۱ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۱۵
کد خبر: 82640784
T T
۰ نفر

شرافت طبابت - كاظم شاملو*

۱ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۱۵
کد خبر: 82640784
شرافت طبابت - كاظم شاملو*

مرد با تعجب به دهان منشي دكتر نگاه مي كرد و خانم منشي هم كه خيلي تند حرف مي زد و معلوم بود كه وقت زيادي براي چانه زدن ندارد، مي گفت: تازه اين تعرفه پارساله اگه 25 درصد اضافه بشه به جاي 550 هزار تومان بايد حدود 700 هزار تومن بپردازيد.

مرد كه از سرو وضعش معلوم بود كارگر است و درآمد بالايي ندارد به منشي گفت: مگه مي خواد چكار كنه يه دندون پركردن چيه كه اين همه هزينه بايد بدم اين حقوق يه ماه من مي شه.
منشي نگاه معني داري به مرد كرد و گفت: آقا شما انگار از قيمت ها خبرنداري، مي گم تازه اين با تعرفه پارساله؟
مرد به همسرش كه از درد دندان به خود مي پيچيد نگاهي كرد و از سر استيصال به همسرش گفت: بابا بكن بندازش دور من 550 هزار تومن از كجا بيارم.
زن بدون اين كه كلامي به زبان بياورد با نگاهي معني دار به همسرش فهماند كه قبول كرده است.
مرد به منشي دكتر گفت: نمي خواد پرش كنه، بكشش.
منشي دكتر به مرد گفت: الان ديگه كسي دندون خرابو نمي كشه اون مال قديما بود كه دندون خرابو مي كشيدن، با خودتونه براي كشيدن لطف كنيد 80 هزار تومن بدين.
مرد با چشماني گرد شده به منشي نگاه كرد و گفت: 80 هزار تومان براي كشيدن مگه غارته؟
منشي گفت: آقاي محترم قسمتي از دندون شكسته بايد آقاي دكتر جراحي كنه تا بكشش.
من كه منتظر رسيدن نوبت بودم و مجادله منشي دندانپزشك و مرد مراجع را مي شنيدم، ناخودآگاه ازدالان زمان گذشتم و خاطرات حدود سه دهه قبل جلوي چشم به حركت درآمد، طبيبي را به ياد آوردم كه مي توانست پول پارو كند اما هرگز شرافت طبابت و تلاش براي كاهش دردهاي همنوعانش را با پول معاوضه نكرد.
اوايل انقلاب بود و آن طبيب تازه از آلمان به ايران برگشته بود با همسري آلماني، خدمت طبابت را به جاي تهران در شهرهاي محروم محل تولدش در يكي از استان هاي محروم كشور آغاز كرد.
طبيب در اين شهر هماوردي نداشت، تنها دو پزشك هندي در تنها درمانگاه شهر با فارسي دست و پاشكسته اي كه طي چند سال زندگي در ايران ياد گرفته بودند، بيماران را طبابت مي كردند.
طبيب تازه نفس مطب خود را در مركز شهر و نزديكي ايستگاه قطار داير كرد و همسر آلماني اش منشي، دستيار و تزريقات چي او شد.
مدت كوتاهي نگذشته بود كه خبر ورود طبيبي ايراني به شهر و روستاهاي اطراف آن شهر محروم پيچيد و تا حدود زيادي بيماران پزشكان هندي را كاهش داد، يكي از پزشكان هندي آن شهر را ترك كرد و به كشور خود بازگشت، يك پزشك هندي هم براي بيماراني كه به تنها درمانگاه شهر مي رفتند، كافي بود.
طبيب كه از قضا خيلي هم شوخ طبع بود با انرژي و انگيزه زياد به طبابت مي پرداخت، حتي ساعاتي را كه براي استراحت به منزل مي رفت، در منزل پذيراي بيماران بود.
يكي دو سال از روزهاي آغاز فعاليت طبيب در آن شهر كوچك مي گذشت و من كه كودكي بازيگوش و شيطان بودم براي شكستگي دستم به او مراجعه كردم الان 33 سال از آن روز مي گذرد اما محبت و ملاطفت طبيب و خانم آلماني اش را از ياد نبرده ام .
ياد مي آيد كه در آن روز چند زن و مرد عشاير نيز براي درمان به طبيب مراجعه كردند، برايم خيلي جالب بود كه همسر آلماني طبيب با زبان محلي با آن بيماران صحبت مي كرد، در كنار مطب صندوقي گذشته بود و هركس به قدر توان به جاي هزينه ويزيت در آن پول مي انداخت.
بعضي از افراد مستمد كه تعدادشان نيز در آن شهر كوچك و محروم كم نبودند، هزينه اي براي ويزيت نمي پرداختند و خوب به ياد دارم كه طبيب پشت نسخه برخي بيماران كلمه رايگان را مي نوشت، بعدها متوجه شدم آخر هر ماه به تنها داروخانه شهر مي رفت و هزينه دارو اين بيماران را به متصدي داروخانه مي پرداخت.
دو سه سالي از فعاليت طبيب در شهر كوچك مي گذشت كه خبر مرگ ناگهاني او همه شهر را در بهت و حيرت فرو برد، او كه عمري را صرف درمان درد بيماران كرده بود، به يكباره راه آسمان در پيش گرفته و در جوار رحمت ابدي خالق ازلي آرام گرفت.
غرق خاطرات طبيب مهرباني بودم كه هنوز هم پس از سه دهه نام او در بين مردم ديارش به فراموشي سپرده نشده كه ناگهان صداي منشي دندانپزشك مرا از دالان زمان به سرعت عبور داد: هزينه امپلنت شما سه ميليون مي شه كه يك و پونصد اونو بايد اول بپردازيد.
منشي ادامه داد: آقاي دكتر تا چند روز ديگه سفر خارج ميرن و تا حدود يك ماه ايران نيستند، اگه مي خوايد كارتون زودتر انجام بشه همين امروز هزينه رو بپردازيد.
جمله اي را كه بالاي سر پزشكي ديده بودم در نظرم مجسم شد، ما مهمترين شغل را داريم چون سلامت شما را تامين مي كنيم.
زادروز ابن سينا، بزرگ طبيب جهان بر تمامي تسكين دهندگان آلام بشر فرخنده باد.
* رييس خبرگزاري جمهوري اسلامي استان يزد