتاد چه درس‌هايي مي‌شود گرفت تا با تدبير بيشتر زندگي كنند.

كمك‌رساني مداوم هم مي‌تواند به ‌نوعي تبديل به آسيب شود؛ به‌نظر شما مرز اين همدردي كجاست؟
نكته مهم در اين خصوص اين است كه به‌جاي معلول‌سازي به توانمندسازي فكر كنيم؛ به اين معنا كه وقتي يك نفر شرايط بسيار سختي را تجربه كرده براي همدردي با او، او را از تمام مسئوليت‌هايي كه دارد معاف كنيم، به مرور يك تنبلي ذهني براي آن فرد ايجاد مي‌شود و فرد با يك معلوليت دائمي مواجه مي‌شود و مي‌گويد چون من قرباني بودم بايد هميشه مورد حمايت قرار بگيرم. براي اينكه اين اتفاق نيفتد ما بايد در هر مرحله به فرد بگوييم چه‌كاري مي‌تواند براي خودش كند؟ براي كمك به ديگران چه‌كاري مي‌تواند كند و چه‌ كاري از دستش برنمي‌آيد كه ما به‌عنوان مددكاربه او كمك كنيم. اگر دائما به فرد بگوييم كه خيالت راحت باشد ما به تو كمك مي‌كنيم، يك نقش قرباني براي فرد شكل مي‌گيرد و توانايي‌هايي را هم كه دارد ناديده مي‌گيرد و در درازمدت اين توانايي‌ها را از دست مي‌دهد.

** دعواي قلعه‌نويي و شفر براي رسيدن به پرسپوليس!
تارنماي خبري «پارسينه» با اشاره به اينكه «درگيري دقيقه 97 ادامه دارد» نوشت: حالا استقلال و سپاهان و تراكتورسازي در انديشه رسيدن به پرسپوليسي هستند كه فعلا مدت‌ها است صدرنشين ليگ برتر است و دست بردار هت‌تريك قهرماني نيست. امير قلعه‌نويي و وينفرد شفر طي دو فصل گذشته همواره تقابل‌هاي ديدني و جذابي با هم داشتند كه دست بر قضا هر يك از اين تقابل‌ها در نوع خود با حاشيه‌هاي بسيار زيادي نيز همراه بود.

برد استقلال در بازي حساس هفته، اما باعث شد وينفرد شفر كمي به وضعيت آماري‌اش در تقابل با قلعه‌نويي سرو سامان بدهد، چون تا پيش از جدال روز جمعه در نقش جهان، مرد آلماني در چهار بازي‌اي كه با تيم‌هاي امير داشت صاحب سه شكست و تنها يك برد شده بود. استقلال در حالي دومين برد شفر مقابل قلعه‌نويي را رقم زد كه براي چشيدن طعم اين برد، مرد آلماني تا هفتمين دقيقه از وقت‌هاي تلف‌شده زجر كشيد.

با اين نتيجه يك آمار جالب ديگر هم در تاريخ ليگ برتر ثبت شد و آن هم سه شكست سپاهان امير قلعه‌نويي برابر استقلال بود تا پرافتخارترين مربي تاريخ ليگ برتر بيشترين باخت خود مقابل تيم سابقش را روي نيمكت زردپوشان نصف جهان تجربه كند.

با اين آمار مي‌توان گفت جنگ «قلعه‌نويي- شفر» در سطح اول باشگاهي ايران جذاب‌تر از قبل هم شد به‌خصوص كه اين بار درگيري‌هاي لفظي دو مربي به جاي كنفرانس‌هاي بعد از بازي به كنار خط طولي در همان نيمه اول كشيد تا صحنه‌هاي جالبي از كل‌كل‌هاي اين دو مربي شكار شود. علاوه بر آن با برد استقلال هر دو تيم در جدول رده‌بندي شرايطي مشابه هم پيدا كردند تا اين جنگ ديدني به روز‌هاي پاياني فصل نيز كشيده شود.

حالا استقلال و سپاهان و تراكتورسازي در انديشه رسيدن به پرسپوليسي هستند كه فعلا مدت‌ها است صدرنشين ليگ برتر است و دست بردار هت‌تريك قهرماني نيست!

