۹ دی ۱۳۸۹، ۰:۰۱
کد خبر: 7190742
T T
۰ نفر
بازار گرم شش جیب پوشها در شبهای سرد کرمانشاه ..................................................
خبرگزاری جمهوری اسلامی 89/10/09 اجتماعی.داخلی.کرمانشاه.مواد فروشها کرمانشاه - داستان از آنجا شروع شد که دیشب پسر 5/4 ساله ام تب شدید و سرفه های سینه سوزی داشت به طوریکه تاب ضجه زدن دلبندم را نداشتم و او به مطب یکی از دوستان پزشکم بردم تا برایش نسخه ای بپیچد.
به گزارش خبرنگار ایرنا، پس از دریافت نسخه، برای گرفتن داروها ابتدا به طرف پارکینگ شهرداری همان تجمعگاه پزشکان شهر رفتم، باورم نشد وقتی آن همه آدم بیمار و مریض و یا همراهان بیمار را در یک وجب جا دیدم.
ازدحام مراجعین به مطبها و داروخانه ها به حدی بود که جدای از اینکه تا پاسی از شب باید در نوبت گرفتن داروهای پسرم منتظر می ماندم، بلکه جایی برای پارک خودرو هم وجود نداشت.
به همین دلیل ناامیدانه راهم را به سوی مرکزی ترین میدان شهر که همان آزادی یا گاراج است، کج کردم تا از داروخانه شبانه روزی این میدان بتوانم داروها را بگیرم.
هرچند این داروخانه هم بشدت شلوغ بود اما مانند شلوغی پارکینگ مرا به فکر بیماران پرشمار و بازار گرم پزشکان و داروخانه چی ها نینداخت، اینجا صحنه هایی وجود داشت که هر بیننده ای را متاثر و میخکوب می کرد! حدود نیم ساعت در نوبت دریافت دارو بودم و در همین اثنا به چشمان خود دیدم که افرادی با تیپهای نا متعارف و شلوارهای چندین جیب و کاپشن هایی که رویه بیرونی شان سبز و درونشان قرمز رنگ بود، چه بیا و برویی راه انداخته بودند.
وانت باری از دور آمد و سرنشین سمت شاگرد با اشاره دست که گویی یک لیوان آب طلب می کند، به فروشندگان اشاره داد، بلافاصله چند نفر به سمت آنها دویدند و بعد از کلی کلنجار رفتن بر سر قیمت، بالاخره یکی را فرستاندند تا جنس را بیاورد.
بعد از چند دقیقه دیدم طرف به سمت وانت بار رفت و در چشم به هم زدنی از زیرکاپشن خود شیشه ای که شبیه شیشه دلستر بود را در آورد و به طرف داد و در چشم به هم زدنی جنس را داد و پول را گرفت ! اصلا ضلع غربی میدان آزادی (منتهی به پله برقی ) در تصرف و تسخیر آنها بود یکی می دوید، یکی با مشتری چانه می زد.. در موردی حتی یقه گیری هم پیش آمد.
خلاصه فارغ از هر مزاحمتی، بساط فروش مواد مخدر، ترامادول، مشروبات و هزار کوفت و زهرمار دیگر به راه بود و در همین گیر و دار چنان نگاهم به حرکات آنها خیره مانده بود که چندبار متصدی داروخانه نام مرا صدا زد تا بالاخره به خود آمدم و داروهایم را گرفتم.
آری ! شش جیبها (عنوان فروشندگان به خاطر شلوارهای شش جیب و متمایزی که می پوشند) وقتی تاریکی شب از راه می رسد، گویی تازه آغاز کار آنهاست و در این ساعات نان خود را به قیمت جان جوانان ما و از هم پاشاندن بسیاری از خانواده ها در می آورند.
برای آنها فقط اسکناس مهم است و لاغیر، برای همین با صدای بلند در ساعات میانه شب اقلام مرگبارشان را جار می زنند، ترامادول، سی دی، فیلم، آبکی، پنیر و..!!! آنها از اینکه راه را بر یک شهروند با شخصیت و یا یک مادر کرمانشاهی سد کنند، ابایی ندارند فقط مهم فروش زهر در جامعه است، شخصیت و جامعه کیلو چنده !! یکی دیگر از مشتریان داروخانه گفت: چون میدان آزادی اصلی ترین میدان شهر است، بیشتر مسافرین که از شهرهای دیگر آمده اند برای اقامت در مهمانسرا ها و مسافرخانه ها به اینجا می آیند و در مواردی برای خرید داروهای خود هم به این داروخانه می آیند، واقعا شرم آور است که در شهرمان به جای مناظر جذاب و دیدنی، چنین دافعه هائی در معرض دید مهمانان دیگر استانها قرار می گیرد، بعدا راجع به کرمانشاه و مردمش چه فکر می کنند؟ مردم شهر اغلب نگاهی غضب آلود به شش جیبها دارند برخی خواهان اشد برخورد با این افراد هستند و عده ای هم با احتیاط موضوع بیکاری بالا در استان را چاشنی اظهار نظرهای خود می کنند و موضعی میانه روانه نسبت به آنها دارند.
فرشید تبار که از افراد با رویکرد فکری نوع دوم بر این باور است صرف برخورد قهری با فروشندگان آلات ابتذال و مخدرات کافی نیست بلکه باید در پی ریشه های این معلول رفت.
وی که شغلش را معلم جغرافیا عنوان کرد، ادامه داد: همه این مشکلات ریشه در بیکاری و فقر دارد و من مطمئن هستم چنانچه برای این افراد ظرفیتهای شغلی و ارتزاق آبرومندانه در استان ایجاد شود، به جای اینکه در شب سرد زمستان اینگونه خود را انگشت نما کنند، اوقات خود را در میان خانواده هایشان سپری می کنند.
اما بر خلاف نظر وی، خانم شهبازی که هنوز از اعتیاد پسرش دل خونی دارد، بر این عقیده است که آب رفته به جوی باز نمی گردد و باید با این افراد به طور قاطع برخورد کرد زیرا اینها در طول شبانه روز بسیاری از جوانان همچون پسر من را به اعتیاد و بدبختی دچار می کنند.
واقعیت آن است که هیچکدام از این دو نظر را نمی توان رد و انکار کرد از سوئی بیکاری در استان همچنان در صدر مشکلات اجتماعی مردم است و از سوی دیگر خلاهائی که در قانون برای برخورد با این افراد داریم که باید در این خصوص قانونگذاران کشور، چاره اندیشی کنند.
سخن آخر اینکه ؟ با وجود تلاشهای پلیس و مراجع انتظامی با این افراد و برخوردهایی که با آنان می شود اما به نظر می رسد آن علت العلل اصلی که بیکاری و کم درآمدی مردم کرمانشاه است را باید هدف گرفت زیرا شش جیبها، مواد فروشها و بسیاری از بزهکاران شهر کرمانشاه برخاسته از فضای بیکاری استان هستند.
بنابراین لازم است مسوولین استان و کشور از استانی که دارای بیشترین پتاسیلهای مرزی - بازرگانی، کشاورزی، صنعتی و.. است فضایی مطلوب در زمینه اشتغال جوانان این دیار ایجاد کنند تا شهروندان در نیمه های شب از تردد در شهرشان لذت ببرند و با دیدن صحنه های رد و بدل شدن مخدرات و مشروبات، خاطرشان آزرده و مکدر نشود و دلهره فردای فرزندان خود را نداشته باشند.
571/567 / 1645 شماره 055 ساعت 10:55 تمام
۰ نفر