جان كری در مورد فروش هواپیماهای بوئینگ به ایران و در پاسخ به این ادعا كه امریكا همزمان با متهم كردن ایران به حمایت از گروه های تروریستی در منطقه به ایران هواپیما میفروشد، گفت كه «دولت آن كشور میكوشد سوزنی را نخ كند كه نخ كردن آن بسیار سخت است». وی افزود: «امریكا از یكسو میخواهد دولت ایران پاسخگو باشد و از سوی دیگر، 60 درصد از مردم ایران كه زیر 30 سال سن دارند و دولت امریكا میداند كه آنان ایران را كشور خود میدانند و در نظر دارد روابط خوب دوجانبه در آینده را از همین حالا پایهریزی كند».
جان كری در دفاع از اجازه فروش هواپیما به ایران گفت: «موضوعات روابط خارجی بسیار پیچیده است و اگر كسی به آنها به شكل سیاه و سفید و با خطوط ساده نگاه كند، به دردسر میافتد».
وی افزود كه «از آنجا كه شركت ایرباس اجازه دارد به ایران هواپیما بفروشد، ممنوعیت بوئینگ از رقابت در این بازار به ضرر كارگران امریكایی تمام میشد و بر توانایی هواپیمایی ایرانیان هم تأثیری نمیگذاشت.» پیش از این دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواهان برای انتخابات ریاست جمهوری امریكا این توافق را اقدامی از سوی هیلاری كلینتون برای انجام معاملات تجاری با ایران ارزیابی كرده بود.
در واكنش به سخنان دكتر ظریف در «كمیسیون امور خارجه و دفاع» سنای فرانسه مبنی بر اینكه خرید از بوئینگ میتواند مشكل خرید از ایرباس را رفع كند، بسیاری از رسانههای منتقد، خرید از بوئینگ را «باج دادن دولت روحانی به دولت امریكا» خواندهاند. حال اینكه چنین تفسیری از سخنان وزیر امور خارجه به دور از انصاف و حقیقت است.
برخلاف ادعای این منتقدین، خرید هواپیما از شركت بوئینگ به هیچ وجه «باج دادن به دولت امریكا» نیست. بلكه انعقاد قراردادهای درازمدت با شركتهای وزینی مانند بوئینگ، اتفاقاً قرار دادن آن شركتها «در مقابل» نهاد سیاسی امریكا (از جمله كنگره) است. در واقع، ایجاد پیوندهای كاری با این شركتها - جدا از منافع مادی و فناوری كه در پی دارد - این غولها را - به مثابه یك لابی بسیار قدرتمند - در كمپ «مخالفان تحریم» مینشاند؛ و همین امر در درازمدت ایران را از بسیاری از اقدامات و طرحهای جریان ضد ایرانی (از جمله طرحهای مغایر با امنیت ملی) مصون میدارد.
علاوه بر این، كسانی كه صحنه سیاسی امریكا را از نزدیك رصد میكنند، بخوبی میدانند كه هیچ نامزد انتخاباتی، هیچ مقام وزارت دارایی و هیچ نمایندهای در كنگره ایالات متحده، با وجود چنین پیوندهایی، قادر نخواهد بود «بدون هزینه سیاسی» در مقابل افكار عمومی بایستد و توجیه كند كه چرا - در وضعیت اقتصادی كنونی امریكا - در حالی كه دو حزب اصلی، در این فصل انتخاباتی، وعده بهبود وضعیت معیشتی به مردم میدهند - مانع یك تجارت چند میلیارد دلاری با ایران شده است.
به همین خاطر هم شاهدیم كه به عنوان مثال، كنگره ایالات متحده نسبت به خبر فروش هواپیما به ایران - به گفته سناتور مارك كورك - یك احساس «دوگانه» پیدا كرده است. این سناتور امریكایی میگوید «از طرفی به شغل نیازمندیم و از طرفی دیگر میخواهیم مطمئن شویم ایران با این هواپیماها چه كارهایی میتواند انجام دهد»!
به واقع، حقیقت این است كه حتی تندترین اعضای كنگره (بویژه نمایندگان جمهوریخواه كه همگی در زمان انعقاد برجام با آن مخالفت كردهاند) بخوبی میدانند كه مانعتراشی در برابر قراردادهای اینچنینی دیگر به آسانی و بیهزینگی گذشته نیست. به همین دلیل هم بیش از اینكه بخواهند با ابزار «قانونگذاری»
- مانند گذشته - راه این نوع تعامل با ایران را مسدود كنند، بیشتر به اقدامات نمایشی روی آوردهاند تا هم در ظاهر نسبت به مواضع پیشین خود «عقبنشینی» قابل ملاحظهای نكرده باشند و هم به لابیهای صهیونیست و اسپانسرهای انتخاباتی خود نشان داده باشند كه همچنان در برابر ایران «سختگیری» میكنند.