** سياست‌هاي ارزي‌ كه منجر به شكست شد/ ساختمان شيشه‌اي ميرداماد استقلال ندارد؟/ چرا ارز تك نرخي نمي‌شود؟
جامعه خبري تحليلي «الف» در اين گزارش نوشت: طي سال‌هاي اخير دولتمردان بارها خواسته‌اند كه اقتصاد كشور را از ارز يا دلار چند نرخي نجات دهند و براي اين منظور هر از گاهي نرخي دستوري اعلام مي‌كنند يا سامانه‌اي راه اندازي كرده و يا به بازار ارز براي مقابله با دلالان فشار مي‌آورند؛ اما تاكنون هيچ يك از اين راهكارها كارساز نبوده است يا اگر بوده موقتي بوده و بعد از مدتي محكوم به شكست شده و يا به فراموشي سپرده شده است.

در حال حاضر نرخ دلار به عنوان نرخ ارز اصلي در كشور فارغ از اينكه برنامه ريزي‌ها براي حذف اين ارز در اقتصاد و يا حداقل كمرنگ كردن آن موفقيت آميز نبوده، در بانك مركزي به عنوان نرخ ارز دولتي يا مرجع يا ارز كالاهاي اساسي يا همان نرخ ارز جهانگيري شناخته مي‌شود و يكسال است كه رقم 4200تومان را نشانه گرفته است. برخي از اهالي و وابستگان به بانك مركزي با مشاهده شكست سياست‌هاي ارزي مطرح مي‌كنند كه بدنه بانك مركزي با تصميمات ارزي دولت مخالف است و هيات دولت براي اجراي خواسته‌هايش به بانك مركزي فشار مي‌آورد.

كامران ندري معاون پژوهشكده پولي و بانكي بانك مركزي اخيرا اعلام كرد: تنها راه نجات اقتصاد كشور، استقلال بانك مركزي و جلوگيري از مداخلات غيراصولي دولت در اقتصاد است. به طور مثال سال گذشته دولت نرخ ارز 4200 توماني را براي كالاهاي اساسي مصوب كرد، اما اكنون مي‌خواهد نياز وارداتي با ارز ارزان دولتي را با سازوكاري جديد تغيير دهد. اين بدان معناست كه تصميم‌گيرنده اصلي در اقتصاد كشور بويژه نرخ ارز، دولتي‌ها هستند و بانك مركزي به تنهايي نمي‌تواند در تصميم‌گيري‌ها نقش‌آفريني كند. اين در حالي است كه پيش از اين عبدالناصر همتي رئيس كل بانك مركزي در يكي از آخرين گفتگوهاي تلويزيوني خود از حسن روحاني رييس جمهوري بابت تاكيد جدي بر استقلال بانك مركزي تشكر و قدرداني كرد.

از يك سو به نظر مي‌رسد كه اهالي بانك مركزي سعي دارند كه شكست‌هاي ارزي خود را به گردن دولتمردان بيندازد و از سوي ديگر برخي از اقتصاددانان مي‌گويند كه سياست ارزي دولت و بانك مركزي در يك جهت و همراستا است. برخي ديگر از اقتصاددانان نيز سياست هاي ارزي اجرا شده (مانند تعيين نرخ 4200 توماني دلار) را اشتباه بزرگ دولت مي‌دانند كه بانك مركزي هنوز هم اجرا كننده آن است و سعي دارد نرخ ها را هر روز به صورت دستوري تعيين كند.

حال مجلسيان هم وارد عمل شده‌اند و براي نظام ارزي نابسامان كشور نسخه مي‌پيچند و قصد دارند كه دلار را از معاملات ارزي كشور حذف كنند؛ طرحي كه پيش از اين نيز بانك مركزي در دولت‌هاي قبلي نيز سعي داشت كه به نوعي ديگر آن را اجرا كند، ولي همواره بدون موفقيت بود. بانك مركزي پيش از اين تلاش مي‌كرد كه سبد ارزي كشور را متنوع كرده و ميزان دلار اين سبد را كاهش دهد، شايد دلار در سبد ارزي كاهش يافته باشد و ساير ارزها تا حدودي جاي آن را گرفته باشند، اما در واقعيت اقتصاد و بازار هنوز دلار حرف اول را مي زند.

به هر حال ارز چند نرخي، كاهش ارزش پول ملي و افزايش قيمت دلار به عنوان چالش هاي اساسي بانك مركزي شناخته مي‌شوند كه ساماندهي آنها بايد در اولويت بانك مركزي قرار گيرد.

** نيروهاي حشدالشعبي، سيلابِ ايران و كج فهمي برخي سلبريتي‌هاي وطني
وبسايت خبري «الف» در اين گزارش آورده است: ورود نيروهاي حشد الشعبي به ايران براي كمك به مديريت بحران سيل دست مايه انتقادات غيرمنصفانه تعدادي از سلبريتي ها در شبكه هاي اجتماعي شده است. البته اين مسئله نيز همانند تمامي مسائلي است كه عده اي به نام سلبريتي فارغ از واقعيت هاي اجتماعي و صرفاً از پشت كيبورد مبادرت به توييت زدن مي كنند.

