۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۱۵:۲۴
کد خبر: 81240140
T T
۰ نفر

بی شناسنامه ها از مشق علم و دانایی محرومند

۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۱۵:۲۴
کد خبر: 81240140
بی شناسنامه ها از مشق علم و دانایی محرومند

بندرعباس- ایرنا- ازدواج زنان ایرانی با اتباع بیگانه بویژه افاغنه، پاكستانی و عراقی به صورت غیر قانونی و بدون ثبت، موجب بروز مشكلات فراوان برای این افراد و حتی جامعه شده است.

بزرگترین مشكل ناشی از ازدواج شرعی اما غیرقانونی دختران و زنان با اتباع بیگانه تولد فرزندان بدون شناسنامه و اسناد هویتی است، اسنادی كه سعادت و شقاوت زندگی افراد در گرو آن است و موجب شده تا این افراد به اجبار عنوان كودكان بی هویت را یدك بكشند.

وجود كودكان بی هویت و بی شناسنامه تبعاتی نظیر محرومیت از حقوق شهروندی، انسانی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در پی دارد.

ازدواج شرعی غیرقانونی با اتباع بیگانه و كوتاهی زوجین در ثبت سند ازدواج موجب شده تا امروزه هزاران نفر از افرادی كه در محدوده جغرافیایی ایران اسلامی زندگی می كنند، از حقوق ابتدایی شهروندی خود محروم بمانند، افراد بلاتكلیفی كه درباره هویت ایرانی یا غیرایرانی شان گفته ها و ناگفته های بسیاری وجود دارد.

وجود كودكان بی هویت فریاد خاموشی است كه سال هاست در گوش غبار گرفته و زنگار بسته زمان طنین انداز می شود اما كمتر كسی است كه این فریادهای پیاپی را بشنود و احساس كند.

سال هاست كه كودكان بی هویت و محروم از حقوق شهروندی در زیر پوست شهر و در پهنه وسیع سپهر ساكت و آرام نفس می كشند اما انگار نبض این نفس ها آنقدر ضعیف است كه كمتر كسی صدای این نفس های بغض آلود، نحیف و خسته را می شنود.

كودكانی كه با تمام وجود، بودن، عشق، دانستن و آگاهی را فریاد می زنند، اما انگار آدمی آنقدر غرق در روزمرگی و تكرار است كه گاهی اوقات ساده و بی تفاوت از كنار تنهایی و درد نهفته در صدای این نفس های ملتمسانه می گذرد.

كودكانی كه تعداد آنان كم نیست و به هر گوشه شهر كه بنگری رد و نشانی از آنان به چشم می خورد، كودكانی كه بعلت نداشتن اسناد هویتی یا خواندن و نوشتن نمی دانند و یا بخاطر شرایط خاص خود مجبور به ترك تحصیل شده و با وجود سن كم وارد بازار كار و شغل های كاذب شده اند.

كودكانی كه به دلایل عمده نظیر فقر فرهنگی، فقر اقتصادی و نداشتن اسناد هویتی از تحصیل بازمانده اند و چون نمی توانند از آموزش و پرورش رسمی كشور بهره مند شوند، ناچار تن به كار داده اند و امروزه كودكان كار محروم از تحصیل، نام و نشان گرفته اند.

'علیرضا اكبری 'یكی از این كودكان است كه به علت نداشتن اسناد هویتی، زندگی بدون شناسنامه را در 'رودان' هرمزگان می گذراند، از تحصیل بازمانده و در كشاكش روزگار و پیچ و خم های زندگی مادی، به ناچار تن به كار داده است.

او ، ثمره ازدواج یك دختر ایرانی با یك شهروند پاكستانی است و دو برادر و یك خواهر دارد كه هیچكدام شناسنامه ندارند و سال هاست با بدون شناسنامه زندگی می كنند.

كودك 13 ساله ای كه باید در لحظات خوش، خاطره انگیز و زیبای پاییز برگ ریز، ساعات سرد زمستان و لبخند پرطراوت بهار دل انگیز در كلاس درس، مشق علم و دانایی كند، روزش را با تعمیر انواع ماشین، سپری می كند.

علیرضا كه به شدت از زمین و زمان آزرده خاطر است از خروس خوان سحر رخت كارگری بر تن می كند و برای لقمه ای نان حلال، راهی كوچه پس كوچه های شهر رودان می شود تا پس از ساعت ها كار و سر و كله زدن با آدم های گوناگون دست پر به خانه برگردد و گل لبخند را بر لبان مادر، خواهر، برادر و مادر بزرگ از كار افتاده اش بنشاند.

