روزنامه اطلاعات در يادداشتي به قلم سيد مسعود رضوي، آورده است: چند كلمه درباره خاورميانه و عربستان ، چه دستهاي پنهاني هست كه نفت و بنزين بر هيزم خشك و انبار باروت خاورميانه ميپاشد تا جنگ و جدلي تازه درگيرد و اگر درگرفت، چه كسي خواهد پرسيد كه تير اول يا موشك نخست را چه كسي شليك كرد و ضامن اين بمب را چه كسي رها كرد؟ بمبهايي كه در چهار كشتي نفتي و بازرگاني در بندر فجيره تركيد و كاتيوشايي كه پريروز به سوي منطقه سبز در بخش حفاظت شده و ديپلماتيك بغداد شليك و منفجر شد، شيطنتي است كه دستهاي جنگطلب و خونريز تدارك كردهاند شايد شعلهاي درگيرد و به بهانههاي واهي، ايران را نايرهاي دربرگيرد و دعا ميكنيم كه خداي ايران صاحبان اين اهداف شوم را به سزاي اعمالشان برساند و اين دستهاي آلوده و پليد را بشكند. انشاءالله.
اما حقيقت آن است كه ماجراجوياني چون وهابيان و سَلَفيهاي عربستان و باديهانديشان بياباني و بدوي چون داعشيان و از همه بدتر، نژادپرستان صهيونيست و مافياي تبهكار نفت و اسلحه و مواد مخدر در شرق و شمال و جنوب و غرب ايران حضوري همهجانبه دارند و اين يعني اينكه ما در محاصره بدترين و ناجوانمردترين ايدئولوژيها و نظامها و منافع نامشروع قرار گرفتهايم و كمتر منطقه و دوراني چون خاورميانه در اين روزگار، چنين التهاب و پريشاني هولناك و اسفناكي را تجربه كرده است. ماجراي بسياري از مسلمانان در روزگار ما، مصداق همان بيت معروف وحشي بافقي، شاعر ساحر مكتب وقوع در عصر صفويه است كه حتماً تمام خوانندگان آن را شنيدهاند:
دوستان شرح پريشاني من گوش كنيد
قصه بيسر و ساماني من گوش كنيد
اين توصيف شاعرانه درباره خاورميانه و اغلب همسايگان ما به ويژه شيخنشينهاي عرب جنوب خليج فارس به روشني صدق ميكند و ميدانم كه قلب هر انساني، فارغ از دين و مذهب و قوم و مليت، هنگام مواجهه با رنجها و خبرهاي ناخوشايند، دستخوش درد و حرمان ميشود. ثقل تاريخ يا به بيان زيباي شاعر نوپردازمان: «موج سنگين گذر زمان» جان و جهانمان را در مينوردد و زندگي پير و جوان را دستخوش آلام و مصائبي كرده است كه اگر سندهاي روشن و فراوان نبود و هر روز به چشم نميديديم و به گوش نميشنيديم، باور نميكرديم و افسانههاي اغراقكننده و خوفناك ميپنداشتيم. آخر سر هم ميگفتيم كه: نه!
محال است يك مسلمان دست به چنين اعمالي بزند و نام و ايمان خود را به اين معاصي و جنايات بيالايد! اي كاش چنين بود و خيالپروريهاي50 و60 سال پيش تداوم داشت كه هر چه بد و نامطلوب و فاقد امكان مدافعه بود را دستاورد دشمن و توطئه استعمار و تلقينهاي فرهنگي و سياسي غربيها و مستبدان وابستهشان در ممالك اسلامي قلمداد ميكرديم. كاش ميشد. كاش چنين بود!
متأسفانه امروز شوراي شيوخ مست از پتروپول و فتاده به دام امپرياليسم و صهيونيسم، در كشتار فقراي يمن و دفاع از رژيم اشغالگر و پشتيباني از تندروان القاعده و داعش و دعوت از امريكا و روسيه به ميدان نزاع، از هم سبقت ميجويند و به عاقبت امور هم نميانديشند. پس يك توصيه به عقلا و خوديها داريم كه همه بايد جدي بگيرند و آن «عمل به احتياط است و سخن به احتياط و تفكر و شكيبايي فزون از حد و اندازه». اين البته معيار و مصلحت عقل و اقتضاي تدبير است تا تقديرمان به چنگ آن نابخردان نيفتد و راه راست را گم نكنيم. راه راست همانا سلم است و صلح و اجتناب از هر جنگي و انتخاب احسن و آرامش و توسعه و عمل به حكم عقل و اراده و اخلاق و قانون و دين و فرهنگ.
حقيقت بيرحم است. كشورهاي اسلامي در خاورميانه، به ويژه همسايگان عرب ما از ثروتمندترين كشورهاي جهانند و در غياب كفايتي كه لازمه حكمراني در جهان پيچيده قرن بيست و يكم است، به بركت دلارهاي نفتآلود، ظاهراً نبايد هيچ كم و كسري داشته باشند و اين همه تنش و نارضايتي در تناقض با چنين امكانات و ثروت و مكنتي است. به بسياري از كشورها و مردمان آفريقا كه مينگريم، فلاكت و نكبت بيپاياني را ميبينيم كه مستقيماً برآيند فقر است و جهل؛ اما اين مسلمانان، هم آيين و فرهنگ قابل توجهي را نمايندگي ميكنند، هم تجربه و عظمت تاريخي داشتهاند و هم داراي امكانات رشكانگيز مادي و مالي هستند. چنان رشكانگيز كه حتي غربيها هم گاهي به اين همه ثروت خدادادي حسد ورزيدهاند.