اين رفتار و كنش اجتماعي (اگر بتوان چنين عنواني بر آن نهاد) محصول سطحي ترين برداشت از واقعيت و نشان دهنده فاصله گرفتن سلبريتي ها از زيست و گفتمان مردم و بدون درك شرايط مردم آسيب ديده است. و گرنه كيست كه نداند جمهوري اسلامي ايران هميشه پذيراي كمك هاي نوع دوستانه بوده اما متاسفانه بدليل سياست هاي تحريمي آمريكا و تبعيت كشورهاي اروپايي، كمك هاي بسيار ناچيزي از كشورهاي اروپايي دريافت شده است.

مثلاً عنوان مي شود اين نيروها در جنگ تحميلي عليه ايران بوده اند يا از اين بدتر عنوان مي شود حشد الشعبي براي سركوب مردم آمده اند. اين در حالي است كه مسئولان در هفته هاي اخير تلاش داشتند تا رفتار منطقي و صحيحي با مردم سيلزده داشته باشند و حتي تندي كلامي استاندار خوزستان با يكي از سيلزده ها(با شكل گيري فضاي انتقادي) موجب شد تا وي بلافاصله مجبور به عذرخواهي شود.

همچنين كسي كه اندك اطلاعاتي از دوران جنگ داشته باشد مي داند جنگ صدام حسين و حزب بعث با ايران به تحريك كشورهاي غربي عليه انقلاب اسلامي شكل گرفت و در طول جنگ نيز كشورهاي آمريكايي و اروپايي (كه تمام آمال و آرزوي سلبريتي ها گرفتن اقامت و تابعيت و فرزندآوري در آن كشورهاست) حاميان تسليحاتي و تبليغاتي صدام حسين بودند و اگر آنها نبودند هرگز حزب بعث جرات حمله به ايران را نداشت. انتشار تصاوير هادي عامري و ابومهدي مهندس فرماندهان حشدالشعبي در لباس رزمنده هاي ايران در جنگ تحميلي در شبكه هاي اجتماعي قابل تامل است.

حرف هاي بي پايه سلبريتي ها در اين باره تا بدان جا بوده كه حتي خبرنگار شبكه بي بي سي نيز از اين اقدام متعجب شود. مهرداد فرهمند در اين باره مي نويسد: «واكنش برخي كاربران ايراني شبكه هاي اجتماعي به حضور شماري از نيروهاي حشد شعبي در مناطق سيلزده برايم عجيب و «منطق» ايشان برايم درك ناشدني است... واكنش يكي از «سلبريتي» هاي وطني هم به گونه اي است كه انگار ارتش صدام دوباره خرمشهر را گرفته است. تا جايي كه بنده مي دانم، حشد الشعبي را ايران در عراق به راه انداخت... بعيد مي دانم اگر نيروهاي امريكايي در خليج فارس كه دست به ماشه در آماده باشند تا اگر فرمان رسيد به ايران حمله كنند، براي كمك به سيلزدگان به ايران مي آمدند، با چنين واكنشي روبرو مي شدند. البته به گمانم اين واكنشها به حشد الشعبي محدود به فضاي مجازي و از سوي كساني است كه دور ايستاده اند وگرنه در عالم واقع و بويژه ميان سيلزدگان، تصور نمي كنم واكنشي منفي به حشد الشعبي نمود پيدا كرده باشد».

بدون شك برخي از واكنش ها به ورود نيروهاي مقاومت به ايران از سر ناآگاهي و تاثير پذيرفتن از رسانه هاي خارجي است كه در تمامي منطقه شكست خورده اند و از اين نيروها كينه دارند. اما در چنين شرايطي از همه ايراني ها به حكم هموطني و حداقل بدليل اخلاق و نوعدوستي انتظار مي رود تلاش خود را صرف كمك به سيلزدگان و كاستن از آلام و دردهاي آن نمايند نه اينكه با نفرت پراكني ، ايجاد آشفتگي ذهني و گسترش دروغ موجب از بين بردن انسجام و استحكام اجتماعي شوند.

** عدالت‌خواهي كور در بحران سيلاب؛ توطئه‌اي در خوزستان كه با هوشياري سپاه خنثي شد/ لزوم برخورد با دروغ‌پراكنان سيل
پايگاه خبري «مشرق» گزارش داد: در بحران اخير سيل در كشور، متاسفانه بار ديگر برخي هم‌وطنان (البته شايد از سر دلسوزي اما به علت بي‌اطلاعي از واقعيات و قضاوت‌هاي عجولانه) آب به آسياب دشمن ريختند. اين موضوع تلخ در وقوع حوادث طبيعي اخير در كشور تكرار شده است.

در بحران اخير سيل در كشور هم جريان ضدانقلاب به دنبال بهره‌برداري مدنظر خود بود و اين بار پياده‌نظام جريان رسانه‌اي ضدانقلاب، مسئولان جمهوري اسلامي را متهم كردند كه براي آسيب نديدن تاسيسات نفتي، جريان سيلاب در خوزستان را عامدانه به سمت شهرها و روستاها هدايت كرده‌اند. آنها مدعي شدند كه مسئولان استان خوزستان با همراهي وزارت نفت، خانه و جان مردم خوزستان را قرباني چاه‌هاي نفت كرده است. اين ادعا از آنجا نشات مي‌گرفت كه در خوزستان، چند ميدان نفتي در تالاب بزرگ هورالعظيم قرار دارند. در حاشيه اين تالاب هم شهرهايي دشت آزادگان، هويزه و سوسنگرد قرار گرفته‌اند.

لازم به ذكر است كه تالاب هورالعظيم بيش از 100 هزار هكتار است و فقط در بخش‌هايي از آن، ميادين نفتي قرار دارند. طبيعي است هورالعظيم با اين وسعت بزرگ، يك دشت هموار و با ارتفاع يكسان نيست، بلكه در نقاط مختلف آن پستي و بلندي‌هاي زيادي وجود دارد؛ بنابراين طبيعي بود كه با ورود آب به اين دشت با وسعت بيش از 100 هزار هكتار، همه جاي آن به طور يكسان زير آب نرود و قطعاً در جاهايي كه ارتفاع بيشتري دارد، آب نمي‌ماند و به سمت مناطق پايين‌تر حركت مي‌كند.

اين دروغ بزرگ متاسفانه از سوي برخي افراد با داعيه عدالت‌خواهي نيز تكرار شد و موجب بدبيني مردم مصيبت‌زده خوزستان شد. از آنجا كه مردم خوزستان در مناطق سيل‌زده امكان رفت و آمد و مشاهده واقعيات را نداشتند، اين شايعه و خبر كذب، به سرعت فراگير شد و طبيعتاً سبب بدبيني برخي به دولت و وزارت نفت شد.

عده‌اي از افراد از سر دلسوزي يا خيانت، با تصويربرداري از بخش‌هاي خشك هورالعظيم و انتشار آن در فضاي مجازي، اينطور القا مي‌كردند كه مسئولان استاني و وزارت نفت دروغ مي‌گويند و آب را به تاسيسات نفتي هدايت نكرده‌اند. در حالي كه واقعيت چيز ديگري بود و در فيلم‌هاي زير، دغل‌بازي اين دوستان نادان، آشكار شد. حتي پس از انتشار فيلم‌هاي مستند درباره ورود آب به هورالعظيم و تاسيسات نفتي، داعيه‌داران عدالت‌خواهي عقب ننشستند و ادعاهاي جديدي مطرح كردند مبني بر اينكه مقدار آب ورودي به هورالعظيم و تاسيسات نفتي بسيار اندك است به طوري كه عمق آب به نيم متر هم نمي‌رسد.

معاون فرهنگي و اجتماعي سپاه پاسداران در اين رابطه گفت كه شايعه هدايت جريان سيلاب در خوزستان به سوي مناطق مسكوني و خشكي تالاب هورالعظيم براي در امان ماندن تاسيسات نفتي، عمليات رواني دشمن بوده و در بازديد ميداني سران عرب خوزستان از هور، اين توطئه خنثي شد.

** «مصي علي‌نژاد» يك برانداز فرصت‌طلب است نه فعال حقوق زنان/ ورزشگاه رفتن خواسته 3 درصد زنان هم نيست
وبسايت خبري «مشرق» در گفت و گو با «پريچهر جنتي » كاربر توئيتري كه داد مصي علي‌نژاد را درآورد، نوشت: كاربري به نام «پريچهر» در توئيتر و اينستاگرام، تريبوني برپا كرده است براي دفاع از مسائل زنان از نظر و ديدگاه حقوق اسلام. او نه به جايي وابسته است و نه سرمايه‌اي دارد. با اين حال، به مدد مطالعه و پژوهش‌هايش و به كمك يك حساب كاربري در توئيتر، كوشش مي‌كند مسائل زنان در ايران را نقد و بررسي كند. به همين دليل، او به شدت مورد حمله و توهين و فحاشي كاربران ضدانقلاب و فمنيست‌ها قرار دارد، اما حسن خلق و مداراي او و البته حمايت مستند و محققانه او از ديدگاه اسلام سبب شده، بسياري از كاربران، او را يك كاربر فعال ممتاز توصيف كنند. او هم اكنون در مناطق سيل زده لرستان حضور دارد.

