۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۲۱:۴۴
کد خبر: 81866386
T T
۰ نفر

اسفند انتخاباتي؛ اميد به تدبير

۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۲۱:۴۴
کد خبر: 81866386
اسفند انتخاباتي؛ اميد به تدبير

پايگاه خبري و تحليلي 'سبلان نيوز' در مطلبي با عنوان 'اسفند انتخاباتي؛ اميد به تدبير' به قلم بهزاد حسين زاده آقبلاغي موضوع انتخابات مجلس دهم را مورد كنكاش قرار داده است.

جامعه شناسان ، سياستمداران ، انديشمندان و تمام صاحب نظراني كه در عرصه فرهنگ و جامعه ايده ،تحليل و راهكار ارائه مي دهند، قبل از هر چيز بر فرهنگ و باورها و علايق و سلايق غالب جامعه تمركز داشته و آن را تاثير گذار مي دانند و در پي آن ، تمام اجزاي جامعه ( از مردم عادي گرفته تا مسئولين رده بالا ) با قبول مسير و هدف ، همراه هم كار مي كنند بر اين اساس دكترين ها و نظريات و طرح هاي بيشماري ارائه ميشود كه موجد تحول و ترقي مي گردد .
اما در كشورهاي جهان سوم به واسطه ي اظهار نظرها و اقدامات بي تجربه و بي پشتوانه و بر پايه آزمون و خطا و همچنين تشتت آرا و عدم همكاري ، هر اقدامي منجر مي گردد به ركود و اتلاف و شكست اين بحث كلي و جامعه نگر را خرد مي كنيم در حد يك نام محدود : مشگين شهر .
مردم ما دو چهره متضاد دارند از يك طرف بسيار حرف گوش كن ، ساده ، كم توقع ، كم اطلاع و زودباور هستند به علاوه مقادير متنابهي رودربايستي و اميدواري و تعلق خاطر و از سوي ديگر : مدعي ، غريبه نواز ، اهل گلايه و شكايت و بسيار علاقه مند به غيبت و بسط شايعات وصحبت و ارائه نظر در هر زمينه اي ( داشتن اطلاعات كافي مهم نيست ) در اين پارادوكس فرهنگي ، صبغه سادگي و زودباوري و رودربايستي پر رنگ تر است و همين مي شود فرهنگ غالب جامعه كه ساختار كلي و عمومي شهر را مي سازد . ما هر حرف و ادعا و وعده اي را به راحتي مي پذيريم به يك ديال و يك متر آسفالت و يك وعده نامعلوم دل خوش مي كنيم در دل هاي پاك و بي آلايش مردم ما هر وعده و هر حرفي طرفدار دارد و هوادار. در نتيجه نمايندگي شهر نيز ، عليرغم معادلات قانوني و سياسي ، به اقتضاي فرهنگ غالب شهر ، سوق پيدا مي كند به سوي جلب نظر عوام . در اين هوا ، هركس مي تواند براي خود نامي و عنواني كسب كند و اين يعني شهر دچار چندين چند بزرگتر مي شود و به تبع آن بزرگترها هركدام قطب و جناح و باندي تشكيل داده و جبهه هاي موازي متعددي ساخته مي شود . صد البته اين تعداد بزرگان و نظرات في نفسه بسيار خوب و سازنده است ؛ اما نه براي ايران و خياو(مشگين شهر)!
در كشوري مثل ژاپن و كره اگر مسئولي خود را در مرگ دو نفر اندكي هم مقصر بداند يا استعفا مي دهد يا از مردم عذرخواهي كرده و خودكشي مي كند چنين حركتي در فرهنگ كشور ما هيچ جايگاهي ندارد حتي اگر بحث مرگ صدها نفر باشد اينكه در اين مورد فرهنگ آنها خوب است يا ما ، موضوع بحث نيست . موضوع مربوط به تفاوت فرهنگي است در برخي كشورها اين تشتت آرا و اختلاف نظر موجد حس رقابت گرديده و برآيند نهايي آن به نفع مردم و جامعه تمام مي شود اما متاسفانه در كشور ما اينگونه نيست .
بعضي از مشكلات ما از كم اطلاع بودن ماست يا به زبان بهتر ناشي از عدم دريافت اطلاعات لازم از كساني كه بايد ارائه بدهند . ما مردم نمي دانيم درآمد و بودجه و عايدي سازمان ها و نهاد ها و مراكز خدماتي شهر چقدر است . نمي دانيم حق و حقوق شهروندي و استاندارد شهروندي ما چيست نمي دانيم به عنوان شهروند هنگام عبور از خيابان ، مراجعه به ادارات ، امور شهري و غيره چه امكاناتي بايد در اختيارمان باشد . نمي دانيم اخذ مجوز مصوبه پنج ميليارد تومان براي احداث راه ارتباطي خياو – سراب از طريق موئيل در سفرسوم هيئت دولت احمدي نژاد چه شد ؟ نمي دانيم اتصال دو آبگرم شابيل و قينرجه كه از وعده هاي نماينده فعلي بود چه شد ؟
