دستاوردهای فرامتنی برجام /اهداف آمریكا از بازگشت به سیاست تغییر رژیم ایران

تهران-ایرنا- استاد روابط بین الملل دانشگاه از بین بردن اجماع جهانی علیه ایران را دستاورد فرامتنی برجام دانست و گفت: اگرچه آمریكایی ها سیاست عقیم سازی و بی اثر كردن برجام را در پیش گرفته اند با این حال با توجه به شرایط ایجادشده آنها نمی توانند بار دیگر شرایط را به قبل از برجام بازگردانند.

به گزارش ایرنا، وزارت امور خارجه آمریكا برای دومین بار از دوران راهیابی ترامپ به كاخ سفید اعلام كرد كه ایران به تعهدات برجامی خود پای بند بوده است با این حال همانطور كه پیش بینی می شد،این را هم گفته است ایران روح برجام را نقض می كند.
چندماه پس از حضور ترامپ در كاخ سفید به نظر می رسد دولت وی و نئوكان های كنگره به سیاست سنتی « تغییر رژیم » و مهار ایران بازگشته اند، علت بازگشت به این سیاست از سوی دولت آمریكا سوالی است كه با سید جلال دهقانی فیروز آبادی استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی در میان گذاشته ایم.
وی فروپاشی ائتلاف جهانی علیه ایران را دستاورد فرامتنی برجام عنوان كرد و در عین حال گفت دولت آمریكا به دنبال عقیم سازی و بی اثر كردن توافق برجام است.
به گفته این كارشناس روابط بین الملل سیاست خاورمیانه ای ترامپ تعارضی با استراتژی چرخش به آسیای آمریكا ندارد.
متن كامل این مصاحبه را در ذیل می خوانید:
ایرنا: چند ماه از حضور ترامپ در كاخ سفید گذشته است و به نظر می رسد اكنون زمان ارزیابی سیاستی كه وی قرار است در قبال ایران و برجام در پیش بگیرد چیست؟
دهقانی:از همان دوران مبارزات انتخاباتی موضع ترامپ درباره توافق هسته ای مشخص بود و می گفت كه برجام بدترین توافقی است كه صورت گرفته و این را هم گفت كه برجام را پاره می كند وز همان زمان معلوم بود كه رویكرد منفی به برجام دارد. به اعتقاد ترامپ آمریكایی ها در این توافق بیشتر امتیاز داده اند تا امتیازی گرفته باشند بگیرند و منافع ملی آمریكا از این توافق كسب نشده است.این تفاوت اساسی بین رویكرد ترامپ و اوباما در قبال توافق هسته ای وایران است.
یكی از دلایل این تفاوت رویكردها این بود كه اوباما پس از بوش به قدرت رسید كه در منطقه مداخله گری نظامی داشت و تقریبا با هزینه هایی بسیاری كه آمریكا در اشغال عراق كرد به اهدافش نرسید. در واقع دكترین اوباما واكنشی به دكترین بوش مبنی بر مداخله گری نظامی مستقیم ،سیاست تغییر رژیم و اشاعه دموكراسی باز زور بود.
بی نتیجه بودن سیاست بوش باعث شد اوباما سیاست دیگری در پیش بگیرد.ترامپ و جمهوری خواهان نومحافظه كار كسانی هستند كه یا در دوران بوش صاحب مقام بوده اند و یا تئورسین هایی هستند كه همان دیدگاه را دارند.گفتیم كه ترامپ درباره برجام معتقد است این توافق اهداف آمریكا را محقق نكرده است، انتظار آمریكایی ها این بود كه سیاست منطقه ای ایران بعد ازبرجام تغییر كند كه البته انتظار دور از واقعیت بود.اتفاقا هدف ایران از توافق هسته ای و برجام این بود كه نقش بیشتری در سایر حوزه های سیاست خارجی و منطقه ایفا كند.
از همین رو و با توجه به محقق نشدن این انتظار برخی از آمریكایی ها بنابراین منتقد جدی برجام هستند. با وجود اظهارات خصمانه ای كه آنها در قبال برجام دارند به نظر می رسد سیاست آنها حفظ برجام است بدون این كه ایران از آن منتفع شود؛در واقع سیاست عقیم سازی و بی اثر كردن توافق هسته ای را در پیش گرفته اند به طوری كه از یك سو برجام را رسما لغو نكنند و از سوی دیگر ایران عملا هیچ نفعی از آن نبرد و برجام دچار مرگ تدریجی شود.همانطور كه كنگره سیاست خود را پیش می برد كاخ سفید هم با آن هماهنگ است تلاش می كنند از طریق تحریم های غیر هسته ای برجام را بی اثر كنند و یا ایران را به سمتی سوق دهند كه ایران برجام را نقض كند.
از جهتی می توان گفت آمریكایی ها در قبال برجام سیاست برد - برد را در پیش گرفته اند؛ به این معنا كه اگر ایران به برجام پای بند باشد آنها در خارج از برجام از تامین منافع ایران جلوگیری كنند و اگر ایران از برجام خارج شود باز هم به نفع آنهاست.بنابراین آمریكاییها بازی برد- برد به نفع خود و باخت -باخت در قبال ایران در پیش گرفته اند.
در قبال سیاست كلی نسبت به ایران به سیاست های ضد ایرانی است بازگشته اند؛این سیاست به نوعی در دوره اوباما شاید به این صراحت نبود و سیاست مبتنی بر سیاست تعامل و مهار را در پیش گرفته بودند ولی در دوره ترامپ چه در ماه های گذشته و چه در شرایط فعلی بخش تعامل را كنار گذاشته اند و به سیاست مهار روی آورده اند.انزوای ایران و بازگشت با سیاست های دوران بوش، اعمال فشارهای سیاسی، اقتصادی و حتی استفاده از دیپلماسی اجبار و تهدید به زور،به كار گیری زور و سیاست تغییر رژیم در ایران از جمله سیاست هایی است كه آمریكایی ها پیش ازاین در قبال ایران داشته اند و باردیگر به این سیاست ها بازگشته اند.

