«هرایی»؛ بازنمایی ذهنی یک نویسنده از فضیلتی فراموش شده

تهران- ایرنا- رمان «هرایی» تلاشی است برای بازنمایی بخشی از فضیلت‌های اجتماعی و فردی فراموش‌شده در بطن زیست و زندگی ایرانی که در قالب بازی و فرم کلمات با ذهن نویسنده بازنمایی شده است.

به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، رمان هرایی داستانی از سعید تشکری با قصه‌های به‌هم‌پیوسته از زندگی مردم می‌گوید و موضوع اصلی آن، وفای به عهد است. 

در معرفی آغازین این کتاب آمده است: هرایی چندین معنی دارد. اگر این واژه را در فرهنگ لغات جستجو کنیم این معانی را برای آن می‌بینیم: درخشیدن ـ ترس و بیم (برهان) مانند هره در دلهره (از حاشیه برهان چ معین) ـ آواز مهیب مانند آواز وحوش.

هرا: فروریختن و آواز و صدای فروریختن (برهان)

هرا: هرات (برهان) رجوع شود به هرات 

و این داستان ترکیبی است از همه این‌ها.

تشکری در یکی از مصاحبه‌هایش درباره این رمان این‌طور گفته است: من در هرایی می‌خواستم نشان دهم که انسان‌ها چقدر می‌توانند پای نذرشان بایستند، وقتی آرزویی دارند و نذری برای رسیدن به آن می‌کنند و آن آرزو برآورده می‌شود؛ چقدر و تا کجا به نذرشان وفادارند؟ وفاداری به عهد شخصی که این عهد شخصی با خودش عهد کاری، اجتماعی و اخلاقی می‌آورد.

بنابراین رمان هرایی درباره این فراز و نشیب و دوگانگی هویت و وفای به عهد است.

داستانی که مخاطبان را قدم‌به‌قدم با شخصیت‌هایش آشنا می‌کند و آن‌ها را به درون زندگی پرفرازونشیبشان دعوت می‌کند: فرشته و همسرش پژمان و پسرشان مخدوم، کرامت و ستاره، درگیری‌های ستاره با کرامت و نگرانی‌هایش از زندگی بعد از مرگ کرامت. فرشته و بار تنها تربیت کردن پسرش و نگرانی از اینکه روزی شرمنده همسرش شود و ...

در این رمان سرنوشت بانوی پزشکی روایت می‌شود که برخلاف عادت جامعه زیستی خود بر هویتش به‌عنوان پزشک و قانون پزشک بودن در تمام مناسبات اجتماعی و فردی و تعهد اجتماعی خود تأکید دارد و از این زاویه نقدی را بر رفتارهای آدم‌هایی که تعهدی در رفتار و شئونات خود ندارند بیان می‌کند. در واقع اسراء، قهرمان رمان هرایی می‌خواهد با شغل خود کنشگر باشد و این اول مصائب اوست.

هرایی تازه‌ترین اثر داستانی بلند تشکری نویسنده، نمایشنامه‌نویس و منتقد ادبیات و تئاتر خراسان است. رمانی که در ادامه پیوند میان سنت ادبی خراسان که در ادبیات و آثار وی نمایان است و دغدغه‌های تاریخی و اجتماعی او شکل‌گرفته است. هرایی به زبان خراسانی یعنی آوای بلند و وجه‌تسمیه این انتخاب برای نام رمان به یکی از قهرمان‌های رمان برمی‌گردد که به زبان دری و خراسان کهن سخن می‌گوید و ریشه‌های هراتی دارد.

نویسنده این رمان بر این باور است که نگاه تکنیکی در این رمان همچنان نگاه به ادبیاتِ سینماست و از این منظر تلاش کرده تا اثری خلق کند که در عین‌حال و توأمان دیدنی و خواندنی باشند؛ اما بااین‌همه در مفهوم رمان یک تسلسل معرفتی نیز وجود د دارد.

رمان هرایی در حوزه زبان و روایت نیز تلاش می کند تا مکانیسم زبان و لحن شهر هرات در افغانستان امروز که جزئی از هویت جغرافیایی خراسان بزرگ است را در وجود یک قهرمان با زبان دری متبلور کند.

