در گزیده ای از گفت و گوی سید جواد حسینی، سرپرست جدید وزارت آموزش در روزنامه اعتماد، می خوانیم: تا پیش از این معرفی، نامهای آشناتری از بدنه وزارتخانه به عنوان گزینههای احتمالی مطرح میشدند اما انتخاب حسینی تمام گمانهزنیهای قبلی را باطل کرد تا رسانهها به دنبال سوابق و مسوولیتهای پیشین این چهره تازه بگردند. سیدجواد حسینی از خرداد ماه بر صندلی وزارت آموزش و پرورش نشسته است و در روزهای پایانی مهلت قانونی برای معرفی وزیر جدید به مجلس، در روزهایی که خبرهایی هم از احتمال انتخاب وزیر زن برای این جایگاه منتشر میشود، به «اعتماد» میگوید که آمدنش انتخاب حسن روحانی بوده و ماندن یا نماندنش هم بسته به نظر او است.
حتما در جریان هستید که اعلام نام شما به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش برای خیلیها باعث تعجب شد چون تا قبل از آمدنتان صحبت از گزینههای آشناتری در خود وزارتخانه مانند آقای زرافشان و زینیوند بود. چه شد که شما انتخاب شدید؟
من خبر ندارم، من را انتخاب کردند و من هم آمدم. منتها باید عرض کنم، سال ۱۳۷۴ یک مقالهای نوشتم که در یکی از روزنامهها هم منتشر شد. نام مقاله این بود: «مدیریت، سیاست، مجاورت» در این مطلب دو حرف بود، یکی اینکه بسیاری از کسانی که وزیر میشوند یا مقامی به دست میآورند بیشتر پایتختنشین و در مجاورت قدرت بودهاند، معنیاش این نیست که بهتر از آنها کسی نیست. خیلی آدمها در اقصی نقاط کشور هستند که توان مدیریتی بالایی دارند اما دیده نمیشوند. نکته دیگر اینکه خیلی از این جناحبندیهای سیاسی هم برای بعضیها مبانی نظری ندارد، مثلا فردی در مجاورت یک اصلاحطلب بوده شده اصلاحطلب، در مجاورت یک اصولگرا بوده شده اصولگرا یا در مجاورت یک اعتدالگرا بوده شده اعتدالی. یکی از عزیزان گفته بود که در تهران این همه آدم هست چرا باید از مشهد یک نفر بیاید؟ مبنای این حرف خیلی غیرعلمی است. معتقدیم که در سراسر ایران نیروهایی هستند که قابلیت مدیریت در سطوح بالا را دارند و ما باید افق دیدمان را بازتر کنیم تا آنها را ببینیم.
میگویید که باید این مدیران را در شهرهای دیگر غیر از تهران پیدا کرد، چه کسی شما را پیدا کرد؟ از چه طریقی معرفی شدید؟
طبیعتا آقای رییسجمهور پیدا کرد.
ایشان که آشنایی شخصی با شما نداشتند، داشتند؟
من خب مسوولیتهای مختلفی در جمهوری اسلامی ایران داشتهام، در سطوح مختلف؛ از کف مدرسه بگیرید تا بخش اداری و اداره کل و خب همه این سوابق را بررسی کردند. آخرین مسوولیت آموزش و پرورشی من مدیرکل آموزش و پرورش خراسان بود، یعنی سه سال در همین دولت این مسوولیت را داشتم. آنجا تقریبا ۱۲۰ طرح نو که در هیچجای کشور پیدا نمیشد در راستای سند تحول بنیادین طراحی و پیاده کردیم و در واقع در طول همان سه سال توانستیم ۱۱۵ عنوان اول کشوری را به دست بیاوریم. احتمالا آقای رییسجمهور هم اینها را دیدهاند و ما را فراخواندند. ما هم در نظام جمهوری اسلامی ایران عادت داریم که هیچوقت از زیر بار هیچ مسوولیتی شانه خالی نمیکنیم. هر مسوولیتی به ما میدهند تمام توانمان را میگذاریم و هر وقت مسوولیت را از دوشمان بردارند خدا را شکر میکنیم.
هیچ اطلاع دارید که اگر قرار باشد شما به عنوان وزیر به مجلس معرفی شوید کی این اتفاق میافتد؟ چون مهلت قانونی معرفی وزیر در حال پایان است.
