۳ فروردین ۱۳۹۸، ۱۰:۴۲
کد خبر: 83251740
T T
۰ نفر

ملاير؛ آوردگاه سنت هايي كه نوروز را نويد مي دهد

۳ فروردین ۱۳۹۸، ۱۰:۴۲
کد خبر: 83251740
ملاير؛ آوردگاه سنت هايي كه نوروز را نويد مي دهد

همدان - ايرنا - ديار كريم خان زند از ايام قديم سنت هايي را در دل خود جاي داده است كه پيام آور نوروز و سال جديد هستند و مردمان آن با اين سنت ها فرهنگ غني خود را حفظ مي كنند.

به گزارش ايرنا در گوشه گوشه اين شهرستان سنت هايي ويژه نوروز نهفته است كه هنوز بازارش داغ است و زنان و مردان آن در تكاپو هستند تا اين سنت ها را كه نويد سالي نو را مي دهد، همچنان زنده نگه دارند.
قاشق زني، كوسه گلين، فالگوش، فال كوزه چهارشنبه آخر سال، تن پوش و موسيقي و رقص، تُخ تُخ، حاجي فيروز، كارت تبريك، رسم تعويض لباس، سفره هفت سين و سنت هاي متفاوت شب عيد از جمله آيين هايي است كه برخي از اين سنت ها در ملاير هنوز زنده است و با شنيدن صداي حاجي فيروز شور و حال عيد چندين برابر مي شد و همراه با صداي شاد و دلنشين حاجي فيروز آواز سر مي دهند: «حاجي فيروزه، سالي يه روزه، حاجي فيروز اومده، آتيش افروز اومده...».
صداي حاجي فيروز گويي در كوچه پس كوچه هاي شهر آميخته شده و شادي را براي مردم به ارمغان مي آورد.
شنيدن صداي ترقه بازي بچه ها در كوچه و خيابان، بوي پختن كلوچه، نان تيري و ليواني و صحنه شستن فرش ها در كوچه هاي شهر و روستا و حتي در دهانه قنات ها، آويزان كردن فرش هاي شسته شده بر سر ديوارها، ايوان ها و بام ها و جمع آوري چوب و كندن بوته براي شب چهارشنبه سوري و ريختن سبزه عيد همه سنت هايي است كه مردم ملاير به اصطلاح مي گويند «بوي عيد» مي آيد و تكاپويي مثال زدني سراسر شهر و روستا را فرا مي گرفت.
يك كارشناس فرهنگي درباره سنت هاي ملاير در نوروز در گفت و گو با ايرنا اظهار داشت: مردم ملاير با شروع اسفندماه و به اصلاح شب عيد فعاليت هايي را آغاز مي كنند كه همان خانه تكاني يا «گَرتِ دودَه» است و با تميز كردن منزل، شستن فرش و تعمير و رنگ آميزي منزل و دور ريختن وسايل به درد نخور، آرام آرام به فكر پختن كلوچه مي افتادند.
عليرضا گودرزي مي افزايد: هنگام پختن كلوچه يك سرمدي (افرادي همچون مادران كه كلوچه ها را مي پخدند) به تعداد بچه ها خمير كلوچه را فرم مي دادند و كلوچه مخصوصي به نام خورجين عروسك براي آنها مي پختند.
وي پختن نان محلي شاتَه يا همان لواش براي ايام عيد، شيريني هايي همچون نان برنجي، نان نخودچي، نان سه جوره، نان گل، نان پادرازي و نان تيري را سنت هاي بانوان ملايري در ايام نوروز برشمرد و گفت: امروز اين سنت ها كمرنگ شده و بانوان نان و شيريني ها را از بازار تهيه مي كنند.
گودرزي افزود: طبق سنت هاي ديرين نوروزي، ملايري ها تنقلاتي همچون كشمش، برگه زردآلو، انجيز، سنجد، و در برخي مناطق مانند سامن و دره جوزان، باسلق را خودشان تهيه مي كردند در حاليكه امروز اين تنقلات را از آجيل فروشي ها مي خرند.
وي با بيان اينكه نوع خانه تكاني افراد متمكن و فقير در محله ها و روستاها متفاوت بود بيان كرد: چند روز قبل از شب چهارشنبه سوري مردان خانه براي جمع آوري هيزم و برافروختن آتش اقدام مي كردند و هوا كه كم كم تاريك مي شد، تمامي اعضاي خانواده به بالاي پشت بام مي رفتند و ترقه بازي ها هم شدت مي گرفت و تا چشم كار مي كرد كوپه هاي آتش بر پشت بام ها روشن بود و با روشن كردن ترقه، فشفشه و كوزه جني شور و هيجاني به پا بود كه پير و جوان مي خواست خود را اين شادي سهيم كند.
كارشناس فرهنگي و نويسنده ملايري با اشاره به سنت هاي مردم اين شهرستان در شب عيد گفت: رسم برخي از مردم اين بود كه حتما براي شب عيد پلو خورشت تهيه كنند و برخي نيز رشته پلو و خورشت قورمه سبزي رسم هر ساله شان بود.
گودرزي ادامه داد: خانواده هاي «عبدالرضا گودرزي طائمه» از پدرانشان رسم داشتند پلو با خروس سياه صرف كنند، چراكه خوردن اين نوع غذا را شگون مي دانستند و هنوز هم اين رسم در خانواده شان رايج است.
وي اظهار داشت: خانواده هاي ملايري چون در ديد و بازديدهاي نوروزي انواع مغزها، شيريني و شكلات مي خوردند، رسم شان بر اين بود كه آش دوغ بار بگذارند كه امروز نيز اين سنت رسم است و عده اي نيز آش تُرش درست مي كنند.
گودرزي ادامه داد: در ايام قديم رسم بر اين بود كه در روز اول عيد همه به ديدن بزرگان شهر و آبادي مي رفتند و سپس ديگر بزرگان طايفه، قبيله و خانواده ها به ديدن روحانيان كه از اعتبار خاصي برخوردار بودند، مي رفتند و اين ديد و بازديدهاي نوروزي تا دوازدهم و حتي بعد از عيد هم ادامه داشت.

