۶ فروردین ۱۳۹۶، ۱۰:۳۶
کد خبر: 82474064
T T
۰ نفر

نوروز عنصري براي ديپلماسي

۶ فروردین ۱۳۹۶، ۱۰:۳۶
کد خبر: 82474064
نوروز عنصري براي ديپلماسي

تهران- ايرنا- ديپلماسي ايراني در يادداشتي آورده است: نوروز به عنوان عنصري براي ديپلماسي ابزاري است كه مي تواند به گفت وگوي ميان فرهنگ ها كمك كند.

بهرام اميراحمديان، استاد دانشگاه و تحليلگر مسايل اوراسيا در يادداشتي خود در ديپلماسي ايراني آورده است: گروهي از ايرانيان با امضاي نامه الكترونيكي از «بان كي مون» دبير كل سازمان ملل خواسته بودند تا «نوروز» را به عنوان يك روز آئيني در تقويم رسمي اين سازمان و نهادها و آژانس هاي وابسته به آن ثبت كند. اين نامه به ابتكار «مركز فرهنگي ايرانيان» در كاليفرنيا منتشر شد و خطاب به دبير كل سازمان ملل مي گويد كه هزاران سال است بسياري از ملت هاي جهان، نخستين روز از فصل بهار را به عنوان زمان آغاز سال نو جشن مي گيرند: «امروز هم نزديك به ۳۰۰ ميليون نفر در سراسر جهان جشن اولين روز از بهار را به عنوان آغاز سال نو كه نوروز نام دارد، جشن مي گيرند». تا روز سه شنبه دوازدهم آذر 1387 برابر با دوم دسامبر 2008 ميلادي حدود ۱۳۰ هزار نفر اين طومار را امضا كردند. در سال هاي اخير، ايران با همكاري افغانستان، تاجيكستان، جمهوري آذربايجان، ازبكستان، پاكستان، تركيه و قرقيزستان تلاش كرد تا نوروز را در فهرست ميراث معنوي يونسكو ثبت كند. سازمان ملل متحد روز اول بهار، هم زمان با آغاز جشن هاي نوروز را «روز طبيعت» نام گذاري كرده اما اين روز به نام نوروز ثبت نشده است. دومين اجلاس هماهنگي كشورهاي برگزار كننده جشن نوروز، اواسط تابستان سال 1387 در تهران برگزار شد. پرونده نوروز كه قرار بود به صورت مشترك ميان كشورهاي حوزه نوروز ارائه شود، ابتدا قرار بود توسط ايران در يونسكو به ثبت برسد؛ اما يونسكو مي گويد با تعلل اين كشور در ارائه اسناد مربوط به آن، از ثبت آن خودداري شد.

قلمرويي كه اكنون مردم آسياي مركزي در آن به سر مي برند، در گذشته مكان اصلي سكونت آريايي ها بود و اين امر موجب گسترش چشمگير سنن و آئين هاي نوروزي در ميان مردم اين منطقه شده است. هم اكنون بزرگداشت نوروز در كشورهاي آسياي مركزي و جمهوري آذربايجان و فرارسيدن آن با تعطيلي رسمي همراه است. پس از سال ها انتظار و ارائه درخواست ثبت جهاني نوروز به سازمان علمي و فرهنگي سازمان ملل متحد (يونسكو) سرانجام هشتم مهر ماه 1388 مهم ترين جشن باستاني ايرانيان به ثبت جهاني رسيد. درخواست ثبت نوروز به عنوان ميراث غير ملموس جهاني تقاضاي مشترك كشورهاي ايران، هند، جمهوري آذربايجان، ازبكستان، قزاقستان، پاكستان و تركيه بود.

ثبت جهاني نوروز با نمايندگي ۷ كشور از كشورهاي برگزار كننده اين مراسم و مديريت ايران، در ابوظبي پايتخت امارات متحده عربي انجام شد. اما در اين ميان، جاي دو كشور مهم برگزار كننده نوروز يعني افغانستان و تاجيكستان خالي بود. بر اساس گزارش ها، افغانستان به تازگي به كنوانسيون ميراث ناملموس جهاني ملحق شده و نتوانست خود را براي همكاري در اين پرونده آماده كند؛ اما به عنوان يكي از مهم ترين كشورهاي برگزار كننده نوروز سهم قابل ملاحظه اي در جهاني شدن اين جشن دارد.

