در ادامه اين گزارش آمده است: مراسمي براي گراميداشت او برگزار ميشود و يك هيأت كه به گفته بهرام قاسمي، سخنگوي وزارت امورخارجه، هنوز مشخص نيست در چه سطحي باشد، از طرف جمهوري اسلامي براي شركت در اين مراسم راهي كوبا ميشود.
ايران و كوبا روابط سياسي خود را به صورت رسمي از ٤١ سال قبل (آذر 135٤) آغاز كردند. سفيران دو كشور استوارنامههاي خود را تقديم كرده و در همان سال در جريان بيستوپنجمين كنگره حزب كمونيست شوروي ديدار دوستانهاي ميان هيأت نماينده حزب توده ايران و هيأت نماينده حزب كمونيست كوبا برگزار شد. همين ديدار بود كه روابط دو كشور را تيره و تار كرد. نزديكي چپگرايان مخالف محمدرضا پهلوي به كوبا به جايي رسيد كه برخي چريكهاي مخالف نظام حاكم در ايران به كوبا رفته و آموزش نظامي ميديدند؛ بههميندليل روابط ايران و كوبا پيش از انقلاب اسلامي خيلي جان نگرفت و يك سال بعد از تأسيس سفارتخانهها (١٣٥٥) قطع شد. قطع روابط نيز چندان طولاني نشد و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي از سر گرفته شد.
سفر ابراهيم يزدي، وزير خارجه دولت موقت، به هاوانا (١٣٥٧) براي شركت در اجلاس سران كشورهاي غيرمتعهد باب آن را گشود و با حمايت كوبا از انقلابيون خوب پيش ميرفت اما جنگ ايران و عراق و موضع كوبا كه به خاطر وابستگي به شوروي از عراق حمايت ميكرد از گرماي روابط كاست. بههرحال سفارت ايران در هاوانا از سال ١٣٦١ كار خود را شروع كرد و مقامات دو كشور با اتكا به مشتركات ايران و كوبا در عرصههاي سياسي در راستاي تقويت روابط گام برداشتهاند. در سه دهه گذشته سه رئيسجمهور از ايران به كوبا سفر كرده و حتي فيدل كاسترو نيز يك بار براي ملاقات با مقامات ايراني به تهران سفر كرد.
** ميهمانان فيدل كاسترو در سالهاي اول انقلاب
ديدارهاي فيدل كاسترو با مقامات ايراني از همان صدر انقلاب و به خاطر اشتراك نظرهاي موجود در راستاي مبارزه با امپرياليسم آغاز شد. در شهريور سال ٥٨ ابراهيم يزدي در هاوانا با كاسترو ديداري صميمانه داشت و يك سال و نيم بعد هيأتي از مجلس شوراي اسلامي كه به كوبا رفته بودند تا در كنفراس بينالمجالس شركت كنند، با كاسترو ديدار كردند. ناطقنوري كه آن زمان رئيس مجلس بود در كتاب خاطرات خود به اين سفر اشاره كرده و مينويسد: «در سال ٦٠ قرار شد هيأتي از طرف مجلس در بينالمجالس كوبا شركت كنند.
فكر ميكرديم هرچه تعدادمان بيشتر باشد بهتر است. در اين هيأت از نمايندگان اهل سنت، اسحاق مدني بود، از اقليت مذهبي، بيت اوشانا بود كه بعد تودهاي از آب درآمد. از خانمها، سركار خانم دستغيب بودند و چندتا شيخ و سيد و كتوشلواري كه اسامي آنها در ذهنم باقي مانده است. آقايان: سيدابوالفضل موسوي تبريزي، سيدمحمد خاتمي، اماميكاشاني، دكتر ولايتي، دكتر مهاجراني، محمدي، بشارتي، دعايي، دكتر زرگر، فخرالدين حجازي و الويري. اول خيال ميكرديم چون خود كوباييها دعوت كردهاند، پذيرايي و هتل رايگان است، لذا سه حياط بغل هم گرفتيم. روز بعد آمدند و گفتند كه اجارهاش اين مقدار است، مجبور شديم دو تا حياط را تخليه كنيم و همگي در يك حياط مستقر شويم. گاهي اوقات تا سالن اجلاس پياده ميرفتيم و براي عابرين تركيب ما جالب بود؛ يكي عمامه سفيد، يكي سياه و يك خانم چادري. مردم خيلي نگاه ميكردند.
روز افتتاح كنفرانس، ما، عراقيها و اسرائيليها كنار هم بوديم، چون براساس حروف الفبا ترتيبش را تنظيم كرده بودند. در افتتاح مراسم چند تا دختر كوچك آوردند، رقص و پايكوبي كردند و رفتند. بعد ١٢سالهها آمدند. سپس زنان و دختران جوان آمدند و دستهجمعي رقص و پايكوبي كردند. مانده بوديم چه كار كنيم. آقاي موسويتبريزي با عصبانيت و ناراحتي گفت: «گرفتار مجلس معصيت شديم»؛ با گريه گفت: «خدايا چه گناهي كرديم كه اينجا گرفتار شديم». بعد از پايان مراسم، ميخواستيم نماز بخوانيم. فكر كرديم با بهراهانداختن نماز جماعت، تبليغ اسلام و انقلاب ميشود. آمديم وسط بلوار روي سبزهها به امامت آقاي اماميكاشاني نماز جماعت برگزار كرديم. خبرنگاران خارجي ريختند فيلم و عكس تهيه ميكردند و ما هم خندهمان گرفته بود و فكر ميكرديم اين كارها، صدور انقلاب است».
محمد خاتمي نيز درباره اين ديدار با كاسترو كه در حاشيه كنفرانس بينالمجالس هاوانا انجام شد، گفته بود: «هنگامي كه در ملاقات با فيدل كاسترو از تروريست در ايران و موج ترورها كه به وسيله منافقين اين مدعيان چپروي و ترقيخواهي در ايران صحبت شد كاسترو نيز همانطوري كه ما معتقديم دقيقا اين اعمال را دسيسههاي امپرياليسم آمريكا دانست و آنها را توطئههايي كه از سوي سيا و شيطان بزرگ عليه انقلاب اسلامي ايران طرحريزي شده تلقي كرد. فيدل كاسترو در اين ملاقات گفت كه انقلاب شما منحصربهفرد است و تنها انقلابي است كه به نيروي سلاح متكي نبوده ولي بزرگترين قدرت نظامي منطقه را از پاي درآورده و اين به خاطر برخورداري شما از فرهنگ اصيل اسلامي است و خود او اقرار ميكند اين چيزي كه شما بايد قدر اين را بدانيد و سعي كنيد اين اسلام انقلابي به ديگر كشورها نيز سرايت كند شما رسالت داريد كه اين انقلاب و مايههاي اصلي آن را كه اسلام اصيل و مترقي است به دنيا برسانيد».
يك سال بعد سفارت ايران در هاوانا كار خود را آغاز كرد و در سال ٦٢، ميرحسين موسوي، نخستوزير وقت به همراه محمد صدر، محمد عادلي و محسن امينزاده به كوبا سفر كرد. در سال ٨٠ هم كه فيدل كاسترو به ايران سفر كرده بود با آيتالله هاشميرفسنجاني نيز ديدار كرد.
** دستدادن كاسترو با رهبري
اجلاس سران عدم تعهد در سال ٦٥ فرصتي شد تا آيتالله خامنهاي كه آن زمان رياستجمهوري را به عهده داشتند، در زيمبابوه با كاسترو ملاقات كنند. همان سفري كه روايت آن در كتابي با عنوان «از هراره تا تهران» منتشر شد.
در بخشي از اين كتاب به ملاقات مقام معظم رهبري و فيدل كاسترو پرداخته شده و آمده است: «كاسترو با يونيفورم مرتب نظامي، درجهها و دكمههاي طلايي به سمتِ آقاي خامنهاي ميآيد. درمقابلِ اتاق ملاقات، به همديگر ميرسند. كاسترو ميخواهد دست بدهد، اما با تعجب ميبيند كه آقاي خامنهاي به جاي دست راست، دست چپ را جلو آوردهاند. كاسترو با دست چپ دست ميدهد و در حاليكه هنوز دست آقاي خامنهاي را در دست دارد، سؤال ميكند: علت اينكه شما با دست چپ دست داديد چيست؟
آقاي خامنهاي دست راستشان را كمي بالا ميآورند، به آن نگاه ميكنند و ميگويند: اين از ضايعات انقلاب است! كاسترو كه متوجه ماجرا شده، دست چپ آقاي خامنهاي را به نشانه محبت فشار ميدهد و با افتخاري همراه با شرم ميگويد: اين ضايعات تاريخي و جاودانه است». فيدل كاسترو يك بار ديگر نيز در جريان سفر خود به تهران (سال١٣٨٠) با مقام معظم رهبري ملاقات كرد. در همان سفر سري هم به آرامگاه امام خميني زد و با حسن خميني نوه او ديدار كرد. گفته ميشود كه كاسترو علاقه ويژهاي به امام خميني داشته است. به عنوان مثال حسن رحيمپورارغندي، در اين خصوص گفته است «بنده خودم در جلسهاي از رئيسجمهور قبلي شنيدم كه وقتي كاسترو آمده بود ايران، به آقاي خاتمي گفته بود كه شما دو امكان بزرگ داريد كه اگر در اختيار ما بود، كل قاره آمريكا را فتح مي كرديم، يكي اسلام و ديگري خميني».
كتاب «از هراره تا تهران» نيز در ادامه روايتي كه از نخستين ديدار مقام معظم رهبري و كاسترو دارد، ميآورد: «در نظر كاسترو، آقاي خامنهاي با همه رؤسايجمهور ديگر فرق ميكند. او رنگ و بوي مردي را دارد كه بدون كودتا و بدون رابطه با شوروي، آمريكا را در خاورميانه زمين زد؛ رنگ و بوي امام را. كاسترو مبهوت امام خميني است و اين سيد، با اين لباس و با اين ادبيات، برايش يادآور همان مرد است. چندينبار قصد كرده بود به ايران بيايد و امام را ببيند، اما شروع جنگ و حمايت شوروي از عراق، دست و پاي انقلابيِ بزرگِ آمريكاي لاتين را بسته است. سفر به ايران به معني مخالفت با جهتگيريهاي بلوك شرق است؛ و نماد عدم تعهد در غرب، متعهد است به اين جهتگيريها!»
گفتني است يك سال قبل از اين سفر، رئيس دولت اصلاحات به كوبا سفر كرده و از كاسترو عاليترين نشان كوبا را دريافت كرده بود. رئيس دولت اصلاحات و كاسترو يك بار ديگر نيز در جريان اجلاس سران عدمتعهد در كوالالامپور با يكديگر ملاقات كردند. ديداري كه دوساعت طول كشيد زيرا به گفته قاسم محبعلي سفير سابق ايران در مالزي كاسترو يكي از پرحرفترين چهرههاي سياسي دنيا بود و تنظيم زمان در ديدارهاي او كار سادهاي نبوده است.
** پيشبيني كاسترو درباره پرونده هستهاي
دومين رئيسجمهوري ايران كه رابطه خوبي با كشورهاي آمريكاي لاتين داشت و دوبار هم به كوبا رفت، محمود احمدينژاد بود. سفر نخست در چارچوب شركت در اجلاس سران عدمتعهد و سفر دوم يك ديدار دوجانبه بود. احمدينژاد و كاسترو در اين ملاقات (سال ١٣٩٠) بيش از سهساعت درباره مهمترين مسائل بينالمللي و منطقهاي بهويژه موضوع تبعات نظام ناعادلانه حاكم بر جهان، ضرورت خلع سلاح هستهاي، تقويت روابط ملتهاي انقلابي، تلاش براي برپايي صلح و امنيت در جهان و مقابله با انتشار گازهاي گلخانهاي و... گفتوگو كردند.