مهندس لطفالله ميثمي، كوشنده سياسي معاصر و از مبارزان و زندانيان سياسي قديمي، در خاطراتش از قول يكي از مهندسان آمريكايي شاغل در صنعت نفت نوشته است كه روزي به او گفت: ثروتهاي عالم به عدالت تقسيم نشده وگرنه اين همه نفت و گاز نبايد نصيب عربستاني ميشد كه يك هزارم ما كار نميكنند و فكر نميكنند و زحمت نميكشند!(نقل به مضمون) شايد آن مهندس سادهلوح آمريكايي نميدانست كه روزي ميرسد كه برخي از مسلمانان و خصوصاً همان كشوري كه نام برده، از حرص و خصومت ديگر ملل مسلمان و همسايههايي چون ايران و عراق، قيمت نفت را چنان پايين ميكشد كه مثل صدقه جاريه به كشورهاي صنعتي سرازير ميشود و در كنارش با قراردادهاي تسليحاتي و پر زرق و برق و لوكس، سرمايههاي ملتهايشان را يكسره به همانها هبه و تقديم ميكنند. اينها حقيقت محض است و اگر به بيان صريح و ساده گفته ميشود هيچ توفيري با بيان فني و تخصصي ندارد. مطمئن باشيد بيان فني و آمارها و نمودارها و پژوهشهاي آكادميك، بر اين مدعيات مهر تأييد ميزند واي بسا چشماندازهاي تيرهتري را بيان كند.
بحران جاري هم مثل بسياري از مشكلات خواهد گذشت و ايران عزيز بزرگتر از اين تب لرزههاي كوچك است. نميخواهم بيش از اين درباره چنين مسائلي قلمفرسايي كنم، زيرا اين درد دلها چيزي به فضل و دانش عموم اضافه نخواهد كرد؛ اما همه ميدانيم كه به هزار و يك دليل و از جمله به دلايل تاريخي و فرهنگي، اوضاع و احوال ايران، تفاوتهايي با عربستان و كشورهاي عربي دارد. زبان فارسي و منش و مذهب ما كه تشيع است و در عين حال وحدت ملي و ميهني كه نتيجه و حاصل اين فرهنگ و روابط عميق ميان مردم و اقوام ايراني با يكديگر است و سرانجام رشد تكنيكي و تحصيلي و ارتقاي منزلت زنان و طبقه متوسط شهرنشين در يك سده اخير و دهها علت ديگر، ارج و صولت و هيبتي به وطن ما بخشيده كه حتي قدرتهاي بزرگ و بيملاحظه و ابرقدرتهاي بيپرواي جهان، بناچار بر آن صحه گذاشته و اعتبارش را پذيرفتهاند. ادله و احتجاجات عجيب و غريب هم نميخواهد. لذا كفايت و شكيب و سياستگري مبتني بر عقل و منافع ملي بايد در ايران عزيزمان تداوم داشته باشد تا آبي از چشمه مان بجوشد و ناني در تنورمان گرم شود.
خاطراتمان پر از رنج و محنت و آزمون و خطاست. كم سختي و مصيبت نكشيدهايم تا به اين نقطه رسيده و اين اقتدار و منزلت را به دست آوردهايم. بسياري از همسايگان عرب ما، خصوصاً عربستان نيز كم در راه ما سنگاندازي نكردهاند. نميخواهم بگويم ما هيچ خطايي نداشتهايم؛ ما نيز گاهي ميدان به شرارت جاهلاني دادهايم كه آتش به سفارت و كنسولگري زدند و خسارت به مال و حيثيت و هويت سياسي و فرهنگيمان وارد كردند. اما تاريخ دور و نزديك، آشكارا نشان از خبث و جهل و دنائت آنها دارد. از جمله كار و رفتار آنها در تحريك و تجهيز صدام تكريتي در بحبوحه جنگ تحميلي و كشتار حاجيان ايراني و مواضع خصمانه در شوراي پان عربي خليج فارس و امثالهم، از جمله همين جلسه اخير كه ملك سلمان برپا كرده و قطر را هم كنار گذاشته و حرفهاي غريبزده و ميزند، كمتر از اعلام جنگ آشكار و اعلان منازعات نهان به ايران و ايراني نبوده است.
اگر شكيب و متانت و سياستگري مبتني بر خويشتنداري تحسينانگيز اغلب دولتمردان و دولتهاي ايران در دهههاي اخير نميبود، اي بسا فاجعههاي بزرگ پيش راهمان بود. دردها و بدكاريهاي ديگر هم هست كه نميتوان حتي فهرست آن را بيان كرد. بدترينش گسترش فرهنگ تكفيري و تقويت سياسي و مالي القاعده و لشكر طيبه و طالبان و داعش بوده است كه اتفاقاً بزرگترين لطمهها را به برادران و خواهران عرب و افغان و پاكستاني وارد كرده و هنوز مانده تا بفهميم و بفهمند كه اين دريا چه موج خونفشان دارد.
