۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۱۶
کد خبر: 82310609
T T
۰ نفر

جايگاه كتاب و كتابخواني در عصر طلايي تمدن اسلامي

۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۱۶
کد خبر: 82310609
جايگاه كتاب و كتابخواني در عصر طلايي تمدن اسلامي

تهران- ايرنا- گسترش دانش، ملازمتي هميشگي با توسعه ميراث مكتوب داشته است. مسلمانان، به حكم تعاليم نوراني اسلام، از نخستين روزهاي بعثت پيامبراكرم(ص)، براي حفظ ميراث ديني خود، فن كتابت را فرا گرفتند و آن را بسان وظيفه اي ديني و الهي گسترش دادند.

در ادامه اين گزارش به قلم جواد نوائيان رودسري مي خوانيم: فرهيختگان جهان اسلام، با پيروي از آموزه هايي همچون «قَيِّدوُا العلمَ بالكِتاب»، آموخته هاي خود از دانش ديگران و هر آنچه را بر آن افزوده بودند، با نگارش كتاب هاي متعدد و ارزشمند حفظ كردند.

اين چنين بود كه كتاب، به عنوان نگهدارنده و حافظ ميراث ديني، علمي و اخلاقي مسلمانان، در تمدن اسلامي، جايگاهي ممتاز و برجسته پيدا كرد. استاد «محمدرضا حكيمي» در كتاب «دانش مسلمين» مي نويسد:«درباره اهميت و عظمت و وسعت كتابخانه در اسلام و تأسيس اين بنياد عظيم فرهنگي و انديشه اي، نيازمند بحث چنداني نيستيم؛ زيرا اين مسئله امروز شناخته شده است. آزادي [فراگيري] علم در اسلام و ترويج نگهداري آثار انديشه اي، خود عامل مؤثري بود براي اهميت دادن هر فرد مسلمان به كتاب و اثر مكتوب ديني و فكري. مي دانيم كه در روايات ديني نيز دستورهايي براي جمع آوري و نگهداري كتاب داده بودند. بعد از اهميتي كه جامعه اسلامي به حفظ نسخه هاي قرآن و حديث نبوي مي ‌داد، اين دستورات نيز از عوامل عمده تأسيس بنيادهاي فرهنگي و فكري بود.»

**رونق كتابفروشي ‌ها در جهان اسلام
با چنين زمينه اي، دانش اندوزي و توسعه علوم، در جهان اسلام، به فضيلتي بي بديل تبديل و ثمره اين رغبت به دانش، طي قرن اول و دوم هجري آشكار شد. دانشمندان و انديشمندان مسلمان، آثار سترگي را در عرصه هاي مختلف علوم پديد آوردند. طبعاً انتشار اين آثار نيازمند تقويت صنعت نشر بود. كتابفروشي ها و مراكز نسخه برداري از كتاب ها رونق گرفت. «ويل دورانت»، در كتاب تاريخ تمدن مي نويسد:«بيش از يكصد كتابفروشي در بغداد بود كه در آن جا، به جز فروش كتاب، از كتاب ها نسخه برداري مي كردند و خطوط تزئيني مي نوشتند؛ مجامع ادبي نيز بود. بسياري از طلاب علم، معاش خود را از استنساخ كتاب براي بازرگانان كتابفروش به دست مي آوردند.» روايت «ويل دورانت» نشان مي دهد كه اهتمام مسلمانان به انتشار علم، چگونه صنعت نشر را به صنعتي پر سود در جهان اسلام تبديل كرده بود.

در قرون سوم و چهارم هجري، كه اوج اعتلا و عظمت تمدن اسلامي محسوب مي شود، كتاب به يكي از اقلام مورد نياز و ضروري در زندگي مسلمانان تبديل شده بود. «ويل دورانت» مي نويسد:«در غالب مسجدها كتابخانه اي بود؛ در بيشتر شهرها نيز كتابخانه هاي عمومي بود كه تعداد زيادي كتاب داشت و درهاي آن به روي طالبان علم گشوده بود. به سال 339هـ.ق(950م) در موصل يك كتابخانه عمومي بود كه يكي از نيكوكاران تأسيس كرده بود و مطالعه كنندگان، به جز كتاب، كاغذ مورد نياز خود را هم در آن جا مي يافتند.» بخش عظيمي از ظرفيت موقوفات در سرزمين هاي اسلامي هم به كتاب و كتابخواني اختصاص داده شده بود.

اين وقف ها تنها به ايجاد كتابخانه و تهيه كتاب محدود نمي شد. در كتابخانه بصره، كساني كه به صورت حرفه اي به كار تحقيق و مطالعه مشغول بودند، مقرري دريافت مي كردند. اين حمايت هاي مالي باعث به وجود آمدن آثار علمي و پژوهشي گرانسنگي شد. به عنوان نمونه، «ياقوت حِمَوي» براي تأليف كتاب ارزشمند «معجم البلدان»، سه سال از عمر خود را در كتابخانه هاي مرو و خوارزم گذراند و از حمايت هاي مالي اين مراكز استفاده كرد. اهداي كتاب به كتابخانه هاي جهان اسلام، به سنتي مرسوم و پسنديده تبديل شده بود كه بر تعداد كتاب هاي موجود در كتابخانه ها مي افزود. تنها فهرست كتاب هاي موجود در كتابخانه ري، به ده جلد بالغ مي شد. مسلمانان ثروتمند، داشتن كتابخانه خصوصي را نشانه بزرگي مي دانستند و سرمايه حكما و دانشمندان، در جهان اسلام، چيزي جز كتاب نبود. «ويل دورانت» مي نويسد:«امير بخارا يك طبيب معروف را به دربار خود دعوت كرد؛ او نپذيرفت و گفت چهارصد شتر براي حمل كتاب هاي خود لازم دارد. وقتي واقدي[سيره نويس مشهور] درگذشت، ششصد صندوق پر از كتاب برجاي گذاشت كه براي حمل هر صندوق دو مرد لازم بود. بعضي بزرگان (چون صاحب بن عباد)، به قدر همه كتابخانه هاي اروپا كتاب داشتند.»