این از مسوولیتهای آقای رییسجمهور است و من به تنها چیزی که فکر نمیکنم این موضوع است. من یک ثانیه هم که در آموزش و پرورش باشم چه به عنوان سرپرست چه غیر سرپرست، تمام تلاشم را معطوف میکنم برای کار. میدانید که فصل اصلی کار ستادی در آموزش و پرورش تابستان است. در این فصل است که باید پروژه مهر را کلید بزنیم. معنی پروژه مهر هم این است که باید مدارسمان را بازسازی کنیم، مدارس سیلزده را بسازیم، معلمان و کتابهای درسی مورد نیاز را تامین کنیم، ثبتنام کنیم و خیلی از کارهای دیگر که همه را شروع کردهایم و بحمدالله داریم به خوبی آنها را پیش میبریم.
غیر از سیستان و بلوچستان آنطور که گفته بودید.
سیستان و بلوچستان را هم جزوش آوردیم. دو، سه شب خوابمان نمیبرد و آن را هم از طریقی داریم حل میکنیم. در۲۴ هزار کلاس درس بخاریهای نفتی برچیده و بخاری هوشمند گذاشته خواهد شد. رتبهبندی در اول مهر امسال در قالب همین ۲ هزار میلیارد اجرایی خواهد شد. پاداش بازنشستگان، سال ۹۷ در همین مرداد و شهریور پرداخت میشود. داریم کارهایمان را انجام میدهیم، منظورم این است که ذهنم بیشتر پی این مسائل است تا اینکه معرفی میشویم یا نمیشویم، این از اختیارات آقای رییسجمهور است و من برای اولینبار دارم به شما میگویم که آقای رییسجمهور هر تشخیصی که بدهند اولین کسی که از تصمیمشان حمایت خواهد کرد من خواهم بود. اگر بنده را صلاح بدانند، همه وجودم را میگذارم، اگر هر برادر دیگری را که بگذارند اولین کسی که حمایت میکند من خواهم بود.
گزینه «خواهر» دیگری ممکن نیست در میان باشد؟
اولین فرد، هر خواهر یا برادری را که بگذارند من حمایت میکنم.
آقای حسینی شما تا جایی که به نظر میرسد به عنوان یکی از گزینههای اصلی وزارت آموزشوپرورش مطرح هستید. یکی از مسائلی که قبل از شما با آقای بطحایی هم مطرح کرده بودیم این است که وقتی در جایگاه وزیر آموزش و پرورش در کابینه باشید احتمالا میبینید که مسائل مربوط به آموزش و پرورش در کنار مسائل دیگر هیچ اولویتی ندارد. بعد از دوره آقای فانی که فرهنگیان زیادی مشتاق آمدن آقای نجفی به عنوان وزیر آموزش و پرورش بودند، یکی از دلایلشان این بود که فکر میکردند باید یک چهره سیاسی برجسته در این سمت بنشیند تا بتواند مطالبات معلمها و مسائل آموزش و پرورش را مطرح کند. شما برای آن زمان چه برنامهای دارید؟
اول اینکه میگویید در سمت وزیر آموزش و پرورش، در کابینه بروید همین حالا هم روی همان صندلی نشستهام.
منظورم با عنوان دقیق وزیر بود.
در همین ایام این اتفاق افتاده. این نکاتی که خدمت شما عرض کردم مربوط به همین حالا است که اتفاقا دولت در سختترین دوران بودجهای قرار دارد، ۲ هزار میلیارد تومان برای رتبهبندی معلمان اختصاص پیدا کرده است. در همین سختترین دوران است که میگویم پرداخت پاداش بازنشستگان، میگویم پایان دوره بخاریهای نفتی، در همین سختترین دوران حقوق دانشجو معلمان از ۸۰۰ هزار تومان به ۱ میلیون و ۵۶۰ هزار تومان افزایش پیدا کرده. اینکه میگویند اولویت دولت آموزش و پرورش نیست، مقداری ظلم به دولت است. با عدد و رقم میگویم ظلم است که بدانید. سال ۱۳۹۲ که این دولت کار را تحویل گرفته، بودجه آموزش و پرورش ۱۵ هزار میلیارد تومان بود. الان بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان است. در همین دولت برای اولینبار مرحله اول رتبهبندی با ۴ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان خارج از بودجه سنواتی اجرا شد. در سال ۹۲ سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه ملی ۹ درصد بود و الان به بالای ۱۳ درصد رسیده است.
