۲۵ تیر ۱۳۹۸، ۹:۲۳
کد خبرنگار: 1608
کد خبر: 83397490
T T
۰ نفر
فرهنگ؛ گرفتار در بحران تعریف و تعیین رابطه با قدرت
از راست؛ علی اصغر مصلحی، محمد دهقانی و سیدآبادی

تهران- ایرنا- مقوله فرهنگ به عنوان یکی از مفاهیم زیربنایی جوامع مختلف همچنان با مسائل مختلفی؛ از جمله تعریف، مصداق‌های ملموس و ناملموس و تعیین رابطه آن با قدرت و ساختارهای سیاسی همچنین تاثیر سنت های فرهنگی دیرین بر روابط امروز روبروست.

اولین نشست از سلسله نشست‌های مساله فرهنگ عصر دوشنبه (۲۴ تیر) با حضور محمد دهقانی نویسنده، مترجم، پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی و علی اصغر مصلح استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی به همت دفتر مطالعات و برنامه ریزی راهبردی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سرای اهل قلم برگزار شد.

علی اصغر سیدآبادی مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرکل دفتر مطالعات و برنامه ریزی وزارت فرهنگ به عنوان اداره‌کننده این نشست با تاکید بر اهمیت شناخت مقوله فرهنگ و مسائل آن گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در هر برنامه‌ریزی کلان فرهنگی با چیستی مفهوم فرهنگ روبروست، همچنین باید بدانیم از چه منظری به فرهنگ می‌نگریم.
وی ادامه داد: بنابراین سلسله نشست‌های مساله فرهنگ را در دوشنبه‌های میانی و پایانی هر ماه با حضور کارشناسان دانش‌های جدید و متخصصان سنت و ادبیات کهن ایران برگزار می‌کنیم تا بعد از حضور کارشناسان مختلف با دید فراتحلیلی از آن به مفهوم مشترکی از فرهنگ و مسائل آن برسیم.

فرهنگ؛ سازه اجتماعی عظیم مؤثر بر زندگی
دکتر محمد دهقانی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات فارسی و تاریخ ادبیات با اشاره به اهمیت و مفصل بودن تعریف فرهنگ گفت: فرهنگ، سازه اجتماعی و مردم شناختی بسیار عظیمی است که همه جوانب زندگی انسان را در بر می‌گیرد.
وی در یک دسته‌بندی کلی فرهنگ را به دو بخش تقسیم‌بندی کرد و افزود: فرهنگ ملموس؛ شامل محصولات علمی، هنری، کشاورزی غذا و دارو و نظایر آن و فرهنگ ناملموس؛ شامل شیوه استفاده مردمان از مواد ملموس، آداب و رسوم، روابط اجتماعی و اخلاقی و اعتقادات است.
نویسنده کتاب حدیث خداوندی و بندگی بحث از علم فرهنگ یا فرهنگ شناسی و به تعبیر انگلیسی آن culturology و science of culture را نسبتاً جدید دانست و ادامه داد: این موضوع از نیمه دوم قرن بیستم به دست جامعه شناسان مارکسیست در اتحاد جماهیر شوروی سابق طرح، به فرهنگ به عنوان سازه به شدت مؤثر بر ساحت‌های مختلف زندگی انسان توجه و کوشش شد تأثیرات آن نشان داده و از شناخت حاصله برای بهبود زندگی کمک بگیرند که از نگاه جبرگرایانه ناشی می‌شد؛ زیرا فرهنگ را سازه‌ای می‌دانستند که ناخواسته بر رفتار انسان اثر می‌گذارد.

سرای اهل قلم، نشست مساله فرهنگ
وی فرهنگ و رفتارهای فرهنگی را خلاف رفتارهای بیولوژیک، حاصل جبر روابط اجتماعی دانست و گفت: محیط اجتماعی است که باعث می‌شود در موقعیت خاصی؛ مانند عروسی یا عزا رفتار ویژه ای نشان دهیم.
مترجم کتاب اسطوره با اشاره به خصوصیات جوامع مختلف گفت: در جماعت یا محیط‌های اجتماعی که انتقاد از هر چیزی ارزش قلمداد شده و کسانی که می‌کوشند عیب و هنر هر امری را آشکار کنند ارزشمند شمرده می‌شوند، همه مشوق نگاه نقادانه هستند و اهل این فرهنگ هم دید انتقادی دارند؛ اما در جامعه‌ای که رأی یک نفر یا یک گروه ملاک خوب و بد باشد، ارزش‌های اجتماعی با پیروی از این دیدگاه واحد تقسیم بندی می‌شوند، در نتیجه عقل انتقادی در این شرایط مجالی برای بروز و ظهور نمی‌یابد.

سنت ادبی ما مبتنی بر متابعت است
دهقانی با اشاره به سنت ادبی و با استناد به آثار کلاسیک ادبیات فارسی گفت: سنت ادبی ما عمدتاً بر فرهنگ متابعت و گریز از معاتبت (سرزنش کردن) استوار و در تمام تاریخ ایران پیش و پس از اسلام حاکم است‌.
نویسنده کتاب از شهر خدا تا شهر انسان افزود: در این فرهنگ جباریت و قهاریت خدا از عرصه الهیات بر عرصه سیاست و اداره جامعه سرریز کرده و جای تعجب نیست اگر در زبان فارسی واژه خدا و جهاندار هم به خالق و هم به صاحب قدرت سیاسی دلالت دارد.


به گفته دکتر دهقانی ادبیات فارسی عمدتاً مبتنی بر فرهنگ خداوندی و بندگی است که مأمور به متابعت هستند تا از معاتبت در امان بمانند.

این نویسنده با اشاره به رشد کلام منظوم در برابر منثور در سنت ادبی گفت: این کلمات ارزش گذارانه اند زیرا کلام منظوم دُر سُفته یا به نظم کشیده شده و بر آثار منثور برتری دارد، در این فرهنگ شاعران معمولاً جان به سلامت می‌برند و نویسندگان؛ مانند عین‌القضات و سهروردی جان بر سر سخن نهاده‌اند.

در چنین فرهنگی زبان شناور شده، کلمات صراحت از دست می‌دهند و ابهام، ایهام، جناس لفظ و کنایه جایی برای صراحت نمی‌گذارد و اگر هم کسی بخواهد دادستانی کند با زبان صریح نمی‌شود و به تعبیر عبید زاکانی باید مطربی پیشه کند و از زبان طنز بهره ببرد.

رابطه فرهنگ با قدرت؛ مهم‌ترین بحران امروز فرهنگ
دکتر علی اصغر مصلح، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی نیز مساله فرهنگ را در بحران تعریف فرهنگ دانست و گفت: این بحران از وقتی آغاز شد که در فرهنگستان اول کلمه فرهنگ را در برابر واژه culture قرار دادیم. این واژه تاریخچه‌ای دارد؛ حتی در فرهنگ اروپایی کاملاً مدرن است و ما به اقتضای مدرن شدن باید معنایی برای پدیده جدید انتخاب می‌کردیم که فرهنگ معادل culture انتخاب شد؛ در حالی که در زبان‌های لاتین (انگلیسی و آلمانی) این‌طور نیست.
وی مهم‌ترین بحران فرهنگ را رابطه‌اش با قدرت دانست و ادامه داد: معنای culture نزد فلاسفه‌ای؛ مانند ژان ژاک روسو و جامباتیستا ویکو در برابر nature یا طبیعت است. انسان به عنوان یک موجود، دو بُعد طبیعت و فرهنگ دارد؛ طبیعت بعد اولیه و فرهنگ ضلع ثانی آدمی، به بیان دیگر طبیعت آفریده خدا و فرهنگ آفریده انسان است.
نویسنده کتاب تقریری از فلسفه‌های اگزیستانس با اشاره بر نبود معادلی برای فرهنگ در زبان فارسی افزود: انسان با مسیر جدید در دوره مدرن و به تعبیر فیلسوفانی؛ مانند مارتین هایدگر با غلبه اومانیست تطور و تعدد تعابیر یافت و بیش از ۲۰۰ تعریف از فرهنگ ارائه شده که داریوش آشوری (نویسنده و مترجم) در تعاریف فرهنگ جمع کرده است.
وی گفت: فرهنگ دائم در حال صیرورت است و دائم باید تعریفی از آن ارائه دهیم؛ مثلاً تعریف ویکو در فرهنگ امروز کاربرد ندارد؛ که فرهنگ عبارتست از انسانی کردن جهان و با توجه به شأن تکنیک امروز نمی‌توان فرهنگ را بدون توجه به تکنیک توصیف کرد.


فرهنگ به احاطه ما نمی‌آید
مصلحی با اشاره به کوشش برای توصیف فرهنگ توسط فلاسفه گفت: فرهنگ به دست و احاطه ما در نمی‌آید؛ بیشتر ما محاط در فرهنگ هستیم‌.
نویسنده کتاب فلسفه فرهنگ یکی از بحث‌های فلاسفه معاصر؛ از جمله هانس گئورگ گادامر را تعیین کردن افراد شایسته سخن گفتن از فرهنگ دانست و گفت: بزرگان یک فرهنگ هم محصول فرهنگ و آئینه آن هستند و این سوال مطرح است که آیا می‌توانند در مورد فرهنگ سخن بگویند یا خیر.