ما در شهري زندگي مي كنيم كه نامهاي بزرگ و معتبري دارد ـ اعم از ساكنين خياو يا مقيم ساير شهرها ـ هر يك به تنهايي وزنه هايي هستند كه مي توانند يك شهر را هدايت كنند اما چرا حاصل جمع اين بزرگان ، تابع اصول و قوانين رياضي نيست ؟ يك مثال فوتبالي : ميروسلاو بلاژويچ مربي نامداري بود كه تيم ملي كرواسي را به جمع چهار تيم پاياني جام جهاني 94 رساند اين مربي در ايران بابت عدم دعوت از خداداد عزيزي مورد هجمه رسانه اي بود تحليل و پاسخ او كه بعدها ارائه شد منطقي بود : ” سيستم بازي ايران بايد دفاعي و براساس تك مهاجم باشد مهاجم ما نيز علي دايي است . بنابراين در صورت دعوت خداداد ؛ او بايد روي نيمكت بنشيد نشاندن بازيكن بزرگي مثل خداداد روي نيمكت موجب بيتابي و اعتراض او مي گردد و اين اعتراض به ساير بازيكنان تسري يافته و تيم را به هم مي ريزد . حذف خداداد يك مشكل ايجاد مي كند ، دعوت اويازده مشكل ” در سيستم هاي نوين مديريتي اصلي است به نام ” مدزدايي” بدين معني كه گاهي با كم كردن مي توانيم به پيشرفت برسيم نه با افزودن ! مانند دانشجويي كه آنقدر در انبوه كتاب و جزوه و ورق و خودكار و يادداشت غرق شده كه كتاب امتحاني خود را پيدا نمي كند .
وجه اصلي و ريشه اي بحث خود مردم هستند ما مردم بايد بدانيم حرف اصلي را بايد پاي صندوق رأي بزنيم و راي ما – جداي از شعار و تبليغات – بسيار تأثيرگذار و مهم است . بايد ياد بگيريم كه در روند جاري شهرمان حضور فعال داشته باشيم و فعاليت و چهره شدن چند شهروند سايبري و مطبوعاتي كافي نيست بايد در قبال اتحاد و همدلي و حمايت از مسئولان شهرمان حساس و پيگير باشيم . بايد بدانيم اتحاد و همدلي لازمه پيشرفت و رشد است و اين اتحاد بين همه لازم است از نمايندگان ملت گرفته تا شهردار و فرماندار و روساي ادارات و صد البته تك تك مردم . حرف و حديث روزمره در كوچه و بازار ، تريبون ها ، سايت ها ، قلم ها ، محفل ها و همه جا بايد به يك مقصد و غايت تنظيم شود : رشد و اعتلاي خياو و خياوي.
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آري به اتفاق جهان مي توان گرفت
پايان سخن اينكه جامعه اكنون نيازمند يك سال تحويل ، يك ماه رمضان يا يك مجلس ترحيم است تا احساسات مهرباني و همدلي مان غليان كند و در كنار هم بايستيم ! در لحظه تحويل سال منقلب مي شويم و مهربان . در ماه رمضان خدايي مي شويم و همدل .در مجالس ترحيم كدورت و عداوت راكنار مي گذاريم بياييم اسفند امسال ، تعلقات و منيت ها و خود خودمان را ابراهيم وار قرباني كنيم . آيينه ها را بشكنيم و پنجره اي رو به مردم بگشاييم مسئولان ما قدرت و تواني بيش از اينها دارند . اين مردم نيز بيش از اينها لياقت دارند . مسئولان محترم و بزرگان شهر ؛ بياييد در انتخابات امسال يك تحول بنيادين ايجاد كنيم يك همدلي مردم پسند و يك همزباني خداپسندانه با لايق ترين كانديداي نمايندگي مجلس.
6016

اينكه دنيا را كمي بهتر از آنچه تحويل گرفته اي ، تحويل دهي ؛ خواه با فرزند خوب خواه با باغچه اي سبز و خواه با اندكي بهبود شرايط اجتماعي و اينكه بداني حتي فقط يك نفر با بودن تو ساده تر نفس ميكشد ؛ يعني تو موفق شده اي . ( گابريل گارسيا ماركز)