هرایی دومین اثری است که تشکری سعی کرده در آن به صورتی پررنگ خود را از قاب نویسنده متعهد به تاریخ و سنت‌های تاریخی و مذهبی آثار گذشته‌اش بیرون کشیده و در نگاه یک مصلح اجتماعی نشان دهد. این رمان درواقع تلاشی است برای بازنمایی بخشی از فضیلت‌های اجتماعی و فردی فراموش‌شده در بطن زیست و زندگی ایرانی که در قالب بازی و فرم کلمات با ذهن نویسنده بازنمایی شده است.

تشکری در این زمینه خود عنوان کرده است: واژگان آیا همان‌ست که می‌نویسیم یا همان‌هایی که با آن‌ها حرف می‌زنیم و یا می‌اندیشیم و می‌نویسیم، واژگان کلیدی‌ترین مایملک نوشتار هستند که با آن نویسنده هستی را شکار می‌کند، درست مثل نگاه به هستی از زاویه دید کنشگری نویسنده به وقایع/ می‌نویسد و یا می‌بیند و می‌نویسد و یا آنچه را دیده آن‌طور می‌نویسد که هستی نوشتارش او را به ماه می‌رساند تا شبش را به صبح تبدیل سازد! اکنون من در چنین رویدادی هستم و زیست می‌کنم. هنر نویسنده یعنی نوشتن خلاق از رویدادی سخت.

سعید تشکری (زاده ۱۳۴۲) نویسنده، کارگردان رمان‌نویس ایرانی است. وی فارغ‌التحصیل ادبیات نمایشی، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر عضو بین‌المللی کانون جهانی تئاتر ITCA، مدرس ادبیات نمایشی و داستان‌نویسی است و در اداره کل نمایش رادیو بیش از ۴۰ کتاب از وی منتشرشده است.

از میان کتاب‌های او می‌توان به سینما مایاک، اوسنه گوهرشاد، دورتاب، کافه داش آقا، رژیسور، سبز آبی، موقف و آرتیست اشاره کرد. 

در قسمتی از هرایی (ص ۱۲ و ۱۳) آمده است:

هراس تنها شدن از سوی ستاره. آدمی که به شکل واقعی نیست، اما بودن ظاهری‌اش جلوی دهن مردم رو گرفته. هراس زمین‌گیر شدن که اگر بشه، جز مزاحمت برای آبجی فرشته چیز دیگه‌ای نخواهد بود. شرمندگی مقابل مخدوم که به‌جای دخترهام اون باید در حقم فرزندی کنه و مراقبم باشه.

تازه این اولشه.

این زخمِ کوچیک پا با شستشوهای مکرر به خاطر وسواس تمیز و پاکی و نجسی ستاره، حالا دهن باز کرده، چرک کرده و دکترها گفتن پوشیدن کفش و تعریق پا و همون شستشوها خطری برای سیاه شدن بافت و سرانجام قطع انگشت پاست. نه سرانجام؛ که سرانجام مراعات نکردن، سیاه شدن تک‌تک انگشتان همین پا و پیشروی‌اش تا قطع کامل پاست.

دکترها می‌گن وقتی بیماری و درد به کسی هجوم آورد، باید مبارزه کنه، اما من به خاطر رفتار غلط ستاره در مقابل بیماری‌م به این حال و روز افتادم. دو سال قبل سکته ناقص اولیه بوده و من به خاطر ترس از رفتار و واکنش ستاره پیگیر نبودم.

حالا هم که ستاره خانوم رسماً می‌خواد من رو از خونه بیرون کنه.

بله بیرون کنه.

معنای اینکه من توی خونه نمی‌تونم خوب مراقبت باشم.

اینجا پله داره.

کنار خواهرت راحت‌تری.

من می‌آم اونجا بهت سر می‌زنم.

یا ده‌تا و صدتا حرف دیگه این‌جوری، جز بیرون کردن، چیز دیگه‌ای نمی‌تونه باشه.

تازه یه چمدون لباس و تمام وسایل شخصی حالا، آماده توی صندوق‌عقب ماشینه که واسه یه مسافرت چندهفته‌ای جواب می‌ده، این چه معنایی می‌تونه داشته باشه؟

یه قهر امروزی! یه فرار از مسئولیت به شکل ظاهراً منطقی و دلسوزانه. یه نقطه واسه تموم شدن. یه اخطار. یه بی‌انصافی...

این کتاب در ۱۸۰ صفحه و شمارگان ۸۰۰ نسخه به‌تازگی از سوی انتشارات نیستان در اختیار علاقه‌مندان به کتاب قرارگرفته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha