۲۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۹:۳۴
کد خبر: 81394540
T T
۰ نفر

طرح معلق

۲۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۹:۳۴
کد خبر: 81394540
طرح معلق

روزنامه افسانه چاپ شيراز در ستون روز نوشت پنجشنبه بيست و نهم آبانماه جاري به قلم حميد مقدسي فرد پيرامون طرح ترافيك معلق مانده در آينده و گذشته نيز مطالبي را به چاپ رسانده است .

مقدسي فرد در اين ارتباط نوشته ،طرح ترافيك شيراز كه بايد ازسال ها پيش شروع مي شد، ميان آينده و گذشته معلق مانده و اجرا نمي شود؛ چون ايراد اساسي آن نبود زيرساخت هاست.
ولي ازآن مهمتر روانشناسي خاص شهرنشينان است كه به آنارشي و هرج ومرج دررفتار ترافيكي عادت كرده اند.
تاآنجا كه به روانشناسي خاص شيرازي ها مربوط است هرطرح ترافيكي بر بي نظمي خيابان ها چنان مي افزايد كه برطرف شدنش به زماني چند برابر استاندارد نياز دارد.
نكته اين است كه بي نظمي ازبين نمي رود و با سماجت تمام به زندگي خود ادامه مي دهد. نمونه اش درطرح خط ويژه خيابان قصردشت ديده شد كه بيشترين فايده اش به موتورسوارها رسيد.
عيب طرح اين بود كه اطلاع رساني ناقص وآموزش صفر داشت و توان سازگارساختن و اقناع سازيش هم منفي بود؛ درحالي كه خط ويژه فقط براي اتوبوس ها بود جولانگاه تاكسي ها و موتورسوارها و راننده هاي قانون گريز شد؛ چون گويا اطلاع رساني نشد و راننده ها و پياده ها هم آموزش نديدند و ازهمه جالب تر اينكه پليس هم كنترلي برروي اين خطوط ندارد.
درنهايت هم معلوم نشد كه خط ويژه براي تاكسي ها است يا اتوبوس ها. مورد چشمگير بعدي، نياز و اجبار به گذاشتن بلوك هاي زنجيره اي يا بلوك – ميله ها است كه نشانه اي از زخم هاي جانكاه برپيكره روانشناسي ترافيكي جماعتي است كه براي كنترل رفتار آنها بلوك هاي تكي هم ديگر جواب نمي دهد. درحاليكه يك روانشناسي متعادل و همگرا به چيزي بيشتر ازيك خط كشي ساده نياز ندارد تا رفتار خود را با آن سازگار كند.
مشكل اصلي ودرجه يك طرح هاي ترافيكي درايران، رفتارهاي گريز از مركز و آنارشيك شهرنشينان است كه ازجهت باورها و تصويرهاي ذهني درعصر پيش ازترافيك به سرمي برند.
اين تمايل به بي نظمي درايراني ها دروني و تاريخي شده و علت نخستين آن به تراكم ترافيكي و ضعف ساختار و فضاي ترافيكي بر نمي گردد.
عكس هاي قديمي ايران دردوره پيش از اتومبيل و پس ازآن درهنگامي كه هنوز خيابان ها انباشته ازاتومبيل نبود اين را به خوبي نشان مي دهد.
هرطرح ترافيكي براي موفق شدن بايد بتواند اين گره رواني را بازكند وگرنه درچنبره آن ناكام خواهند ماند. بخشي ازگره به پيشداوري هايي پيچيده شده كه درپيرامون هربرنامه و طرح تنيده مي شوند.
اينكه گفته اند طرح ترافيك شيراز براي درآمد زايي نيست ( درحاليكه بنا بود كارت هاي ترافيك هم فروخته شود ) گويا درپاسخ به آن پيشداوري است كه طرح براي درآوردن پول است.
نكته اصلي درهمين جاست. هرطرحي براي سبك كردن و كاهش تراكم ترافيك بايد بتواند درآمد زا باشد و درآمد ها هم بايد صرف هزينه هاي بهبود كيفيت فضايي باشد كه طرح درآن اجرا مي شود.
كساني كه مي خواهند با اتومبيل هايشان به خيابان هاي مركزي شهر بروند بايد هزينه هايش را هم بپردازند. البته نه به شكل خريد كارت طرح ترافيك كه نيمي از طرح را ضايع مي كند كه به شكل پرداخت ماليات هاي مناسب كه مديريت شهري از محل آنها ناوگان مدرن حمل ونقل عمومي را درمنطقه طرح راه اندازي كند.
مساله اين است كه هرچه ديرتر طرح را شروع كنند، هزينه ها بيشتر و امكان موفق شدنش كمتر مي شود. تعليق طرح ترافيك عقب نشيني مديريت شهر در برابرمساله اي است كه بايد با كمك مردم آن را حل كنند. آغاز حل مساله و اجراي طرح هم با مشاركت مردم از راه نظرخواهي ازاكثريت جمعيت شيراز ممكن مي شود.ك/1
667