نوروز همواره عيد سال نو در افغانستان بوده است؛ اما در دوره اشغال اين كشور توسط ارتش سرخ و سپس تسلط طالبان بر اين كشور، برگزاري آن با مشكلات و محدوديت هايي همراه بوده است. اما اهتمام جهاني به مسائل افغانستان و همچنين توجه به آئين و رسوم اين كشور پس از سقوط طالبان باعث شد برگزاري نوروز هم در اين كشور مورد توجه جهاني قرار گيرد و شناخت تازه اي از اين جشن باستاني به دست دهد. همچنين ديگر كشور فارسي زبان منطقه، يعني تاجيكستان هم به دليل اين كه عضو كنوانسيون ميراث ناملموس جهاني يونسكو نيست، از حضور در اين پرونده بازمانده است. به دنبال فروپاشي اتحاد شوروي و كسب استقلال كشورهاي عضو آن، تجليل از جشن نوروز به جز تاجيكستان در كشورهاي ديگر آسياي ميانه، يعني ازبكستان، قرقيزستان، قزاقستان و تركمنستان نيز جايگاه خاصي كسب كرده است. هرچند نوروز جشن ملي مردم آريايي محسوب مي شود، ولي در طول تاريخ، تجليل اين جشن در ميان مردم ترك زبان منطقه آسياي مركزي، يعني ازبك ها، قرقيزها، قزاق ها و تركمن ها نيز رايج بوده است. از جمله كشورهايي كه در ثبت جهاني نوروز همكاري كرده اند، ازبكستان است كه جمعيت زيادي از اين كشور از جمله در سمرقند و بخارا به زبان فارسي صحبت مي كنند و داراي پيوندهاي قوي و مشترك فرهنگي با كشورهاي منطقه از جمله ايران است.

در آن سوي آسياي مركزي و قفقاز يعني در كشورهاي تركيه و عراق هم كردهاي اين دو كشور نيز نوروز را جشن بزرگ خود مي دانند و آن را گرامي مي دارند. هم اكنون بزرگداشت نوروز در كشورهاي آسياي مركزي و جمهوري آذربايجان در سطح دولتي صورت مي گيرد و فرارسيدن آن با تعطيلي عمومي همراه است. دست كم بيش از 3۰۰ ميليون نفر در جهان هر ساله در آغاز بهار نوروز را جشن مي گيرند و مراسم مربوط به آن را برگزار مي كنند.

سال هاي اخير، برگزاري نوروز جنبه جهاني تري گرفته و برخي شهرهاي اروپايي نيز آن را به رسميت شناختند؛ جالب ترين آنها، سفره هفت سين در كاخ سفيد و پيام نوروزي رئيس جمهوري امريكاست. چند سالي است نوروز را رسماً شادباش مي گويد و از برگزاري آن در امريكا مباهات مي كند؛ چون به تنوع فرهنگي اين كشور،كمك مي كند.

قابليت هاي نوروز در به كارگيري به عنوان عنصر ديپلماسي در گفت و گوي ميان فرهنگي

جشن ها و آئين هاي نوروزي در خود انديشه ها و آرمان هاي انساني و يزداني به همراه دارد كه توانست پس از گسترش اسلام، از معدود آداب و رسومي باشد كه پابرجا ماند. اين آئين هاي زيباي نوروزي كه برخي در پيشواز از نوروز، برخي در ايام نوروز و برخي ديگر در بدرقه نوروز در گستره اي وسيع، بين مردمان گوناگون برگزار مي شود و دامنه آن نه تنها محدودتر، بلكه سال به سال گسترده تر شده و جمهوري هاي مستقل (بازمانده از شوروي) را فراگرفته و به عنوان جشني دولتي براي بازيابي هويت سياسي مردم و انديشه سياسي دولت ها شناخته شده است، زيبايي، شكوه، عظمت و قداست خاصي دارد. گويي اين آئين ها توانايي آنرا دارد كه ملل و اقوام گوناگوني را كه بدان باور داشته و همه ساله آن را پاس داشته و برپا مي دارند، به هم نزديك سازد. اگر اين فرض در نظر گرفته شود كه اين وظيفه را، كدام كشور يا ملتي مي تواند به انجام رساند؟

جشن هاي سال نو مسيحي صبغه ديني و مذهبي دارد، ولي همه پيروان مسيحيت چه آنهايي كه اعتقاد مذهبي و ديني ندارند و بدان پاي بند نيستند و چه مؤمنان و پيروان راستين حضرت عيسي مسيح(ع) آن را گرامي مي دارند و به عنصر وحدت بخش آنان تبديل شده است. آيا نوروز مي تواند چنين نقشي ايفا كند؟ آيا بايد آ ن را از ديدگاه مذهبي و ديني نگريست؟ اگر سال نو مسيحي كه در نيمه زمستان نيمكره شمالي و در سرماي طاقت فرسا مي تواند ميليون ها انسان را به يك حس و باور مشترك رهنمون شود، آيا نوروزي كه در آغاز بهار طبيعت همين نيم كره برگزار مي شود و خنده طبيعت دل هر موجود زنده اي را به طپش وا مي دارد، مي تواند ملل و اقوام مسلمان را از هر مذهب اسلامي از سني و شيعه، به هم نزديك سازد؟