بد نيست خاطرهاي را به ياد آورم كه هنوز در يادها زنده است؛ كارشكنيها و مخالفت غريب سردمداران عربستان در مقابله با مقاوله نامه برجام كه از اساس براي تحكيم و گسترش صلح و پيشگيري از جنگ و رقابت تسليحاتي امضا ميشد با چه رفتار عجيبي از سوي شيخ و وليعهد عربستان روبرو شد؟ تازه آن زمان منطقه آرام بود و ما ميخواستيم تنشزدايي كنيم. صلح كنيم. مخاطرات گسترش سلاحهاي هستهاي را بكاهيم. با جهان تعامل ديپلماتيك و اقتصادي متعارف داشته باشيم. تحريمهاي نابخردانه را برداريم. در شرايطي كه «از آسمان قضا سنگ فتنه ميباريد» و اين معاهده، لحظه و فرصتي براي صلح و اصلاح در اين منطقه ستمزده و ناپايدار به حساب ميآمد، پاسخي كه مسندنشينان عجول و تازه كار عربستان دادند گسترش ايرانهراسي و به هم زدن توافق به هر قيمت ـ حتي رفتن به آغوش صهيونيزم و ناتانياهو و راستگراترين دولت اسرائيل در دهههاي اخير ـ و تهديد و گسترش منازعات بود.
اين همه تنها يك نتيجه را براي اذهان ايرانيان به بار ميآورد. عربستان و همپيمانان ايشان، هيچگاه يك ايران باثبات و پيشرفته و قدرتمند را در كنار خود دوست ندارند و تحمل هم نميكنند. صلح و آرامش هژموني و تداوم اقتدار ما را ضمانت ميكند، اما براي عربستان زمان شمارش معكوس است و انگار به عقب باز ميگردد! اين ناشكيبايي و منازعت و خشم و خروش اينجا معنا مييابد!
اينها كه سهل است، تظاهر به تحمل هم نميكنند كه اين كار براي حاسدي كه در آتش حقد و حقارت و واپسماندگي ميسوزد و پولهاي بيحسابش را خرج جرياناتي كرده كه حالا خودش را هدف گرفتهاند و سالها تحتالحمايگي كرده و اينك قدرتهاي حامي پا پس كشيده و حمايتش را به صرفه نميدانند، راهي باقي نميگذارد جز آن كه تبليغاتش را بر يك تضاد تاريخي و مذهبي متمركز كند و بحرانهاي لاينحل داخلي را به منازعات بيروني پيوند زند تا شايد تشفي خاطر پيدا كند و فرجي حاصل شود. امريكاييها در يك مورد كاملا منطقي سخن گفته و پيشنهاد سازندهاي به سران تازه كار عربستان و شركا دادهاند: تحولات مدني و ارتقاي فرهنگي و گشايشهاي سياسي در بلادشان ايجاد كنند تا از فشار مطالبات داخلي كاسته و به تدريج وحدت و آرامشي بيابند، اما تا آن زمان راه درازي در پيش است و ما بايد به درگاه خداوند سبحان دعا كنيم كه اين تازه بر منصبنشستگان به خودشان و ديگران ـ ازجمله ما ـ آسيب گزافي وارد نسازند.
*منبع: روزنامه اطلاعات،1398،3،1
**گروه اطلاع رساني**1893**9131
تهران- ايرنا- متأسفانه امروز شوراي شيوخ مست از پتروپول و فتاده به دام امپرياليسم و صهيونيسم، در كشتار فقراي يمن و دفاع از رژيم اشغالگر و پشتيباني از تندروان القاعده و داعش و دعوت از امريكا و روسيه به ميدان نزاع، از هم سبقت ميجويند و به عاقبت امور هم نميانديشند. پس يك توصيه به عقلا و خوديها داريم كه همه بايد جدي بگيرند و آن «عمل به احتياط است و سخن به احتياط و تفكر و شكيبايي فزون از حد و اندازه».
سرخط اخبار پژوهش
-
آموزش و پرورش شاکی است یا متهم؟
تهران- ایرنا- از زمان ظهور شبکههای نمایش خانگی و رونق پخش سریالهای…
-
طلافروشان به چه چیزی معترضند؟
تهران- ایرنا- طلا به عنوان کالای مهم و استراتژیک در حوزه سیاستگذاری…
-
بحران مسکن چگونه گریبانگیر حکومت پهلوی شد؟
تهران- ایرنا- رشد سریع جمعیت، افزایش یکباره بهای نفت و به تبع آن…
-
ترندسازان «نیکا شاکرمی»، پنج حساب با مجموع ۱۷۹۵ فالوئر
تهران-ایرنا- بررسی هشتگ «نیکا شاکرمی» در ایکس(توئیتر سابق) نشان میدهد…