***قاشق زني مخصوص عيد
قاشق زني يكي از سنت هاي ويژه مردم ملاير در ايام نوروز بود كه هم اكنون نيز در بسياري از روستاهاي اين شهرستان زنده است.
در اين سنت، قاشق زن به صورت پوشيده و پنهان بر در خانه هاي اهل محل، دوست و آشنا مي رفت و در خانه را مي زد و مي گفت: تَق تَق تَق، صاحبخانه مي گفت: كيه؟ قاشق زن مي گفت: منم از عروسي آمده ام، برايتان تندرستي آورده ام و صاحبخانه در را باز مي كرد و چيزي به او مي داد.
قاشق زني تمثيلي بود از پذيرايي فروهرها (فرشته هاي كوچكي كه در آيين زرتشت به آن اشاره شده است)، زيرا كه قاشق و ظرف مسي نشانه هاي خوراكي و خوردن بود.
گودرزي در اين باره گفت: ايرانيان باستان براي فروهرها بر بام خانه غذاهاي گوناگون مي گذاشتند تا از اين ميهمانان تازه رسيده پذيرايي كنند و چون فروهرها پنهان و غير محسوس اند، كساني هم كه براي قاشق زني مي رفتند، سعي مي كردند روي بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجيل را مخصوص فروهرها مي دانستند، دريافت شان را خوش يمن مي دانستند.
وي بيان كرد: در برخي نواحي ايران همانند همدان افرادي نذر مي كردند كه اگر بيماريشان خوب شود، يا بهارشان سياه بهار نشود، هفت سال در شب چهارشنبه سوري قاشق زني كنند و آنچه را از اين راه به دست مي آورند، نذر خود را هم به آن افزوده و با پختن غذايي، بين اهالي و اقوام و فقرا تقسيم مي كردند.
وي يادآور شد: ته ديگ اين غذا را هم جلوي ناودان مسجد مي گذاشتند، چراكه معتقد بودند باران آور است و ثواب هم دارد و در عين حال اين كار نوعي پذيرايي از پرندگان بود.