با نگرش به بزرگي و اهميت نوروز و نقش فرهنگي گسترده آن، كه بين ملل مختلف شرق گرامي داشته مي شود، آيا مي توان از آن به عنوان يك عامل فرهنگي- سياسي براي اعمال گفتمان بين فرهنگي و ديپلماسي فرهنگي در راستاي همگرايي هاي منطقه اي، بهره گرفت؟ در غرب، نمونه هاي زيادي از آئين ها، مثل كارناوال هاي مذهبي و فستيوال هايي كه با اهداف نزديكي فرهنگ ها برپا مي شود، براي ديپلماسي فرهنگي به كار گرفته مي شود. براي نمونه، مي توان از جشن كريسمس و جشن ژانويه در سال نو مسيحي ياد كرد. در سراسر جهان مسيحيت، اين جشن ها و آئين ها گرامي داشته مي شود. با اينكه جهان مسيحيت شامل يك دين و مذاهب گوناگون است، ولي كشورها، ملل، تمدن ها و فرهنگ هاي گوناگوني را در سراسر گيتي در بر مي گيرد. آيا نوروز كه يك آئين است و سابقه تمدني آن ديرپا تر از مسيحيت است، مي تواند چنين نقشي ايفا كند؟ نوروز در ايران و چند كشور منطقه كه فرهنگ مشترك با ايران دارد، جشن گرفته مي شود؛ اما چند سال اخير، برخي ديگر از كشورها، آن را در قالب تعطيلات رسمي خود گنجانده اند و اين نماد در حال تبديل شدن به يك نماد جهاني است. جشن ها اصولاً هويت ملي و يا ديني هر ملتي را تشكيل مي دهد و هر مراسمي بيانگر علائق، سليقه ها و فرهنگ ملت و تعلقات قومي آن به شمار مي رود.

جشن ها امروزه بين تمامي اقوام مختلف برگزار مي شود و اين جشن ها در هر نقطه و منطقه اي از زمين با ديگر نقاط متفاوت است و در صورتي كه مراسمي حركت خود را از يك قالب ملي و منطقه اي آغاز و به يك نماد بين المللي تبديل شود، مي توان دليل آن را ارزش هاي مشترك انساني در آن دانست كه منعكس كننده فطرت انسان ها و تمايل آنها در كنار هم زيستن و صلح است.

عيد نوروز و جشن هاي سال نو شمسي يكي از جشن هاي مهم در بين ايرانيان است. اين جشن ها كه با آغاز فصل بهار و بيداري طبيعت آغاز مي شود، همان حركتي است كه از يك فرهنگ ملي سرچشمه گرفته و در حال تبديل شدن به يك «نماد جهاني» است. سازمان فرهنگي و هنري سازمان ملل متحد (يونسكو) در پاسخ به پيشنهاد كميسيون ملي يونسكو در ايران، سال 1383 (كنفرانس بين المللي كشورهاي حوزه نوروز در تهران كه نگارنده نيز در آن عضويت داشت) براي ثبت جهاني اين ميراث مشترك جهاني به عنوان يك ميراث بشري آغازگر ثبت جهاني نوروز شد.

نوروز عامل ديپلماسي فرهنگي

اكنون كه بيش از 25 سال از فروپاشي اتحاد شوروي مي گذرد، جمهوري اسلامي ايران در زمينه مسائل سياسي و اقتصادي در قفقاز و آسياي مركزي كه از گذشته هاي دور در حوزه تمدن ايراني قرار داشت، كنار رقباي قدرتمند منطقه اي و فرامنطقه اي نتوانست به دلخواه به برخي آرمان ها و اهداف اعلامي خود دست يابد. ايران با داشتن زمينه مشتركات عميق تاريخي و فرهنگي با اين حوزه، نتوانست در قبال زمان و هزينه هاي صرف شده، موفقيت چشمگيري به دست آورد. علت اين ناكاميابي هاي عرصه هاي مختلف فرهنگ، دانش، سياست و اقتصاد را مي توان در گام نخست، نشناختن اين حوزه هاي پيراموني تمدن ايراني دانست. نبود سياست خارجي تدوين شده (به دليل فروپاشي ناگهاني بلوك شرق) و نبود تحرك آن در دهه اول پس از فروپاشي شوروي در زمينه گوناگون و ظهور و حضور قدرت هاي فرامنطقه اي متخاصم با ايران و شركت هاي چند مليتي در اين قلمرو، كه با استفاده از مطالعات علمي ، فرهنگي ، تاريخي و سياسي عميق كارشناسان برجسته خارجي، قبل از فروپاشي تاكنون بوده است ، جاي اندكي براي بازيگري ايران به جا مانده بود. اما چون فرهنگ و تمدن ايراني در اين عرصه ها، استواري و پايداري دارد ، مي توان با تكيه بر عناصر فرهنگي، آئين ها و مراسمي كه به شكلي بر شالوده فرهنگ ايراني استوار است ، درمورد تقويت حضور اقتصادي و فرهنگي ايران در اين گستره اقدام كرد(همان گونه كه در سال هاي اخير، در ديپلماسي ايران پديدار شده است). براي نمونه مي توان از شاهنامه حكيم ابوالقاسم فردوسي نام برد كه در تمام قفقاز، آسياي مركزي و افغانستان با آن آشنايند و آن را مي خوانند؛ چه به فارسي و چه ترجمه هاي آن به زبان هاي گوناگون از گرجي، آذري، ارمني، روسي و . . . وجود دارد.
شاهنامه فردوسي، قرن دوازدهم ميلادي در گرجستان، به زبان گرجي در دربار ملكه تامار امپراتوريس گرجستان ترجمه شده است. شاهنامه در قفقاز، ارزش معنوي و تقدس دارد. مردم جمهوري آذربايجان و ارمنستان از آن الهام گرفته اند و نام هاي شاهنامه اي بين مردم به گستردگي رواج دارد. در سراسر آسياي مركزي، شاهنامه را مي شناسند؛ چون بسياري از رويدادهاي داستان هاي شاهنامه در آسياي مركزي اتفاق افتاده است. در سالن ورودي فرودگاه جديد بيشكك، پايتخت قرقيزستان، تابلوي بزرگي از سيمرغ و زال با موزائيك كار شده است. تا چند سال پيش شاهنامه از ملزومات خوانچه جهاز عروس در قزاقستان و ازبكستان بود. مراسم عيد نوروز از غرب چين تا شرق بالكان از پيرامون درياي خزر و ورارود (ماوراء النهر اسلامي و آسياي مركزي كنوني) تا شرق شبه قاره و جمهوري هاي مسلمان قفقاز و آسياي مركزي و خلاصه در بسياري از نقاط برپا مي شود.

كاركرد نمادهاي ايراني براي بازتعريف هويت و انديشه سياسي دولت هاي نوظهور

كشورهاي تازه به استقلال رسيده آسياي مركزي و قفقاز براي دولت سازي و ملت سازي نياز به تدوين تاريخي مستقل دارند. اما آنها به نيكي مي دانند تاريخ آنان بخشي از تاريخ ايران است. براي توليد انديشه سياسي دولت در روند دولت سازي، ناگزير به جعل تاريخ و تدوين تاريخي ساختگي مي شوند. از جمله از نوروز بهره مي گيرند و آن را سنتي تركي و وابسته به خود معرفي مي كنند؛ بخشي از جشن هاي نوروز را دولتي كرده و به جشني فراگير تبديل كرده اند؛ و روز 21 مارس (برابر با اول فروردين در تقويم ايراني) سراسر كشورهاي ياد شده تعطيل رسمي شده است. ترك ها در تركيه، فستيوال نوروز برگزار مي كنند و آن را سنتي تركي معرفي مي كنند.

اكنون كه ازبك ها، سمرقند، بخارا و مشاهير ايراني را مصادره كرده، منكر ايراني بودن آنها مي شوند، كتابخانه بخارا را از كتاب هاي ايراني و فارسي پاكسازي مي كنند، جلوي گسترش زبان فارسي دري ، زبان مادري مردم محلي را مي گيرند، رودكي و ناصر خسرو را تاجيك ها در تاجيكستان مصادره و از آن خود مي دانند و منكر ايراني بودن آنها مي شوند، خوارزمي آن نابغه رياضي دان را ازبك ها از آن خود مي دانند و فارابي را قزاق ها مصادره مي كنند، چرا ما آرام نشسته ايم ؟ مولوي را ترك هاي آناتولي و گاه بلخي هاي افغانستان از آن خود مي دانند، نظامي، خاقاني، خواجه نصيرالدين طوسي، فضل الله همداني، بهمن يار و صائب را سياستمداران، نخبگان علمي، فرهنگي و مورخان جمهوري آذربايجان مصادره مي كنند، آنها را ترك مي دانند، سلسله صفوي را سلسله پادشاهي آذربايجان قلمداد مي كنند، براي قلمروهاي كنوني خود تاريخ مجعول مي سازند و منكر ايراني بودن اين سرزمين ها مي شوند و كار را تا آنجا مي برند كه سلسله صفويه را سلسله اي آذربايجاني و قلمرو آن دولت را قلمرو آذربايجان مي دانند و منكر وجود قلمروي به نام ايران تا زمان سلطنت رضا شاه مي شوند. غربي ها استخري و خردادبه را عرب مي دانند؛ ابوعلي سينا را شيوخ امارات خليج فارس عرب قلمداد مي كنند. در اين زمينه چه انديشيده ايم ؟ آيا نه اينكه اينها همه در گستره جغرافيايي در سرزميني به نام «ايران زمين » زيسته اند؟ زبان آنها فارسي بوده است و آثار خويش را به زبان پارسي سروده اند؟ جغرافياي مكاني و زماني كه آنها در آن زيسته اند، ايران زمين بوده است. اگر مولوي در قونيه زيسته و آثار جاويدان خود «ديوان شمس تبريزي» و «مثنوي معنوي» را به زبان فارسي سروده، به يقين در همان قلمرو پيروان او به زبان فارسي آشنايي داشته و آن را مردم منطقه مي دانستند و از آثار آنان سود مي جسته اند. چرا در آثار مولوي، نظامي گنجوي، خاقاني شيرواني، بيلقاني و مهستي گنجوي، هيچ يك بيت يا واژه اي غير فارسي سروده نشده است؟