* از كي وارد توييتر شديد و چرا؟ انگيزه شما براي حضور در توئيتر چيست؟
ايجاد حسابم، ارديبهشت 95 بود و آذر 95 در ماجراي آتش‌سوزي قطار تبريز-مشهد به صورت جدي شروع به فعاليت كردم. آن موقع، تعداد كاربران هم‌فكر من خيلي كم بود. فعاليت مداوم و منظم من در توئيتر از آن اتفاق تلخ شروع شد كه البته فكر مي‌كنم با فعاليت من و ديگر كاربران، واكنش يكي از مسئولان برانگيخته شد. با اينكه تعداد ما بسيار اندك بود، اما فعاليت‌مان نتيجه داد و از همان موقع فهميدم كه توئيتر در جريان‌سازي رسانه‌اي مهم است.

* آيا به جايي وابستگي سازماني يا مالي داريد؟ به نظرتان وابسته‌ها مي‌توانند در فضاي مجازي مؤثر باشند؟ آيا وابسته‌ها استدلال فكري هم دارند؟
وابستگي چه از نوع باندي يا سازماني و حتي وابستگي پولي في‌نفسه بد نيست. يعني من فكر مي‌كنم ارگان‌هايي در كشور هستند كه وظيفه دارند ساختمان بسازند و ارگان‌هايي هم بايد باشند كه فرهنگ بسازند و در فضاي مجازي هزينه كنند. اما كار، آنجايي خراب مي‌شود كه اين وابستگي‌هاي سازماني باعث مي‌شود هدف گم شود. تداخل منافع اين سازمان‌ها حقيقت را كه به نظر من اسلام است، از اولويت خارج كند. اينجاست كه وابستگي آفت مي‌آورد. شما از هدف اصلي منحرف مي‌شوي و در خدمت ارگانت درمي‌آيي.

زن‌ها به خاطر آفرينشي كه دارند، هميشه بهترين امكان را داشته‌اند براي تحول، تربيت، فرهنگ‌سازي و ايجاد تغيير. در دنياي قديم، به شكلي از اين امكان يا ويژگي زن استفاده مي‌شده و دنياي امروز، استفاده ديگري از زن مي‌كند. دنياي امروز دنياي سرمايه‌داري است و زن از چند جهت مي‌تواند بهترين ابزار در خدمت سرمايه‌داري باشد. مثلاً زن امروز يك وسيله زيباست براي تأثيرگذاري كارتل‌هاي اقتصادي بر سياستمداران. يا ويژگي زيباپسندي زن‌ها كه مي‌تواند در خلق مدنيت مورد استفاده قرار بگيرد، در خدمت مصرف و مصرف‌گرايي قرار مي‌گيرد. چون زن‌ها، مي‌توانند بهترين مشتريان اين بازار سرمايه باشند و متأسفانه خودشان هم به كالاي اين بازار تبديل بشوند. همچنان كه به شكل زننده‌اي به بخشي از تبليغات در شوهاي تجاري تبديل شده‌اند. يعني از آن شأن انساني خود فاصله گرفته‌اند. زن بدون انسانيت، كالاست و اين انسانيت زن است كه جايگاه او را به او بازمي‌گرداند.