قریب به هفت سال است كه پدر و همچنین برادر 19 ساله وی به پاكستان سفر كرده اند و تاكنون به خانه باز نگشته اند و در غیاب پدر و برادر بزرگ، علیرضا مرد خانه است و برای امرار معاش خانواده تن به كار داده است.

برق چشمان پر مهر و التماس علیرضا، بی اختیار قطرات درشت و گرم اشك را بر پهنه صورت می غلتاند؛ دستان علیرضا زیر فشار زیاد كار پینه بسته است، غم بزرگی بر دلش سنگینی می كند اما او هیچگاه از رحمت خدای خویش ناامید نشده و همواره به او توكل می كند.

داشتن شناسنامه، رفتن به مدرسه و موفقیت در زمینه تحصیل بزرگترین آرزوی علیرضاست؛ عطش علم و دانش بر لب های خشك و ترك خورده او تازیانه می زند، او با بغض و گریه می گوید كه اگر منبع درآمدی بود و او می توانست درس بخواند دیگر مجبور نبود اینقدر سخت كار كند.

علیرضا از بابت اینكه نان آور خانواده است هیچ گلایه و شكایتی ندارد اما از این بابت كه چرا نمی تواند مانند سایر همسن و سالان خود دوران بچگی خوب و خوشی را سپری كند و از بهترین سال های زندگی و دوران كودكی اش لذت ببرد، سخت دلتنگ و آزرده خاطر است.

علیرضا می گوید كودكی كه شناسنامه ندارد، حق تحصیل ندارد و این واقعیت تلخ قلب كوچك وی و اعضای خانواده اش را به شدت جریحه دار كرده است.

با شنیدن این جمله از علیرضا، ناخودآگاه گفته یكی از مسوولان درخصوص حقوق برابر تمام شهروندان در زمینه برخورداری از شرایط عادلانه تحصیل، در ذهنم جان می گیرد.

این مسوول در یكی از نشست های شورای آموزش و پرورش عنوان كرد كه هیچ شهروند ایرانی نباید از تحصیل علم محروم بماند و آموزش و پرورش تمام تلاش خود را برای فراهم كردن زمینه های تحصیل برای تمام افراد حتی كسانی كه فاقد اسناد هویتی هستند، بكار خواهد بست.

از علیرضا پرسیدم آیا برای رفتن به مدرسه و تحصیل علم تلاشی كرده و به مدرسه و آموزش و پرورش مراجعه كرده است كه پس از سكوتی معنادار و لبریز از درد و رنج پاسخ داد كه با پیگیری های متعدد در سال تحصیلی 92-91 و 93-92 تا كلاس دوم دبستان درس خوانده اما به علت نداشتن شناسنامه، آموزش و پرورش به او مدرك تحصیلی نداده است.

فقر مالی و نداشتن هزینه ایاب و ذهاب برای مراجعه به اداره كل اتباع خارجی استان هرمزگان برای پیگیری های لازم و طی مراحل قانونی برای تمدید اعتبار كارت موقت تردد یكی از بزرگترین معضلات فراروی این خانواده است كه علیرضا به آن اشاره كرد.

به گفته علیرضا برای تمدید كارت تردد باید به اداره كل اتباع خارجی استانداری هرمزگان مراجعه شود كه با توجه به شرایط اقتصادی كنونی، انجام این مهم هزینه های قابل توجهی را بر خانواده تحمیل كرده است.

علیرضا با اشاره به هزینه های سرسام آور زندگی، خواستار تسهیل در روند صدور و تمدید اعتبار كارت موقت تردد اتباع خارجی از سوی مسوولان شد .

مادر علیرضا هم نداشتن شناسنامه، اسناد هویتی و محرومیت از حقوق شهروندی را بزرگترین مشكل و دغدغه فراروی زندگی خود و فرزندانش برشمرد و گفت كه در خانواده ای فقیر زندگی می كرد و در دهه شصت و هفتاد اتباع بیگانه افاغنه و پاكستانی در منطقه بسیار تردد می كردند و درست همان زمان بود كه بصورت عادی به عقد یك شهروند پاكستانی در آمد.

وی گفت كه نتیجه این ازدواج مشخص نبودن تابعیت چهار فرزند، نداشتن حق تحصیل كودكان و برخوردار نبودن از حقوق شهروندی و حمایت های دولتی است.

وی اظهار كرد:دختر21 ساله اش بعلت نداشتن شناسنامه از داشتن یك زندگی عادی،تحصیل و ازدواج محروم شده است و پسران 13 و هفت ساله اش نیز با سختی های فراوانی دست و پنجه نرم می كنند.

مادر علیرضا ادامه داد: قریب به هفت سال است كه همسر و پسر بزرگش برای كار، ایران را ترك كرده اند و تا امروز خبری از آنان در دست نیست.

وی با اشاره به اینكه مشكلات اقتصادی، چرخ زندگی این خانواده را كند كرده است ادامه داد: هم اكنون هزینه های زندگی این خانواده پنج نفری (مادر بزرگ، مادر و سه فرزند وی) از محل درآمد و دستمزد كارگری روزمزد علیرضا در تعمیرگاه ماشین، مستمری كمیته امداد و گاهی نیز از محل تولید و فروش صنایع دستی و پوشاك سنتی، تامین می شود.

مادر علیرضا با بیان اینكه در نبود همسر و پسر بزرگش، مسئولیت اداره زندگی بر دوش نحیف علیرضاست، افزود: چهار سال است كه علیرضا برای تامین مخارج زندگی در تعمیرگاه ماشین یكی از بستگان كار می كند و از آنجائیكه كارگر روزمزد است گاهی دست پر به خانه باز می گردد و گاهی نیز، دست خالی.

وی از تلاش های بی وقفه برای گرفتن شناسنامه فرزندان خود خبر داد و بیان كرد: سه سال است كه برای گرفتن شناسنامه اقدام كرده اما تا امروز تلاش ها نتیجه ای در پی نداشته است.

مادر علیرضا گفت كه برای گرفتن تابعیت فرزندانش، شناسنامه و اسناد هویتی از طریق قانون، دادگاه و اداره كل اتباع بیگانه اقدام كرده و هم اكنون نیمی از مسیر شناسنامه دار شدن طی شده است.

'برای گرفتن تابعیت و شناسنامه فرزندان خود به مداركی نظیر اثبات نسب، استشهادیه محلی و طلاق غیابی نیاز است كه حكم اثبات نسب صادر شده اما از آنجائیكه ازدواجشان عادی بوده صدور رای طلاق غیابی از سوی دادگاه امكانپذیر نیست.'

مادر علیرضا با بیان اینكه برای جاری شدن صیغه طلاق ازدواج عادی باید به عاقدین محلی مراجعه شود، ادامه داد: برای جاری شدن صیغه طلاق، عاقد محلی، نیازمند مجوز شرعی از سوی یكی از مراجع تقلید است.

مادر علیرضا همچنین گفت كه برای گرفتن مجوز لازم باید به شهر قم سفر كند و مجوز جاری شدن صیغه طلاق غیابی را از یكی از مراجع تقلید بگیرد تا گره كوری كه سال هاست بر زندگی آنان افتاده را بگشاید.

داشتن شناسنامه، اسناد هویتی و بهره مندی از تمامی حقوق شهروندی، آرزوی مشترك علیرضا، خواهر بزرگ و برادر كوچك وی است كه هر سه با حسرت آن را بر زبان جاری ساختند و خواستار توجه بیش از پیش مسوولان به فرزندان حاصل ازدواج زنان ایرانی با اتباع بیگانه شدند.

با وجود تمامی این مشكلات علیرضا و خانواده اش به جد پیگیر امور هستند و تلاش می كنند با همكاری، همدلی و همراهی برخی از بستگان و با سیر مراحل قانونی، مشكل نداشتن شناسنامه خود را برطرف و از وضع موجود رهایی یابند.

مسعود یكی دیگر از این كودكان است كه بعلت نداشتن اسناد هویتی زندگی بدون شناسنامه دارد و برای اداره و تامین مخارج زندگی خود و خانواده اش به شغل كاذب روی آورده است .

این كودك 10 ساله و دو برادر هشت و شش ساله اش ثمره ازدواج یك دختر ایرانی با یك تبعه افغان هستند كه هیچكدام شناسنامه ندارند و سال هاست بدون شناسنامه در رودان هرمزگان زندگی می كنند.