در این راستا، تنها اقدامی كه تا به حال از جانب برخی از این نمایندگان كنگره انجام شده، ارسال نامهای به شركت بوئینگ است كه در آن از مدیران شركت سؤال شده كه «آیا مطمئن هستید ایران قادر نخواهد بود این هواپیماهای مسافربری را به هواپیمای كارگو (با كاربُرد نظامی) تبدیل كند یا خیر؟»!
از طرف دیگر، شاهدیم كه جریان ضد ایرانی و لابیهای صهیونیست از قبیل UANI در واشنگتن بشدت تلاش میكنند این روایت را پیش بكشند كه فروش هواپیما به كشوری كه رسماً در فهرست كشورهای «حامی تروریسم» قرار دارد، اقدام نسجیده و خطرناكی است. این جریان، در جلسات استماع و نشستهای قانونگذاران در كنگره اینچنین استدلال میكند كه فروش هوایپما به ایران، این ریسك را در بر دارد كه این كشور از این هواپیماها برای پیشبرد مقاصد نظامی در سوریه و حتی ارتكاب عملیات تروریستی (از قبیل حادثه 11 سپتامبر) استفاده نماید. اما باز هم میبینیم كه چنین استدلالی - كه شاید تا چند ماه پیش در میان افكار عمومی و بخش عمدهای از قشر حاكم در امریكا - مورد استقبال قرار میگرفت، امروز بازخورد مورد انتظار جریان ضد ایرانی را ندارد.
به واقع، به دلیل رویكرد راهبردی دولت روحانی در حوزه قراردادهای بینالمللی و به دلیل تعامل هوشمندانه آن با شركت بزرگی مانند بوئینگ - برخلاف روال چند سال گذشته - تا بهحال تلاش این جریان در استفاده ابزاری از مقوله تروریسم و هراسافكنی برای مختل كردن روند عادیسازی روابط تجاری با ایران، منجر به اقدامی عملی نشده است. چه بسا با فضایی كه در حال شكلگیری است، پافشاری بیش از حد این جریان بر این موضع (یعنی تروریست بودن ایران برای ممانعت از همكاری ایران و بوئینگ)، حتی منطق «قرار دادن ایران در فهرست كشورهای حامی تروریسم» را نیز زیر سؤال ببرد.
به عبارت دیگر، با ادامه این روند و با سنگین كردن كفه ترازو در طرف «موافقان برجام» در واشنگن، ایران نهایتاً موفق خواهد شد در درازمدت، جریان ضد ایرانی را از یكی از قویترین ابزار حقوقی خود - كه همان قرار دادن ایران در فهرست «كشورهای حامی تروریسم» است - محروم نماید.
حقیقت این است كه وزارت امور خارجه دولت روحانی، سیاستها و مواضعش را بر اساس یك جریانشناسی دقیق از نیروهای مختلف در واشنگتن و سایر پایتختهای غربی قرار داده است؛ و بسیاری از تصمیمات آن هم با هدف قرار دادن این جریانها در مقابل یا در كنار هم؛ و ایجاد یك موازنه و تعادل به نفع ایران صورت گرفته است. طبیعتاً درك سیاستها و مواضع این دولت نیز مستلزم شناخت كافی از دینامیسم میان این جریانهاست. در نتیجه، بسیار مهم است كه دولت روحانی - ولو با ابزار رسانهای اندكی كه در اختیار دارد - برای خنثیسازی این قبیل تبلیغات منفی، كه با منافع ملی و روند بهبود اقتصاد كشور ناسازگار است، در تبیین منطق و سیاستهایش بیشتر تلاش كند.
از سوی دیگر، بسیار مهم است كه منتقدان داخلی دولت نیز، برای امتیازگیریهای سیاسی و جناحی، مانع پیشرفتهای راهبردی دولت و استفاده هوشمندانه آن از اهرمهایی كه در دست دارد، نشوند. امروزه، لابیهای ضد ایرانی در واشنگتن در سختترین شرایط خود در 30 سال گذشته قرار دارند و ضروری است روند تضعیف آنها همچنان ادامه یابد.
*حقوقدان بینالمللی
منبع : روزنامه ایران 95/4/10
پژوهشم**9279**1717
![خرید از بوئینگ «باج دادن» نیست - رضا نصری* خرید از بوئینگ «باج دادن» نیست - رضا نصری*](https://img9.irna.ir/old/Image/1395/13950410/82131295/N82131295-70830967.jpg)
حمایت وزارت خارجه امریكا از قرارداد ایران با بوئینگ امضای قرارداد فروش هواپیماهای مسافربری امریكا به ایران به ارزش 25 میلیارد دلار كه بزرگترین قرارداد تجاری ایران و امریكا از سال 1979 میلادی به شمار میرود با انتقادات زیادی از سوی برخی محافل امریكا رو به رو شد.