۳۰ آذر ۱۳۹۸، ۸:۰۰
کد خبرنگار: 2330
کد خبر: 83546844
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

آیا هوش مصنوعی می‌تواند آثار هنری خلق کند؟

تهران- ایرنا- هنر، ابزاری مهم در بیان احساسات و دیدگاه های ذهنی بشر است و نقش اساسی در بستر اجتماعی دارد که می‌تواند علاوه بر سرگرم کننده بودن، بینش و درک جدیدی را به همراه آورد. هوش مصنوعی ممکن است بتواند جایگزین این توان و مهارت بشر در خلق زیبایی شود.

خالق واژه هوش مصنوعی جان مکارتی John McCarthy است و از او به‌عنوان پدر علم و دانش تولید ماشین‌های هوشمند یاد می‌شود. اما ظهور این رشته علمی را دهه ۵۰ میلادی و زمانی عنوان می‌کنند که آلن تورینگ Alan Turing این سوال را مطرح کرد که آیا ماشین می‌تواند فکر کند؟ تورینگ در مقاله‌ای که در سال ۱۹۵۰ در نشریه ذهن Mind، موضوعی را طرح کرد که امروز آن را آزمون تورینگ می‌خوانند. پس از آن که تورینگ مساله اندیشیدن و آگاهی را برای ماشین مطرح کرد، این نظر در بسیاری از حلقه‌ها و مراکز علمی مطرح و به آن توجه شد.
زمانی از هوش مصنوعی به‌عنوان هویت رفتارهای هوشمندانه یک ابزار مصنوعی یاد می شد اما امروز به یک اصطلاح عمومی‌تر پذیرفته شده که محاسبات هوشمندانه و ترکیبی (مرکب از مواد مصنوعی) را شامل می‌شود.
مهندسی دانش، یادگیری ماشین دو بخش اصلی هوش مصنوعی را تشکیل می‌دهند؛ مهندسی دانش بخش بزرگی از پژوهش‌های مورد نیاز هوش مصنوعی را تشکیل می‌دهد. ماشین‌ها در صورتی می‌توانند مانند انسان‌ها رفتار کنند که اطلاعات فراوانی از جهان اطراف خود داشته باشند. یادگیری ماشین نیز یکی دیگر از بخش‌های اصلی هوش مصنوعی است. آموزش به ماشین به شکل‌های گوناگونی دسته بندی شده است که ساده‌ترین راه برای یادگیری ماشین روش «آزمون و خطا» است.

پیشتر در مطلبی با عنوان چیستی مناسبت هنر و هوش مصنوعی گفتیم که گسترش علم سال‌هاست پای فناوری را به عرصه‌هایی باز کرده که پیشتر نمی‌شد سنخیت قابل توجهی با علم برای آنها قائل شد؛ هوش مصنوعی یکی از همین فناوری هاست که ورودش به هنر کم شگفتی نیافریده است. هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) یا AI فناوری و شاخه‌ای در علوم رایانه است که به مطالعه و توسعه نرم‌افزار و دستگاه‌های هوشمند می‌پردازد. در مجموعه مطالبی می‌کوشیم تنها گوشه‌ای از تاثیر فناوری هوش مصنوعی را در دنیای هنر کشف کنیم و بدانیم چگونه از قابلیت‌های عظیم الگوریتم‌های آموزش ماشین در هنر بهره گرفته می‌شود.

فِلپ روزا/ Felp Roza در مطلبی که در پایگاه اطلاع رسانی «داده‌های علمی» (towardsdatascience) منتشر شد در مورد احتمال جایگزینی هوش مصنوعی توان و مهارت بشر در خلق اثر هنری بعد دیگری از مواجهه این علم محاسباتی با هنر را مورد بررسی قرار داده است و معتقد است: تمایل به استفاده از تکنیک های محاسباتی در ایجاد قابلیت های هنری موضوع جدیدی نیست.

آدا بایرون/Ada Byron پدر برنامه‌نویسی رایانه، بیش از ۱۵۰ سال پیش گفت، رویای ساخت رایانه ای را در سر می پروراند که می تواند موسیقی بسازد.

