۲ خرداد ۱۳۸۳، ۰:۰۱
کد خبر: 6373342
T T
۰ نفر

34 روز حماسه ، 48 ساعت خروش ( قسمت اول )

۲ خرداد ۱۳۸۳، ۰:۰۱
کد خبر: 6373342
34 روز حماسه ، 48 ساعت خروش ( قسمت اول ) # تهران ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 02/03/83 از : هدایت عبداللهی " بچه ها امشب همان شبی است که برامام حسین علیه السلام گذشت. برما فرض و تکلیف الهی است که بجنگیم". این جملات در آخرین ساعات روز سی ام مهرماه سال 1359 بر زبان سردار شهر خونین ، در برابر یارانش جاری شد. باافزایش فشار نیروهای عراقی و گسترش دامنه محاصره و نفوذ به شهر ، عده زیادی از نیروهای سپاه، دریایی، ژاندارمری ، شهربانی و سایر جوانان و مردم خرمشهر به شهادت رسیده و با مجروح شده بودند . اکثر نقاط شهر در دست دشمن بود و به تدریج مقاومت رزمندگان کاهش می یافت. درآن شرایط دشوار محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر با سوالات گروهی ازرزمندگان روبرو بود:" ممد پس کی نیروهای کمکی می رسد؟ پس کواین نیروها؟ بچه ها دارند تلف می شوند. امروز ما خیلی کشته داده ایم ". پاسخ سرداربرای آنان کافی ، بلکه تکلیف بود.آنها مطلب خود راتکرارهم نکردند. مهرماه سال 1359 آتش و خون شهر را فراگرفت. دشمن بعثی با تدارک وسیعی برای اشغال خرمشهر از شلمچه و پل نو گذشته بود . آنان در سر راه خود پیرمردان و پیرزنان رابه اسارت می گرفتند. جوانان رابه سختی شکنجه می کردند و آنان را به شهادت می رساندند. خانه هارا ویران می کردند وکودکان، مردان و زنان با گلوله های مستقیم تانک آنان به خاک و خون می غلطیدند. مردان و زنانی که عمدتا تاقبل از جنک ، در شهر 250 هزار نفری خرمشهر به نخلداری ، اشتغال دربنادر و شرکت های تجاری مشغول بودند. درآن اوضاع برای ارتش بعث تنها یک چیز معنی داشت ، مقاومت باید درهم می شکست ; چرا که سردارقادسیه در اتاق فرماندهی جنک در بغداد منتظر خبر خوشی بود : " سقوط المحمره " صدام در همان ابتدای مرز سیلی خورده و خوابش برای تصرف سه روزه خوزستان با مقاومت دلیرانه مردان و زنان به کابوسی تبدیل شده بود و به این ترتیب قهرمان عرب برای انتقام از خرمشهر برنامه داشت. حرکت ماشین جنگی او با 14 لشکر زرهی ، مکانیزه و پیاده ، پشتوانه قوی و آشکار و پنهان شرق و غرب و کشورهای همسایه و گوشه چشمی به جاسوسان و منافقان داخل ایران ، درطول 800 کیلومتر نوار مرزی ، روز سی و یکم شهریور 1359 و سی و چهار روز قبل از سقوط خرمشهر آغاز شده بود و ارتش بعث باور نداشت که به این زودی متوقف شود. آنها می دیدند که جریانی درایران با شعار واگذاری زمین و بدست آوردن زمان فرصت خوبی برای پیشروی دشمنان انقلاب فراهم آورده اند ; ولی بازهم مانعی در کار بود : " مقاومت مردمی " همه جاعامل اصلی جلوگیری از پیشروی مورد نظر بعثی ها مردم بودند ، مردمی که با درک درستی از جریان سازشکار ، خرمشهر را به صحنه عشق و ایثار ، رشادت و ایمان و شهادت طلبی تبدیل کردند. درآن روزهای حماسه که ازنیروهای کمکی خبری نبود ، هیچ کوچه و خیابان خونین شهر بدست دشمن نیفتاد مگر اینکه روزها و ساعت ها مقاومت درآن صورت گرفت. عده بسیاری از جوانان و زنان و مردان به شهادت رسیدند و صدها دشمن بعثی نیز از پای درآمدند . آمار تلفات دشمن تالحظه سقوط خرمشهر بیش از 7 هزار و 500 نفر بود. رزمندگان در