خانه دوست کجاست؟

۱۴ بهمن ۱۴۰۰، ۱۳:۱۷
کد خبر: 84637265
محراب توکلی I فعال عرصه رسانه
خانه دوست کجاست؟

تهران-ایرنا- عباس کیارستمی با «خانه دوست کجاست» وقاری جهانی به سینمای ایران می‌بخشد و با مختصاتی انسانی جایگاه والایی در تاریخ سینمای این کشور کسب می‌کند.  

در روز سیزدهم بهمن در بخش‌ شبی با اندیشمندان نشست سینما فلسفه و معنا و در نشست‌های «آثار گنجینه» شیوه روایی در سینمای کیارستمی تشریح و  فیلم‌ خانه دوست کجاست نمایش داده شد.

 خانه دوست کجاست با بهره‌برداری از نگاهی ناتورالیستی و منشی عارفانه، ضوابط مینی‌مالیستی خود را تا کوی معرف روانه می‌کند و با منطقی معصومانه خود را به درون اذهان می‌افکند.  

حال حیات زیستی فیلم را در بافه‌های ساختاری و کلامی آن مورد ترجمه‌ قرار می‌دهیم.  

در اولین نگاه رویکرد شبه‌ مینی‌مالیستی کیارستمی در به کارگیری عناصر زیبایی‌شناسانه حائز اهمیت است. وی در چنین فرایندی، حیات شاعرانه و رئالیستی فیلم را تقویت کرده و از فنِ بیانی ریتمیک فاصله می‌گیرد. کیارستمی در ما به ازای فن مذکور، تکنیک لانگ‌تیک را به کار می‌بندد و به دنبال آن درون‌مایه‌های ناتورالیستی را از میزانسن مورد نظر استخراج می‌کند تا در پی‌اش آرایه‌های عارفانه متجلی شود. البته در منصه شعر نیز می‌توان به کارکرد لانگ‌تیکِ مذکور اشاره کرد.

چرا که فیلم‌ساز با فراهم کردن گستره‌ای چشم‌نواز و ثانیه‌های پرشمار، قصد دارد روانِ مخاطب را در کسب زیبایی‌ها پرورش دهد. اگر به نمایی که کودک از تپه بالا می‌رود اشاره کنیم، ضمن حرکت در ساحت شعر می‌توان صفا و گرمایی که از حضور موسیقی استشمام می‌شود را درک کرد. در ادامه دیدِ محیطی فیلم‌ساز و تعاملات آن با آرایه‌های سمعی و بصری، می‌توان به کُنه عناصر عینی نیز دقت داشت. به بیانی دیگر شاخصه‌های ابژکتیو خانه دوست کجاست ورای ساختارهای شاعرانه، در فرمی تمثیلی نیز قرار می‌گیرد و از پس آن ردای معنا به جهان اثر روانه می‌شود.  

ابتدا باید تماثیل مزبور را در حیطه شکل قرار داد و به مثابه خودشان آن‌ها را ارزیابی کرد، سپس به درون آن‌ها به شکلی جستارگونه نقب زد. در نتیجه می‌توان شاهد مدار احساسات و عواطف در بطن آن‌ها بود. چنین خوانشی که برگرفته از نظریه کریستین متز می‌باشد، به عطر گلی لای کتاب و سرگشتگی در کوی دوست معنا می‌بخشد.  

در جستاری دیگر با پیگیری الگوهایی روایی اثر می‌توانیم عملکرد پیرنگ را شکار کرده و سبک داستان‌گویی آن را برملا کرد. ‌ کیارستمی در پیرنگی‌ تماما روایی، داستان و آرمان‌های خود را روایت می‌کند. در واقع او یک موقعیت و پیش‌آمد کانونی (ترس تنبیه یک دوست به علت نداشتن مشق شب) را در قلب فیلم‌نامه تعبیه کرده و همان را گسست می‌دهد. گسترش موقعیت گفته‌شده به الگوریتم فیلم‌نامه برچسبی روایتی می‌دهد. در نتیجه سبک داستان در پیرنگی به دور از آراستگی‌هایی نمایشی، مضامینی ملودرامیک را رج می‌زند.  

با گرته‌برداری از شاخصه تالیف در اثر می‌توان به انگیزه‌های رئالیستی فیلم‌ساز و رانه‌های دشواری‌زا در اثر اشاره کرد. در واقع نگره بی‌شائبه فیلم‌ساز برای طریقت کنش‌ها و نمایش آن‌ها در شگرد لانگ‌تیک عنصر درک و همذات‌پنداری را دشوار می‌کند. در چنین موقعیتی فیلم‌ساز ملاتی از جنس موسیقی و دیالوگ اضافه می‌کند تا آن مسیر دشوار تلطیف شود و مخاطب به درستی در امر آشنازدایی قرار گیرد.  

با آمدن نام ملودرام‌ حضور مقتضیات آن در کلام بصری و روایی فیلم شایان ذکر است. فیلم‌ساز با نگاهی به چشم‌انداز احساسات و اخلاقیات روحیه‌ای انسان‌مند و شفاف را به سلوک کاراکتر اصلی می‌دمد. چنین روحیه شفافی با عصمت کودکانه او گره می‌خورد و از وی قهرمانی تمام قد در عرصه اخلاق می‌سازد.  
در نهایت خانه دوست کجاست با جسم رویاگونه خود، پرشی بلند به کرانه‌های عینیت و ناتورالیسم می‌کند تا آنچه را به مثابه عرفان و شعر می‌شناسیم بر ما آشکار می‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha