در اين گفت و گو كه در شماره پنجشنبه 17 دي 1394 خورشيدي، با رئيس دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي منتشر شد، مي خوانيم: كافي است پيامي در تلگرام دستبهدست شود تا خيلي سريع تبديل شود به خبر. گاهياوقات حجم تأثيرگذاري برخي پيامها تا حدي است كه حتي رسانههاي حرفهاي نيز تحتتأثير آن قرار ميگيرند. نمونه چنين موردي ماجراي كشيدن بخيه چانه پسربچه اصفهاني بود. داستان از يك پيام تلگرامي آغاز و آنقدر دامنهدار شد كه رسانهها هم بيآنكه به اندازه كافي در مورد واقعيت ماجرا تحقيق كنند اقدام به انتشار آن كردند و البته بعد معلوم شد ماجرا به شيوهاي كه روايت شده، نبوده است. با «محمدمهدي فرقاني»، رئيس دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي، در مورد ابزارهاي ارتباطي نوين و تأثير آن بر فعاليت حرفهاي روزنامهنگاران گفتوگو كردهايم:
**به نظر ميرسد اين روزها افراد زيادي از ابزارهايي مثل تلگرام استفاده ميكنند. آيا اين ابزارهاي پيامرساني توانستهاند به گسترش اطلاعات در ميان افراد جامعه كمك كنند؟
امكانات فناورانه جديد مانند تلگرام، هم فرصتهاي بيبديلي را پيشروي شهروندان گذاشته و هم درعينحال تهديدهايي ايجاد كردهاند. درواقع اين فناوريها بهمثابه هر دستاورد فناورانه ديگر، هم چالش ايجاد ميكنند و هم فرصت. به عقيده من در برابر اينگونه ابزارها بايد تلاش كرد از فرصتها بيشترين بهره را برد و تهديدها را به حداقل رساند. فضاي تلگرام يا امثال آن- بهخصوص در جامعهاي مانند ايران كه خلأ ارتباط و گفتوگو در آن ديده ميشود- بالقوه يك ظرفيت ارتباطي كارآمد و مؤثر است.
به دلايل مختلف سياسي، تاريخي و فرهنگي، اين نوع ظرفيتها و امكانات در جامعه ايران مورد توجه و استقبال گستردهاي قرار ميگيرند كمااينكه فكر نميكنم در هيچجاي ديگري از جهان به اندازه ايران و تا اين حد و به اين شكل از ظرفيتهاي تلگرام استفاده شود. واقعيت اين است كه تلگرام از ابتدا براي اين منظور طراحي شد كه بهواسطه آن ارتباط گروهي محدود برقرار شود اما در عمل در بسياري از موارد به يك شبكه نيمهاجتماعي بدل شد. امكان ايجاد كانال در اين فضا، برد ارتباطي اين شبكه را افزايش داده است و به اين دليل در آن پيامهاي گوناگون و متفاوتي ردوبدل ميشود كه البته هم ميشود اين روند را مثبت ارزيابي كرد و هم منفي. مثبت از آن جهت كه امكان ارتباط ايجاد ميكند و پيامهاي مفيد، مثبت و مؤثر در آن ردوبدل ميشود؛ پيامهايي مانند پيامهاي اخلاقي، پيامهاي علمي، ارزشي، فرهنگي و اجتماعي.
اطلاعات عمومي در اين فضا به شكل گستردهاي ردوبدل ميشود و اين فرصتي است كه تلگرام پيشروي كاربران قرار داده تا توليد محتوا در اين سطح و حجم و اندازه صورت بگيرد و البته بهسرعت هم منتشر، مبادله، بازتوليد و بازنشر شود. تلگرام توانسته است ارتباطات مؤثري ميان شهروندان در نقاط مختلف ايران و جهان و بين كاربران ايراني و غيرايراني و... برقرار كند. تلگرام بهخصوص براي نسل جوان فرصتهاي تازهاي را پديد آورده است. درعينحال اين فضا تهديدهايي هم با خود دارد كه بخشي از آن وابسته به كاربران است؛ بستگي از آن جهت كه چه اندازه پيامهاي توليدي آنها واقعي، صادقانه، درست و دقيق باشد يا اينكه به نوعي سوءاستفاده از ظرفيت ارتباطي كانالها روي بياورند. چندي پيش برنامهاي ميديدم كه نشان ميداد در سال ٢٠١٥، چه تعداد تصوير جعلي در فضاهاي مجازي در دنيا منتشر شده كه غيرواقعيبودن آنها بعدا مشخص شده است.
براي مثال در جايي عكسي از زلزله مكزيك بهجاي زلزله هائيتي منتشر شده بود. بالطبع در فضايي مانند تلگرام نيز چنين مواردي بهوفور رخ ميدهد و از آنجا كه در ايران تعداد كاربران و تراكم آنها و توليد پيام بيشتر است، ممكن است توليد مطالب جعلي نيز فراوان باشد. درهرحال ما شاهد بياخلاقيهايي در فضاي مجازي از جمله در تلگرام هستيم؛ همچنانكه در فضاي واقعي جامعه هم شاهد اين بياخلاقيها هستيم.
**بههرحال گوشيهاي هوشمند استفاده از ابزارهايي مثل تلگرام را بسيار آسان كردهاند بهطوريكه نسلهاي مختلف از اين ابزار بهسادگي استفاده ميكنند. آيا دسترسي اينقدر ساده به اطلاعات ميتواند كارا باشد؟
هرچه راههاي سادهتري براي دسترسي به اطلاعات پيدا شود خوب است ولي همه ماجرا اين نيست. درواقع بخش قابلتوجهي از كاربران تلگرام به چيزهايي بهسادگي دسترسي پيدا ميكنند كه در عرف جامعه ايران و حتي در ميان جوانان چندان اخلاقي نيست. اينجور است كه بارها مشاهده كردهام بسياري از جوانان هنگامي كه صفحاتي در شبكهها و چنين فضاهايي ايجاد ميكنند براي جلوگيري از توهين و تحقير و پردهدري، پروتكلهايي تدوين ميكنند. بهطورقطع ايجاد اين پروتكلها در نتيجه مشاهده مواردي بوده كه ناقض اخلاق و عرف بهشمار ميرفته است.
**در نهايت به اعتقاد شما استفاده شهروندان از ابزاري مانند تلگرام توانسته است به گردش آزاد اطلاعات در جامعهاي كه بههرحال در رسانههاي آن انواع و اقسام فيلترها به چشم ميخورد، منجر شود؟
پاسخ صريح من «نه» است. كافي است جستوجويي اجمالي در فضاي پيامهاي تلگرام داشته باشيد تا دريابيد بخش قابلتوجهي از اطلاعات منتشرشده غالبا سطحي و سرگرمكنندهاند. البته بررسيها نشان ميدهد كه در همهجاي دنيا چنين است. به نظر ميرسد در فضايي مانند تلگرام بيش از آنكه به توليد دانش و آگاهي پرداخته شود، براي افراد سرگرمي ايجاد ميشود.
اين البته به اين معنا نيست كه هرچه در تلگرام منتشر ميشود كاركردي ندارد اما در مجموع توليدات اين ابزار به سمت توليد يك انسان تكساحتي سطحي پيش ميرود. چيزي كه ماركوزه درباره رسانهها مطرح ميكند، حالا درمورد شبكههاي اجتماعي و اپليكيشنهاي موبايل خيلي پررنگتر قابل طرح است. يكي از موارد ديگري كه در اين فضا به چشم ميخورد رعايتنشدن حريم خصوصي افراد است، يا اينكه گاهوبيگاه و در ساعات استراحت پيام ميرسد و آسايش افراد سلب ميشود.
