در حالي كه دونالد ترامپ براي چندمين بار در هفته گذشته با نوشتن توئيتي از تمايل خود براي مذاكره با ايران سخن گفته و بهزعم خودش توپ را بار ديگر به زمين ايران پرتاب كرده، يك روزنامه رژيم صهيونيستي مدعي شده است روحاني و ترامپ قرار است در حاشيه نشست مجمع عمومي ملل متحد در سپتامبر سال جاري ميلادي(مهرماه) با يكديگر ديدار كنند. به گزارش «عصرايران» روزنامه «معاريو» به نقل از يكي از مقامات سازمان ملل در نيويورك مدعي ديدار احتمالي بين سران آمريكا و ايران در حاشيه نشست مجمع عمومي ملل متحد در نيويورك شده است.
اين خبري است كه در روزهاي اخير منتشر شد و مورد بررسي تحليلگران و سياستمداران قرار گرفت، همچنين واكنشهاي متعددي را در محافل رسانهاي برانگيخته است. مجيد تختروانچي، از مذاكرهكنندگان هستهاي ايران در اظهاراتي، ديدار روحاني و ترامپ را با توجه به برگزاري نشست مجمع عمومي سازمان ملل در مهرماه سال جاري دور از انتظار توصيف كرده و اين مساله را مطرح كرد كه نبايد براي مردم انتظار بيهوده ايجاد كرد. با توجه به اين مباحث، «آرمان» با دكتر علي بيگدلي، كارشناس مسائل بينالملل گفتوگويي داشته است كه ميخوانيد.
**همانطور كه ميدانيد مهمترين مساله در روزهاي اخير مذاكره ايران و آمريكاست. با توجه به برگزاري نشست مجمع عمومي سازمان ملل متحد در مهرماه سال جاري و حضور رئيسجمهوري ايران همانند سالهاي گذشته در اين نشست، مجيد تختروانچي، از مذاكرهكنندگان هستهاي ايران در اظهاراتي گفته است كه نبايد انتظار ديدار روحاني و ترامپ را در حاشيه نشست مجمع عمومي داشت؛ نظر شما در اين زمينه چيست؟
متاسفانه بسياري دوستان و همكاران بنده در مورد مذاكره با آمريكا، اظهاراتي را بيان ميكنند كه اصل مذاكره قابل رد كردن نيست، بنده نيز اين نظر را ميپذيرم. اما دليل عمدهاي كه مقامات ايراني حاضر به مذاكره نيستند، سطح انتظارات متنوع آمريكا از ايران است. نبايد اينگونه تصور كرد كه مذاكره ايران و آمريكا با احوالپرسي ساده شروع و پايان يابد. چون مقامات ما به خوبي ميدانند آمريكا چه انتظاراتي از ايران دارد و هيچكس به اين موضوع مهم توجه نميكند كه بيشترين انتظار آمريكا از ايران، حول محور اسرائيل ميچرخد. دو مساله در اين مورد وجود دارد؛ مسائلي كه درباره حضور ايران در منطقه گفته ميشود يك طرف قضيه است و در طرف ديگر، آمريكا ميخواهد تكليف ايران را در ارتباط با اسرائيل روشن كند. بنابراين، اين سطح از انتظارات بسيار بالاست.
به همين دليل مقامات ايران با توجه به گذشته و آگاهي كه نسبت به اين انتظارات نامعقول دارند ميگويند آمريكا قابل اعتماد نيست. اما مساله اين است كه بهتر است دلايل اصلي عدم مذاكره با آمريكا به مردم گفته شود تا مردم بهخاطر ندانستن موضوع يا بخشهاي مهم موضوع در حالت خوف و رجاء قرار نگيرند. بايد به مردم توضيح داده شود كه چرا آمريكا قابل اعتماد نيست. البته هيچ كشوري در دنياي سياست بينالملل قابل اعتماد نيست؛ آيا روسيه قابل اعتماد است؟ اكنون مشاهده ميكنيم كه روسيه در نتيجه اختلافاتي كه بين كانادا و عربستان بهوجود آمده، جانب عربستان را گرفته است.
به دنبال اين قضيه، سخنگوي وزارت خارجه روسيه گفته است كه كانادا حق ندارد در مسائل و سنتهاي داخلي كشوري مداخله كند. در واقع حقوق بشر آمده تا اين سنتها را در كنار هم بگذارد. بنابراين كشورها اينگونه رفتار ميكنند، چون به دنبال منافع ملي خود هستند، بسياري از مسائل براي آنها اهميت ندارد. بايد گفت كه هيچ كشوري قابل اعتماد نيست به دليل اينكه همه كشورها به دنبال حفظ منافع ملي خود هستند.