همه نقاط شهر حضور فعال و قوی داشتند. بندر و محوطه گمرک ، خیابان 40 متری، خیابان آرش، فردوسی، مولوی، خیابان کنارشط ، فرمانداری ، فلکه دروازه ، کشتارگاه ، خیابان ایران نوین، کوی طالقانی فلکه آتش نشانی ، سنتاب ، کمال الملک ، محله خیام ، فلکه شهدا و تمام نقاط دیگر از نظر بچه ها دور نبود و به همین دلیل عراقی ها به سختی و تحمل تلفات سنگین و فراوان در شهر پیشروی می کردند. درهمین خیابانها و کوچه ها یکی از ماندگارترین صحنه ها درتاریخ جنک ها توسط مدافعان خرمشهر رقم زده شد : " نبرد نفر با تانک " نابرابری در نبرد به خوبی آشکار بود . دشمن به انواع سلاحهای مدرن و سنگین مجهز بود ، هواپیماهای پیشرفته نیز با بمبارانهای بی امان ، چهار لشکر زرهی ، مکانیزه و پیاده صدام را در هجوم به خرمشهر حمایت می کردند. اما همه آن تجهیزات درمقابل مقاومت جوانان خونگرم خرمشهری و عده قلیل داوطلبان که از گوشه و کنارایران اسلامی خود را به جبهه رسانده بودند ، ناتوان می نمود . سرانجام لحظه وداع فرارسیده بود . درآن ساعات حزن انگیز چهارم آبان سال 1359 پس از 34 روز مقاومت و حماسه ، خرمشهر سقوط کرد. دشمن بعثی نیازی نمی دید که همه 575 روز بعدی که شهر را در تصرف داشت ، برای غارت و ویرانی آن صبر کند. دوروز بعد از سقوط خرمشهرعراقی ها که تصور می کردند خرمشهر همان یک مشت خاک و سنک و گل است ، با صدهاتن "تی .ان. تی" و دهها دستگاه بولدوزر ، بغض خود را بر سر خانه ها، کوچه ها، خیابانها و مساجد و مدارس فروریختند، همه چیز را باخاک یکسان ساختند و ویرانه ها را به خاکریز توپها و تانک ها و و نفرات تبدیل کردند. غارت خانه ها و تاسیسات عمومی و دولتی نیز قبلا زیر نظر فرماندهان عالیرتبه ارتش عراق و توسط " کمیته تخلیه اموال" انجام شده بود. بعثی هادراین یک کارنیز مانند خوی خونخواری و وحشی گری خود ، قهرمان بودند. مسجد جامع و سایر مساجد شهر که میعادگاه عاشقان و پایگاه مقاومت بود اکنون به صورت ویرانه هایی در دست دشمن بعثی قرارداشت . به این ترتیب جنوبی ترین نقطه جلگه خوزستان در محل تلاقی سه رود مهم کارون ، اروند رود و بهمنشیر که در طول تاریخ حمله و تجاوزهای دیگری را پشت سرگذاشته بود ، به دست دشمن بعثی تادندان مسلح افتاد. درطول یک سال و نیم اشغال ، خرمشهر که یکی از برک های برنده عراق محسوب می شد ، به صورت موضع پدافندی محکم بعثی ها درآمد و باتخریب قسمت اعظم شهر و ایجاد میادین مین و کانالهای زیرزمینی ، دشمن حتی خود را برای درگیری های شهری نیز آماده کرده بود. امااین پایان همه چیز نبود ، انقلاب اسلامی به دنبال استقرار خود، با جریان های براندازی داخلی و خارجی متعددی روبرو بود و جنک تحمیلی و تصرف شهرها و مناطق جنوب و غرب کشور و خونین شهر قهرمان به دست نیروهای عراقی بخشی از این جریان بود. عراقی ها سرمست ازپیروزی درخرمشهر همه چیز را برای وارد کردن ضربات نهایی به ایران آماده دیدند ; ولی با شکست جریان بنی صدر و تغییر شرایط جبهه ، خواب خوش آنان بار دیگر برهم خورد. باگذشت ماههاازاشغال خرمشهر ، عراقی ها که امکان هرگونه حرکت ایران برای آزادی شهر را با وجود موانع و نیروهای فراوان غیر ممکن می دیدند ، گروهی از خبرنگاران غربی را برای نشان دادن قدرت و تسلط خود به بازدید از خرمشهر بردند. ه.ع./572م ا/07 ادامه دارد...
۰ نفر