۱۰ آذر ۱۳۸۹، ۰:۰۱
کد خبر: 4183308
T T
۰ نفر
..................................................
خبرگزاری جمهوری اسلامی 89/09/10 سیاسی.زندانی.روحانی.زندان وهابیت گرگان - در اوایل مرداد ماه امسال در ایام ماه مبارک شعبان و در سالروز ولادت مهدی موعود (عج ) روحانی یکی از مساجد شهر گرگان توسط پلیس وهابی سعودی در عربستان دستگیر و روانه زندان شد.
پس از نزدیک به 4 ماه خبر رسید حجت الاسلام والمسلمین یاسر خلیلی با پیگیری و رایزنی های مقامات ایرانی از زندان عربستان سعودی آزاد شده و به میهن بازگشته است.
این مساله بهانه ای شد تا سراغ این روحانی برویم و در خصوص نحوه دستگیری، علل بازداشت و طی شدن دوران زندان و اسارتش با وی گفت و گویی انجام دهیم امام جماعت مسجد جواد الائمه (ع) کوی انقلاب شهرستان گرگان ابتدا در زمینه نحوه حضورش در مکه گفت: 28 تیر ماه امسال از گرگان جهت اعزام به حج ، به قم عزیمت نمودم تا در 2 مرداد در قالب یک کاروان 120 نفره روحانی ایرانی به مدینه عازم شویم.
خلیلی در ادامه گفت: طی چند سال اخیر اولین بار بود که یک کاروان تمام روحانی از ایران به عمره اعزام می شد به همین خاطر به ما اعلام شده بود که در آنجا تحت تدابیر شدید امنیتی هستیم و یک تیم نامحسوس مراقب هتل و تردد ما خواهند بود.
وی تصریح کرد: شب نیمه شعبان به همراه یک کاروان از استان اصفهان مشغول برگزاری جشن نیمه شعبان بودیم و من نیز به عنوان واعظ در آن مراسم سخنرانی نمودم و روز بعد به همراه یکی از دوستان بنیاد شهید استان گلستان به سمت بعثه آیت الله صافی گلپایگانی رفته بودم که در حین برگشت از داخل صحن و مقابل ضریح حرم پیامبر (ص ) ، جوانی خوش رو سئوالی از ما کرد و ما برای پاسخ به این سئوال کنجکاو شدیم که چرا بخشی از ضریح حرم طلا دارد و همین مساله باعث شد تا نزدیکتر رفته و به آن دست بزنم که ناگهان کفش هایم از دستم رها شد و به زمین افتاد و بلافاصله شیخ سعودی با حالتی تند و عصبانی گفت که از صحن دور شوم.
این روحانی آزاد شده از بند وهابیون سعودی افزود: پس از آن که از صحن و حرم دور شده بودیم، تعدادی از مامورین پلیس سعودی آمدند و من را همراه خود بردند که هرچه تلاش کردم دلیل دستگیری ام را جویا شوم در پاسخ می گفتند که سریع باز خواهی گشت.
خلیلی در ادامه گفت: من را به سمت هیات امر به معروف و نهی از منکر که خود سعودی ها به صورت طعنه آمیز به آن هیات امر به منکر و نهی از معروف می گویند، بردند و پس از 4 ساعت، به سراغم آمدند و گفتند که من به قبر دو تن از صحابه پیامبر لگد زده ام در صورتی که من اصلا چنین اقدامی را انجام نداده بودم.
وی یادآور شد: در آن 4 ساعت مامورین چندین بار مشغول نوشتن گزارش بودند و مرتب متن آن را عوض می کردند و در عین حال با شخصی در جای دیگر تماس برقرار می کردند تا بالاخره گزارش را نوشتند .
این روحانی اظهار داشت: من در آن ساختمان خواهان مترجم و نماینده سفارت بودم، اما آنان تنها سکوت می کردند و بعد از 3 ساعت از بازداشت اولیه من نماینده بعثه و سفارت آمدند، اما به آنان نیز اجازه ورود داده نشد.
آنان مرا به پاسگاه بردند و در آنجا نماینده سفارت آمد، اما نتوانست کاری بکند و من را به جرم واهی به بازداشتگاهی به اندازه 35 متر مربع انتقال دادند که حدود 40 نفر از کشورهای مختلف در آن زندانی بودند. وضعیت وحشتناکی بر زندان حاکم بود.
12 شب در این بازداشتگاه بودم ، شبهای سختی داشتم بطوری که این ایام 12 روزه گویا مانند 2 سال بر من گذشت و بعد از 12 روز من را به زندان عمومی انتقال دادند.
زندان عمومی سعودی ها در منطقه ابیار علی (چاههای علی ) بود که با دلهره و ترس زیادی وارد شدم و من را در بند 9 که مخصوص ایرانی ها بود انداختند و بعد به بند 4 منتقل شدم که در آن بند، 3 ایرانی و 15 شیعه دیگر زندانی بودند که یکی از ایرانی ها اکبر درستکار بود و دیگری حجت الاسلام علی اسلامی دادستان تفت بود که 23 روز قبل از من بازداشت شده بود که اتهام این 2 ایرانی نیز بسیار واهی بود.
بعد از 35 روز از زندان عمومی با غل وزنجیر به محکمه برده شدم در حالیکه بر اساس قوانین خودشان که من مطالعه کردم در بند 138 جزای عمومی کشور عربستان متهمین باید بدون غل و زنجیر در دادگاه حضور داشته باشند.
وی هدف از این کار را تحقیر کردن ایرانی ها عنوان کرد و گفت: مسئولان زندان و حتی دوستان در سفارت ایران قول آزادی به ما می دادند، اما این کار میسر نشد.
به گفته وی کمرنگ شدن روابط ایران و سعودی پس از واقعه امیری باعث شده بود تا مسئولان ایرانی نتوانند در زمینه آزادی ایرانی ها کاری انجام دهند.
وی در خصوص فضای حاکم بر دادگاه گفت: قاضی دادگاه حتی از جواب دادن به سلام من اکراه داشت و حتی دفعه اول به علت نبود مترجم سه روز دادگاه به تاخیر افتاد، بار دوم یعنی یک هفته بعد قاضی نبود و بار سوم نیز شاهد نیامد و دفعه چهارم که دادگاه برگزار شد، در نهایت تعجب دیدم که شاهد همان شیخ وهابی سعودی بود که روز میلاد نیمه شعبان من را از جلوی ضریح دور کرد و آنجا فهمیدم که تمام کارها و برنامه های آنان و حتی سئوال آن جوان در آن روز یک نقشه بوده است.
من در دادگاه از شاهد خواستم که قسم بخورد، اما او این کار را نکرد و طبق قوانین اسلامی، اگر حکمی به این صورت صادر شود، باطل است، مگر آن که 2 شاهد در این زمینه شهادت دهند.
من حتی دفاعیه نوشته بودم، اما قاضی بدون توجه به آن، رای دادگاه را 5 ماه زندانی و اجرای 150 ضربه شلاق در ملاء عام در صحن حرم پیامبر (ص ) صادر نمود که باید این حکم اجرا می شد.
خوشبختانه حکومت سعودی اجازه نمی دهد که در حرم شلاق بزنند، اما حکم من در زندان اجرا شد و پس از 115 روز و تحمل 150 ضربه شلاق آزاد شدم.
وی به برخی از برخوردهای ناشایست زندانبانان اشاره کرد و اظهار داشت: هم اینک بسیاری از آثار شکنجه ها و برخوردها را در بدن خود دارم و در این مدت واقعا شاهد برخورد ناشایست آنان در برابر شیعیان بودم.
وی هدف اصلی برخوردهای زننده وهابی ها را فهم نادرست انان از مکتب اهل بیت دانست و خاطر نشان کرد: با وجود این که ما در زمان حضورمان هیچ برخوردی با آن ها نداشتیم ولی آن ها با انواع برخوردهای روحی روانی که در شان یک مسلمان نیست به دنبال فرافکنی بودند تا از این طریق خود را اثبات کنند.
7467/579/506 شماره 259 ساعت 14:10 تمام
۰ نفر