یک سوال مشترک که متاسفانه مجبور شدهایم در این سالها از کسانی که بر صندلی مدیریت آموزش و پرورش نشستهاند بپرسیم در مورد پیگیری وضعیت معلمانی است که حکم دارند یا الان در زندان هستند، هیچوقت پاسخ روشنی در مورد چگونگی این پیگیریها دریافت نمیکنیم.
خب وزیر باید چه کار کند؟
شما بگویید باید چه کار کند.
نه شما بگویید باید چه کار کند.
وزیر باید پیگیر باشد. وزیر که نه خودش زندانی میکند و نه حکم ترخیص میدهد. درست است؟ ما سه قوه در کشور داریم؛ یک قوه قضاییه، یک قوه مقننه و یک قوه مجریه. وزیر جزو قوه مجریه در حوزه تعلیم و تربیت است. مسوول تعلیم و تربیت کشور است. اگر همکاران فرهنگی آن وزیر به هر دلیلی دچار مشکل بشوند از مراجع قانونی باید پیگیری کند و همه وزرا این کار را کردهاند، من از همهشان دفاع میکنم.
بارها این موضوع مطرح شده که خوب بود اگر برای آموزش و پرورش یک وزیر زن معرفی میشد چون بخش بزرگی از نیروی اجرایی و توان آموزش و پرورش را زنان تشکیل میدهند. اما گذشته از صندلی وزارت وقتی در گردهمایی مدیران آموزش و پرورش هم شرکت میکنیم جمع بسیار اندکی را زنان تشکیل میدهند. وقتی این همه معلم و نیروی اجرایی زن وجود دارد چرا نمیتوانند خودشان را به سطوح بالای آموزش و پرورش برسانند؟ با توجه به اینکه خودتان در سطوح مدیریتی آموزش و پرورش کار کردهاید به نظرتان چرا این ارتقای سطح برای زنان رخ نمیدهد؟
من سوال شما را اصلا اینطوری قبول ندارم، به این معنی که چرا زن نمیشود و مرد میشود. من معتقدم باید به کسی مدیریت بدهیم که توان رسیدن به اهداف سازمانی را داشته باشد. ممکن است یک زن چنین توانی را داشته باشد باید زن انتخاب شود، ممکن است مرد چنین توانی داشته باشد باید مرد انتخاب شود. اما اگر از منظر تاریخی این سوال را مطرح کنید خب بالاخره در طول تاریخ زنان آن گونه که باید به جایگاهی که باید میرسیدند، نرسیدند. از این نظر درست میگویید. این هم از اختیارات آقای رییسجمهور است و من خودم شخصا استقبال میکنم اگر آقای رییسجمهور وزیر زن انتخاب کنند.
همین الان چند مدیرکل استانی زن در آموزش و پرورش دارید؟
من خودم زمانی که مدیرکل آموزش و پرورش خراسان بودم ۳۴ مدیر زن در آموزش و پرورش به کار گرفتم. چون این حرفها را باید در عمل نشان داد. در استانداری که معاون قائممقام استاندار خراسان شدم و معاون سیاسی، امنیتی، اجتماعی، پارلمان زنان راهاندازی کردیم. همین الان از میان استانهای کشور تنها جایی که پارلمان مشورتی زنان داریم که در ۳۰ شهرستانش تشکیل شده، استان خراسان است.
اطلاع دارید در آموزش و پرورش چقدر از آن قانون ۳۰ درصد اجرایی شده؟
الان اطلاعاتش همراهم نیست. در میان معاونانمان یک معاون زن داریم و فکر میکنم ۴ مدیرکل ستادی.
به نظر میرسد مدیرکل زن در استانها اصلا ندارید.
یک نفر هست در چهارمحال و بختیاری. اما خب همانطور که گفتید اصلا در آن سطحی که حق زنان است نیست. تلاش میکنیم انشاءالله به آن سمت حرکت کنیم. مثل قبل.
نظر شما