* با كدام‌يك از فمنيسمت‌ها مجادله داشتيد؟
دقيق يادم نيست، اما بيشتر از بحث، با توهين و تندي فضا را متشنج مي‌كنند و زمينه گفتگو را از بين مي‌برند. يك بار با مصي علي‌نژاد بحث كردم. البته من مسيح را اصلاً فعال زنان نمي‌دانم. مصي علينژاد يك برانداز است كه مسائل زنان را دستاويزي كرده براي حمله به جمهوري اسلامي. او مأموريت دارد تا بين قشر مذهبي و غيرمذهبي شكاف ايجاد كند و بي‌قانوني و توحش را آموزش بدهد. اما چرا مصي ديده مي‌شود؟ چون روي ندانستن كاربر سوار مي‌شود. آيا واقعاً حقوق زنان در ايران رعايت نمي‌شود؟ بحث طلاق، حضانت، بحث ديه؛ آيا اين‌ها واقعاً ظلم به زن است يا اينكه يكسري توضيحات دارد كه هيچ‌وقت در رسانه‌ها گفته نشده و آموزش داده نشده است؟ براي نمونه، همين خانم مريم شريعتمداري مي‌گويد چرا حق حضانت را به زنان نمي‌دهيد؟ طوري هم مي‌گويد كه شما فكر مي‌كني جمهوري اسلامي زن را از فرزندش جدا مي‌كند! اينها از ضعف اطلاعات مخاطب سوءاستفاده مي‌كنند! در حالي كه قانون حق حضانت فرزند را هم به زن مي‌دهد و هم به مرد! شرايطي دارد كه قابل بحث است. يا در مورد ديه، فرياد مي‌زنند كه اسلام براي زن نصف مرد ارزش قائل است؛ در حالي كه ديه اصلاً خون‌بها نيست، ارزش خون نيست؛ بلكه ديه خسارتي است براي اينكه فردي كه وظيفه‌اي بر عهده داشته، به‌اندازه وظيفه‌اش كه خسارت بگيرد. وقتي بر مرد واجب است كه تأمين مالي خانواده را انجام دهد، اگر مرد دستش قطع شود، يعني قدرت تأمين مالي خانواده خدشه‌دار شده، پس بايد ديه بيشتري داده بشود. مي‌خواهم بگويم همه قوانين فلسفه و اصولي دارند كه فمنيست‌ها اصلاً به آنها اشاره نمي‌كنند.

** «مشاركت مشروط» خواسته كل جريان اصلاحات است؟/ ناصري: هنوز تصميمي نگرفتيم/ اتخاذ دكترين انتخاباتي نبايد بيش از اين به تعويق بيفتد
پايگاه خبري تحليلي «نامه نيوز» در گفت و گو با عبدالله ناصري، عضو شوراي مشورتي رئيس دولت اصلاحات، نوشت: اين فعال سياسي درباره «استراتژي مشاركت مشروط» گفت: بخش عظيمي از اصلاح طلبان همچنان درگير مسائل سيل فروردين ماه هستند و موضوعات آن را دنبال مي كنند بنابراين هنوز درباره اتخاذ استراتژي براي انتخابات 98 در شوراي عالي سياستگذاري، مجامع و مجموعه هاي ديگر بحث و تبادل نظر نكردند.

وي افزود: البته آقاي حجاريان نكته قابل توجهي مطرح كرد اما ديدگاه ديگري هم در جريان اصلاحات وجود دارد. اصلاح طلبان درباره اين دو نگاه «مشاركت مشروط» و «مشاركت تحت هر شرايطي» بايد گفت و گو كنند و در نهايت تصميم بگيرند. ناگفته نماند كه هر كدام از اين نگاه ها طرفدارني دارد.

عضو شوراي مشورتي رئيس دولت اصلاحات تأكيد كرد: البته من نظر آقاي حجاريان موافق هستم چون گسست اجتماعي نه تنها بين جامعه با جريانات سياسي بلكه فراتر از آن اوضاع را به گونه اي كرده كه اصلاح طلبان به راحتي دفعات قبل نمي توانند با جامعه گفت و گو كنند اما در مجموع معتقدم اتخاذ دكترين انتخاباتي نبايد بيش از اين به تعويق بيفتد و هر تصميمي هم كه گرفته شد بايد هرچه زودتر به جامعه اعلام شود.

وي در توضيح جزئيات ايده «مشاركت مشروط» اظهار كرد: شرط نخست انتخابات آزاد و قابل دفاع است. خيلي ها فكر مي كنند انتخابات آزاد معطوف به روز رأي گيري است، در حاليكه روي آزادي انتخابات در روز رأي گيري بحثي وجود ندارد. انتخابات را بايد فرايند ديد كه بررسي صلاحيت نامزدها نقطه آغازش است، به عبارت بهتر شوراي نگهبان بايد متفاوت از گذشته عمل كند.

اين فعال اصلاح طلب يادآور شد: اگر نظارت استصوابي بخواهد همچون دوره دهم انتخابات مجلس باشد، معتقدم اصلاح طلبان نبايد ليست دهند. اصلاح طلبان سال 94 با حداقل ها كنار آمدند و ليست خود را با حضور برخي اصولگرايان معتدل بستند اما در سال 98 نبايد اين رويه دنبال شود.

** آيا شبكه‌هاي صداوسيما به بخش خصوصي واگذار خواهند شد؟
پايگاه خبري تحليلي «نامه نيوز» در گفت و گو با محمد هاشمي رفسنجاني، رئيس اسبق سازمان صداوسيما و فعال سياسي، نوشت: چندي است كه بحث نظارت بر رفتار صداوسيما بيش از پيش مطرح شده است؛ به نحوي كه برخي باور دارند با ظرفيت موجود قانون اساسي و با استناد به اصل175 اين قانون نقش نظارتي نمايندگان قوا صورت بگيرد و برخي ديگر مي‌گويند كه در صورت اصلاح قانوني اساسا مي‌توان ساختارهاي صداوسيما را دستخوش تغييراتي كرد و حتي شبكه‌هاي اين نهاد را به بخش خصوصي واگذار كرد؛ هرچند واگذاري صداوسيما به بخش خصوصي در كوتاه مدت و حتي ميان‌مدت بعيد به نظر مي‌رسد و شايد بتوان بر استفاده از ظرفيت‌هاي موجود قانوني تكيه كرد.

در طول‌ سال‌هاي متمادي نظارت اعضاي اين هيئت همواره استطلاعي بوده است؛ به اين معني كه شوراي مذكور تنها از رويدادهاي واقع مطلع مي‌شوند و حق تصميم‌گيري ندارند در حالي كه تفسير شوراي نگهبان از نوع نظارت خود بر انتخابات استصوابي است و حق تصميم‌گيري دارد. در واقع اگر با يك معيار واحد نظارت تفسير مي‌شد اكنون اين شورا مي‌توانست بر رفتار صداوسيما نظارت دقيق داشته باشد تا علاوه بر كاهش حجم انتقادها از حيث كيفي نيز اين نهاد بالا برود.

محمد هاشمي رفسنجاني، رئيس اسبق صداوسيما باور دارد كه بر اساس قانون فعلي نيز مي‌توان بر صداوسيما نظارت مؤثر داشت، مشروط به آنكه اراده‌‎اي واقعي در ميان باشد. او در اين خصوص گفت: «طبق قانون اساسي صداوسيما در زمره دستورات حكومتي است كه در بازنگري اين قانون وابستگي اين نهاد به حاكميت بيشتر هم شد. در قانون اساسي اوليه بر اساس اصل175 قواي سه‌گانه هر كدام دو نماينده انتخاب مي‌كردند و آن 6نفر شوراي سرپرستي را تشكيل مي‌دادند و يك نفر مديرعامل را تعيين مي‌كردند كه سياست‌گذاري‌ها با برعهده شورا و فعاليت‌هاي اجرايي بر عهده مديرعامل بود. پس از بازنگري قانون اساسي، صداوسيما زير نظر رهبري قرار گرفت كه اكنون نيز به همان منوال است».

او ادامه داد: « البته نظارت بر صداوسيما در قانون فعلي منتفي نشده است؛ چنانكه اصل175 قانون اساسي قواي سه‌گانه از طريق نمايندگان خود مي‌توانند بر اين نهاد نظارت كنند اما مشكل اين است كه در مقام عمل اين نظارت وجود ندارد و تشريفاتي است البته اين امكان وجود دارد كه با تنظيم آيين‌نامه از وضع موجود عبور كرد اما نياز به اراده‌اي واقعي دارد».

اين فعال سياسي درباره خصوصي‌سازي در صداوسيما اظهار كرد: «خصوصي‌سازي همراه با نظارت كلي امر پسنديده‌اي است اما به نظر من در حال حاضر اجراي آن ممكن نيست زيرا قانون اساسي اجازه چنين كاري را نمي‌دهد. ».

او در خصوص چگونگي تعيين سازوكار مديريتي صداوسيما در بازنگري قانون نيز اظهار كرد: «چند پيشنهاد براي شيوه مديريت صداوسيما ارائه شده بود؛ يكي آن بود كه صداوسيما مانند يك وزارت‌خانه عمل كند و تحت نظر دولت باشد و يكي ديگر آن بود كه تحت نظارت و انتصاب مقام رهبري فعاليت كند كه پيشنهاد اخير پذيرفته شد».

** نظر هافبك پرسپوليس درباره شادي گلش و سيل در ايران/ بشار رسن: كمك به ايران وظيفه دولت عراق است/ ما و شما هم خون و برادر هستيم
پايگاه اطلاع رساني و خبري «جماران» در گفت و گو با بشار رسن، هافبك عراقي پرسپوليس، نوشت: بشار رسن در جريان پيروز 3 بر 2 تيم فوتبال پرسپوليس مقابل سايپا و ايجاد حاشيه امنيت در صدر جدول رده بندي ليگ برتر، نقش بسزايي داشت و توانست گل نخست تيمش را به زيبايي به ثمر برساند. بشار بعد از اين گل سجده شكر به جاي آورد و سپس به شادي با هم تيمي هايش پرداخت.

