۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۴، ۰:۰۱
کد خبر: 7714759
T T
۰ نفر

خرمشهر مظلوم می دانست که اسیر نمی ماند

۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۴، ۰:۰۱
کد خبر: 7714759
خرمشهر مظلوم می دانست که اسیر نمی ماند # رشت، خبرگزاری جمهوری اسلامی 25/02/84 نصرالله ابراهیمی آنگاه که بعثیان متجاوز با ددمنشی، جگر خرمشهر مظلوم را دریدند قلبش از تپش نایستاد، زیرا می دانست فرزندان غیرتمند ایران زمین نمی گذارند که او اسیر بماند. آنگاه که دشمن دون صفت کمر تنها پل ارتباطی اش را شکست، فرزندان در محاصره اش را که تا آخرین قطره خون مقاومت کردند، تکه تکه کرد باز هم خرمشهر ناامید نشد. حتی آنگاه که دشمن دیو صفت و متجاوز، کودکان مظلوم و بیگناهش را زنده بگور کرد، خرمشهر امید رهایی داشت. خرمشهری که زیر پوتین تجاوز و وحشیگیری کمرش شکست، ملات دیوارهای تیر ـ باران شده اش سرب و چدن شد، کارون برای نوزادان زنده بگورشده اش خون گریست و سرنخلهای استوارش با ترکش خمپاره های بی حساب اهدایی دوستان "زحاک فرات" قطع شد. آری "زحاک فرات "باخیالی خام قصد داشت تا ملت ایران را به بردگی وادارد و هر 12 فرزند پسر "فریدون" را طعمه مارهایش کند. خرمشهری که اندک بازماندگان غیور گرفتار در محاصره دشمناش، تا پای جان جنگیدند، چرا که نخواستند افتخار حماسه ایرانی " آریو برزن "را ملتی دیگر از آن خود کند. دشمن زبون در طول ماههااشغال خرمشهر بااستفاده از آخرین امکانات تدافعی چنان تار عنکبوتی به دور شهر کشیده بود که، حتی فکر باز پس گیری آن توسط ایرانیان برای تمام کارشناسان جنگهای کلاسیک غیر قابل تصور، خنده آور و غیر ممکن بود. دشمن در دورتادوراین شهر اسیر، یک کمر بند حفاظتی مملو از سیم خاردار، مین و تیرک های فولادی متصل به تله های انفجاری کاشته بود که حتی فرود چتر بازان را نیز غیر ممکن می کرد. چند سپاه تا دندان مسلح دشمن با حضور در خرمشهر، حفط آنرا یک برک برنده در جنک تلقی کرده و بر این گمان بودند که اگر آنر در دست داشته باشند، مسیر جنک به نفع آنان ادامه خواهند یافت. اما رهبری کبیرانقلاب و غیرت فرزندان این آب و خاک نمی توانست حضور دیو صفتی دیوانه را در خاک پاک ایران اسلامی تحمل کند. و در نهایت رهبری آگاهانه خمینی کبیر، توکل به خدا، غیرت و ایثار، مردانگی بیکران و همت شگرف فرزندان ایران اسلامی در میان بهت و حیرت دلالان جنک و مرک، کاری کرد کارستان و "خرمشهر را خدا آزاد کرد." پس از آزادی خرمشهر، با نگاهی عمیق به پیکره این شهر غرقه در خون به راحتی می شد درک کرد که دشمن هم فهمیده بود که توان ماندن دراین شهر آزاده را ندارد. زیرا اگر آمده بود که بماند، دیگر سربازانش، کلید، پریز پنکه های سقفی و وسایل مردم را به تاراج نمی بردند و خانه ها را خراب نمی کردند چرا که دیگر مال خودشان بود. یـاد یـاران سفـر کـرده بخـیر خوشا بحال کبوتران خونین بالی که از کربلای خرمشهر به ملکوت اعلی پرواز کردند.
۰ نفر