هوش مصنوعی یا همان هوش ماشینی که قادر به درک و خلق هنر است، گامی بزرگ در ایجاد ماشین هایی با قدرت و شبیه بشر محسوب می‌شود. سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که: آیا آنچه را که یک ماشین خلق می کند می‌توان هنر نامید؟

هنر چیست؟

تعریف هنر کار ساده ای نیست چرا که هنر ذاتا موضوعی ذهنی است.

در فرهنگ لغات اکسفورد، هنر، بیان یا استفاده از مهارت خلاقانه یا تخیل بشری، عمدتا در تولید آثار بصری همچون نقاشی یا مجسمه سازی است که در وهله نخست بواسطه قدرت زیبابی یا  احساسات چنین آثاری مورد تمجید قرار می گیرد.

در علم فلسفه، شاخه ای وجود دارد که زیباشناسی نامیده می شود و به مفهوم هنر و زیبایی می پردازد.

تعریفی که فرهنگ آکسفورد درباره زیباشناسی ارائه می دهد عبارت است از: «مجموعه ای از اصول مربوط به طبیعت و فهم ارزش زیبایی. شاخه ای از فلسفه که به مساله زیبایی و ذائقه هنری می پردازد.»

وظیفه زیباشناسی تعریف هنری بودن یا نبودن یک موضوع است که در تعیین چنین معیاری چند عامل از جمله سلیقه انسانی، سابقه فرهنگی، شکل هنری و غیره دخیل هستند.

در چنین دیدگاهی، چگونگی درک یک موضوع به عنوان اثر هنری و و کیفیت آن به منظور رسیدن به چنین درکی تعیین می شود.

ممکن است دیدگاه های زیبایی شناسی مختلفی وجود داشته باشد و چنین دیدگاهی بین افراد مختلف، و در فرهنگ ها و اشکال مختلف هنری متفاوت است. تنوع نقطه نظرات زمانی مشهود می شود که دو نفر یک اثر هنری را به دو شیوه متفاوت درک و ستایش می کنند یا دو هنرمند مختلف، هریک موضوع هایی را خلق می کنند که ادعا می شود هر دو آثار هنری خوبی هستند.

با این تعاریف، معلوم می شود که ایجاد (یا آموختن) یک دیدگاه زیباشناختی مصنوعی، پایه و اساس وجود یک هنرمند ماشینی را تشکیل می دهد.

بله می توان با استفاده از هوش مصنوعی هنر آفرید. اگر یک تعریف خوب از دیدگاه زیباشناسانه داشته باشیم می توان الگوریتی را ایجاد کرد که بتواند هنر را ارزیابی کند.

الگوریتم عبارت است از تعدادی دستور العمل پشت سر هم که مراحل مختلف یک برنامه را به زبان دقیق و جزییات کافی بیان نماید و در آن ترتیب مراحل و خاتمه پذیر بودن عملیات کاملا مشخص می شود.

اما مشکل اصلی فقدان آگاهی درباره قوانین و اصولی است که باعث ارزیابی یا خلق هنر در انسان می شود. این امر بیان یک الگوریتم را که بتواند یک قطعه هنری ایجاد کند، دشوار می کند.

شاید بهترین راهکار، استفاده از الگوریتم های ابتکاری به عنوان نوعی از الگوریتم های تصادفی برای رسیدن به بهترین نتیجه باشد که مجموعه بزرگی از راه حل های احتمالی را برای ایجاد حس زیباشناختی ارائه می دهد.

پِنوسال ماچاتو/ Penousal Machato نویسنده کتاب هنر انقلاب مصنوعی: راهنمای هنر و موسیقی تکاملی به همراه همکارانش در مقاله ای ۵ ویژگی را برای این که هوش مصنوعی بتواند تبدیل به هنرمند شود، برشمرده است؛

یادگیری: سیستم باید بتواند مهارت خود را افزایش داده و مانند یک هنرمند انسانی، بر اساس محرک های جدید، قادر به بیان هنر خود باشد.