مشكل ايران با آمريكا بر سر اين دو مساله فوق است. به علت همين مسائل، مقامات ما نميتوانند به آساني وارد مذاكره با آمريكا شوند، چون كار سختي است و روي اين همه هزينه كه ايران طي 40 سال پرداخته، نميتوان پا گذاشت و آن را رها كرد. متاسفانه آقاي دكتر ظريف، وزير امورخارجه در شرايطي قرار گرفته است كه ناچار است همان حرفها را تكرار كند، اما بايد در نظر داشت كه گفتن اينكه آمريكا قابل اعتماد نيست به تنهايي كفايت نميكند.
**در اين مورد خاص چه الزاماتي را بايد درنظر گرفت؟
پيشنهاد بنده اين است كه اگر قرار باشد بالاخره چنين مسيري انتخاب شود، بايد در دو مرحله صورت گيرد. بدينگونه كه يك مرحله ملاقات و مرحله دوم مذاكره. در ملاقات اوليه، ايران بايد نقطه نظرات خود را ارائه دهد. اگر توانستيم به يك نقطه مشتركي برسيم، وارد مذاكره ميشويم. به اعتقاد بنده، اگر قرار است اقدامي هم بشود به نظر من ابتدا ملاقات مطرح شود، نه مذاكره. بعد از ملاقاتي كوتاه، ميتوان وارد مذاكره جدي شد. بنابراين، اين پيشبيني گمراهكننده نيست. ولي تا حدودي ميتوانيم تلاش كنيم چون سياست به معناي مذاكره و معامله است.
**باتوجه به اينكه ترامپ، شخصيتي غير قابل اعتماد دارد و خروج از توافقنامههايي همچون معاهده نفتا، معاهده تغييرات آب و هوايي پاريس، شوراي حقوق بشر و در نهايت توافقنامه بينالمللي برجام را در كارنامه سياسي خود طي يكسال و نيم گذشته دارد، آيا ميتوان با دولت ترامپ كه يكبار از توافق با ايران خارج شده است، وارد مذاكره شد؟
در مصاحبهاي گفتم كه برجام يك قرارداد نبود كه تبديل به قانون شود. ما در يك شرايطي شتابزده برجام را امضا كرديم و آقاي ظريف در سومين يا چهارمين ديداري كه با جان كري، وزير امورخارجه سابق آمريكا داشتند، گفتند كه مذاكرات ما فقط مربوط به مسائل هستهاي است و ما در مورد هيچ موضوع ديگري مذاكره نخواهيم كرد. جان كري نيز از اين قضيه بسيار استقبال كرد به ويژه اينكه آمريكا مسائل ديگري با ايران دارد و در مقابل ايران اختلافاتي كه با آمريكا دارد، پنهان بماند تا در زمان معين به آن پرداخته شود كه اكنون آن زمان معين فرارسيده است.
بنابراين خروج ترامپ از قرارداد را ميتوان اينگونه مورد بررسي قرار داد كه اين قرارداد، يك توافق بين دو طرف بوده كه به تاييد كنگره آمريكا نرسيد تا در نهايت تبديل به قانون شود. اين نقصي بود كه در برجام ما بود و هيچكس نيز به اين نقص اشاره نميكند كه مقامات ايران به دليل شتابزدگي به اين نقص توجه نكردند. فقط ميخواستيم از زير بار سنگين تحريمها خارج شويم. بايد پافشاري ميكرديم كه اين قانون هم در مجلس ما و هم در كنگره آمريكا به تصويب برسد و تبديل به قانون شود تا آقاي ترامپ نتواند از قدرت اجرايي خود استفاده كند و از برجام خارج شود.
منبع: روزنامه آرمان؛ 1397،5،21
گروه اطلاع رساني**2059**2002
![«مذاكره» عين سياست و معامله است «مذاكره» عين سياست و معامله است](https://img9.irna.ir/old/Image/1397/13970521/82998199/N82998199-72486434.jpg)
دليل عمدهاي كه مقامات ايراني حاضر به مذاكره نيستند، سطح انتظارات متنوع آمريكا از ايران است. چون مقامات ما به خوبي ميدانند آمريكا چه انتظاراتي از ايران دارد و هيچكس به اين موضوع مهم توجه نميكند كه بيشترين انتظار آمريكا از ايران، حول محور اسرائيل ميچرخد.