ایرنا:آمریكایی ها چه دلیلی برای بازگشت به این سیاست ها دارند؟
دهقانی:یكی از دلایل مهم این است كه پس از برجام ظرفیت های سیاست خارجی ایران كه مشغول به بحران هسته ای بود آزاد شده و ایران در مقایسه با گذشتنه بیشتر می تواند در عرصه منطقه و بین الملل ایفای نقش كند و بنابراین برای مقابله با این وضعیت مجددا می خواهند ایران را به شرایط قبل از برجام سوق دهند. دلیل دیگر می تواند منفعل كردن ایران و قراردادن آن در موضع تدافعی باشد به صورتی كه ایران نتواند در سیاست خارجی خود ابتكار عمل را داشته باشد. هدف دیگر ایجاد شكاف داخلی هم در بین دولت و ملت و هم در سطح حاكمیت است. آخرین هدف آمریكایی ها جلب رضایت و حمایت متحدین منطقه ای است؛در دكترین اوباما عربستان سعودی جایگاه استراتژیك نداشت چراكه اوباما اعتقاد داشت عربستان باید شرایط منطقه را درك بكند و مسائل را با ایران حل و فصل كند.نكته دیگر اینكه خود ترامپ و تیمش هم به سیاست خارجی نگاه اقتصادی دارند.چه به لحاظ سیاست های نفتی و چه تسلیحاتی هم وزیر خارجه هم وزیر دفاع ارتباطات نزدیكی با خلیج فارس دارند بنابراین احیای سیاست سنتی آمریكا در قبال ایران به این دلایل می تواند در دستور كار قرار گرفته باشد.