**گذشته از صحبتهايي كه كرديد، اتفاق عمومي ديگري كه در اين فضا ميافتد، ايجاد شايعه است و شهروندان بهواسطه آنها بهسادگي در دام شايعه ميافتند. اينطور نيست؟
همينطور است. خبرهاي زيادي در اين فضا منتشر ميشود كه بعدا معلوم ميشود كذب محض بوده است. نمونههاي زيادي وجود دارد كه خبر مرگ و رفتنوآمدن افراد و بيماري آنها منتشر شده و بعد معلوم شده بياساس بوده است. يك نمونه ديگري كه اخيرا رخ داده همان كشيدهشدن بخيه چانه كودك اصفهاني بوده است. من شنيدم كه داستان آنگونه كه در شبكههاي اجتماعي منتشر شد، نبوده است.
اما به نظر ميرسد هنگامي كه چيزي به اين گستردگي در شبكههاي اجتماعي منتشر ميشود رسانهها انگيزهاي براي تحقيق مستقل و كشف مستقل حقيقت ندارند و وقتي شبكههاي اجتماعي خبري منتشر ميكنند به طور معمول اين خبر آنقدر گسترده است كه جو فشار و اجباري ايجاد ميشود كه گويي رسانهها نبايد گفتماني جز گفتمان شبكههاي اجتماعي را بازتوليد كنند؛ درنتيجه به بازنشر محتواي شبكههاي اجتماعي روي ميآورند. اما آيا حقيقت همان بوده است؟
**بههرحال ممكن است مردمي كه خبرنگار نيستند و دانش روزنامهنگاري ندارند در اين بازي گير بيفتند اما چه شده كه تلگرام براي مثال در همين موردي كه به آن اشاره كرديد، براي روزنامهنگاران هم منبع خبر شده است؟
اشاره كردم كه از قرار معلوم خبر اصفهان به آن شكلي كه در شبكهها منتشر شده، صحت نداشته است. در چنين حالتي هنگامي كه خبري بر اين اساس منتشر ميشود، با حقوق، آبرو و حيثيت و گاه با جان و مال افرادي كه در اين مسئله درگير هستند بازي ميشود. چه بسا كسي آن شب آن پزشك را پيدا ميكرد و با چاقو به او ضربه ميزد؛ چه كسي بايد پاسخگو ميبود؟ اينجاست كه معتقدم شبكههاي اجتماعي هرگز قرار نيست جاي رسانههاي سنتي را كاملا پر كنند و آنها را بهكلي از صحنه خارج كنند.
من معتقدم طبيعي است رسانههاي سنتي تغيير كاركرد، ماهيت و رفتار بدهند اما به دليل چند عنصري كه رسانهها لازم است به آن وابسته باشند، شبكههاي اجتماعي هرگز نميتوانند جاي آنها را پر كنند. پايبندي به حقيقت، جستوجو و كشف حقيقت، پايبندي به اخلاق حرفهاي و جلب اعتماد مخاطبان، اعتبار و سرمايه يك رسانه به حساب ميآيد درحاليكه در شبكههاي اجتماعي الزامي در اين موارد وجود ندارد.واقعيت اين است كه در رسانههاي حرفهاي اگر هريك از اين موارد رعايت نشود، خبرنگار، متخلف و از چارچوب شرافت حرفهاي خارج شده است.
اگر ارگان نظارتي كنترلي و مجازاتكنندهاي در كار باشد ممكن است حتي كار به تعليق و توبيخ و جريمه خبرنگار بكشد اما در فضاي شبكههاي اجتماعي افراد حتي ميتوانند با هويت جعلي ظاهر شوند. اينجاست كه اين سؤال مطرح ميشود كه چرا مردم به رسانهها اعتماد دارند؟ چون اولا كار در يك رسانه حرفه است و فعاليت در يك شبكه اجتماعي حرفه نيست. حرفه به فعاليتي اطلاق ميشود كه دو ويژگي عمده داشته باشد: يكي اينكه تحت نظارت مقررات و قواعد خاص باشد كه در نتيجه پاسخگويي را به همراه دارد و ديگر اينكه نياز به آموزش تخصصي داشته باشد.
روزنامهنگار حرفهاي آموزش ميبيند و تربيت ميشود و الزامهاي حرفهاي در كنار يك مسئوليت اجتماعي تركيب مقدسي را ميسازند. اين به آن معناست كه خبرنگار بايد تابع اصول اخلاق حرفهاي و مقررات شغلي باشد و اگر خبر لازم است روشن، دقيق، جامع و معتبر باشد يعني خبرنگار حق ندارد هرچيزي كه ميشنود را بهعنوان خبر منتشر كند.
اين است كه مخاطب به رسانه و به خبرنگار اعتماد ميكند و وقتي خبر در تلگرام يا فضاي اجتماعي منتشر ميشود مخاطبان در راديو و تلويزيون و روزنامه به دنبال تأييد آن ميگردند. اگر قرار باشد خبرنگارها هم صرفا توليدات شبكههاي اجتماعي را بازنشر كنند، حقيقت را چگونه بايد كشف كرد و آيا ديگر چيزي به نام حقيقت معنادار است؟ پس يك بخش، الزامهاست و يك بخش ديگر هم اين است كه براساس اصول روزنامهنگاري حرفهاي، روزنامهنگار بايد از آزاديهاي لازم براي كسب و انتشار اطلاعات و نيز آزادي بيان و قلم برخوردار باشد، اما درعينحال او در قبال آنچه منتشر ميكند مسئول است.
يعني حق ندارد دروغ را بهجاي حقيقت تحويل مخاطبان بدهد، حق ندارد خبري را بدون تحقيق منتشر كند يا آبرو و حيثيت كسي را ببرد يا به حريم خصوصي كسي وارد شود و تهمت بزند؛ اما در فضاي شبكههاي مجازي بهوفور چنين مواردي ديده ميشود. بنابراين بايد ببينيم روزنامهنگار ما كجا ايستاده است؟ روزنامهنگار و مدير مطبوعات و سردبير چقدر روزنامهنگاران را به كشف حقيقت، ترغيب يا ملزم كردهاند و اساسا اين موضوع چقدر دغدغه خودشان بوده است؟
**اتفاقي كه در فضاي روزنامهنگاري ايران رخ داده و باعث شده امروز آنچه در تلگرام منتشر ميشود منبع خبر خبرنگار باشد چه بوده است؟
اگر قرار باشد مخاطب در روزنامه چيزي بخواند كه در تلگرام آن را ديده، چرا بايد هزينه خريد روزنامه را متقبل شود؟ حتي شما گاهي ميبينيد كه رسانهاي مانند تلويزيون هم كمابيش تحتتأثير فضاي شبكه است. چرا؟ تلويزيون كه يك رسانه رسمي حكومتي است و بايد در اين موارد روايت درست رويداد را بازگو كند. اگر تلاش مستقل رسانه وجود نداشته باشد، ضرورتي به وجود رسانه نيست.
**چرا اينجا ايستادهايم؟ چرا روزنامهنگار خودش را به موجي كه در تلگرام ايجاد شده است ميسپارد و رسانه رفتهرفته تأثير خود را از دست ميدهد؟
بخشي از اين اتفاق مربوط به گسترش تكنولوژي است و در همهجاي دنيا هم كمابيش اتفاق ميافتد. اما واقعيت اين است كه در ايران روزنامهنگاري هنوز تبديل به يك حرفه نشده است. وقتي ميتوانيم بگوييم روزنامهنگاري حرفه است كه روزنامهنگار به صورت تضمينشده معيشت خود را از طريق انجام وظايف و مسئوليتهايش در اين حرفه تأمين كند و از طرف ديگر ضوابط و مقررات شناختهشده حقوقي نيز بر اين حرفه حاكم باشد. يعني هم حقوق روزنامهنگار در چارچوب قانون تضمين شود و هم روزنامهنگار در قبال حقوقي كه از آنها برخوردار است، پاسخگو باشد. بايد تشكل صنفي و قوانيني وجود داشته باشد كه آزادي و حقوق روزنامهنگار را تضمين كنند.
ولي هيچكدام از اينها بهدرستي رخ نداده است. من متأسفم كه ميبينم برخي مديران مطبوعات و خبرگزاريها و حتي گاه تلويزيون از طريق جذب رپرتاژ آگهي از سازمانهاي دولتي و غيردولتي بهدنبال تأمين هزينهها هستند، غافل از اينكه اين كار چقدر به استقلال و مسئوليت اجتماعي آنها و نيز به باور مخاطب لطمه ميزند و اين كار چه اندازه تجاوز به حقوق مخاطب است.
مخاطب بايد بتواند به رسانه با همه پيشينه و اعتبارش اعتماد كند كه اگر اعتماد كند و اين مدل رپرتاژها در صفحات روزنامه منتشر شود، به آن اعتماد خيانت شده و اگر اعتماد نكند، رسانه از دست رفته است. مشاهده ميشود كه برخي مديران مطبوعات يا خبرگزاريها اصرار ميكنند كه در ازاي دريافت مبلغي در هفته چند صفحه به سازمانهاي دولتي يا غيردولتي بدهند و آنها هر محتوايي را خواستند منتشر كنند و معتقدند اگر اين كار را نكنند بايد تعطيل شوند.
من با همه ٤٤ سال سابقهام در اين حوزه، ترجيح ميدهم كه يك روزنامه يا خبرگزاري يا ايستگاه راديو- تلويزيوني تعطيل شود اما از اين طرق نامشروع براي حفظ حيات استفاده نكند. در اصول اخلاق حرفهاي آمده است كه رسانهها حق ندارند آگهي را طوري منتشر كنند كه با محتواي توليديشان، براي مخاطب قابلتشخيص نباشد اما در عمل اين اتفاق رخ ميدهد. درواقع ميخواهم بگويم ما فاقد يك ساختار روزنامهنگاري حرفهاي هستيم و در نتيجه اين اتفاقات در آن تشديد ميشود.
**يكي از توليدات شبكههايي مانند تلگرام احتمالا شهروند- خبرنگارها هستند. نظر شما در اينباره چيست؟
همان حكمي كه در مورد تلگرام گفتيم، در مورد شهروند- خبرنگار هم صادق است. شهروند- خبرنگار به چند دليل براي همه شهروندان يك فرصت عالي است. اول حضور در هر لحظه و شاهد و ناظر زنده و روايتگر مستقيمبودن است كه براي بسياري از خبرنگاران حرفهاي هم چنين پوششي ابدا امكانپذير نيست.
بعد هم اينكه منافع فردي، سازماني، سياستها، خطمشيها و وابستگي به قدرت و ثروت در شهروندان عادي هيچگاه به پاي رسانهها و نهاد و سازمان رسانهاي نميرسد. اين است كه شهروند-خبرنگارها ميتوانند روايت كمتردستكاريشدهاي از ماجراها ارائه كنند. از سوي ديگر از طريق فناوريهاي ارتباطي جديد شاهد شهروندان سخنگو هستيم؛ شهرونداني كه قدرت اظهار و بيان دارند درحاليكه در گذشته اين قدرت در انحصار رسانهها بود و آنها بودند كه بر اساس برخي منافع تصميم ميگرفتند چه صدايي منتشر شود.
اين يك فرصت بيبديل است اما به همان دلايلي كه در مورد تلگرام گفتم در مورد امكان شايعهسازي و متخصصنبودن در جستوجوي حقيقت- كه روزنامهنگاران براي اين كار آموزش ديدهاند- لازم است شهروند - خبرنگاري را از روزنامهنگاري حرفهاي جدا كرد.
*منبع:روزنامه شرق
**گروه اطلاع رساني**9128**1732
![رسانه نبايد تحت تأثير شبكه اجتماعي باشد رسانه نبايد تحت تأثير شبكه اجتماعي باشد](https://img9.irna.ir/old/Image/1394/13941017/81911138/N81911138-70430028.jpg)
تهران- ايرنا- روزنامه شرق در صفحه رسانه در گفت و گو با محمدمهدي فرقاني رئيس دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي به بررسي ابزارهاي ارتباطي نوين و تأثير آن بر فعاليت حرفهاي روزنامهنگاران پرداخته است.