او معتقد است در هيچ كدام از كشورهاي جهان، به جز چين در دوران «مينگ هوانگ»، مانند شوقي كه براي جمع آوري و نگهداري كتاب در سرزمين هاي اسلامي وجود داشت، ايجاد نشده است. شكوه تمدن اسلامي در كتابخانه هاي پر رونق آن متجلي بود. دانشوران مسلمان در تمام عرصه ها، به نادره دوران خود تبديل شده بودند. «ويل دورانت» مي نويسد:«در اين چهار قرن، زندگي فرهنگي مسلمانان به اوج رسيد. در هزاران مسجد قلمرو اسلام، از قرطبه(كوردوبا) تا سمرقند، شمار دانشوران كمتر از ستون ها نبود و علم و فصاحتشان در ايوان ها انعكاس داشت. راه هاي كشور از گروه بي شمار جغرافي دانان و مورخان و عالمان الهي پر بود كه در طلب علم و حكمت روان بودند ... هيچ كس جرات نداشت مال فراوان داشته باشد مگر آن كه با مال خود ادبيات و هنر را كمك كند.»

**ميراث مكتوب اسلام در اسپانيا
زنده ياد استاد «احمد آرام» در مقدمه خود بر كتاب «كارنامه اسلام» مي نويسد:«آن زمان كه اسلام، با نيروي خداييِ دادگستر و دانش پرور خويش، از اقيانوس باختري تا اقيانوس خاوري سايه افكند، مؤمنان به اين دين مبين، همچون فريضه اي ديني به جست وجوي دانش برخاستند و هر كجا آن را يافتند، بي تعصب و بي جانبداري به گردآوري و تنقيح و تنظيم و تكميل آن پرداختند.» با فتح اندلس به دست مسلمانان، در واپسين سال هاي سده نخست هجري، اين موجِ دانش دوستي به اروپا هم رسيد. در اندلس اسلامي كتابخانه هاي بزرگ و باشكوهي تأسيس شد و دانشمندان نام آوري همچون «ابوالقاسم زهراوي»(جراح شهير و از اهالي قرطبه)، «ابوالقاسم مسلمه مجريطي»(رياضيدان و شيميدان و از اهالي مجريط يا مادريد)، «ابن باجه»(طبيعي دان و منجم)، «ابن رشد»(فيلسوف و اهل قرطبه)، «ابن مالك اندلسي»(اديب و نحوي معروف) و «جابر بن افلح اندلسي»(ستاره شناس و رياضيدان اهل سويل) در آن به تحقيق و پژوهش پرداختند. «ويل دورانت» درباره عظمت تمدن اسلامي و رونق كتاب و كتابخواني در اندلس مي نويسد:«تعليم عالي به عهده استاداني بود كه در مسجدها درس مي دادند. برنامه دروس آن ها دانشگاه قرطبه را به وجود آورد كه رشته هاي مستقل داشت و در قرن دهم و يازدهم ميلادي تنها دانشگاه قاهره و بغداد از آن سبقت مي گرفتند.

در غرناطه، طليطله، اشبيليه، مورثيا، آلمريا، والانسيا و قادس مدرسه هاي متوسط نيز بود. صنعت كاغذسازي از بغداد آمد و حجم و شمار كتاب ها را بيفزود، تا آنجا كه در اسپانياي اسلامي هفتاد كتابخانه عمومي بود. ثروتمندان به كتاب هاي خودشان كه با چرم قرطبه جلد شده بود، مي باليدند. دوستداران كتاب نسخه هاي كمياب و مزين را فراهم مي كردند. حضرمي، يكي از علماي آن دوران، در حراج كتاب در قرطبه مردي را ديد كه درباره قيمت كتابي كه طالب آن بود، پيوسته، بالادست او مي زد و از قيمت واقعي كتاب خيلي بالاتر رفت.»

**ميراثي كه تمدن اسلامي را جهاني كرد
بي ترديد، اين پيشرفت و نوآوري تنها در سايه تعاليم اسلامي ممكن شد. به نوشته زنده ياد دكتر «عبدالحسين زرين كوب» در مقدمه كتاب «كارنامه اسلام»، «آنچه اين تمدن را جهاني كرده است، در واقع نيروي شوق و اراده كساني است كه خود از هر قوم و ملتي كه بوده اند، به هر حال منادي اسلام بوده اند و تعليم آن. بدين گونه مايه اصلي اين معجون، كه تمدن و فرهنگ اسلامي خوانده مي شود، در واقع اسلام بود كه انساني بود و الهي، نه شرقي و نه غربي. جامعه اسلامي هم كه وارث اين تمدن عظيم بود، جامعه اي بود همجنس كه مركز آن قرآن بود، نه شام و عراق. با وجود معارضاتي كه طي اعصار بين فرمانروايان آن روي مي داد، در سراسر آن يك قانون اساسي وجود داشت: قرآن، كه در آن، نه مرزي موجود بود و نه نژادي؛ نه شرقي در كار بود و نه غربي. در مصر يك خراساني حكومت مي كرد و در هند يك ترك. غزالي در بغداد كتاب در ردّ فلسفه مي نوشت و ابن رشد در اندلس به آن جواب مي داد.»
*منبع: روزنامه خراسان 1395.8.26
**گروه اطلاع رساني**9128**2002**انتشاردهنده: فاطمه قناد قرصي
۰ نفر