۲۴ شهریور ۱۳۹۷، ۹:۲۶
کد خبر: 83033432
T T
۰ نفر
مجازی- رسانه ای شدن سیاست؛ فرصت یا تهدید - حسین دیوسالار*

تهران - ایرنا - از جمله ویژگی های قابل توجه در جامعه ایران سیاسی بودن جامعه و واكنش و حساسیت بالا و حداكثری نسبت به تحولات، اخبار و اطلاعات در تمامی سطوح است.

از جمله ویژگی های قابل توجهی كه بسیاری از تحلیل گران مسائل اجتماعی در مورد جامعه متنوع ایران و بسیاری از ایرانیان برمی شمرند و البته می توان آن را تا حدود زیادی هم مثبت تلقی كرد، سیاسی بودن جامعه و واكنش و حساسیت بالا و حداكثری نسبت به تحولات، اخبار و اطلاعات در تمامی سطوح است.
می توانیم نمونه هایی از مردم كشورهای مطرح و حتی توسعه یافته ای را مثال بزنیم كه مهمترین مقامات خود را حتی نمی شناسند و از تحولات عمده در حوزه سیاسی و پیرامونی خود بی اطلاع هستند، اما در ایران و در سطوح مختلف مردم با هر رویكرد، شغل و گرایشی، بخش عمده ای از مسئولان نه چندان مطرح را می شناسند و از كوچك ترین تحولات و اخبار داخلی و بین المللی مطلع هستند، این سئوال بزرگ را در پیش رو قرار می دهد كه آیا این ویژگی یك فرصت قلمداد می شود یا تهدید خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران در پی انقلاب مردمی خود به عنوان نظام مردم سالار دینی در شرایطی تاسیس شد كه در نظام دو قطبی تنها وابستگی به یكی از دو بلوك شرق و غرب متصور بود و همگی باید به این دو اتكاء می كردند و در دسته بندی یكی از این اطراف قرار می گرفتند و به طور مثال در چكسلواكی آن دوران كه به شوروی وابسته بوده است، تحركاتی استقلال طلبانه مطرح شد با شدت از سوی بلوك شرق سركوب و به این تصورات پایان داده شد و این شرایط در بلوك دیگر هم به وقوع می پیوست.
اما از همان روزهای ابتدایی انقلاب، این كه جامعه باید سیاسی باشد و در جریان كلیه امورات قرار داشته باشد تقویت گردید تا فرصتی باشد برای مشاركت حداكثری و بی تردید این مهم محقق شد و شاهد هستیم كه این توجه درحوزه های سیاسی و جریانات عمومی كشور در افكار عمومی در بالاترین سطح خود محقق شده است و این فرصت مغتنمی بود برای نظامی متكی به مردم، بر اساس دیدگاه و نظر آنان و خواستار تحقق همراهی و پشتیبانی حداكثری جامعه و بی تردید نمی توان انتظار داشت از جامعه كه در جزئی ترین موضوعات ورود نداشته باشد اما حمایت حداكثری را ارائه نماید.
لذا روز به روز بر این روحیه و سنت سیاسی بودن افزوده شد و این روند تا زمان تحولات بی نظیر در عرصه های مجازی و رسانه ای ادامه داشته و دارد و به تظر می رسد كه روز به روز هم بر دامنه آن افزوده می شود.
اگر در روزگارانی باید خبری در روزنامه یا تلویزیون و رادیو مشاهده و مدتی هم لازم بود تا جزئیات بیشتر آن به دست می آمد، اما امروز در گوشه - گوشه كشور و جهان و در كسری از ثانیه، اتفاقی مهم قابل مشاهده، خطای فرد و مسئولی رصد، سخن فردی ناشناخته و نه چندان خاص تیتر یك، زد و خورد مختصری برای موضوعی كاملا شخصی به نقطه توجه عمومی مبدل می گردد و بر این روند و دامنه آن نیز هر روز افزوده می شود.