هر سه این كودكان بیسواد و خواندن و نوشتن بلد نیستند.

خستگی، درد و رنج را می توان در نگاه پاك و معصومانه این كودكان به وضوح مشاهده كرد؛ مسعود، میلاد و متین از زندگی كنونی خود راضی نیستند و از این بابت كه مجبور هستند برای تامین مخارج زندگی خود سخت تلاش كنند، به شدت گلایه می كنند.

مسعود با صدایی كه با بغض همراه است از آرزوها و رویاهای خود و برادرانش می گوید، رویاهایی كه بعلت نداشتن شناسنامه و اسناد هویتی، بر باد رفته اند.

داشتن شناسنامه، رفتن به مدرسه، برخورداری از حقوق شهروندی و البته داشتن اندكی آرامش بزرگترین آرزوی این كودك است كه با گریه از آن سخن می گوید.

این كودك از اینكه نمی تواند درس بخواند به شدت آزرده خاطر است و می گوید، فصل زیبای پاییز و زمان بازگشایی مدارس، بدترین فصل از زندگی او است.

مسعود می گوید كه حق هیچ كودك و شهروندی نیست كه از تحصیل محروم بماند و با دنیای تیره و تار جهل، دست و پنجه نرم كند.

مسعود، میلاد و متین خواستار توجه بیش از پیش مسوولان به فرزندان حاصل ازدواج زنان ایرانی با اتباع بیگانه و برطرف كردن مشكلات و نارسایی های فراروی آنان شدند.

لیلا دختری 20 ساله و ثمره ازدواج یك زن ایرانی با یك مرد افغان است و سال هاست كه به زندگی بدون شناسنامه عادت كرده است.

لیلا در سال های گذشته كه از محدودیت های كنونی خبری نبود، با حضور در كلاس های نهضت سواد آموزی، چند كلاس درس خوانده و سواد خواندن و نوشتن دارد، اما این میزان سواد برای او كه دختری باهوش و با استعداد است، هرگز رضایتبخش نیست.

لیلا نداشتن شناسنامه را عامل اصلی تمام مشكلات، سختی ها و بدبختی های زندگی و تحصیل خود عنوان می كند.

وی می گوید: همیشه آرزو داشتم پزشك شوم، اما مطمئن هستم كه نداشتن شناسنامه و اسناد هویتی موجب خواهد شد تا رویاها و آرزوهایم هیچگاه رنگ واقعیت به خود نگیرد.

لیلا برای گرفتن شناسنامه بارها اقدام كرده، اما چون سند ازدواج والدینش عادی است و جایی ثبت نشده و سال هاست كه پدرش، بدون هیچگونه رد و نشانی خانواده را به حال خود رها كرده و رفته، امكان گرفتن شناسنامه برای وی وجود ندارد.

وی از تمام دختران و زنان ایرانی خواست از ازدواج شرعی غیرقانونی با اتباع بیگانه خودداری كنند و قبل از ازدواج با این افراد، به عواقب و پیامدهای آن، خوب بیندیشند.

لیلا ادامه داد: فرزندان حاصل این ازدواج، بدون شناسنامه و هویت هستند و اجازه تحصیل و فراگیری آموزش رسمی از آموزش و پرورش ندارند و به سبب نداشتن شناسنامه، كمیته امداد هم برای كمك‌رسانی به آنان با مشكل مواجه است.

وی می گوید: ازدواج شرعی غیر قانونی با اتباع بیگانه علاوه بر بوجود آوردن فقر فاحش در این خانواده‌ها، شهروندانی پدید می آورد كه به دلیل محرومیت و عدم‌ بهره گرفتن از امكانات، در آینده با مشكلات و چالش های فراوانی روبرو خواهند شد.

لیلا بیان كرد: فرزندان حاصل از ازدواج غیرقانونی با اتباع بیگانه از مزایای اجتماعی از قبیل آموزش، بهداشت، بیمه و هر گونه خدمات اجتماعی دیگر كه به شهروندان تعلق می گیرد محرومند و یا با محدودیت روبرو هستند كه این امر موجب بروز ناهنجاری های متعدد در اجتماع می شود.

