آراستگی به فضایل اخلاقی از اصلیترین و جوهریترین عناصر دعوت پیامبران به خصوص پیامبر گرامی اسلام بوده است، تا آنجا که حضرت محمد (ص) در روایت مشهوری اتمام فضایل و مکارم اخلاقی را هدف بعثت خود میدانند و برخورداری از اخلاق عظیم از جمله ویژگیهای قرآنی ایشان است.
سلوک اهل بیت و ائمه اطهار نیز به پیروزی از پیامبر (ص)، در طول تاریخ با مجاهدتهای اخلاقی فردی و اجتماعی گره خورده بوده است. در این بین امام رضا (ع) به عنوان وصی رسول خدا و هادی جامعه نمونهای از این دست اسوههای اخلاقی است. مرور سجایا و مکارم اخلاقی ایشان و تمسک عملی به این موارد برای کسانی که مدعی علاقه و شیعه بودن ایشان اند، از جمله لوازم و اقتضائات دوستداری و پیروی است.
از این رو در این گفتار به منزله پرتوهایی از اخلاق رضوی، نمونه هایی مختصری از این سلوک و مرام والای اخلافی خواهیم پرداخت. متاسفانه جامعه دینی ما آنطور که باید و شاید اخلاق را عیار دینی بودن یک زندگی نمیداند و آنقدر که به خطاهای ظاهری و گناهان فقهی متوجه و متذکر است، به گناهان اخلاقی نمیپردازد، باشد که بیش از پیش با الگو قرار دادن این سرمشقهای درخشان اخلاق، به اولویت و ارجمندی فضیلتهای اخلاقی در زندگی دیندارانه واقفتر شود.
هرگز از او بی اخلاقی ندیدم
از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده؛ من ندیدم ابوالحسن رضا (ع) را در سخن گفتن با کسی درشتی کند. من هرگز ندیدم ابوالحسن رضا را سخن کسی را پیش از فراغ از آن قطع کند و درخواست کسی را که قادر به انجام دادن آن بود رد فرماید. هرگز پاهای خود را جلوی همنشین دراز نمی کرد و هرگز در برابر همنشین تکیه نمی داد و هرگز او را ندیدم که غلامان و بردگان خود را بد گوید و هرگز او را ندیدم که آب دهان اندازد و هرگز او را ندیدم که قهقه کند، بلکه خندهاش تبسم بود. هنگامی که مجلس او از مردم خالی و سفره غذا انداخته می شد، همه غلامان و بردگانش حتی دربان و میرآخور را به دور سفره غذا می نشانید. تا آنجا که هر که بگوید در فضیلت، کسی را مانند او دیده از او باور نکنید. (عیون اخبار الرضا ج ۲، ص ۱۸۴).
مهمان را به کار وا نمیداریم
مهمانی بر آن جناب وارد شد و تا پاسی از شب گذشته نزد آن حضرت نشسته بود و سخن می گفت در این میان چراغ به هم خورد، مرد برای اصلاح آن دست دراز گرد. امام (ع) او را از این کار بازداشت و خود به اصلاح چراغ پرداخت و سپس فرمود ما گروهی هستیم که هرگز مهمان را به کار وانمیداریم. (کافی، ج ۶، ص ۲۰۳).
فروتنی امام
در مناقب ابن شهر آشوب است که امام رضا (ع) وارد حمام شد، مردی که آن حضرت را نمیشناخت به او گفت بدنم را مالش ده، امام (ع) شروع به مالش بدن او فرمود و هنگامی که مردم آن مرد را متوجه کردند و حضرت را شناخت با پریشانی شروع به عذرخواهی و پوزش کرد، اما امام (ع) به مالش بدن ادامه و او را دلداری می داد.
عدالت حاکم مهمتر از ساده زیستی او
گروهی از صوفیان در خراسان بر امام رضا (ع) وارد شدند و به آن حضرت عرض کردند اکنون امت به پیشوا و رهبری نیازمند است که جامه اش خشن و طعامش ساده باشد، بر الاغ سوار شود و از بیمار عیادت کند. امام (ع) که تکیه داده بود در این هنگام راست نشست و فرمود: یوسف منصب پیامبری داشت، قبای ابریشمی با تکمههای زر می پوشید و در مجلس فرعونیان بر پُشتیهای آنان تکیه میزد، وای بر شما جز این است که از امام قسط و عدل خواسته می شود؟ و اگر سخن گوید راست گوید و اگر حکم کند، بر قاعده عدل و داد باشد و اگر وعده کند انجام دهد. همانا خداوند لباس یا طعامی را حرام نفرموده است و این آیه را تلاوت فرمود: قُل مَن حرَّم زِیْنة اللّه التی لِعباده و الطَّیبات من الرِّزق؛ زینت ها و روزی ها حرام نشده است. … (آیه ۳۲، سوره مبارکه اعراف) (کشف الغمّه، ج ۳، ص ۱۴۷)
به امام جواد (ع) عرض شد درباره مشک چه میفرمایی؟ فرمود: پدرم دستور داد قطعه مشکی برای او تهیه کردند که ۷۰۰ درهم بهای آن شد. فضل بن سهل به آن حضرت نوشت: مردم این را عیبجویی میکنند. پدرم در پاسخ نوشت آیا نمی دانی یوسف پیامبر خدا بود، جامعه ابریشم با تکمههای زر می پوشید و بر کرسی زرین مینشست و این عمل چیزی از عدالت و حکمت او نمی کاست. سپس دستور فرمود آمیختهای از چند نوع عطر برای آن حضرت فراهم کردند که بهای آن چهار هزار درهم شد. (کافی، ج ۶، ص ۵۱۶)
در عین حال ابن عبّاد نوع سلوک زاهدانه آن حضرت را اینگونه می گوید: امام رضا (ع) در تابستان روی حصیر و در زمستان روی پلاس می نشست. جامه خشن می پوشید و هنگامی که در میان مردم ظاهر میشد خود را میآراست.(عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۷۸)
انفاق در منش امام رضا (ع)
امام رضا (ع) در روز عرفه همگی اموال خود را انفاق فرمود، فضل بن سهل کرد این کاری زیان آور بود. امام فرمود بلکه بسیار سودآور بود، چیزی را که با آن پاداش و بخشایش خدا را میخری زیان به شمار میاور (مناقب ج ۴، ص ۳۶۱). ابوالحسن رضا (ع) هنگامی که بر سر سفره غذا می نشست قدح بزرگی نزدیک او گذاشته میشد، امام (ع) از بهترین غذاهایی که حاضر می کردند از هر کدام مقداری برمی داشت و در قدح میگذاشت و دستور می فرمود آن را به بینوایان و درماندگان برسانند سپس این آیه را تلاوت میکرد: فلا اقْتَحَم العَقَبه؛ و نخواست از آن گردنه بالا رود (آیه ۱۱، سوره مبارکه بلد) (عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۶۴)
یاسر خادم گفته است روزی غلامان میوهای میخوردند، آنها میوه را به تمامی نخورده باقی آن را به دور انداختند، ابوالحسن الرضا (ع) به آنان فرمود سبحان الله اگر شما از آنان بی نیازید، کسانی که بدان نیازمندند به آنان بخورانید.(کافی، ج ۶، ص ۲۹۷)
میزان مزد را قبل از کار تعیین کنید
سلیمان بن جعفر جعفری گفته است برای کاری که داشتم خدمت حضرت امام رضا (ع) بودم. خواستم به خانه بازگردم. امام فرمود با من بیا و امشب را نزد من بمان. با آن حضرت روانه شدم تا وارد خانه شد. هنگام غروب آفتاب بود و غلامان در طویله خانه به کار گِل و بستن میخ آخور برای ستوران و غیر از آن مشغول بودند و با آنان مرد سیاهی کار میکرد که از جمله غلامان آن حضرت نبود، امام (ع) فرمود این مرد که با شماست کیست؟ گفتند به ما کمک میکند و مزدش را میدهیم. امام فرمود اجرتش را معین کردهاید؟ گفت خیر، هرچه به او بدهیم راضیست. امام شدیداً برآشفت و تازیانه بر آنان فرود آورد. گفتم فدایت شوم چرا خشمگین می شوید؟ فرمود من بارها آنها را نهی کردهام از اینکه کسی را پیش از آنکه اجرتش را معین کنند و به کار گیرند. بدان، هر کارگری بدون اینکه قبلاً او را تعیین کرده باشی کاری برای تو انجام دهد، اگر سه برابر آنچه مزدش است به او به بپردازی باز گمان میکند که از اجرت او کاستهای و اگر پیش از انجام دادن کار مزدش را معین کنی و پس از آن پرداخت کنی تو را به سبب وفای به عهد میستاید و اگر اندکی زیادتر از نامزدش به او بدهی آنرا بخششی از تو میداند.» (کافی، ج ۵، ص ۲۸۸)
تقوا و نه نسب، ملاک کرامت و شایستگی
مردی به امام (ع) عرض میکند به خدا سوگند در روی زمین از حیث نسب کسی از شما برتر نیست امام (ع) به آن مرد فرمود تقوا به آنها برتری داد و فرمانبرداری خدا آنان را بدان پایه و مقام رسانید. (عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۲۶) دیگری به آن حضرت عرض کرد به خدا قسم تو بهترین مردم هستی. امام (ع) به او فرمود سوگند مخور، بهتر از من کسی است که برای خدا فرمانبردارتر و از نافرمانی او پرهیزگار تر باشد. به خدا سوگند این آیه نسخ نشده است که «و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم؛ ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بی تردید، خداوند دانای آگاه است. (آیه ۱۳، سوره مبارکه حجرات)
اباصلت گفته است از آن حضرت پرسیدم ای پسر پیامبر خدا این چیست که مردم از شما نقل میکنند. امام فرمود مگر چه می گویند؟ گفتم می گویند شما ادعا می کنید که مردم بردگان شمایند. امام (ع) سر به آسمان برداشت و گفت: خداوندا، تو آفریننده آسمانها و زمین و دانای آشکار و نهانی، تو گواهی که من هرگز این را نگفتهام و نشنیدهام کسی از پدرانم هرگز چنین چیزی گفته باشد و تو دانایی به ستمهایی که این امت بر ما روا داشتند و این هم یکی از آنهاست. (عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۱۷۴)
عبدالله پسر از مردی از اهالی بلخ روایت کرده است: من در سفر امام رضا (ع) به خراسان در خدمت بودم. یک روز دستور فرمود سفره غذا اندازند، در کنار سفره همگی غلامان آن حضرت از سیاهان و غیر آنها گرد آمدند. من به آن جناب عرض کردم فدایت شوم کاش برای اینها سفره جداگانه انداخته می شد. امام فرمود پروردگار ما یکی است پدر و مادر ما هم یکی است و پاداش هم به کردار است. (کافی، ج ۴، ص ۲۳)
از ابراهیم بن عباس صولی نقل است که گفت شنیدم علی بن موسی الرضا (ع) می فرمود سوگند میخورم به قرابتی که با پیامبر خدا (ص) دارم اگر کسی گمان کند من بهتر از این هستم (اشاره به یکی از غلامان سیاه خود فرمود) درست نیست، مگر اینکه من عمل شایسته داشته باشم تا اینکه بهتر از او باشم. (عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۲۳۷)
نظر شما