مثال روشن تر را می توان در ماه های اخیر در رسانه های مجازی به وضوح مشاهده كرد كه تبدیل به تنش و نگرانی جدی شد در حالی كه مبتلا به بخش عمده ای از جامعه هم نبود و این كه ارز مسافرتی گران شده و به واقع چند درصد از اقشار آسیب پذیر، دهك های پایین جامعه، مردم كوچه و بازار و ... در زندگی خود از ارز مسافرتی برای سفر به تركیه، اروپا، گرجستان، ارمنستان و .... استفاده می كردند و آیا غیر از این است كه بخش عمده ای از مسافران خارجی را افرادی تشكیل می دهند كه این تفاوت قیمت چندان تاثیری در روند عمومی زندگی آنان نخواهد داشت، اما اثرات این رسانه ای شدن در ابعاد وسیع حتی خانواده ای را در روستایی از این كشور دچار نگرانی كرده است و از این دست اخبار و اطلاعات در زمینه های متنوع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به وفور یافت می شود.
تایید یا رد این تصمیم در افزایش نرخ ارز مسافرتی مد نظر این نوشته نیست، تنها مقایسه تاثیر این موضوع در ابعاد وسیع در جامعه با واقعیتی است كه ارتباط چندانی هم به درصد بزرگی از مردم پیدا نمی كرد و در واقع فارغ از این كه این تصمیمات و رویدادها درست یا اشتباه هستند، آیا تاثیرات آن در جامعه منطبق با آنچه باید باشد هست.
البته این مهم اگر در كشوری با مردمی نه چندان حساس به تحولات روی می داد شاید با نگاه آگاهی بخشی و اطلاع رسانی، مثبت هم بود، اما در میان مردمانی كه حساسیت های فراوانی داشته و به عنوان كنش گران فعال، واكنش های جدی در قبال اخبار و اطلاعات از خود نشان می دهند، آیا می توان این روند را تنها از نگاه آگاهی بخشی و اطلاع رسانی تحلیل كرد؟
البته تردیدی وجود ندارد كه سیاسی بودن و توجه به تحولات در نظام مردم سالار دینی ضرورتی انكارناپذیر خواهد بود و اگر این مدل برای رصد و پایش تحولات و ایجاد زمینه شفاف سازی را فراهم نماید، می تواند پسندیده هم باشد اما حد و اندازه این مهم تا كجاست؟
شاید بتوان این گونه گفت كه در كمتر كشوری می توان مردمی با این میزان از سیاسی بودن در تمامی سطوح با چنین گستردگی تبادل اطلاعات و اخبار در فضاهای رسانه ای و مجازی آن هم از نوع سیاسی مشاهده كرد و در برخی كشورهایی كه از این فضاها نیز برای تبادل رسمی و غیر رسمی بهره می برند می توان قواعدی را مشاهده نمود تا از بروز تنش ها، بحران ها و مهم تر از همه امنیت روانی و آرامش جامعه محافظت نماید.
هر كانال و گروهی با كمترین پروتكل های مورد نیاز، به اطلاع رسانی و تنظیم اخبار و اطلاعات و نشر آن پرداخته و با یك تیتر، جامعه را دچار سردرگمی و بحران می كند.
خبر دادن از مذاكرات پشت پرده، بریده شدن گوش یك كودك، درگیری یك مامور با مردم، واگذاری فلان بخش كشور به خارجی ها، ارائه یك دیدگاه مرموز در مورد اقدامی كه دشمن می تواند در فلان موضوع و نقطه به انجام رساند و هزاران و میلیون ها از این دست رد و بدل شدن اطلاعات، آیا فرصتی برای ارتقای سطح آگاهی است یا تهدیدی برای امنیت و آرامش افكار عمومی و تصمیم گیری دقیق و درست.
این كه هر چیزی و هر موضوعی را دستاویزی برای زرد نویسی و دم دستی بودن تلقی كرد می تواند ضربات جدی را به دنبال داشته باشد و فرصت را به تهدیدی جدی مبدل نماید، هر چند كه تاكید شد توجه به این مهم در جامعه ای تا این اندازه سیاسی هم انكارناپذیر است.