ایرنا: با توجه به نوع سیاست هایی كه ترامپ در عرصه خارجی اتخاذ كرده همچون شكاف با اتحادیه اروپا و خروج از پیمان های جهانی. در این شرایط آیا آمریكا ابزارهای لازم برای پیگیری سیاست سابق در قبال ایران را دارد و آیا شرایط همانند قبل از برجام است؟
دهقانی: قطعا نه؛ یكی از دستاوردهای فرامتنی برجام همین ناكام كردن و از بین بردن اجماع قدرت های بزرگ علیه ایران و برطرف كردن سیاست امنیتی كردن برنامه هسته ای ایران است. اگر در دستاوردهای درون متنی برجام اختلاف نظرهایی وجود دارد این دستاورد مورد اجماع است.خروج ایران از انزوایی كه غرب به رهبری امریكا علیه ایران ایجاد كرده و فعالیت هسته ای ایران را امنیتی كرده بود و ایران را ذیل قطعنامه شورای امنیت قرارداده بود. الان اگر هم ذیل قطعنامه هستیم با شرایط سابق خیلی متفاوت است. الان می بینیم علاوه بر اینكه اروپا و آمریكا درباره پای بندی به برجام اختلاف نظر دارند،روسیه و چین هم نظرشان درباره برجام متفاوت از آمریكایی ها است. بنابراین آمریكایی ها نمی توانند بار دیگر شرایط را به قبل برجام برگردانند. در این شرایط حتی اگر آمریكایی ها به برجام پایبند نباشند اجماع سازی جهانی علیه ایران بسیار سخت شده و این می تواند فرصت مناسبی برای ایران باشد.
برجام به رغم همه انتقادها یك سند سیاسی و حقوقی را به لحاظ بین المللی ایجاد كرده كه برنامه هسته ای ایران در چهارچوب آن و بر اساس قطعنامه شورای امنیت و آژانس بین المللی پیگیری می شود. همچنین همانطور كه خانم موگرینی اعلام كرد فقط توافق دو جانبه بین ایران و آمریكا نیست بلكه توافق چند جانبه است و اطراف دیگر هم دارد آمریكا البته می تواند از برجام خارج شود و خروج از آن هم تبعات مهمی خواهد داشت اما این به معنای این نیست كه آمریكایی ها بتوانند همانطور كه در دوره برجام عمل می كردند عمل كنند.بنابراین ترامپ به رغم این كه گفته برجام را پاره می كند عملا نمی تواند این كار را بكند برای همین است كه سیاست عقیم سازی برجام را در پیش گرفته است

ایرنا:آیا شكافی كه در عرصه جهانی به آن اشاره كردید در داخل ساختار سیاسی آمریكا هم وجود دارد؟
دهقانی: حداقل بین بعضی جمهوری خواهان و دموكراتها وجودارد حتی لایحه مقابله با اقدامات ثبات زدای ایران كه اكثریت اعضای سنا آن را امضا كردند مستقیم معطوف به برجام نیست اگرچه می تواند در تعارض با بند 29 برجام باشد. در آمریكا هم درباره برجام اختلاف نظر وجود دارد كه آیا دولت می تواند به تنهایی آن را لغو كند یا نه.لذا ترامپ و تیمش نمی توانند صراحتا برجام را نقض كنند چون برای خود آمریكا هم هزینه هایی دارد.تیم ترامپ هم به جمع بندی نرسیده است گرچه پیش بینی می شود مجددا دولت به كنگره اعلام كند ایران به برجام پای بند بوده ولی در عین حال در نظر دارند در چهارچوب اختیارات رییس جمهور نظارتها را تشدید كنند و یا علاقه دارند محدودیت های غنی سازی را بیشتر كرده و یا زمان محدودیت های مدت دار را بیشتر كنند.

ایرنا: ترامپ چند وقت پیش به ریاض سفر كرد و قرارداد 450 میلیارد دلاری با ریاض منعقد كرد.بعداز این سفر تنش هایی در حاشیه جنوبی خلیج فارس بین ریاض و دوحه بروز كرد این اتفاقات در حالی رخ می دهد كه طی سال های اخیر گفته می شد خاورمیانه دیگر اهمیت سابق را برای آمریكا ندارد چرخش آمریكا به آسیای شرقی با سیاست های خاورمیانه ای آمریكا در دوره ترامپ چه نسبتی دارد؟
دهقانی:دو موضوع را باید به آن توجه كرد؛می دانیم كه در سطح بین الملل رقیب اصلی آمریكا آسیا و در اصل چین است.آنها می خواستند تمركزشان روی آسیا باشد ولی این به این معنا نبود كه خاورمیانه كلا اهمیت خود را از دست داده است. نكته دیگر این بود كه دكترین اوباما بعد از اشغال عراق و سیاست های بوش در جهت كاهش مداخله مستقیم بویژه نظامی آمریكا درمنطقه و واگذاری منطقه به بازیگران منطقه ای و پذیرش نسبی نقش منطقه ای ایران بود. بنابراین این طور نبود كه خاورمیانه هیچ ارزشی در سیاست خارجی آمریكا ندارد.اینها در واقع می خواستند تعهداتشان را كم كنند اما با توجه به اینكه گرایشات نفتی و تسلیحاتی در دولت ترامپ غلبه دارد به نظرم شاهد بازگشت به سیاست سنتی آمریكا خواهیم بود.به نظر آنها همزمان می شود این دو برنامه را پیش برد و حتی شاید ارزیابی آنها این است آمریكا تا منطقه خاورمیانه را به سامانی نرساند نمی تواند به آسیا هم بپردازد. بنابراین الان سیاست خاورمیانه ای قبل از اوباما را شاهد هستیم هرچند این سیاست با آنچه كه ترامپ در مبارزات انتخاباتی اعلام كرد كاملا منافات دارد ترامپ در دوران انتخابات هم بحث تغییر رژیم را نفی كرد و هم با مداخله نظامی در كشورها مخالفت كرد. ولی در حال حاضر همین سیاست ها را در پیش گرفته است.
منتهی تفاوتی كه سیاست امروز ترامپ با سیاست قبل از اوباما داردف این است كه سیاست های اوباما باعث شد ترامپ مداخله در خاورمیانه را با هزینه متحدین خود بویژه عربستان انجام دهد و این موضوع بسیار مهمی است. اتفاقا در دوران مبارزات انتخاباتی هم ترامپ اعلام كرد كه متحدین باید سهم خود را در تامین امنیت بدهند. همان روزها هم گفتم كه تنها كشوری كه حاضر است امنیت و اتحاد با آمریكا را بیشترین قیمت و گرانترین قیمت بخرد،عربستان است.بنابراین سیاست چرخش به آسیا با سیاست خاورمیانه ای آمریكا تعارضی ندارد برای این كه خاورمیانه هم یكی از بخش های پازل كلان آمریكایی هاست.

ایرنا: در این چهارچوب و با توجه به روحیات تاجرمابانه ترامپ و اظهارات وی مبنی بر اینكه كشورهای منطقه خودشان باید امنیت خود را تامین كنند آیا امكان و احتمال مداخله نظامی مستقیم آمریكا در خاورمیانه وجود دارد؟
دهقانی:ترامپ دنبال این است با هزینه متحدین خود بخصوص سعودی ها به صورت نیابتی در منطقه مداخله نظامی داشته باشد.در سوریه هم همین گونه است بنابراین بعید می دانم دنبال درگیری مستقیم نظامی با ایران باشند.مصوبه اخیر مجلس نمایندگان هم برای برقراری یك نوع ارتباط ایران و آمریكا برای جلوگیری از برخورد نظامی دال بر همین نكته است. البته شرایط داخلی ترامپ هم می تواند مهم باشد و ممكن است برای گریز از ناكامی های و اختلافات داخلی جنگ خارجی را در دستور كار قرار دهد با تمام اینها نخست بعید است و همچنین اگر هم باشد ممكن است به صورت خیلی محدود و صرفا برای حفظ پرستیژ باشد.