ملاک تشخیص زیباشناختی منحصربفرد: توانایی ارزیابی اثر هنری خود و دیگر هنرمندان عامل ضروری در هر پدیدآورنده هنری است. حتی اگر یک ملاک جهانی برای قضاوت درباره آثار هنری وجودنداشته باشد، هر فردی معیارهای خود را برای اساس شخصیت خویش تعیین می کند.

خلاقیت: پدید آوردن یک اثر رمان یا قطعه هنری نوآورانه تعریفی است که از یک هنرمند برجسته ارائه می شود. یک ماشین نباید تغییرات اندکی در آثار هنری ایجاد کند بلکه باید بتواند یک اثر کاملا جدید بوجود آورد که البته ممکن است تحت تاثیر سایر آثار هنری باشد.

مساوات: سیستم نباید تابع اراده انسانی باشد بلکه باید با عامل انسانی یا عامل مصنوعی در سطحی برابر در ارتباط باشد.

قابلیت برقراری ارتباط اجتماعی: هنر نمی تواند بدون وجود بستری اجتماعی خلق شود. هوش مصنوعی باید بتواند به تولیدات هنری به عنوان منبع الهام بخشی دسترسی داشته باشد.

سامانه های مصنوعی برای ایجاد اثر هنری تاکنون نتوانسته اند هر ۵ شرط بالا را رعایت کنند.

بیل ماناریس/Bill Manaris محقق علوم رایانه، به عنوان ملاک زیباشناختی یک شبکه مصنوعی را با استفاده از یک قطعه موسیقی محبوب آموزش داد و سیستم به طور خودکار نسخه متفاوتی از موسیقی باخ را ارائه داد که بسیاری از کسانی که به آن گوش دادند بر اساس ملاک های زیباشناختی آن را گوش نواز احساس کردند. مساله مهمی که در مقاله این محقق و همکارانش ادعا شده این است که یافتن یک موسیقی واقعا بد (که در این بحث موسیقی غیرمحبوب توصیف می شود) بسیار دشوار است زیرا بسیاری از نمونه های موسیقی کلاسیک که مطلوب نبودند بایگانی نشده اند.

نقاش روباتیک

لئونل مورا/ Leonel Moura  که در زمینه هنر مفهومی فعال است اواخر دهه بر مسائل مربوط به هوش مصنوعی و هنر روباتیک متمرکز شد و روباتی را ساخت که می توانست نقاشی های جدید خلق کند.

این روبات توانست از طریق عوامل تصادفی، پاسخگویی به محرک ها و نشانه ورزی (که باعث می‌شود کنش‌های پیاپی یکدیگر را تقویت کرده و از این طریق فعالیتی منسجم و به ظاهر منظم شکل بگیرد) به یک خلاقیت مصنوعی دست یابد. این روبات همچنین توانست به خودی خود لحظه ای را که کار نقاشی را به پایان رساند، تعیین کند.

آهنگساز مصنوعی

فلورین کلمبو/ Florian  Colombo محقق هوش مصنوعی و همکارانش الگویی را ارائه داده اند که می تواند در یک تصنیف خودکار نت های موسیقی را تغییر دهد و آهنگساز مصنوعی عمیق (DAC) نام گرفته است.DAC  همچنین می تواند ملودی هایی را مطابق با سبک نمونه های آموزش دیده تولید کند. میزان خلاقیت ملودی های تولید شده با استفاده از DAC بر اساس میزان جدید بودن سکانس موسیقیایی است که منجر به تولید ملودهایی نسبتا قابل قیاس با ملودی های تولید شده توسط یک آهنگساز انسانی می شود.

در نتیجه خلق یک اثر هنری لذت بخش موضوع ویژه ای است که انسان را از دیگر مخلوقات مجزا می کند.

سیستمی که می تواند حس هنری ایجاد کند ، گامی بزرگ در حوزه هوش مصنوعی است و باعث درک  بهتر عملکرد مغز انسان می شود.

حتی اگر هنرمندان مصنوعی نتوانند مجموعه ای از قوانین دشوار را برای تبدیل شدن به یک هنرمند واقعی رعایت کنند، نمونه هایی از ماشین هایی وجود دارد که آثار برجسته ای خلق کرده اند و این توانمندی، ماشین ها را بیشتر به انسان ها شبیه می کند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha