۲۰ دی ۱۳۹۵، ۱۳:۰۳
کد خبر: 82380407
T T
۰ نفر

چرا نمي نويسيم – علي حبيبي*

۲۰ دی ۱۳۹۵، ۱۳:۰۳
کد خبر: 82380407
چرا نمي نويسيم – علي حبيبي*

تهران - ايرنا - دانش و تجربه بشري در بسياري مواقع به دليل ثبت نشدن، با خطر نابودي روبرو مي شود از اين رو حفظ و نوشتن آن مي تواند كمك شاياني به نسل حاضر و آينده كند.

بسياري از افراد با وجود آنكه از تحصيلات عالي برخوردارند اما تمايلي به نوشتن تجربيات و دانش خود ندارند و همين عامل باعث مي شود كه تجربيات و معلومات بديع آنان، مورد استفاده ديگران قرار نگيرد.
اين بي رغبتي به نوشتن سبب مي شود كه صرفنظر از محروم شدن ديگران از دانش و معلومات فرد ياد شده، آن شخص نيز از كسب مهارت هاي لازم نوشتن فاصله بگيرد كه اين عامل چندين پيامد براي وي به همراه دارد.
نخست اينكه دانسته هاي او هرگز مورد استفاده ديگران قرار نمي گيرد، دوم اينكه تمايل نداشتن به نوشتن، باعث مي شود كه فرد روز به روز از نوشتن احساس ناخوشايندي كند در حاليكه نوشتن و توصيف يك رويداد، دنياي شيريني براي نويسنده آن خلق مي كند كه نمي توان با چيز ديگري آن را عوض كرد. سوم اينكه وقتي مطلبي را مي نويسيم امكان دارد با انگيزه هاي مختلف چندين بار آن را مرور كنيم كه اين تكرار و مرور، به اصلاح و غني تر كردن مطلب حاضر و يا بعدي منجر مي شود.
تمايل نداشتن افراد به نوشتن و نگارش از اشكالات جامعه ما است كه از كودكي شروع مي شود و تا بزرگسالي ادامه مي يابد. خيلي از ما همانطوري كه به راحتي سخن مي گوييم به همان نسبت قادر به نوشتن ذهينات خود نيستيم. ما برخلاف اروپايي ها، بيشتر به فرهنگ شفاهي و ديدن توليدات سمعي و بصري علاقه مند و متكي هستيم و همين عامل به بيگانگي ما با فرهنگ نوشتاري منجر شده است.
ما همانطوري كه بيان مي كنيم محتاج تقويت فن نويسندگي نيز هستيم. يك تفاوت اساسي بين بيان و نوشتن وجود دارد. عمر بيان و كلام كه نوشته نشود همان لحظه است بنابر اين اگر ذهنيات خود را روي كاغذ نياوريم دانسته ها و آگاهي هاي ما محو خواهد شد اما نوشته روي كاغذ يا فضاي مجازي براي مدت طولاني باقي خواهد ماند.
امروز با وجود اينترنت و شبكه هاي اجتماعي خيلي راحت تر مي توان به ثبت تفكر، انديشه، خلاقيت، ابتكار، ابداع و دغدغه هاي خود اقدام كرد و اين يك فرصت بي بديل براي همه افراد است.
در مدرسه، دانشگاه، جامعه، اداره، بازار و خيابان همواره با موضوعات و تفكرات و تجربه هاي مختلف روبرو هستيم و اين دانش و تجربه براي استفاده خود و ديگران بايد به صورت نوشتار ثبت شود ولي خيلي از ما تمايلي به اين كار نداريم.
اين اشكال تمايل نداشتن به نوشتن به نظام آموزشي و پرورشي و دانشگاه ها و در وهله بعد به همت ما بر مي گردد.
مدرسه شايد الفباي فارسي را به ما بياموزد ولي هرگز فن نوشتن را به ما ياد نمي دهد و اين موضوع تا حدي از نظام ناكارآمد مدارس و سپس بي رغبتي فرد ناشي مي شود، اما بخش اعظمي از ايرادات به افراد برمي گردد.
نويسندگي هم به مطالعه مستمر و مداوم نيازمند است و هم به نوشتن مكرر، ولي اين اصل مهم را رعايت نمي كنيم و پيامدهاي آن در ناتواني ما در هنگام نوشتن و تاليف ظاهر مي شود.
نويسندگي براي خود دنيايي دارد و وقتي مي تواني دغدغه هاي خود و ديگران را روي كاغذ بياوري انگار بار بزرگي از دوش كسي برداشتي و اين كار، احساس رضايت عميقي به انسان دست مي دهد.
خيلي از ما تجربيات و دانش زيادي داريم كه قادريم براي جمع محدودي تعريف و بيان كنيم اما هرگز قادر به ثبت آن روي كاغذ نيستيم و اين ثبت نشدن ممكن است به نابودي يك تفكر و ايده بديع و نو منجر شود.