ایرنا:با وجود اظهارات تحقیر آمیزی كه ترامپ در قبال عربستان به كار می برد و از آنها به گاو شیرده تعبیر می كند چرا عربستان بازهم حاضر است تن به این نوع تعاملات با آمریكا بدهد و حاضر نیست به سیاست گفت و گو و تعامل ایران پاسخ مثبت بدهد؟
دهقانی:عربستان یكی از مخالفین سرسخت برجام بود و یكی از دولت هایی بود كه در دورانی كه پرونده ما در شورای امنیت بود و همانطور كه جان كری وزیر خارجه سابق آمریكا گفت دنبال این بودند به ایران حمله شود. دردكترین اوباما نقش منطقه ای ایران پذیرفته شده بود و عملا عربستان را در موضع فرودستی قرار داده بود. تصویب قانون جاستا و مداخله عربستان در حملات تروریستی همه نشان دهنده بود كه در توازن قدرت بعد از برجام جایگاه ایران ارتقا پیدا كرده است و دیدیم كه اختلافاتی بین اوباما و عربستان به وجودآمد.در واقع در دوران اوباما نقش سنتی كه آمریكا برای عربستان قائل بود كم رنگ تر شد. با ظهور ترامپ فرصت تاریخی برای عربستان پیش آمده كه در یك هزینه -فایده برغم همه تحقیرها و هزینه هایی كه می دهد فكر می كند بازهم ارزش آن را دارد كه با آمریكا همكاری كند.عربستان بدون حمایت قدرت های فرامنطقه ای قادر به مقابله با جمهوری اسلامی ایران نیست و همین باعث شده عربستان حاضر باشد برای مقابله با ایران بالاترین هزینه را بدهد و سیاست های ضد ایرانی ترامپ هم شرایط مناسبی برای ائتلاف سعودی با اسرائیل ایجاد كرده است كه قبلا به صورت پنهانی و درخفا بود ولی الان كم كم دارد آشكار می شود.عربستان حاضر است برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران هم به آمریكا هزینه بدهد و هم به سمت عادی سازی روابط با اسرائیل برود.

ایرنا:طی یك ماه اخیر و بعد از سفر ترامپ به منطقه شاهد بروز تنشهایی در روابط عربستان و قطر بودیم چرا عربستان دست به اقداماتی زد كه عملا یكی ازمتحدین خود را از دست داد و شورای همكاری خلیج فارس را در معرض سقوط قرار داد؟
دهقانی:یك فرضیه این است عربستان دچار سوء محاسبه شد؛سعودی ها فكر نمی كردند قطر مقاومت كند فكر می كردند با یك اولتیماتوم قطر تسلیم می شود. فرضیه دیگر هم این بود كه پیش بینی می كردند قطر تسلیم نشود حتی به سمت به ایران نزدیك شود ولی در یك راهبرد كلانی كه سعودی ها برای منطقه در نظر گرفتند آنها حتی حاضر بودند این هزینه را هم بپردازند.
سعودی ها می دانند در چهارچوب شورای همكاری خلیج فارس نمی توانند تقابل با ایران را پیش ببرند نمونه تاریخی آن حمایت بی دریغ اینها از صدام حسین بود كه ایران در ابتدای حیات خود توانست مقابل اینها مقاومت كند الان هم می تواند بنابراین با وجود این كه قطر هم مقاومت كند و حتی از شورای همكاری یا خارج شود سعودی ها فكر می كنند ارزش این را دارد.به نظر می رسد ترامپ درسفر به ریاض چك سفید امضا را به عربستان داده است و سعودی ها با جلب رضایت ترامپ مبنی بر هژمونی عربستان سیاست خصمانه را در قبال ایران در پیش گرفته اند.حتی به قیمت این كه قطر از شورای همكاری خارج شود فكر می كنند باز در ائتلاف كلانی علیه ایران می خواند شكل دهند خدشه وارد نمی كند.
با تمام این ها عربستان چه در خصوص بروز تنش در رروابط با دوحه پیش بینی كرده باشد چه نكرده باشد بحران قطر استراتژی ائتلاف سازی و مقابله با ایران را مخدوش می كند.عربستان مجبور است نگاه فرامنطقه داشته باشد و هزینه بیشتری برای ائتلاف سازی علیه ایران بپردازد . در شرایط فعلی حتی اگر قطر هم به صورت مشروط شرایط سعودی ها را بپذیرد و مصالحه كند شورای همكاری خلیج فارس ترك برداشته و دیگر به جایگاه سابق برنمی گردد.
سیام**2021** 1336 گفت و گو از :داود مرادپور**انتشار: مهرنوش خانزائی
۰ نفر