گفتني است در سال ٨٩ خبرگزاري آسوشيتدپرس نوشت: «يك روزنامهنگار آمريكايي كه به كوبا سفر كرده و ملاقاتهاي طولاني با كاسترو داشته، در مطلبي در وبسايت آتلانتيك مدعي شده كه رهبر انقلاب كوبا در ملاقات با وي، انتقاداتي را نسبت به احمدينژاد بيان كرده و گفته كه رئيسجمهوري ايران گرايشهاي يهودستيزانه دارد». خبرگزاري آسوشيتدپرس به نقل از «جفري گلدبرگ»، عضو شوراي سردبيري مجله معروف «آتلانتيك» كه بههمراه خانم «جوليا سوييگ»، كارشناس روابط آمريكا و كوبا در شوراي روابط خارجي آمريكا، به كوبا سفر كرده بود، درباره نظرات كاسترو درباره اظهارات محمود احمدينژاد درباره نفي هولوكاست نوشت: «كاسترو به طور مداوم احمدينژاد را به دليل نفي هولوكاست سرزنش ميكرد. وي معتقد بود كه اگر ايران واقعيت وجود تاريخ يهودستيزي در جهان را مورد پذيرش قرار داده و تلاش كند تا نگرانيهاي منطقي اسرائيل درباره موجوديت خود را درك كند، تأثير بيشتري در تحقق صلح جهاني خواهد داشت».
گلدبرگ به نقل از كاسترو نوشته بود: «من فكر نميكنم در طول تاريخ هيچ قوم و مذهبي بيش از يهوديها مورد تهمت و افترا قرار گرفته باشند، من ميخواهم بگويم كه حتي بيش از مسلمانان. ايران بايد بداند كه يهوديها از سرزمين خود به بيرون رانده شدند و در تمام مناطق جهان بهعنوان مردمي كه پسر خدا را كشتهاند، مورد شكنجه و بدرفتاري قرار گرفتند».
آنطور كه گلدبرگ نوشته بود، پيشبيني كاسترو از آينده بحران اتمي ايران اين بود كه «اين مشكل (بحران اتمي ايران) به سمت حلشدن نميرود، چراكه حكومت ايران پروايي از رودرروشدن با تهديدهاي پيشرويش ندارد. حكومت ايران يك تفاوت عمده با حكومت انقلابي كوبا دارد و آن، خاصيت مذهبيبودن آن است و تجربه نشان داده كه پسر رهبران مذهبي كمتر اهل سازش هستند».
حسن روحاني، رئيس دولت يازدهم، سومين و آخرين رئيسجمهور ايراني است كه با كاسترو ملاقات كرده است. پيش از او، محمدجواد ظريف، وزير خارجه كشورمان، در جريان سفر منطقهاي خود به آمريكايلاتين، به كوبا رفت؛ سفري كه با نودمين سالگرد تولد كاسترو همزمان بود.
*منبع: روزنامه شرق 1395.9.7
**گروه اطلاع رساني**9368**9131** انتشاردهنده: شهربانو جمعه
![فيدل و ايران فيدل و ايران](https://img9.irna.ir/old/Image/1395/13950907/82324102/N82324102-71204358.jpg)
تهران- ايرنا- روزنامه شرق در گزارشي به قلم آرزو فرشيد نوشت: فيدل كاسترو، رهبر انقلاب كوبا كه از آگوست گذشته در انظار عمومي ديده نشده بود، روز گذشته در ٩٠سالگي درگذشت و جسدش نيز بنا بر آيينهاي رايج در كوبا سوزانده خواهد شد.