به نظر می رسد كه باید برای تبادل اخبار و اطلاعات در سطوح مختلف، نقشه و طرحی وجود داشته باشد و تا جایی كه منحصر در آگاهی بخشی و اطلاع رسانی است بی تردید پسندیده خواهد بود و در جایی كه مرتبط با تصمیم سازی و تصمیم گیری است و از حوزه تخصصی خارج می شود یعنی فضای بررسی و كارشناسی را به فضایی احساسی و بالاجبار تصمیم گیری منطبق با این فضا را موجب می گردد و این یعنی همان ذبح تصمیم راهبردی و بنیادین در برابر تصمیمی مقطعی و موقت.
بی تردید رسانه و این روزها، شبكه های اجتماعی ركن چهارم دمكراسی آن هم در كشوری چند صدایی و متكی به مردم محسوب می گردد و اگر توجه داشته باشیم كه یكی از مولفه های قدرت همانا رسانه ها خواهند بود بنابراین توسعه و گسترش آن در افزایش قدرت موثر می باشد و از اهمیت آن نمی توان غفلت نمود كه شاید به دلیل جایگاه ارزشمند رسانه ها و به ویژه شبكه های اجتماعی است كه رهبر معظم انقلاب در بیانات مكرر خود بر این مهم و نقش آفرینی ان تاكید داشته و دارند.
توجه جدی باید به این معطوف گردد كه تا كجا این مولفه قدرت فرصت و در چه نقطه ای تهدید محسوب می گردد و راه حل منطقی برای تعیین این میزان كجا خواهد بود.
تمامی كارشناسان و متخصصان علوم اجتماعی، رسانه را مهمترین عامل در فرهنگ سازی و ایجاد جریانی تاثیر گذار در بهبود رفاه و در صورت استفاده مثبت و نظام مند، عامل تقویت انسجام داخلی، آرامش روحی، ارتقاء امنیت و آرامش عمومی و خدمات اجتماعی، فرهنگ سازی و ... می دانند و چنین فرصتی را در هیچ گزاره قابل توجه دیگری به غیر از فضاهای مجازی و رسانه ها به این اندازه نمی توان یافت.
این نكته مهم را نباید از نظر دور داشت كه آیا رسانه ها و به ویژه فضاهای مجازی و شبكه های اجتماعی نیازمند نوعی سیاستگزاری هستند و یا این كه خود سیاستگذار شده اند و به تعبیری دقیق تر در برابر سیاستگذاری ها به مقابله برخواسته اند.
متخصصان رسانه ای معتقدند كه شبكه ای شدن جامعه، انعطاف، تغییرات سریع و پیش بینی نشده در نقش ها، همه و همه ویژگی های امروز جهان تلقی می گردد و همین امر ضرورت تفكیك و توجه به سیاست گذاری در حوزه های مرتبط را در راستای امنیت و آرامش روحی و روانی جامعه خاطر نشان می سازد كه این مسیر البته نه به معنای ایجاد قواعد و آیین نامه ها و تشدید نظارت ها، بلكه صرفا فرهنگ سازی در این عرصه هاست كه كمتر مورد توجه قرار می گیرد.
درگذشته و به طور نوبه ای شاهد توصیه ها، برنامه ها و تولیداتی در شناساندن آثار تخریبی اطلاع رسانی غیر واقعی و غیر سازنده و امكان ایجاد شرایطی پیش بینی نشده برای فرد فرد و یا كلان جامعه بوده ایم و اما این فرهنگ سازی برای نحوه بهره مندی از این فرصت بیش از گذشته مرد غفلت قرار گرفته و تقریبا هیچ حوزه ای مصون از توجه رسانه ها و فضای مجازی نیست و لذا باید یكی از مهمترین مولفه های قدرت با فرهنگ سازی لازم به فرصتی همیشگی و بزرگ تبدیل شود.
رسانه به عنوان مولفه قدرت از سویی می تواند فرصت توسعه و ارتقای در همه زمینه ها و از جمله علم و فرهنگ باشد و از سوی دیگر در بهره مندی غیر منطقی، می تواند تهدیدی جدی قلمداد گردد و یقینا باید استفاده از این فرصت و دوری از آن تهدید را مورد توجه جدی قرار داد و از سیاسی كردن همه چیز و سیاست مجازی – رسانه ای پرهیز كرد.
* دكترای جامعه شناسی سیاسی
۰ نفر