***رسم تعويض لباس كهنه و نو
نزديك سال نو و عيد كه مي شد مردم ملاير بويژه ثروتمندان براي بچه هاي خود لباس نو مي خريدند و هنگام تعويض لباس نو و كهنه مادر آواز مي خواند:
اينِ بَدِري و هِزاري
كُهنشه بَدي به زاري
به زارِ اولِ باهاري
بدين معني كه هزارها از اين نوع لباس ها را پاره كني و كهنه آن را بدهي به زاري و به يك زار (ژنده پوش و تهيدست) اول بهاري و كنايه از اين دارد كه خداوند به تو بدهد و تو هم پيوسته به فقرا بدهي.
گودرزي سنت تعويض لباس كهنه و نو را رسمي نيكو براي كمك به فقرا و همنوع و آموزش اين سنت به فرزندان دانست و گفت: مادران ملايري هر سال هنگام تعويض لباس نو و كهنه براي كودكان مطالبي را با آهنگي دلنشين زمزمه مي كردند.
اين كارشناس فرهنگي با بيان اينكه تا زمان بزرگ شدن تصوير و نقش فقرا، ضعفا و كمك به همنوع از ذهن كودكان پاك نمي شد افزود: امروز تعداد زياد مدارس بزرگ وقفي در اين شهرستان و ديگر موسسه هاي خيريه در اين شهر مرهون همين سنت پسنديده و جمله هاي عاميانه و بي تكلفي است كه فراموش شده اند.

***فالِ كوزه چهارشنبه سوري
گودرزي ادامه داد: فال كوزه سنتي است كه زنان ملايري در چهارشنبه آخر سال دور هم جمع مي شوند و آن را راه مي اندازند.
وي بيان كرد: اين سرگرمي مختص چهارشنبه آخر سال نيست و چنانچه در ساير فصل سال فرصتي براي بانوان محله دست مي داد، بساط فال كوزه را راه مي انداختند.
گودرزي گفت: در روستاي پيرسواران ملاير رسم بر اين است كه اهالي روستا چهارشنبه ماه صفر را چهارشنبه سوري مي گرفتند و مراسم آتش بازي انجام نمي شد و مهره تاسي داشتند.
كارشناس فرهنگي ملاير بيان كرد: در سنت نوروزي فال كوزه بانوان، دختران و پسران جوان يك دكمه، مهره يا چيزي براي خود انتخاب مي كردند و عصر روز شنبه هفته منتهي به چهارشنبه سوري در خمره اي كوچك با چهار قفل شبيه قفل كوزه به نام قيفله، مي انداختند و عصر روز چهارشنبه در خانه يكي از همسايه ها جمع مي شدند و ضمن نوشيدن چاي و قليان كشيدن و تفريح، از بچه نابالغي مي خواستند تا مهره ها را درآورد و قبل از درآوردن هر مهره شعري خوانده مي شد و نسبت به نيت صاحب مهره آن را تفسير مي كردند.