به تازگي ترك ها ادعا مي كنند ايراني ها مثنوي مولوي را به زبان فارسي ترجمه كرده اند! ارامنه به سوي جنوب، به ايران و به آن سوي آرارات به قلمرو ترك ها چشم دارند و نمادهاي ملي خود را در آنجا جست وجو مي كنند. كليساي سنت طاطاوس (قره كليسا) و سنت استپانوس (كليسا خرابه ) در ايران (به ترتيب در جلفا، در استان آذربايجان شرقي و ماكو در استان آذربايجان غربي ) را قلمرو ارامنه مي دانند.[1] مورخين مغرض ارمني «ارمنستان بزرگ » راه مي اندازند و شمال غربي ايران را از استان هاي آذربايجان شرقي و غربي جزو ارمنستان ترسيم مي كنند و روي جلد كتاب هاي تاريخ دبيرستان (چاپ سال 2001م.) به صورت رنگي چاپ و منتشر مي كنند؛ ديگران در باكو استان هاي آذربايجان شرقي ، اردبيل ، آذربايجان غربي ، زنجان و قزوين را جزو «آذربايجان بزرگ » مي دانند و روي كتاب تاريخ آذربايجان براي كلاس هاي پنجم (چاپ چهارم ، 2002م.) دبستان چاپ و منتشر كرده اند. از اين سري كتاب ها براي سال هاي دبيرستان نيز براي تمام سال ها به شيوه ها و مطالب نادرست ديگر نيز چاپ كرده اند.
در سراسر اين كتاب هاي تاريخ در دبيرستان ها، ايرانيان مهاجم قلمداد شده و به بسياري از شخصيت هاي ايراني اهانت شده است . در اين كتاب ها گفته شده است كه ايران و روسيه آذربايجان را دو قسمت كرده و هر كدام پاره اي از آن را بين خود تقسيم كرده اند. در جمهوري آذربايجان، كودكان را از كلاس پنجم با تحريف تاريخ شست وشوي مغزي داده و تربيت مي كنند و تا هنگام ترك دبيرستان ذهن آنها را به اين سمت و سو انباشته مي سازند كه آذري هاي جنوبي (منظور ايران ) زير سلطه فارس ها حقوقشان پايمال مي شود. وحدت دو آذربايجان در اين كتاب ها به شدت تقويت و تشويق مي شود.

كُردها آذربايجان غربي ، كرمانشاه و كردستان و ايلام را جزو «كردستان بزرگ » مي شمارند؛ افغان ها نيز هرات، مزار شريف، بلخ و خراسان ايران را «خراسان» مي نامند، ما چه كرده ايم ؟ حمله عراق به ايران، براي تشكيل حكومتي عرب در خوزستان نبايد فراموش شود. ذره ذره اين سرزمين بايستي چون مردمك چشم نگهداري و پاسداري شود و تمام اين توطئه ها با ابزارها و شيوه هاي مناسب پاسخ داده شود تا از تنبلي شير بيشه ، روبهان بر در خانه مان پارس نكنند. چرا ما حتي از چاپ يك نقشه تاريخي ايران بزرگ به زبان هاي مختلف پرهيز كرده ايم ؟ چيزي كه مي توانست پاسخگوي بسياري از اين كج فهمي ها و بي خردي ها باشد.

با اين فعاليت هاي مخربي كه صورت مي گيرد، كودكان و جواناني در كشورهاي پيرامون ما بزرگ مي شوند و نشو نما مي كنند كه آينده كشورشان را رقم خواهند زد. اگر با اين ذهنيت خطا پرورش يابند، در آينده همسايگاني پر تنش خواهيم داشت كه به ايران ادعاي ارضي خواهند داشت . براي تدوين استراتژي ملي خود، لازم است قبل از انسجام يافتن اين كج فهمي ها و به دنبال آن بروز تنش ها و اختلافات و به خطر افتادن وحدت ملي و تماميت ارضي ، مي توانيم براي اين موضوع برنامه ريزي كنيم . جمهوري اسلامي ايران اكنون ابزارهايي دارد كه در اين زمينه به كار مي گيرد. شايد در آينده نتوانيم از اين ابزارها بهره گيريم . بهتر است از هم اكنون در اين زمينه بينديشيم .

با توجه به سال ها سيطره طالبان بر افغانستان و ممنوعيت اجراي مراسم نوروز در اين كشور مصيبت زده ، چطور شد و چه فرهنگي بود كه پس از سقوط طالبان دوباره آداب، آئين ها و جشن هاي نوروزي را از نو زنده كرد و اكنون با شكوهي بيشتر از پيش برگزار مي شود؟ اين معجزه نوروز و عرفاني است كه در ذات آن نهفته است. بايد اين جوهره را كشف و از آن بهره جست. نوروز گوهرهاي نهفته بسيار دارد كه بايد آن را شناخت و از آن در ديپلماسي فرهنگي بهره گرفت.

قابليت هاي نوروز

نوروز آئيني است كهن و ماندگار با تاريخي شكوهمند كه در گستره جغرافيايي جهان ايراني از غرب چين تا آناتولي ، از شبه قاره هند و افغانستان در شرق تا بين النهرين در غرب و از سين كيانگ و آسياي مركزي در شمال شرق تا دامنه هاي شمالي قفقاز بزرگ در شمال و آسياي صغير در شمال غربي را شامل مي شود كه دور تا دور ايران زمين را به عنوان خاستگاه تمدن ايراني در بر مي گيرد.
اين آئين كهن و ارزشمند با جشن ها و مراسم ارزشمند، افزون بر ايران زمين در همه جمهوري هاي آسياي مركزي و استان سين كيانگ در غرب چين با شكوه تمام برگزار مي شود. اويغورها، تركمن ها، ازبك ها، قره قالپاق ها، قزاق ها و قرقيزها، آذري ها، ترك هاي شمال قفقاز از جمله ترك هاي دربند در داغستان ، افغان ها، تاجيك ها و كردهاي تركيه ، عراق، سوريه، تات ها، تالش ها و بلوچ هاي آسياي مركزي و قفقاز و ترك هاي آناتولي همه در باور به اين آئين شكوهمند در برگزاري آن با هم سهيم هستند و از مراسم «مير نوروزي » در قزاقستان تا كردستان عراق ، تا سبز كردن گندم در تمامي اين گستره عظيم تا پختن سمنو در جاي جاي اين قلمرو در پيشباز به نوروز باستاني، عيد نوزايي طبيعت، دگرگوني جان و تن، نبات و جماد به هم مي پيوندند و تازه مي گردند.
اين ويژگي هاي رحماني، الهي، فرهنگي و خدايي ، راز ماندگاري اين سنت از پيش از اسلام تا همين امروز، سال ها، دهه ها و سده هاي آينده است كه آئين ها، سنت ها، باورها و جشن هاي آن سرشار از معنويت، نوع دوستي، شكران نعمات الهي، دوستي، مهرباني و احترام به هم نوع و زدودن كدورت ها، پاك و تازه گردانيدن دل ها و الهي شدن قلب هاست . بي جهت نيست كه سازمان ملل متحد با پيشنهاد ايران در پي كوشش براي جهاني كردن اين ميراث مشترك بشري است .

بنا به نوشته فاضلي نوروز در سال هاي اخير، توجه بسياري از محققان در سراسر حوزه فرهنگ ايران را به خود معطوف كرده است. اين توجه از يك سو از نقشي كه نوروز در سياست ناسيوناليستي و استقلال يافتن كشورهاي تاجيكستان، آذربايجان و كشورهاي آسياي ميانه و تعارضات قومي در افغانستان دارد نشأت مي گيرد؛ و از سوي ديگر، ناشي از جهاني شدن و اهميت آئين هاي قومي در فرايندهاي جهاني از جمله مهاجرت اقوام ايراني به غرب است. اما برخلاف گستردگي نسبي اين مطالعات، اغلب آنها يا از منظر ادبي است و به ستايش نوروز و بهار اختصاص دارد، يا از منظر تاريخي است و به ريشه هاي تاريخي و اسطوره اي آن مي پردازد.
برخي نيز مطالب سرگرمي، تجاري و تبليغي است كه اغلب در مطبوعات و رسانه ها منتشر مي شود. تاكنون كمتر براي تبيين نوروز در بافت و ساختار جهان مدرن نظريه اي ارائه شده است؛ زيرا گفتمان نوروز پژوهي اساساً مبتني بر نگرشي تاريخي- ادبي و فولكلوريك است، نه انسان شناختي. از اين رو حتي مطالعات انسان شناختي اين حوزه نيز يا به همان بررسي هاي تاريخي محدود مي شود يا آنكه به گزارش هاي فولكلورشناختي در زمينه گردآوري آداب و رسوم نوروزي در مناطق مختلف، يا در لابه لاي متون ادبي و تاريخي اختصاص دارد.

نوروز يكي از عناصر فرهنگ ايراني است كه در چند دهه اخير، بيش از هر زماني، در تاريخ گذشته، به خارج از مرزهاي سرزمين ايران بزرگ يا سرزمين هاي حوزه فرهنگ ايراني - يعني آسياي مركزي، هند و كشورهاي شبه قاره - گسترش يافت. اين فرايند را مي توان فرايند جهاني شدن مجدد نوروز ناميد؛ زيرا پيش از اين نيز در دوره اي از تاريخ، نوروز گستره جهاني داشت. گرچه نوروز از جهاتي، جشني منطقه اي و سرزميني شناخته مي شود و بيش از هر چيز با نام سرزمين ايران پيوند خورده است، اما در واقعيت همواره گستره اي بيش از ايران داشت. از اين منظر مي توان دو مرحله اساسي در تاريخ نوروز را از هم تفكيك كرد. نخست، دوره باستاني كه تقريباً در تمام جهان متداول بوده است. با رواج مسيحيت، ظهور اسلام و افول دين هاي ايراني ميترائيسم و زرتشت، گستره نوروز محدود مي شود. دوم، دوره اخير كه همگام با فرايندهاي جهاني شدن و مهاجرت اقوام ايراني از ايران، افعانستان، تاجيكستان و آسياي مركزي به كشورهاي غربي و سراسر جهان، مجدد آئين هاي نوروز نيز در سراسر جهان توسط اين مهاجران برپا مي شود.[2]

نوروز اهميتي جهاني دارد. افزون بر دائره المعارف هاي فارسي، در بيشتر دائره المعارف هاي جهان مدخلي درباره نوروز وجود دارد. در دائره المعارف اسلام به زبان تركي استانبولي مدخل بزرگي درباره نوروز به قلم آر لوي درج شده است(چاپ1964م.) در جلد 25 دائره المعارف ترك (چاپ 1977م.) افزون بر مدخل عيد نوروز، درباره تركيبات نوروز، همچون: بيات نوروز، نوروز بوسه ليك، نوروز بزرگ، نوروز حجاز، نوروز حسيني، نوروز عراق، نوروز اصفهان، نوروز كوچك، نوروز نوا، نوروز پرده سي، نوروز رهاوي، نوروز صبا، نوروز عشاق، نوروز زنگوله، نوروز عجم، نوروز عرب، نوروز هارا، نوروز رومي (در فارسي نوروز آناتولي)، نوروز سلطاني و نوروز راست كه همگي اصطلاحاتي در موسيقي ترك است، توضيحاتي ارائه داده است. همچنين از نوروز راست در موسيقي عرب نام برده شده است. افزون بر آن، از اصطلاح نوروزيه كه در زمينه هديه هاي نوروزي به بزرگان از سوي پادشاهان داده مي شد و نيز قصايدي كه شعرا در ايام بهار به نام نوروزيه مي سرودند، نام برده شده است.

در سايت گوگل 1020000 مدخل درباره «Nevruz»، 500 هزار مدخل درباره «Nowruz» ، 443 هزار مدخل درباره «Norooz» به زبان انگليسي، 6590000 مورد درباره «نوروز» و 1880000 مورد درباره عيد نوروز به زبان فارسي منتشر شده است.

جمع بندي و ارائه توصيه هاي سياستي

از اهميت نوروز، افزون بر عامل همگرايي بين ملت ها و فرهنگ ها، مي توان آن را عاملي براي وحدت منطقه اي و افزايش ارتباطات فرهنگي و همچنين جلوگيري كننده از دشمني ها دانست. سرانجام نوروز به عنوان جشني جهاني در مهر سال 1388 از سوي سازمان ملل به رسميت شناخته، در تقويم جهان ثبت شد و به عنوان جشني بين المللي در سازمان ملل به ثبت جهاني رسيد.

