در بخش اول گفتوگو با كیون الستی به وضعیت كشور از لحاظ قانونگذاری در حوزه تخلفات پژوهشی و اهمیت قانونگذاری درست در این حوزه پرداخته شد. الستی معتقد است كه تخلفات پژوهشی اساساً یك مسئله اجتماعی است و باید راهحل آن را هم در حوزه اجتماعی جستوجو كرد نه در راهحلهای حقوقی.
در ادامه بخش دوم و پایانی مصاحبه با كیوان الستی را از نظر میگذرانید:
ایرنا: سیاستگذاری و ارزشگذاری كه در حوزه علم كردهایم چگونه باعث شده است كه سوءرفتارهای پژوهشی در آكادمی ما افزایش پیدا كند؟
الستی: این نكته را ابتدا بگویم كه درست است كه ما قوانین وضع میكنیم اما همینها هم خیلی در ساختار دانشگاهها عمل نمیشود. خیلی از كسانی كه به عنوان متقلبان بزرگ شناخته شدهاند، هنوز در حال فعالیت هستند در حالی كه اگر ما نمونههای آن را در دانشگاههای خارجی نگاه كنیم آدمهایی كه به هر نحوی كار غیر اخلاقی میكنند به راحتی اخراج میشوند حتی اگر آدمهای بسیار شایستهای هم باشند.
یك زمانی خود اینكه منِ نوعی یك فرد دانشگاهی هستم رعایت كردن اصول اخلاق خاصی را هم ایجاب میكرد. افراد دانشگاهی معمولاً خیلی آدمهای ثروتمندی نیستند كه به لحاظ مالی منافع زیادی عاید آنها شود. استاد دانشگاه یا پژوهشگر شدن سود مالی زیادی ندارد اما اعتباری اجتماعی دارد؛ از قدیم كسانی كه كار آموزشی و پژوهشی انجام میدادند (چه در دانشگاه چه در مدارس) اعتبار خاصی در اجتماع داشتند. عضو این قشر از افراد بودن، ارزش و اعتبار اجتماعی ایجاد میكرد و در عین حال آنها را به رعایت شیوه خاصی از زندگی و رعایت اصول خاصی ملزم میكرد، مثلا اینكه رفتاری مودبانه داشته باشند، در سخن گفتن آداب خاصی را رعایت كنند و عموماً اخلاقی عمل كنند. آنها اخلاقی عمل میكردند چرا كه كشف اینكه این افراد اخلاقی نیستند اعتبار آنها را به عنوان فردی فرهنگی زیر سوال میبرد. بعدتر سیاستهایی اعمال شد كه شاید به لحاظی درست هم بود ولی در طولانی مدت این نظم خاص را به هم زده و در نتیجه این ارزشی كه به آن اعمال شده بود نیز از بین رفت.
تحولات اجتماعی باعث میشود كه چیزهایی پدید بیایند كه از هیچ جنس شناخته شدهای نیستند. مثلا در مورد دانشگاه، افرادی به وجود میآیند كه نه شما میتوانید آنها را به عنوان یك فرد دانشگاهی طبقهبندی كنید نه به عنوان یك تاجر نه یك مدیر. مثلاً در ایران به تبعیت از غرب (و بدون در نظر گرفتن زمینه اجتماعی ایران)، دانشگاههایی به وجود میآید كه پولی است. این دانشگاهها تا یك زمانی سوددهی داشتند اما بعد مدتی این سوددهی را از دست میدهند و میروند سراغ تحصیلات تكمیلی. دانشگاه برای اینكه بتواند باقی بماند باید پول داشته باشد و در نتیجه دانشجوی فوق لیسانس یا دكتری جذب میكند. هزینه درس خواندن در این دانشگاهها معمولا زیاد است و هر كسی نمیتواند آن را تامین كند در نتیجه دانشجویانی جذب میشوند كه (گذشته از اینكه آیا توانایی و وقت فعالیت علمی را دارند یا خیر) دارای توانایی مالی هستند. این افراد یا تاجر هستند یا مدیران دولتی. در نتیجه فارغالتحصیلانی خواهیم داشت كه ممكن است آدمهای اجرایی یا تجار خوبی باشند اما دانشگاهی نیستند. تعلق آنها به قشری دیگر گاهی آنقدر برجسته است كه «فرهنگی» محسوب شدن برایشان چندان هم مهم نیست. در نتیجه شما با كسانی روبرو میشوید كه عنوان پژوهشگر، دكتر یا تحصیلكرده را دارند اما ویژگیهایی كه تاكنون پژوهشگران را با آنها میشناختیم ندارند. یا باید بگوییم كه این افراد از قشری كه ما میشناختیم نیستند یا همه تحصیلكردهها، اخلاقی نیستند.
اگر این فرایند ادامه یابد بعد مدتی عنوان دانشگاهی هیچ ویژگی مشخصی در جامعه ندارد و ارج و قرب و ارزشی كه برای آن قائل بودید نیز به مرور كم میشود. یعنی شما با آدمهایی مواجه میشوید كه بیشتر از اینكه احساس كنند به عنوان یك طبقه خاص باید رفتاری اخلاقی انجام دهند و كشف رفتارهای غیر اخلاقی به هزینه اخراج از این قشر تمام میشود، آدمهایی خواهید داشت كه از باقیماندۀ اعتبار دانشگاه برای منافع (مثلاً) تجاری خود استفاده میكنند. سیاستگذاریهای بدون تامل و بازاندیشی مدام وضع را بدتر و بدتر میكند. همه اینها اتفاقاتی است كه البته در نتیجه خیرخواهیها به وجود آمده است نه بی اخلاقی. اینها نتیجه خیرخواهی مسئولانی است كه همیشه میخواستند كار خوبی انجام دهند، به توسعه فكر میكردند و به فكر ارتقای نظام آموزش و پژوهش بودهاند. اما توسعه هم نیاز به این دارد كه با بازاندیشیهای اخلاقی، مسیر مسئولانهای را طی كند. یعنی نگاه نكنیم چه اتفاقاتی در اروپا اتفاق افتاده است و همۀ آن را بخواهیم عیناً در اینجا پیاده كنیم بدون اینكه شرایط جامعه و بازخوردهای آن را لحاظ كنیم.
ایرنا: به این موضوع بپردازیم كه اخلاقی عمل كردن در حوزه علم چه منفعتهایی دارد و چه تاثیری در روند توسعه دارد؟
الستی: یك پژوهشگر باید از اینكه پژوهشگر است، احساس افتخار كند و این تصور را داشته باشد كه اگر به نوع خاصی عمل نكند از یك جامعه خاص اخراج میشود و این اخراج شدن هزینه زیادی برای او خواهد داشت. به عبارت دیگر اخلاقی عمل كردن برای او سودهایی داشته باشد. اما اكنون خود این طبقه به سمتی میرود كه ممكن است از بین برود و بیشتر تاجران و مدیرانی در آن وارد میشوند كه حفظ عنوان «پژوهشگر» یا «فرهنگی» برای آنها چندان اهمیتی ندارد. حالا مسئله ما این است كه باید چه كنیم كه این طبقه با خصلتهای اخلاقی آن حفظ شود، یعنی پژوهشگر احساس كند كه با پژوهشگر بودنش سودی از جامعه میگیرد.
جامعه علمی جامعه خود كنترلكننده است یعنی بیشتر از آنكه از بیرون بخواهند آن را كنترل كنند خود دانشمندان آن را حفظ میكنند. در اخلاق پژوهش میگویند كه اگر دیدید همكار شما دادهها را جعل میكند باید آن را اطلاع بدهید و این اطلاع دادنها باید جزئی از مرام دانشمند باشد و از سوی دیگر نهاد علم هم نباید او را ملامت كند. در جامعه علمی باید نهادینه شده باشد كه اگر كسی دارد همكارش را لو میدهد اتفاقاً دارد كار خوبی انجام میدهد و كمك میكند كه آن جامعه سازوكار خودكنترلكننده بودنش را حفظ كند و به نحوی اعتماد دانشمندان به یكدیگر و عموم مردم به این جامعه را حفظ كند. كسی كه در جامعه علمی خلاف میكند باید هزینه زیادی را پرداخت كند نه از این لحاظ كه مجازات خاصی شود بلكه به این دلیل كه از این جامعه اخراج میشود. گفتم كه اخلاقی بودن با اخلاقی عمل كردن متفاوت است. به لحاظ تاریخی در اروپا پیش از انقلاب صنعتی، طبقهای كه بیشتر اخلاقی عمل میكردند نجیبزادگان بودند نه به این جهت كه آدمهای اخلاقی بودند بلكه به این جهت كه نگران بودند كه رفتار غیراخلاقی انجام دادن آنها باعث شود كه از آن طبقه خاص اخراج شوند. چنین شرایطی برای جامعه علمی نیز وجود دارد.
ایرنا: مخاطب صحبتهای شما چه گروهی است؟ سیاستگذاران یا خود جامعه علمی؟
الستی: در واقع هر دو. حداقل یك پاسخ این است كه سیاستگذاری كردن در حوزه مسائل علمی زمانی اخلاقی است كه از طریق مراجعه و مشاركت دادن افراد و اقشار متفاوت در جامعه علمی و اصولا هر ذینفعی در موضوع صورت گیرد. هیچ مدیری نمیتواند در هنگام تصمیمگیری همه ملاحظات مهم و منافع همه اقشار را در ذهن داشته باشد. تنها زمانی میتوان بیشترین ملاحظات را اعمال كرد كه همه ذینفعان به نحوی در تصمیمگیریها دخیل باشند. امكانپذیر كردن این نوع تصمیمگیری البته ساده نیست. برای انجام اینكار قطعاً موانعی وجود دارد. اینهایی كه من میگویم شاید خیلی خام باشد و از این بابت خود من اخلاقی عمل نكرده باشم و پیچیدگیهای آن را در نظر نگرفته باشم. اما قصد من این است كه بگویم سیاستگذاریهای علمی ما زمانی مسئولانه است كه به نحوی به این سمت جهتگیری كنیم.
ایرنا: یعنی به نوعی سیاستگذاری مشاركتی؟
الستی: بله. تا حد امكان باید بتوانیم مشاركتها را زیاد كنیم كه در این صورت آسیب كمتری از تصمیمگیریها خواهیم دید. مسئله دیگر هم این است كه اگر همه را مشاركت دهیم در ادامه كار كسی، دیگری را مقصر كاستیها نمیداند. باید سعی كرد به این هدف نزدیك شد. این یك نوع نگرش مسئولانه به آموزش عالی، مقوله پژوهش و مسئله توسعه فناوری است. اخلاقی عمل كردن یك قاعده زرین دارد كه میگوید طوری رفتار كن كه میخواهی دیگری با تو رفتار كند، مشاركت دادن دیگران یعنی در نظر گرفتن ملاحظات دیگران. ملاحظات بسیار سادهای كه شاید اعمال كردن آنها در خیلی از موارد چندان هم مشكل نباشد.
9221*1601
عضو هیات علمی مركز تحقیقات سیاست علمی كشور در گفت و گوی تفصیلی با ایرنا:
باید به سمت سیاستگذاری مشاركتی حركت كنیم- 2
۱۱ فروردین ۱۳۹۸، ۱۳:۲۶
کد خبر:
83260611
![باید به سمت سیاستگذاری مشاركتی حركت كنیم- 2 باید به سمت سیاستگذاری مشاركتی حركت كنیم- 2](https://img9.irna.ir/old/Image/1398/13980111/83260611/N83260611-72932381.jpg)
تهران-ایرنا- عضو هیأت علمی گروه اخلاق پژوهش و فناوری مركز تحقیقات سیاست علمی كشور معتقداست: باید به سمت سیاستگذاری مشاركتی در حوزه تخلفات پژوهشی حركت كرد تا بتوان در حد امكان مشاركت را افزایش داد، در این صورت آسیب كمتری از تصمیمگیریها خواهیم دید.