هافبك عراقي پرسپوليس كه تحت تاثير سيل 98 در ايران قرار گرفته، نظرات جالبي درباره امدادرساني عراقي ها به مردم ايران دارد. وقتي از او درباره رسيدن محموله كمك هاي دولت عراق به سيل زدگان ايران مي پرسيم، مي گويد: در روزهاي گذشته تصاويري از مناطق سيل زده در ايران ديدم و متاثر و ناراحت شدم. درصد خرابي ها بسيار زياد است و كار يك دولت نيست كه از پس خرابي ها برآيد.

هافبك عراقي با بيان اينكه همه مردم ايران و حتي كشورهاي همسايه بايد به مردم سيل زده كمك كنند، افزود: امدادرساني دولت عراق به سيل زدگان باعث خوشحالي ما است چرا كه ايراني ها در اين سال ها خيلي به مردم عراق كمك كردند. مطمئنا مردم عراق هم خواهان كمك به مردم ايران هستند. در صورتي كه زمينه ارسال كمك هاي مردم فراهم شود اين اتفاق رخ مي دهد.

وي با اشاره به تاريخ و نقاط مشترك مردم ايران و عراق افزود: مردم ايران و عراق زندگي هاي مشابه و نقاط مشترك زيادي داشته اند. خوشحالم كه روابط دو كشور به عالي ترين سطح رسيده و الان خيلي راحت مردم بين دو كشور تردد مي كنند. ما و ايراني ها هم خون و برادر هستيم.

** فلاحت پيشه: دولت گنجاندن سپاه در فهرست تروريستي را به عنوان يك جرم در محافل بين المللي پيگيري كند/ مقابله به مثل در برابر آمريكا به معناي وارد شدن در فضاي افراطي نيست
پايگاه خبري «شفقنا» در گفت و گو با حشمت الله فلاحت پيشه، رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس، نوشت: اين نماينده مجلس با بيان اينكه دولت بايد گنجاندن سپاه در فهرست تروريستي را به عنوان يك جرم در محافل بين المللي پيگيري كند، گفت: ما ضمن اينكه حق مقابله به مثل را داريم اما اين به معناي وارد شدن در فضاي افراطي نيست و در عين حال خواهان برخورد حقوقي دولت هم هستيم.

فلاحت پيشه اظهار كرد: گروه هاي مختلف سياسي در سرزمين هاي اشغالي، موضع واحدي در قبال جمهوري اسلامي ايران دارند. آنها جمهوري اسلامي ايران را مانع اصلي حاكميت نامشروع خودشان درسرزمين هاي اسلامي و سياست هاي افراطي خود مي دانند اما فرقي كه نتانياهو با جريانات چپ دارد اين است كه از امنيتي و افراطي شدن اوضاع براي پيشبرد راهبرد امنيتي خودش استفاده مي كند كه تا الان هم موفق بوده است.

او در ادامه افزود: اين واقعيت وجود دارد و در انتخابات هم ديديم كه نتانياهو در همين قالب عمل كرد و رأي نسبي ضعيفي هم بدست آورد؛ ولي به هر حال من معتقد هستم كه موضوع ايران با رژيم صهيونيستي موضوع مشخصي است كه حوزه تقابل آن، راهبردي است و تاكتيكي نيست كه با انتخابات عوض شود. اعتقاد شخص من اين است كه ما نبايد در ميداني بازي كنيم كه افراطيون صهيونيست براي ما شكل دادند.

نماينده مردم اسلام آباد غرب و دالاهو گفت: ما 2 طرح ضد آمريكايي در ايران داريم كه يكي تقويت سپاه و ديگري گزارش نقض حقوق بشر 1 سال گذشته آمريكا است و من در توئيتي همزمان گفتم كه ما به حدي از منطق و حقانيت برخوردار هستيم كه حتي ملت آمريكا هم حقانيت و منطق مردم ايران و مجلس ايران را درك خواهد كرد. معاونت حقوقي رياست جمهوري و وزارت امور خارجه و قوه قضاييه در قالب منشور ملل متحد و قانون اساسي ايران گنجاندن سپاه در فهرست تروريستي را به عنوان يك جرم در محافل بين المللي پيگيري كنند چون ما مقابله به مثل كرديم لذا كار ما مشروع و كار آمريكايي ها نامشروع است.

پژوهشم**1699**9131