***فالگوش
در شب چهارشنبه سوري كساني كه آرزويي داشتند، به ويژه دختران دَم بخت يا زنان در آرزوي فرزند، سر چهار راهي كه نماد گذار از مشكل بود، مي ايستادند، نيت مي كردند و به گوش مي ايستادند و گفت و گوي اولين رهگذر را پاسخ نيت خود مي دانستند.
گودرزي در توضيح اين سنت نوروزي افزود: عده اي هم كليدي را كه نماد گشايش بود زيرپا مي گذاشتند، نيت مي كردند و به گوش مي ايستادند و گفت گوي اولين رهگذر را پاسخ نيت خود مي دانستند و آنها در حقيقت از فروهرها مي خواستند كه بستگي كارشان را با كليدي كه زيرپا داشتند، بازگشايند.
سفره هفت سين نيز يادگاري از دوران كشاورزي و تبلوري از باورها، آرمان ها و روياهاي دلنشين نياكان ما در استقبال از سالي نو و پربار و پر بركت است و نمادي الهام گرفته از طبيعت، مذهب و يادگاري از دوره هاي دور دست تاريخ كهن ايران زمين كه در گنجينه فرهنگي ايراني حفظ شده است و از ديرباز تاكنون مردمان هر ديار نسبت به چيدن سفره هفت سين در نوروز اقدام مي كنند.
سفره هفت سين در ملاير همچنان رواج دارد و چيدمان اين سفره بستگي به سليقه بانوي خانه دارد.
ملايري ها از گندم، گاودانه، عدس، ماش و چنانچه مي خواستند سبزه بر كوزه سفالي سبز شود، از تَرَتيزك و تخم كنجد سياه استفاده مي كردند و امروز هم اين سنت رواج دارد.
كارشناس فرهنگي ملاير تُخ تُخ را از ديگر سنت هاي ديرين ملاير در عيد نوروز عنوان كرد و گفت: در شب عيد نوروز جوانان شال، سطل و طناب برمي داشتند و به پشت بام خانه همسايه ها و اقوام مي رفتند.
گودرزي ادامه داد: از پشت بام بعضي خانه ها سطل را با طناب به حياط خانه ها آويزان مي كردند يا اگر اتاق روزنه اي داشت، شال را درون خانه مي انداختند و با گفتن تُخ تُخ با خواندن ترانه اي كه معمولا به صورت دعا به جان صاحبخانه و افراد خانواده اش است، از او طلب تخم مرغ يا هديه اي مي كردند.
وي ادامه داد: اگر صاحبخانه بادام، گردو، نخودچي كشمش، تخم مرغ بويژه تخم مرغ رنگي يا شيريني، قند، چاي يا پول داشت در سطل مي گذاشت و چند بار آن را تكان مي داد تا بالا بكشد و برود.
گودرزي بيان كرد: اگر تُخ تُخ با شال انجام مي شد، اين هدايا را در شال مي گذاشت و آن را گِرِه مي زد و چندبار آن را تكان مي دادند تا فرد متوجه شود و شال را بالا بكشد و به خانه ديگر برود.
وي بيان كرد: گاهي اوقات در شهر اگر چيزي در شال يا سطل نبود، به حال صاحبخانه نفرين كرده و فرار مي كردند، اما در روستا چنين حركت ناپسندي نبود.

***كوسه گلين
آيين نمايشي «كوسه گَلين» يا «كوسه برنشين» نيز يكي ديگر از سنت هاي ديرين مردم ملاير در عيد نوروز است كه به نسل حاضر رسيده و با آمدن بهار و رفتن سرماي زمستان، بازيگران كوسه گلين در مدح رسيدن بهاري دوباره، شعر مي خوانند.
كارشناس فرهنگي ملاير در اين رابطه اظهار داشت: در اين آيين كه از چند روز مانده به نوروز آغاز مي شود، يك نفر با سر و صورت سياه شده، پوستين وارونه برتن، كلاه بوقي بر سر و زنگوله به پا مي كند و با هيبتي عجيب در نقش كوسه كه نماد عدم زايش است با ساز و دهل وارد روستا مي شود و پاي كوبان و ساز زنان، آمدن بهار را به روستاييان نويد مي دهد.
گودرزي توضيح داد: يك فرد ديگر نيز با هيبتي زنانه در نقش همسر كوسه يا همان «گلين» با دامن نمدي رنگارنگ با توبره اي در دست به راه مي افتد و كوسه را در اين كار همراهي مي كند، به گونه اي كه در برخي روستاها كوسه و زنش با ساز و دهل وارد مي شوند و بچه ها به دنبال آنها راه مي افتند.
او گفت: كوسه و گلين به هر خانه اي كه درش باز بود، بويژه خانه اعيان و اشراف وارد مي شدند و در محوطه حياط شروع به حركت هاي جالب، خنده دار و رقص و پايكوبي مي كردند و در مدح بهار شعر مي خوانند، صاحبخانه ها نيز در حد وُسع و طبع خود كمكي نقدي و يا جنسي به آنها مي كند.
با اين حال در دنياي مدرنيته، سنت هاي نوروزي كه بر تاريخ كهن اين ديار نقش بسته و پيام آور شادي و زندگي دوباره مردمان ملاير شده اند، پايان سردي را آواز مي دهند؛ سنت ها و آيين هايي ريشه دار كه در حال رنگ باختن و گوشزد كردن ديرينگي ايرانيان در هر كوي و بزرن است ... .
7528**2090
۰ نفر