علیرضا، مسعود، میلاد، متین و لیلا به نمایندگی از فرزندان حاصل ازدواج غیر قانونی با اتباع بیگانه، از خانواده ها بویژه دختران و زنان ایرانی خواستند با عقلانیت، تدبیر و چشمانی باز از ازدواج های غیرقانونی با اتباع بیگانه پرهیز كنند و این خانواده و هزاران خانواده حاصل ازدواج غیرقانونی با اتباع بیگانه را مایه عبرت قرار دهند و از آنچه بر این همنوعان گذشته و می گذرد، توشه عبرت برگیرند.

برخی از مسوولان و كارشناسان، می گویند: زنان و دختران ایرانی نباید تحت هیچ شرایطی تن به ازدواج شرعی غیرقانونی با اتباع خارجی بدهند و هر نوع ازدواجی با اتباع خارجی طبق قانون كشور باید با اجازه وزارت كشور و دولت صورت بگیرد.

براساس گزارش‌های دریافت شده، اتباعی كه به صورت غیرمجاز وارد كشور می‌شوند برای اخذ اقامت یا سایر انگیزه‌های دیگر به ازدواج‌های شرعی با زنان و دختران ایرانی اقدام می‌كنند و امروز یكی از مشكلات اجتماعی كشور، فرزندان رها شده حاصل از اینگونه ازدواج‌های ثبت نشده است.

'احمد پویافر' مدیركل امور اتباع خارجی استانداری هرمزگان نیز عنوان كرد : این استان از لحاظ سطح بندی در مورد ورود و خروج و فعالیت های اتباع خارجی غیر مجاز از استان های ممنوعه است .

وی براین عقیده است كه دادن آمار از اتباع بی هویت و همچنین دلسوزی برای آنان به صلاح نیست.

رییس اداره ثبت احوال رودان نیز با تایید وجود معضل ازدواج غیرقانونی دختران و زنان ایرانی با اتباع بیگانه بویژه تبعه افغان در این شهرستان، می گوید: این امر مشكلات و ناهنجاری های فراوانی را برای جامعه ایجاد كرده است.

'مرتضی عباس نسب' با اشاره به آثار و تبعات چنین ازدواج هایی می افزاید: اگر زنان ایرانی بدون توجه به قوانین و مقررات و مشاوره های حقوقی به چنین ازدواج هایی تن دهند با برخی مشكلات حقوقی مواجه خواهند شد.

وی نبود ضمانت نامه قانونی و رسمی برای پایبندی زوج به ادامه زندگی و پرداخت نفقه، نامشخص بودن وضع حضانت و قیمومیت فرزندان در صورت فوت زوج یا زوجه یا هردوی آن ها، بلاتكلیفی وضع هویتی فرزندان آنان، غیر قابل پیگیری بودن مسائل حقوقی و اقامه دعوی از سوی زوجه علیه زوج به دلیل ثبت نشدن ازدواج برای آنان را از جمله مشكلات و پیامدهای اینگونه ازدواج ها برشمرد.

عباس نسب ادامه داد: بیشتر اتباع بیگانه بویژه تبعه افغان، برای اینكه از وضعیت تثبیت شده و حق اقامت در ایران برخوردار شوند، با دختران و زنان ایرانی ازدواج كرده اند.

وی از دختران، زنان و خانواده های آنان خواست قبل از ازدواج با اتباع بیگانه، از دارا بودن مدرك اقامتی معتبر صادره از وزارت كشور برای تبعه بیگانه، اطمینان حاصل كنند.

عباس نسب افزود: هرگونه ازدواج با اتباع بیگانه باید در چارچوب قوانین و با رعایت مقررات قانونی صورت بگیرد تا افراد از آثار قانونی ثبت ازدواج، صدور شناسنامه برای فرزندان و تابعیت زوجین در پی ازدواج و غیره برخوردار شوند.

وی ادامه داد: افرادی كه دارای مدرك اقامتی معتبر صادره از وزارت كشور هستند، می توانند پس از ازدواج به دفتر امور اتباع خارجه فرمانداری و یا استانداری محل سكونت خود مراجعه و مراحل قانونی را جهت ثبت ازدواج و برخورداری از شناسنامه و اسناد هویتی برای فرزندان خود، انجام دهند.

عباس نسب گفت: فرزندان حاصل ازدواج قانونی با اتباع بیگانه بعد از رسیدن به سن 18 سال می توانند با درخواست تحصیل تابعیت، از وزارت كشور تقاضای شناسنامه كنند.

ك/4

7196/668 /675

از : طیبه رحیمی
۰ نفر