اشكال و ايراد نظام آموزشي چيست؟ نظام آموزشي ما شامل 12 سال تحصيل در مدرسه، چهار سال كارشناسي، دو سال كارشناسي ارشد و دستكم پنج سال مقطع دكتري است كه در اين سال ها خيلي از افراد در نوشتن و نگارش توانمند نمي شوند.
در مدارس درس انشا داريم كه معمولا در ساعات آخر و در مرده ترين ساعات درسي به دانش آموزان ارائه مي شود. در نظام قديم درس انشا در مدارس ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان تدريس مي شد ولي اكنون در مقطع دبيرستان اين درس در ساعات درسي پيش بيني نشده است. نبود اين درس در اين مقطع متوسطه نشانه چيست؟ آيا دانش آموزان ما بعداز پايان دوره ابتدايي كاملا به نوشتن مسلط شده اند كه حالا اين درس در اين مقطع وجود ندارد؟ قرائن نشان مي دهد كه خيلي از دانش آموزان پس از فارغ التحصيلي و كسب ديپلم هم قادر به نوشتن يك نامه ساده هم نيستند حالا معلوم نيست با كدام منطق و استدلال اين درس در اين دوره ديده نمي شود.
خلا وجود اين درس در اين دوره و بي اهميتي مدارس به درس انشا، باعث شده دانش آموزان از نظر نگارش با مشكل جدي روبرو شوند كه عوارض ايجاد اين مشكل به ساير دروس نيز شيوع مي يابد و سپس امتداد آن تا دانشگاه ها و تحصيلات عالي پيش خواهد رفت. يك تفاوت اساسي بين رفع اين مشكل در مدرسه و دانشگاه ها وجود دارد و اينكه در مدرسه بدليل شروع يادگيري يك بهانه براي رسيدگي به وضعيت نوشتن وجود دارد اما در دانشگاه ها هرگز براي نگارش و درست نوشتن و به طور كلي نوشتن، واحدي ارايه نمي شود. بنابر اين دانشجو هرگز فن نوشتن و يا درست نوشتن را فرا نمي گيرد و به همين دليل ممكن است اين مشكل و ناتواني را تا مقطع دكتري به همراه داشته باشد.
شايد خيلي از تجربيات و ابتكارات و علم ودانش بخاطر ثبت نشدن، هرگز مكتوب نشود كه اين عامل باعث خسارات فراوان به جامعه بشري خواهد شد. تدوين پايانه ها امروز يكي از دشوارترين درس ها از سوي دانشجويان قلمداد مي شود و اگر دانشجو به دنبال پايان نامه هاي آماده از بيرون نباشد بايد در تدوين آن مصائب زيادي تحمل كند كه اين امر به همان تمرين نكردن تاليف و نوشتن بر مي گردد.
دانشجو اگر همه دانش و علم آن درس را داشته باشد ولي چنانچه نتواند آن را روي كاغذ بياورد در واقع تجربه و علمي در اختيار دارد كه ثمري براي جامعه و شايد براي خود ندارد. اگر بگوييم همه دانش و علم بشري از طريق كتاب و نوشته به نسل هاي آينده انتقال مي يابد سخن گزافي نگفته ايم از اين رو نوشتن تجربيات شخصي شايد نخستين گام ورود به اين مسير محسوب شود.
در واقع نوشتن و نگارش امروز به يك كالاي لوكس تبديل شده كه فقط بين افراد خاص وجود دارد. حتي اين عارضه در بين برخي فعالان رسانه نيز ديده مي شود. ما براي رفع اين مشكل نيازمند يك نهضت فراگير نگارش هستيم.
اين نهضت بايد از مدارس شروع شود و در دانشگاه ها ادامه يابد و گرنه ممكن است خيلي از استعدادها و دانش ها امكان ظهور و بروز پيدا نكند و اين مي تواند خسارات جبران ناپذيري به رشد و ترقي كشور وارد كند.
شايد يكي از دلايل ظهور پديده تقلب در ارائه مقالات علمي ناشي از اين مساله باشد در حالي كه مي توان با كمي دقت و برنامه ريزي در دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي، هر دانشجو به يك مولف تبديل شود. اين راهي است كه دستيابي به آن خيلي هم دشوار نيست به شرط آنكه برنامه ها و آموزش هاي ما جدي تر دنبال شود و مثلث دانشگاه، استاد و دانشجو اين نهضت را همراهي كنند.

—---------------------------------------------------------------------
** دبير ايرنا** 1569** انتشار دهنده: اميد غياثوند
۰ نفر