با توجه بر آنچه گذشت، آئين هاي نوروزي در قلمرو وسيعي كه معرفي شد، پا برجاست و گرامي داشته مي شود. اين قلمرو فرهنگي، بر چند منطقه همكاري هاي اقتصادي نيز انطباق دارد كه از آن جمله مي توان به سازمان همكاري هاي اسلامي (OIC)، سازمان همكاري شانگهاي، بخش وسيعي از اوراسيا و سازمان هاي مرتبط با آن، سازمان همكاري هاي اقتصادي (اكو) و مهم تر از همه، قلمرو سه كشور هم زبان ايران، افغانستان و تاجيكستان اشاره داشت. توانمندي هاي نهفته در جوهره نوروز، براي جلب همكاري در چارچوب ديپلماسي فرهنگي براي ايران به عنوان خاستگاه نوروز بيش از همه و بيشتر از گذشته فراهم است. برگزاري نشست ها و همايش هاي مربوط به فرهنگ نوروز، نظير آنچه در كميته ملي يونسكو در تهران، سال 1383 برگزار شد، در بهره گيري از نوروز براي نزديك تر كردن ملل منطقه و همگرايي ملل و اقوام حوزه نوروز ياري رسان است.
برگزاري جشنواره هاي نوروزي و اشاعه فرهنگ نوروز از طريق تهيه فيلم هاي مستند تلويزيوني و نمايش آن از شبكه هاي ماهواره اي، به ويژه آداب و رسوم و آئين هاي زيباي آن بين نواحي مختلف ايران و در ميان اقوام ايراني از جمله: فارس زبانان، بلوچ ها، كردها، لرها، گيلك ها، مازني ها و طبري ها، خوزي ها و ديگر اقوام ايراني، از جمله: آذري ها (كه ايراني ترين اقوام ايراني و از بازماندگان آتروپاتن كهن هستند) و تركمن ها، جاذبه هاي بسياري براي نشان دادن همبستگي بين اقوام ايراني و الگوي قابل تعميم و توسعه آن به ملل منطقه دارد.
اكنون كه سازمان هاي فرهنگي و رسانه اي دولتي و خصوصي ايران توانايي پرداختن دارد، مي توان با مديريت و سازماندهي با همكاري سازمان هاي مردم نهاد ايراني و ديگر كشورهاي منطقه نوروز و نهادهاي بين المللي از جمله يونسكو از آن بهره گرفت و آن را به كار بست. سازمان هاي مرتبط با مسائل فرهنگي كشور، بايد در راستاي ديپلماسي فرهنگي، گفتمان بين اقوامي و بين فرهنگي و با توجه به استعدادهاي ملل و اقوام حوزه نوروز گام بردارند و از اين عنصر فرهنگي، آئيني، مذهبي و ديني، براي گسترش نفوذ ايران و نشان دادن دوستي ملت ايران با ملل منطقه در همگرايي بهره گيرند. ملل منطقه، اكنون بيش از هر زمان ديگري به وحدت و همگرايي فرهنگي نياز دارند و براي دوري از دايره جنگ سردي ديگر، مي خواهند با يكديگر در ارتباط باشند و از فرصت هاي همگرايي بهره مند شوند.

وقتي ملل منطقه متوجه شوند دولت و ملت ايران در راستاي همگرايي با آنان مي خواهد سياست فرهنگي پيش گيرد و در راستاي هم افزايي فرهنگي و گفتمان بين فرهنگي گام بردارد، به طور يقين نظر آنان درباره كج فهمي ايجاد شده از سوي رسانه هاي مغرض درباره ايران، كاملاً تغيير خواهد كرد.
نگارنده در ديدار با گردشگران خارجي در سراسر ايران هميشه سعي كرده است با گفت وگو با گردشگران خارجي، تفاوت ديدگاه و نظر آنان را پيش و پس از آمدن به ايران جويا شود. اغلب آنان اظهار داشتند هرگز فكر نمي كردند مردم ايران اين گونه خوب و مهمان نواز باشند. آنان مي گويند ايران برايشان بسيار جالب و صميمي بود و آرزو مي كنند بار ديگر به ايران بيايند. اين موضوع مي رساند كه براي جلب و جذب ملت هاي همسايه و اقوام حوزه نوروز براي رسيدن به همگرايي منطقه اي، نوروز قابليت هاي زيادي دارد. هرگاه در زمان برگزاري آئين هاي نوروزي بتوانيم گردشگراني را براي ديدار از كشور جلب كنيم، در اين زمينه موفقيت هاي بي شماري به دست خواهيم آورد. در اين صورت نفوذ فرهنگي ايران در منطقه و در جهان افزايش مي يابد. اين ديپلماسي فرهنگي سبب خواهد شد كشورهاي حوزه نوروز به نوعي همگرايي فرهنگي دست يابند.

در اين زمينه انجام كارهاي زير پيشنهاد مي شود:

- تأسيس سازماني مردم نهاد به نام«سازمان فرهنگي نوروز» مركب از فعالان فرهنگي كشورهاي نوروز و ثبت بين المللي آن؛

- ترغيب كشورهاي حوزه براي توليد فيلم هاي تلويزيوني درباره نوروز و مبادله اين فيلم ها براي نمايش در تلويزيون هاي كشورهاي عضو؛

- برقراري تورهاي گردشگري ارزان قيمت؛

- تسهيل در صدور رواديد؛

- سياست گزاري براي برگزاري جشن هاي مشترك و دوره اي در كشورهاي حوزه؛

- انتشار تمبرهاي مشترك يادبود نوروز؛

- برگزاري همايش هاي مشترك فرهنگي در اين زمينه؛

- گنجاندن مفاهيم و آداب نوروز در كشورهاي نوروز در كتاب هاي درسي كشورهاي حوزه؛

- تأسيس پايگاه اطلاع رساني نوروز به زبان هاي فارسي، انگليسي از سوي مردم و سازمان هاي مردم نهاد و تشويق ملت ها به مبادله اطلاعات نوروزي؛

- گنجاندن مطالبي درباره نوروز در كتاب هاي درسي؛

- معرفي نوروز به عنوان ميراث فرهنگي مشترك در پشت اسكناس هاي كشورهاي حوزه نوروز.

*منبع:ديپلماسي ايراني/6 فروردين 96
*اول*انتشاردهنده:عليرضا فرجي
۰ نفر