مواجهه اول با مساله فرهنگ، هنوز درک بحران فهم فرهنگ و نسبت آن با قدرت است.

وی یکی از پدیده‌های رایج در کوشش برای توصیف فرهنگ تقلیل آن به امور جزئی از فرهنگ یا خاص تر از فرهنگ دانست و گفت: رایج‌ترین آنها تقلیل فرهنگ به سیاست است. یعنی به نام فرهنگ از موضع قدرت و سیاست سخن بگوییم. این موضوع را فلاسفه مکتب فرانکفورت شروع کردند که فرهنگ را به وجوهی از آن به ویژه سیاست تقلیل ندهیم.
مصلحی فرهنگ را مساوی با زندگی و خاستگاه آفرینش آدمی؛ یعنی اتصال انسانیت به طبیعت دانست که در قرن بیستم با شکل گیری بورژوازی و سخت شدن ساختارهای سیاسی، نهادهای قدرت فرهنگ را به خواست خود تقلیل دادند.
نویسنده کتاب جست‌وجو و گفت‌و گو؛ جستارهایی در فرهنگ افزود: متفکرانی چون فردریک نیچه و میشل فوکو برای این بحث ادبیات فراهم کردند. تئودور آدورنو از فلاسفه مکتب فرانکفورت تحت تأثیر نیچه بر عنصر خلاقیت در فرهنگ تاکید دارد و معتقد است فرهنگ با آفرینش هنرمند از مناسبات سخت جان به در می‌برد.


فرهنگ در سیطره سیاست فرهنگ ی است
وی ادامه داد: به بیان فوکو هر چه گذشت، قدرت با صورت جدید هنجاری، انسان‌ها را به سمتی برده که هرکس درون نظم قدرت نقشی برای تربیت فرهنگ بیابد. نظم قدرت اموری مثل دانش، حقیقت و فرهنگ را به عنوان ابزار می‌خواهد و فرهنگ در سیطره سیاست فرهنگی است؛ به عبارت دیگر هر چه گذشت، عقل مدرن ابژکتیو سخت‌تر و صلب تر و بیشتر در خدمت قدرت درامد. در نتیجه امروز نهادهای هنر، ادبیات، تفکر و دانش با توجه به دولت مدرن هدایت می‌شوند.
وی با اشاره به نسبت روشنفکران و فرهنگ گفت: خاستگاه روشنفکری قدرت است، روشنفکران همیشه به قصد رسیدن به منصب سیاسی و اصلاح، کار خود را شروع کرده‌اند و با توجه به بحران تقابل قدرت و فرهنگ اگر روشنفکر به جایگاه خود توجه نکند، فرهنگ را به احتضار می‌برد و آب به آسیاب قدرت می‌ریزد.


عصر پایان فرهنگ
این استاد فلسفه به وجود دو دیدگاه رایج در مورد فرهنگ اشاره کرد و گفت: دیدگاه اول پایان فرهنگ است، عصر ما عصر پایان هاست. پایان انسان، پایان تاریخ و زمین و پایان فرهنگ و آفرینش‌های انسانی و انسان تقلیل یافته صرفاً به اراده قدرت.
وی دیدگاه دیگر را رواداری دانست و گفت: گروه دیگر به همزیستی و رسیدن به زندگی روادارانه اصرار دارند و آینده انسان را به انسان‌های روادار وابسته می‌دانند.
مصلحی معتقد است مساله فرهنگ همچنان بحران معنای آن، مابه ازای مفهوم فرهنگ و نسبت آن با قدرت است‌.
سیدآبادی در پایان نشست، در نتیجه گیری از سخنان هر دو سخنران گفت: فقدان دید انتقادی در سنت ادبی و فرهنگی ما به ویژه نسبت به قدرت و معین نبودن رابطه فرهنگ و قدرت نقطه مشترک سخنان هر دو پژوهشگر این عرصه بود.

دکتر دهقانی نیز با اشاره به منابع متعدد ادبی از جمله تاریخ جهانگشای جوینی یا گلستان سعدی گفت: ما گذشته درخشانی داشتیم که هنوز به آن افتخار می‌کنیم، ولی باید ببینیم امروز چه داریم و در این زمینه طرح سوالاتی مانند اینکه چرا ادبیات ما جهانی نمی‌شود مهم است. همچنین در گذشته ما هم نقاط تاریکی مانند متابعت از قدرتمندان هست که باید با گفت وگوهای انتقادی در جامعه دلایل و شیوه‌های تغییر روند آن را بررسی کنیم. پایان بخش نشست، سوالات حضار از سخنرانان بود.

سرخط اخبار فرهنگ

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha